eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
659 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💠لذت‌های هفتگانه دنیا💠 ✍ روزي جابر بن عبداللّه انصاري خدمت امام علي عليه السلام بود و آه عميقي كشيد . امام فرمود : گوئي براي دنيا ، اينگونه نفس عميق و آه طولاني كشيدي ؟ جابر عرض كرد : آري بياد روزگار و دنيا افتادم و از ته قلبم آه كشيدم .  امام فرمود : اي جابر ، تمام لذتها و عيشها و خوشيهاي دنيا در هفت چيز است : خوردنيها و آشاميدنيها و شنيدنيها و بوئیدنیها و آميزش جنسي و سواري و لباس اما لذيذترين خوردني عسل است كه آب دهان حشره اي به نام زنبور است . گواراترين نوشيدني ها آب است كه در همه جا فراوان است. بهترين شنيدني ها غناء و ترنم است كه آن هم گناه است. لذيذترين بوئيدني ها بوي مشك است كه آن خون خشك و خورده شده از ناف يك حيوان (آهو) توليد مي شود. عاليترين آميزش ، با همسران است و آن هم نزديك شدن دو محل ادرار است . بهترين مركب سواري اسب است كه آن هم (گاهي ) كشنده است . بهترين لباس ابريشم است كه از كرم ابريشم به دست مي آيد . دنيائي كه لذيذترين متاعش اين طور باشد انسان خردمند براي آن آه عميق نمي كشد . 💥جابر گويد : فَوَاللهِ ما خَطَرَتِ الدُنیا بَعْدَها عَلی قَلبی .سوگند به خدا بعد از اين موعظه دنيا در قلبم راه نيافت . 📚حکایت های شنیدنی ج ۳ص۸۹. میزان الحکمه، ج۴، ص۱۷۱۴، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱ ‌‌‌‌
🌾🌳🌾 محبت، محبت، محبت. این تنها کلمه ای است که از گفتن ان خسته نمی شوم و اشتیاقم را برای عشق و محبت به دیگران چند برابر می سازد. مهم نیست که فرد مقابل چه کسی است، چه کرده و یا چه می کند. مهم این است که من به وظیفه الهی خودم که برای آن آفریده شدم عمل کنم. 💗💗💗💗
⬅️اولین و پرطرفدارترین تقویم نجومی ، اسلامی ✴️ یکشنبه 👈17 آذر 98 👈11 ربیع الثانی 1441👈8 دسامبر 2019 🕋مناسبت های اسلامی و دینی. ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅امور ازدواجی عقد و عروسی خواستگاری. ✅خریدن و فروش و تجارت. ✈️مسافرت خوب است. 🤕مریض امروز خوب می شود. 👶نوزاد امروز زندگی خوبی خواهد داشت.ان شاءالله. 🔭احکام و اختیارات نجومی. امروز برای امور زیر خوب است.. ✳️شروع به ساخت و ساز. ✳️و خرید جواهرات نیک است. 💑مباشرت و مجامعت. امشب (شب دوشنبه). مباشرت مستحب و فرزند حاصل از ان حافظ قران شود و به قسمت و روزی خود راضی باشد.و برای صحت جسم نیز نیک است. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،خوب نیست باعث غم و اندوه است. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #فصد انداختن در این روز، خیلی خوب نیست و موجب بیماری روان گردد. ان شاءالله. 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 12 سوره مبارکه یوسف علیه السلام ارسله معنا یرتع و یلعب و انا له لحافظون .... و چنین استفاده می شود که عزیزی ازخواب بیننده دور افتد و عاقبتش بخیر باشد.ان شاءالله . و همانند ان قیاس شود. تقویم همسران صفحه 116 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۱۷ آذر ۱۳۹۸ میلادی: Sunday - 08 December 2019 قمری: الأحد، 11 ربيع ثاني 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام  🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز) ▪️24 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️32 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️52 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️62 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ✅ با ما همراه شوید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم...🌹🍃 بس پیر در فراق تو مُرد و بسے جوان در انتظار آمدنٺ ، پیر مےشود تا ما نمرده‌ایم ، تو پا در رڪاب ڪن تعجیل ڪن عزیز دلم! دیر مےشود 💚
هدایت شده از حرم
2_5231467223922508499.mp3
1.82M
🎙«دعای عهد» با نوای محسن فرهمند ___ 🇮🇷 @haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام💐 چه روز زیبایی خواهد بود وقتی بهترینها را برای دیگران بخواهیدبهترینها را ازخداوند برایتان طلب میکنم 🌸روزی پر از🌺🍃 🌼عشق و مـحبت 🌸روزى پر از 🌼موفقيت و شادى 🌸روزى پر از 🌼خنده و دلخوشى 🌸و روزی پر از 🌼خبرهای خوب 🌸براتون آرزومندم 🌼صبح زیباتـون بینظیر 🌸و گلبارون.💐
💚یا امیرالمومنین...💚 منت گذاشت بر سر ما پیر می فروش سیراب شد ز شرابش باده از دو گوش آموختیم از ملک در طواف عشق تا میبریم نام علی را میرویم ز هوش حیدری‌ام حیدری....😘❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 این قصہ ازحوالے دریا شروع شد باتاروپود چادر زهرا شروع شد خورشید سرزد و سفرما بہ ڪربلا بایڪ سلام صبح بہ مولا شروع شد ❤️
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌹 ⏰قدر فرصت ها را بدانیم ؛ ⌛️ امروز که سالم هستیم و فرصت داریم به لطف خداوند، برای خدا سجده کنیم که عنقریب ولاجرم، می رسد فردایی که کار بر ما سخت کند دست های جان سِتان حضرت عزرائیل! و هرچه تلاش کنیم قادر به سجده نباشیم برایش! 🌸 «يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ» 🔹روزى كه كار بر آنان دشوار شود و به سجده كردن دعوت شوند ولى نتوانند. ديدگانشان (از ترس) فرو افتاده و ذلّت و خوارى وجودشان را فرا گرفته است. آنان (در دنيا) به سجده دعوت مى‌شدند در حالى كه سالم بودند (ولى سجده نكردند و امروز ديگر عاجزند.) 📖 سوره قلم /۴۲ 🌷 شیخ رجبعلی خیاط (ره): تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود، من کان لله کان الله له.
تخته گاز نرو! ماشینت که جوش می آورد؛ حرکت نمی کنی... کنار زده و می ایستی، وگرنه ممکن است آتش بگیرد. خودت هم، همینطوری وقتی جوش می آوری،عصبی وعصبانی می شوی؛تخته گاز نرو! بزن کنار، ساکت باش ،هیچی نگو... وگرنه هم به خودت آسیب می زنی و هم به دیگران...
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ماجرای جالب چگونگی ساخته_شدن پل آهنچی قم در کنار حرم و مسجد اعظم مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می کرد. از مسجد که بیرون آمد، فکر وقف کردن رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم. اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد. چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد. عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد. ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت: آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟ دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم. پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک! همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ... درست همان موقع ، مردی با کت و شلوار قهوه ای و کلاه لبه داری که تا روی ابروهایش پایین کشیده بود جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم. هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطور معجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود. حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدش با حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم... حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید. قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود. ‌‌‌‌ــــــــــــــــ