#لیست_غذاهای_گرم
#گرم
@haram110
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠قورمه سبزی ـ فسنجان ـ آبگوشت ـ حلیم ـ بریانی ـ تخم مرغ ـ قلیه ماهی ـ نخود آب ـ چلو کباب گوسفندی ـ نیمرو ـ خاگینه ـ گوشت ماهی شور ـ میگو ـ گوشت شتر و شتر مرغ ـ گوشت کبوتر ـ بلدرچین و تخم آن ـ روغن حیوانی محلی ـ روغن کنجد و روغن زیتون ـ زیتون ـ بستنی سنتی ـ مربا ـ نیشکر ـ فالوده ـ گلاب ـ دارچین ـ هل ـ سمنو ـ شکر سرخ ـ آب شور ـ نمک ـ نبات ـ موز ـ فلافل ـ نان سنگک ـ ادویه جات ـ آجیل - تخم مرغ خانگی - نخود آب و آب گوشت - فسنجان - بریانی - كره -گلابی - انگبین "عسل" - گوشت آهو - فالوده - آب شور- رنجبیل – توت سفید "شیرین" – آبگرم - آبگوشت زیره "مانند آب گوشت معمولی + لیمو عمانی+ آلو + زیرهی فراوان" - گل سرخ - انجیر- مغز بادام شور- رطب گرم و مقوی- مسهل بلغم و سودا - كرفس - انجیر خشك - ترخون - گردو - آبگوشت نخود "گرم مقوی" - نعناع -گندم - ترتیزك - مغز بادام شیرین - آبگوشت مغز دانهها "گوشت قلوهگاه + سینه+ بادام، پسته، گردو+ سیبزمینی" - نخود - سوسن - تره - پیاز - نیشكر - سیر - پسته - آبگوشت خربزه "مانند آب گوشت معمولی و به جای خربزه" - زردك - فندق - زیتون سیاه - نبات - نمك - گلاب - گوشت گنجشك - چلوكباب "با گوشت گوسفندی" - گوشت بلدرچین - گوشت خروس - گوشت شتر - گوشت كبوتر - قیمه - گوشت ماهی شور- خاگینه - دارچین - فلفل - نارگیل - ریحان - ارده - شیره انگور - قهوه - گردو - كدو حلوایی - زیره سیاه بادام زمینی - زرد چوبه - شلغم - روغن حیوانی - سیاهدانه - خربزه - كنجد - سرشیر - حلوا ارده - شكلات صبحانه - كنگر- مرصع پلو - فلافل - دنبه - روغن زیتون - روغن هسته زیتون - میوه زیتون - شكر سرخ- انواع خوراك گوشت گوسفند – نان گندم – نان سنگك – نان بربری
برای ورود به کانال حرم به اینجا ضربه بزنید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018
🔴 #قُرص_روضه
💠 برای هر زن و شوهری در زندگی مشترک، دلخوری، سوءظن، بگو مگو، دلشکستگی و گلایه از #همسر کم و بیش، پیش میآید. اما مهم آن است که با #مدیریت ذهن، رفتار و گفتار، فضای دلگیر و گاه سرد و بیروح خانه را #گرم کنیم.
💠 یکی از فرمولهای بسیار قوی و مجرّب در این مواقع که در کلام #عرفا و بزرگان معنوی تاکید شده است #روضه بر سیدالشّهدا علیهالسلام است.
💠 وقتی از سختیهای زندگی #خسته میشوید و بر دلتان غصه و اندوه مینشیند خلوتی برای خود فراهم کنید اگر میتوانید زیارت #عاشورا قرائت کنید و با شنیدن روضهای از جنس #کربلا، اشک بریزید. هفتهای یک بار #قرص روضه را بر خود لازم بدانید.
💠 از معجزات اشک بر اباعبدالله الحسین علیهالسلام #نشاط و سبک شدن روح است. و البته با سبکشدن خود، فرصت را غنیمت بشمارید و با تدبیر، گذشت و فراموش کردن بدی همسرتان، آرام، پرانرژی و با دلی حسینی و کربلایی به زندگی #صمیمانه و مداراگونهی خود ادامه دهید.
⭕️ یکی از عوامل موثر در بدحجابی و بی حجابی
"تغذیه و سبک زندگی غلط" هست
✅ به طور کلی طبایع #گرم غیرت بیشتری نسبت به طبایع #سرد دارن
بنابراین اگر صهیونیست ها بخوان یک ملتی رو بی حیا کنن اول توی #تغذیه شون دست میبرن
💢 خوردن غذاهای سرد و سبک زندگی سودا زا یکی از مهم ترین عوامل بی غیرتی هست
کسی که در طول روز از غذاهای فستفودی و پیتزا و مرغ و سایرغذاهای سرد استفاده میکنه کم کم دیگه اصلا توان رعایت ادب و تقوا رو از دست میده
🍕🌭🍔🍟🌮
حالا شما بیا هی براش کلاس دینی بذار و هی توی خیابون امر به معروفش کن
اصلا نمیفهمه شما داری چی میگی!
⭕️ اصلا براش مهم نیست که با بدحجابیش داره ضربه میزنه به خودش و بقیه.
بعد تو هی تعجب میکنی که این چرا اینجوریه!🤔😢
با ترویج سبک زندگی دینی و طب اسلامی
✅ تا ۹۰ درصد میتونید بدحجابی رو در جامعه ریشه کن کنید....
💠 یه بحث جذاب و جالب☺️☺️
🍃 #نظام خانوادگی و #مزاجها :
درخانواده
💟1. ازدواج یک زن #سرد مزاج و یک شوهر #سرد مزاج :
یک خانواده آرام و ملایم و بدون ریسک را تشکیل میدهند که همه رفتارهای اینها با فامیل حساب شده و دقیق است . حساب #حساب . اگر آنها برای ما یک گل رز بیاورند ما هم باید یک گل رز ببریم .
💟2 . یک شوهر #گرم مزاج و یک زن #سرد مزاج :
زن از بیرون به شوهرش نگاه میکند و به آن می بالد و پیش فامیل تعریف میکند که فلان کار را انجام داده و ... در حالیکه خودش نشسته و فکر میکند نکند اینکار انجام نشود چون سرده و ترسو شده است . وقتی دست در دست شوهرش میدهد از گرمای مرد انرژی میگیرد و به آرامش میرسد . زن سرد #تبعیت گری محض دارد ولی تلافی جسارت و ناحسابگری مرد دموی را در می آورد!!
💟3. زن و شوهر هر دو #صفراوی :
تا وقتیکه در حالت آرام هستند که مشکلی نیست ولی اگر هردو به اوج گرمی برسند هرچی کاسه و کوزه هست میرود هوا!!!
ولی چند دقیقه فقط ،تحمل قهر همدیگر را ندارند . چون صفرا سریع فروکش میکند . پس هرکس سردی بیشتری داشته باشد پیش قدم برای آشتی میشود .
💟 حالت چهارم:
عاشقان تاریخ همه #دموی مزاج بودند هم زن و هم مرد . هر چه شدت دم بیشتر ،حرکات عاشقانه ،جسورانه و خلاف عرف بیشتر .
🍃هرچقدر #دم بیشتر باشد توان عرف شکنی یا هنجارشکنی بیشتر است.
🍃هرچقدر #سردتر قانون گراتر و مبادی #آداب تر!!
در جوامع اروپایی که بسیار سرد هستند بسیار قانون مدارند .مبادی آداب هستند . ظاهر مرتب و شیک پوشند .
🆔 @haram110
🍃🌼🌺🌸🌺🌼🌸🌼🌺🌸🍃
💟 #کلیه
✴️ ⇦ نشانه های ضعف کلیه :
🔸ورم پلک پایین
🔸ادرار کف آلود
🔸دفع منی همراه با ادرار
🔸کمر دردی که در آن کمر صاف نمی شود.
✴️ ⇦ درمان :
✨نخود آب، آب هویج، خربزه، گل گاوزبان از بهترین تقویت کننده های کلیه هستند.
✨انگور شحم کلیه را تقویت می کند.
✨برای تقویت کلیه های #گرم از لیمو شیرین، پرتقال، نارنج، خارخسک استفاده میشود.
✨خارشتر مقوی کلیه های #سرد است.
🍃🌼🌺🌸🌺🌼🌸🌼🌺🌸🍃
#تلنگر
🔸سلام و علیکش با من #گرم بود...
✨تا حدی که فکر می کردم جان بخواهم، دریغ نخواهد کرد...
🔹دیروز از او خواستم برایم #کاری انجام دهد.
❗️امروز سلام و علیکش #سرد شده بود!
❗️تا حدی که فکر کنم فردا از راهی برود که مرا #نبیند...
فهمیدم گرمی سلام و علیکش در حد #تعارف بود.
❌نکند "متی ترانا و نراک" * ما هم در حد #تعارف باشد!
❓اگر آقا از ما چیزی بخواهد، آیا باز هم به گرمی صدایش می کنیم؟
🔸مثلا مالمان را
🔹جانمان را
🔸یا حتی آبرویمان را...؟
...........
*(متی ترانا و نراک: کی می شود تو ما را و ما تو را ببینیم)
📚برگرفته از مجله ی امان، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
•┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
✅ پیشگیری از #ویروس_کرونا
۱. بدن خود را #گرم نگه داریم، تا ضعیف نشویم.
۲. غذاهای گرم و #آبدار مثل؛ آش، سوپ و حلیم بخوریم.
۳. دمنوشهای نظیر؛ آویشن، #زنجبیل، دارچین، زعفران و ... زیاد مصرف کنیم.
۴. مصرف دمنوشهای #مُدِر که باعث دفع رطوبتِ صالحه بدن میشود، ممنوع! مثل؛ قهوه، نسکافه، چای و ...
۵. مصرف غذاهای #سرد و یخچالی، ممنوع! مثل؛ ماست، دوغ، نوشابه و ...
۶. تا میتوانیم از #سبزیجات و میوهجات تر و تازه استفاده کنیم. مثل؛ تره، ریحان، خرفه، کاسنی، #سیب، پرتغال، لیمو شیرین، #انار شیرین...
۷. #ترس از عوامل تضعیف #قلب و در نهایت ضعف سیستم دفاعی بدن است.
پس با کنترل نفس خود، به راحتی میتوانیم با #کرونا مبارزه کنیم.
⚠️ یکی از عوامل اصلی فراگیری بیماریهایی نظیر #آنفولانزا؛ کم شدن مقاومت بدنها به علت مصرف زیاد #آنتی_بیوتیک هاست.
🍃
🍃 ميتوان #زيبا زيست ...
نه چنان سخت که از عاطفه #دلگيرشويم ،
#نه چنان بي مفهوم که بمانيم ميان بدوخوب
#لحظه ها ميگذرند ،
#گرم باشيم پرازفکرواميد ،
#عشق باشيم وسراسرخورشيد ،
#زندگي همهمه مبهمي از ردشدن #خاطره هاست ،
#هرکجاخنديديم ،
#هرکجاخندانديم ،
زندگاني #آنجاست ....
🌼 @haram110
حرم
#خاطراتشہیدمحسنحججی😍💖 🌹از زبان #دایی_همسر_شهید🌹 #قسمت_ششم عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خان
خاطراتی از شهید حججی😍💖
🌹#حجت_خدا🌹
#قسمت_هفتم
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..😌👌🏻
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "😉
با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌
این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇💚
.
°°°°°°°°°
سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗
آخر سر قبولش کردند.😇🤗
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم #مشهد. تا دم ظهر کلاس بودیم.
بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮
یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨
#بغض راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب #گدایی نکردیم. "😢
فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔
گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇
ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به #نمازشب. مثل باران توی قنوت نماز شبش #اشک می ریخت.😭😢
آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄
#حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌
بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!"
گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗
#ادامه_دارد… ♥️
خاطراتی از شهید حججی😍💖
🌹#حجت_خدا🌹
#قسمت_هفتم
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..😌👌🏻
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "😉
با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌
این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇💚
.
°°°°°°°°°
سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗
آخر سر قبولش کردند.😇🤗
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم #مشهد. تا دم ظهر کلاس بودیم.
بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮
یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨
#بغض راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب #گدایی نکردیم. "😢
فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔
گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇
ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به #نمازشب. مثل باران توی قنوت نماز شبش #اشک می ریخت.😭😢
آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄
#حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌
بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!"
گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗
#ادامه_دارد… ♥️