📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 فخر فروشی!
امام صادق (ع) فرمود: دو نفر مرد در نزد امیر مؤمنان علی (ع) به همدیگر افتخار و فخرفروشی (در مورد نیاکان خود) می کردند. امام علی (ع) به آنها فرمود: «آیا شما به پیکرهای پوسیده، و روح های در میان آتش، افتخار می کنید؟!».
سپس (به افتخار کننده) فرمود: «اگر دارای عقل باشی، دارای خوی و خلق انسانی خواهی بود، و اگر دارای تقوی و پرهیزکاری باشی، صاحب کرامت و بزرگواری هستی، و اگر نه عقل و نه تقوی داشته باشی بدان که الاغ بهتر از تو است، و تو بر هیچ کس امتیازی نداری ».
نیز نقل شده مردی به حضور رسول خدا صلی اللّه علیه و آله آمد و گفت: من فلان بن فلان... هستم (تا 9 نفر از اجداد خود را شمرد و افتخار به نسب کرد). پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: اما انک عاشرهم فی النار: «اما تو دهمین نفر از آنها هستی که در آتش دوزخ می باشی».
📗 #داستان_دوستان، ج 1
✍ محمد محمدی اشتهاردی
@haram110
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 نتیجه دنیاپرستی
شخصی از حضرت عیسی (ع) تقاضا کرد که همراه او به سیاحت (سیر در صحرا و بیابان) برود، عیسی (ع) پذیرفت و با هم به راه افتادند تا به کنار رودخانه بزرگی رسیدند، و در آنجا نشستند و سفره را پهن کرده و مشغول خوردن غذا شدند، آنها سه گرده نان داشتند، دو عدد آن را خوردند و یک عدد از آن باقی ماند، عیسی (ع) به سوی نهر رفت و آب آشامید و سپس بازگشت، ولی نان باقی مانده را ندید، از همسفر پرسید: «این نان باقیمانده را چه کسی برداشت؟» او عرض کرد: «نمی دانم».
پس از این ماجرا، برخاستند و به سیر خود ادامه دادند، عیسی (ع) آهوئی را که دو بچه اش همراهش بود در بیابان دید، یکی از آن بچه آهوها را به سوی خود خواند، آن بچه آهو به پیش آمد، عیسی (ع) آن را ذبح کرد و گوشتش را بریان نمود و با رفیق راهش با هم خوردند، سپس عیسی (ع) به همان بچه آهوی ذبح شده فرمود: «برخیز به اذن خدا»، آن بچه آهو زنده شد و به سوی مادرش رفت. عیسی (ع) به همسفرش فرمود: «تو را به آن کسی که این معجزه را به تو نشان داد، سوگند می دهم بگو آن نان باقیمانده را چه کسی برداشت؟!».
او باز (به دروغ) گفت: نمی دانم.
عیسی (ع) با او به سیر خود ادامه دادند تا به دریاچه ای رسیدند، عیسی (ع) دست آن همسفر را گرفت و روی آب حرکت نمود، در این هنگام عیسی (ع) به او فرمود: تو را به آن خدائی که این معجزه را نیز به تو نشان داد بگو آن نان را چه کسی برداشت؟ او باز گفت: «نمی دانم».
با هم به سیر خود ادامه دادند تا به بیابانی رسیدند، عیسی (ع) با همسفرش در آنجا نشستند، عیسی (ع) مقداری از خاک زمین را جمع کرد، سپس فرمود: «به اذن خدا طلا شو»، خاک جمع شده طلا شد، عیسی (ع) آن طلا را سه قسمت کرد و به همسفرش فرمود: یک قسمت از این طلا مال من، و یک قسمت مال تو، و یک قسمت دیگر مال آن کسی که نان باقیمانده را خورد. همسفر بی درنگ گفت: «آن نان را من خوردم».
عیسی (ع) به او فرمود: همه این طلاها مال تو (تو بدرد دنیا می خوری نه همسفری بامن). عیسی (ع) از او جدا شد و رفت. او ناگهان دید دو نفر می آیند، تا آن دو نفر به او رسیدند و دیدند صاحب آن همه طلا است، خواستند او را بکشند تا دو نفری صاحب آن همه طلا گردند، او به آنها گفت: مرا نکشید، این طلاها را سه قسمت می کنیم، آنها پذیرفتند.
پس از لحظاتی، این سه نفر یکی از افراد خود را برای خریدن غذا به شهر فرستادند، آن شخصی که به شهر می رفت با خود گفت خوبست غذا را مسموم کنم و آن دو نفر بخورند و من تنها صاحب همه آن طلاها گردم، آن دو نفر که کنار طلاها نشسته بودند با هم گفتند: خوبست وقتی که فلان کس غذا آورد، او را بکشیم و این طلاها را دو نصف کنیم، هر دو این پیشنهاد را پذیرفتند، وقتی که آن شخص به شهر رفته، غذا را آورد، آن دو نفر او را کشتند سپس با خیال راحت مشغول غذا خوردن شدند، و طولی نکشید مسموم شده و به هلاکت رسیدند.
عیسی (ع) از سیاحت خود بازگشت دید، سه نفر کنار طلاها افتاده و مرده اند، به اصحابش فرمود: هذه الدنیا فاحذروها: «این است دنیا، از آن برحذر باشید که فریبتان ندهد».
📗 #داستان_دوستان، ج 1
✍ محمد محمدی اشتهاردی
@haram110
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 بهلول نبّاش
«معاذ بن جبل» با حالت گريان بر پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم وارد شد و سلام عرض كرد و جواب سلام شنيد پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا گريه می كنی؟ عرض كرد: بر در مسجد جوانی خوش صورت و شاداب است، چنان بر خودش گريه می كند مانند زن جوان مرده، می خواهد به حضور شما آيد.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: عيبی ندارد. جوان آمد و سلام عرض كرد، پس از جواب سلام پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا گريه می كنی؟ گفت: چطور گريه نكنم گناهانی انجام دادم كه خدا مرا نمی بخشد و مرا داخل جهنم خواهد كرد.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا برای خدا شريك قرار دادی؟ گفت: نه، فرمود: نفس محترمی را كشتی؟ گفت: نه، فرمود: گناهت اگر به اندازه كوه ها باشد خدا می آمرزد. جوان گفت: گناهان من از كوه ها بزرگتر است.
فرمود: آيا گناهت مثل هفت زمين و درياها و ريگ ها و اشجار و آنچه در آن است از مخلوقات، و به قدر آسمانها و ستارگان و به قدر عرش و كرسی می باشد؟ گفت: گناهانم از همه اينها بزرگتر است. فرمود: وای بر تو گناهان تو بزرگتر است يا پروردگار تو؟ جوان روی خود به زمين زد و گفت: منزه است خدا، از هر چيزی او بزرگتر است.
فرمود: ای جوان يكی از گناهت را برايم نمی گوئی؟ عرض كرد: چرا، بعد گفت: هفت سال كار من اين بود كه قبرها را می شكافتم و كفن مرده ها را در می آوردم و می فروختم. شبی دختری از دختران انصار مرد وقتی نبش قبر كردم و كفن را از تن او جدا كردم، شيطان وسوسه كرد و با او مقاربت كردم، وقتی برمی گشتم شنيدم كه مرا صدا كرد ای جوان از فرمانروای روز جزا نمی ترسی وای بر تو از آتش قيامت!
جوان گفت: حال چه كنم؟ پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: ای فاسق از من دور شو می ترسم به آتش تو بسوزم. او رفت و به يكی از كوه ها پناه برد و دو دست خود را به گردن بست مشغول توبه و عبادت و مناجات شد. تا چهل روز شب و روز گريه می كرد به نوعی كه بر درنده ها و حيوانات وحشی اثر می گذاشت. بعد از چهل روز از خدا طلب آتش يا آمرزش كرد تا در قيامت رسوا نشود.
خدا بر پيامبرش آیه ی 135 آل عمران «وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ: ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻛﺎﺭ ﺯشتی ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻭﺭﺯﻧﺪ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍی ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ، ﻭ ﭼﻪ کسی ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ؟» را نازل كرد كه آمرزش بهلول در آن بود. پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم اين آيه را با لبخند تلاوت می كرد و بعد فرمود: كيست مرا به نزد آن جوان ببرد؟ معاذ گفت: می دانم كجاست.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم همراه معاذ نزدش رفتند ديدند ميان دو سنگ سر پا ايستاده، دستهايش به گردنش بسته، رويش از شدت آفتاب سياه و تمام مژه های چشمش از گريه ريخته و مشغول مناجات است و خاك بر سرش می ريزد درندگان صحرا اطراف او را گرفته و پرندگان در اطراف بالای سر او صف كشيده به حال او گريه می كنند.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم نزديك رفته دستهای او را با دست مبارك خود گشودند و خاك از سر او پاك كردند و فرمودند: بشارت باد تو را ای بهلول، تو آزاده كرده خدائی از آتش. پس به اصحاب فرمود: اين طور گناهان خود را تدارك و جبران كنيد.
📗 #رساله_لقاء_الله، ص 62
✍ مرحوم ميرزا جواد آقا ملکی تبريزی
@haram110
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 رضايت خدا، نه رضايت خلق
لقمان عليه السلام به پسرش چنين وصيت كرد: پسرم! قلبت را به خشنودى مردم و تعريف و تكذيب آنها وابسته نكن، چرا كه چنين چيزى هر چند انسان كوشش فراوان كند به دست نمى آيد. پسر گفت: مى خواهم در اين مورد، مثال يا نمونه عملى بنگرم تا موضوع را به روشنى دريابم.
لقمان عليه السلام فرمود: برخيز از خانه بيرون برويم، تا موضوع را به تو نشان دهم. لقمان و پسرش از خانه خارج شدند، الاغى نيز داشتند، لقمان سوار بر آن شد، پسرش پياده به دنبال او به راه افتاد، تا به گروهى رسيدند، آن گروه تا اين منظره را ديدند گفتند: اين پيرمرد را ببين چقدر سنگدل و نامهربان است، خود سوار بر مركب شده و پسرش پياده به دنبالش حركت مى كند، به رسايت كه اين كار، بدكارى است. لقمان به پسرش گفت: آيا سخن آنها را شنيدى؟ پسر گفت: آرى.
لقمان گفت: اينك من پياده مى شوم و تو سوار شو، لقمان پياده شد و پسرش سوار گرديد و حركت كردند، تا به گروهى رسيدند، آن گروه وقتى اين منظره را ديدند، گفتند: اين پدر و پسر هر دو پدرِ بد و پسرِ بد هستند، پدر از اين رو بد است كه پسرش را تربيت نكرده به گونه اى كه پسر بر مركب سوار شده، و پدر پيرش پياده حركت مى كند، پسر نيز بد است از اين رو كه با اين بى رحمى، به پدرش جفا نموده است، زيرا پدر شايسته تر است كه احترام شود و سوار گردد. لقمان به پسرش گفت: سخن آنها را شنيدى، پسر گفت: آرى.
لقمان فرمود: اين بار هر دو سوار مى شويم. آنها هر دو سوار بر مركب شدند و حركت نمودند تا به گروهى رسيدند، آن گروه تا اين منظره را ديدند، گفتند: در دل اين دو سوار يك ذره رحم نيست، دو نفرى سوار بر اين حيوان زبان بسته شده اند، كمر اين حيوان را شكستند، چرا بيش از توان اين حيوان به او تحميل كرده اند؟ بهتر اين بود، كه يكى سوار گردد و ديگرى پياده حركت كند. لقمان به پسرش گفت: سخن آنها را شنيدى؟ پس گفت: آرى.
لقمان فرمود: بيا اين بار هر دو پياده شويم و به دنبال الاغ حركت كنيم، آنها هر دو پياده شدند، و به دنبال الاغ حركت نمودند، اين بار به گروهى رسيدند، آن گروه گفتند: به راستى اين دو نفر عجب آدمهاى جاهلی هستند، خود پياده حركت مى كنند و الاغ را بدون سواره رها كرده اند، چقدر بى فكر هستند. لقمان عليه السلام به پسرش فرمود: سخن آنها را شنيدى؟ او عرض كرد: آرى.
لقمان عليه السلام فرمود: آيا ديگر هيچگونه چاره اى براى كسب رضايت مردم وجود دارد؟ اكنون كه چنين است رضايت آنها را محور قرار نده بلكه رضايت خدا را محور و هدف قرار بده تا به سعادت و رستگارى دنيا و آخرت نايل شوى.
📗 #بحارالانوار، ج 13، ص 433
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۸ ذی الحجه حرکت کاروان امام حسین علیه السلام از مکه به سوی کربلا
🎉 شهرت عید غدیر در آسمانها بیشتر از زمین ...
🔹راوی میگوید: جمعى خدمت امام رضا علیه السلام بوديم و مجلس پر از جمعیت بود.
🔹صحبت غدير را مطرح کردند و بعضى از عامّه (اهل سنت) آن را انکار کردند.
✨ امام رضا علیه السلام فرمودند:
🔹همانا شهرت روز غدير در آسمانها بيشتر از شهرت آن در زمين است.
🔹همانا برای خدای متعال در فردوس اعلی قصری است كه خشتهای آن از طلا و نقره است. در آن قصر، صد هزار خيمه است از ياقوت سرخ و صد هزار خيمه است از ياقوت سبز. خاک آن از مشک و عنبر است.
🔹در آن چهار نهر است: يكى از شراب بهشتی، یكى از آب، يكى از شير و يكى از عسل.
🔹در اطراف آن درختانی از تمام ميوه ها هست.
🔹بر آن درختان مرغانی هستند كه بدنهایشان از مرواريد و بالهایشان از ياقوت است و به انواع صوتها نغمه سرائى مىكنند.
🔹چون روز غدير مى شود، تمام اهالی آسمان به آن قصر مى آيند و تسبیح و تقديس و تهليل الهى مى كنند.
🔹پس آن مرغان به پرواز مى آيند و در آن آب فرو مى روند و بر آن خاک مشك و عنبر میغلطند.
🔹هنگامی که فرشتگان جمع شدند، آن مرغها پرواز مى كنند و بالهاى خود را بر ايشان مى افشانند و در اين روز نثار (هدایا)حضرت زهرا صلوات اللَّه عليها را به یکدیگر هديّه مى دهند.
🔹پس هنگامی که آخر روز غدیر مى شود، ندا مى رسد به جاهای خود برگرديد كه به احترام حضرت محمّد و حضرت امير المؤمنين عليهما السّلام، شما را تا سال آینده، چنین روزی، از خطا و لغزش ايمن ساختند.
🔹پس در هرجا كه باشى سعى كن روز غدير نزد حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) حاضر شوى زيرا كه خدای متعال برای هر مرد و زن مؤمن و مسلمان، گناهان شصت سال را می¬آمرزد و چندین برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر از جهنم آزاد کرده، در عید غدیر آزاد میکند.
🔹یک درهم كه در اين روز برای برادران شیعه خودت هزینه کنی، معادل هزار درهم است. پس در این روز بر برادران مؤمنت تفضل کن (اعطا کن) و مؤمنین را شاد گردان.
🔹اگر مردم حقیقت این روز را درک میکردند، ملائکه در هر روز ده مرتبه با آنها مصافحه میکردند (دست میدادند). اگر نمیترسیدم صحبت طولانی شود، از فضیلت این روز و فضیلت کسی که این روز را بشناسد، آنقدر میگفتم که قابل شمارش و حساب نباشد.
📚 بحارالانوار جلد ۹۴ صفحه ۱۱۸
🌹
❤️ زناشویی
🍃 اگر زوجین در اوایل ارتباط مشکلی نداشته اند و به مرور دچار بی میلی جنسی شده اند ،بی شک یکی از مسایل مفید و موثر حل کردن تعارضات زناشویی می باشد.
گاهی همسران ناخواسته تعارضات و خشم های روزانه را با خود به بستر می برند ،این موضوع بر رضایت آن ها از رابطه زناشویی تاثیر خواهد داشت
و به مرور احساس بی میلی نسبت به همسر جایگزین شور و اشتیاق می شود،شناخت تعارض ها و حل کردن آن ها کمک بزرگی به همسران خواهد کرد .
💍 @haram110
┄┅─✵💞✵─┅┄
زوجین عزیز‼️
آیا می دانید 10 درصد از منازعات مربوط به اختلاف نظر بین همسران و
90 درصد آن مربوط به لحن بد گفتگو است ❌
┄┅─✵💞✵─┅┄.
🌹
اگه_میخوای_همسرت_عاشقت_باشه...
🍃 اگر از دست همسرت ناراحتی، این ناراحتی رو به درستی، بروز بده:)
وقتی میریزی توی دلت، همسرت هیچ خبر از حال تو نداره و رفتار عادی خودش رو ادامه می ده.
اون وقت تو با خودت فکر می کنی "من اینقدر ناراحتم و همسرم، انگار نه انگار."
این خیلی خطرناکه! اگه می خوای زندگی آرومی داشته باشی، نذار هیچ وقت به این نقطه برسی . . .
💍 @haram110
┄┅─✵💞✵─┅┄
💕💕
خانه جایی نیست که شب ها را در آن سپری میکنیم.
بلکه
خانه محلی است که به آن تعلق داریم. فرقی نمیکند کجا باشد. گاهی حتی خیلی دور از جایی که شب ها را در آن سپری میکنیم...
هنر همسران این است که خانه ی هم باشند.
پناهگاه آرامش و تعلق
ساختن یک خانه کار بزرگی است...
💍
┄┅─✵💞✵─┅┄
نگذارید کار به جایی برسد که هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید .
در مورد فرزندان ، کار ، آب و هوا با هم صحبت کنید ...
صحبت نکردن همسران اولین جرقه های سردی رابطه زناشویی است .
💍
┄┅─✵💞✵─┅┄
#سیاست_های_همسرداری
""تعادل در ابراز محبت""
🌺🍃 شاید شما هم کسانی را دیده باشید که بیش از حد ابراز مهر میکنند، بخصوص در مقابل یارشان! ولی با این وجود به همان اندازه مهر دریافت نمیکنند.
گاهی حتی همسران و یاران بیتفاوتی دارند و اطرافشان پراست از انسانهای "طلبکار محبت".
👈 میدانید چرا؟ چون برای هر چیزی باید قدر و اندازهای باشد؛ حتی ابراز محبت. بسیاری از خانمها تصور میکنند که "محبت بی اندازه" باعث تحکیم رابطهشان ميشود!
ولی توجه کنید که؛ در یک رابطه سالم هرچیزی دو طرفه است، بخصوص محبت.
حالا اگر یکی از طرفین بیش از حد محبتش را ابراز کند، طرف دیگر بعد از مدتی به گرفتن محبت بدون ابراز محبت عادت می کند، و چون شما هیچ عکس العمل مهربانانه ای دریافت نمیکنید؛ مرتب محبتتان را به امید مهربانی دیدن از یارتان اضافه میکنید.
از همین جا رابطه خراب میشود؛ شما "احساس سرخوردگی" میکنید، مرتب احساس می کنید؛ نکنه من خوب نیستم، نکنه من رو دوست نداره، نکنه... این حس شما را مضطرب میکند و به وادی افسردگی می کشاند.
👈 توجه کنید برای خوب زندگی کردن از خطوط میانی یعنی تعادل حرکت کنید. برای دوست داشته شدن هر کاری نکنید، این کار سلامت روانتان را به خطر میاندازد.
محبتتان را درست، به موقع و بهاندازه خرج کنید، حراجش نکنید!
💍 @haram110
┄┅─✵💞✵─┅┄
🕵 سیاست_مردانه
🚫آقايان شايد بارها شنيدهاند كه وقتی از خانمی میپرسند چه شوهری می پسندی می گويند: " مردی كه بتوانم به آن تكيه كنم "
❎آقايان بايد يادشان باشد منظور زنان از « تكيه كردن » سينه سپركردن و قوی بودن برای دعوای سر کوچه و چهره خشن و بزن بزن نيست ،اصلاً و اصلاً اينگونه نيست !!!
✅آنان نیازمند " امنیت روحی " هستند نه " امنیت جسمی"
آنان نیازی به یک قلدر جسمی و جنسی ندارند ،
💞 بلكه آنان با توجه به روحيه لطيفشان دوست دارند با تمام وجود باور کنند که در کنار آنها همواره یک حامی صادق است که آنان را از لحاظ روحی و روانی وعاطفی ، حمایت و پشتیبانی می کند
خصوصا احترام به زن در محافل خصوصی و عمومی بالاخص : فاميل ، اقوام ، دوستان ، نزديكان و . . . .
┄┅─✵💞✵─┅┄
☀️ مهارتهاى_ارتباطى_همسران
مردها اهل شعارند
مردها باید مورد تأیید قرار بگیرند. وقتی تصمیمی می گیرد، او را تأیید نمایید بعد نتیجه خوب آن را ببینید.
اما اگر مرد حرف غلطی زد یا تصمیم اشتباهی گرفت، تأیید نکنید اما تکذیب هم نکنید، مخالفت هم نکنید بلکه حالت جریان را عوض کنید.
👌🏻توجه نمایید که مردها شعاراشون یادشون می ره. مردها خیلی از مواقع که حرفی می زنند، ، شعار می دهند. اگه شما برخورد لحظه ایی کنید به اون شعارشون عمل می کنند بنابراین موقعی که شعار می ده و تصمیم اشتباهی گرفته شما بالافاصله جریان را عوض کنید.
💍 @haram110
┄┅─✵💞✵─┅┄
"دوستت دارم" برای زنها معجزه میکند...💛
مثلِ پیامبری که مرده را دوباره جان میدهد...💚
معجزه کن،💙
من هنوز به زنده شدن 💜
بعد از افتادن از چشمانت امید دارم...❤️
💍
┄┅─✵💞✵─┅┄
4_373498220145279094.mp3
1.67M
#استاد دهنوی
🎤 بده بستان و کمک مالی همسر به خانواده اش
پیشنهاد #دانلود👌
💍 @haram110
┄┅─✵💞✵─┅┄
💠🔷🔹
زن ها نمی دانند که:
نیازهای شش گانه مرد چیست؟
نیازهای شش گانه مرد واقعا همین شش مورد است:
1- اعتماد
2- باور داشتن
3-قدردانی
4-تحسین
5-تأیید
6-تشویق
اما گاهی زن ها به اشتباه، آن چه خود نیاز دارند را به همسرانشان عطا می کنند.
مردها نمی دانند که:
نیازهای شش گانه زن چیست؟
نیازهای شش گانه زن واقعا همین شش مورد است:
1-علاقه
2-درک
3-احترام
4-عشق ورزی
5-اعتبار
6-اطمینان خاطر
اما گاهی مردها به اشتباه، آن چه خود نیاز دارند را به همسرانشان عطا می کنند.
بياموزيد كه نيازهاى همديگر را بشناسيد و درصدد رفع آنها برآييد، تا زندگى استوارترى و پر انرژى ترى داشته باشيد
💍 @haram110
┄┅─✵💞✵─┅┄
🌺همسرانه🌺
🌟 خوش اخلاق و بااخلاق واقعی اون کسی نیس که (با مردم کوچه و بازار و...) رفتار مناسب و مهربانانه داشته باشه 😭
✨بلکه بااخلاق واقعی اون کسیه که با اهل و عیال خودش، مهربان و صمیمی باشه👏
👊👊مراقب اخلاقمان باشیم چون👈 چون بداخلاق عذاب قبر دارد هرچند اهل نماز شب و روزه و مسجدی باشد👊👊
💍 @haram110
┄┅─✵💞✵─┅┄
🌺🌺🌺🌺🌺
وسائل الشیعه، ج 20، ص 166
امام صادق - علیه السلام - فرمود:
سزاوار نیست برای زن كه خویشتن را برای شوهرش نیاراید، گرچه به آویختن چیزی بگردن خود.💄💍
💍
┄┅─✵💞✵─┅┄
💖🌟🌟💖🌟🌟💖
💖وقـتـے حـس میڪنم …
جایــے در ایــטּ ڪره ے خاڪے . .
تــو نفـس میڪشـے و مـטּ …
از هــماטּ نفـس هایتـــ ،،، نفـس میڪشم آرام مــی شوم !
💖تـو بــاش !!!
هـوایـتـــ ! بـویـت ! بـراے زنده مانـدنـم ڪافـــے ستـــ مهربانم....
💍
┄┅─✵💞✵─┅┄