eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
652 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
@haram110 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠قورمه سبزی ـ فسنجان ـ آبگوشت ـ حلیم ـ بریانی ـ تخم مرغ ـ قلیه ماهی ـ نخود آب ـ چلو کباب گوسفندی ـ نیمرو ـ خاگینه ـ گوشت ماهی شور ـ میگو ـ گوشت شتر و شتر مرغ ـ گوشت کبوتر ـ بلدرچین و تخم آن ـ روغن حیوانی محلی ـ روغن کنجد و روغن زیتون ـ زیتون ـ بستنی سنتی ـ مربا ـ نیشکر ـ فالوده ـ گلاب ـ دارچین ـ هل ـ سمنو ـ شکر سرخ ـ آب شور ـ نمک ـ نبات ـ موز ـ فلافل ـ نان سنگک ـ ادویه جات ـ آجیل - تخم مرغ خانگی - نخود آب و آب گوشت - فسنجان - بریانی - كره -گلابی - انگبین "عسل" - گوشت آهو - فالوده - آب شور- رنجبیل – توت سفید "شیرین" – آبگرم - آبگوشت زیره "مانند ‌آب گوشت معمولی + لیمو عمانی+‌‌ آلو + زیره‌ی فراوان" - گل سرخ - انجیر- مغز بادام شور- رطب گرم و مقوی- مسهل بلغم و سودا - كرفس - انجیر خشك - ترخون - گردو - آبگوشت نخود "گرم مقوی" - نعناع -گندم - ترتیزك - مغز بادام شیرین - آبگوشت مغز دانه‌ها "گوشت قلوه‌گاه + سینه+ بادام، پسته، گردو+ سیب‌زمینی" - نخود - سوسن - تره - پیاز - نیشكر - سیر - پسته - آبگوشت خربزه "مانند آب گوشت معمولی و به جای خربزه" - زردك - فندق - زیتون سیاه - نبات - نمك - گلاب - گوشت گنجشك - چلوكباب "با گوشت گوسفندی" - گوشت بلدرچین - گوشت خروس - گوشت شتر - گوشت كبوتر - قیمه - گوشت ماهی شور- خاگینه - دارچین - فلفل - نارگیل - ریحان - ارده - شیره انگور - قهوه - گردو - كدو حلوایی - زیره سیاه بادام زمینی - زرد چوبه - شلغم - روغن حیوانی - سیاهدانه - خربزه - كنجد - سرشیر - حلوا ارده - شكلات صبحانه - كنگر- مرصع پلو - فلافل - دنبه - روغن زیتون - روغن هسته زیتون - میوه زیتون - شكر سرخ- انواع خوراك گوشت گوسفند – نان گندم – نان سنگك – نان بربری برای ورود به کانال حرم به اینجا ضربه بزنید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018
🔴 💠 برای هر زن و شوهری در زندگی مشترک، دلخوری، سوءظن، بگو مگو، دل‌شکستگی و گلایه‌ از کم و بیش، پیش می‌آید. اما مهم آن است که با ذهن، رفتار و گفتار، فضای دلگیر و گاه سرد و بی‌روح خانه را کنیم. 💠 یکی از فرمولهای بسیار قوی و مجرّب در این مواقع که در کلام و بزرگان معنوی تاکید شده است بر سیدالشّهدا علیه‌السلام است. 💠 وقتی از سختیهای زندگی می‌شوید و بر دلتان غصه و اندوه می‌نشیند خلوتی برای خود فراهم کنید اگر می‌توانید زیارت قرائت کنید و با شنیدن روضه‌ای از جنس ، اشک بریزید. هفته‌ای یک بار روضه را بر خود لازم بدانید. 💠 از معجزات اشک بر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و سبک شدن روح است. و البته با سبک‌شدن خود، فرصت را غنیمت بشمارید و با تدبیر، گذشت و فراموش کردن بدی همسرتان، آرام، پرانرژی و با دلی حسینی و کربلایی به زندگی و مداراگونه‌ی خود ادامه دهید.
⭕️ یکی از عوامل موثر در بدحجابی و بی حجابی "تغذیه و سبک زندگی غلط" هست ✅ به طور کلی طبایع غیرت بیشتری نسبت به طبایع دارن بنابراین اگر صهیونیست ها بخوان یک ملتی رو بی حیا کنن اول توی شون دست میبرن 💢 خوردن غذاهای سرد و سبک زندگی سودا زا یکی از مهم ترین عوامل بی غیرتی هست کسی که در طول روز از غذاهای فستفودی و پیتزا و مرغ و سایرغذاهای سرد استفاده میکنه کم کم دیگه اصلا توان رعایت ادب و تقوا رو از دست میده 🍕🌭🍔🍟🌮 حالا شما بیا هی براش کلاس دینی بذار و هی توی خیابون امر به معروفش کن اصلا نمیفهمه شما داری چی میگی! ⭕️ اصلا براش مهم نیست که با بدحجابیش داره ضربه میزنه به خودش و بقیه. بعد تو هی تعجب میکنی که این چرا اینجوریه!🤔😢 با ترویج سبک زندگی دینی و طب اسلامی ✅ تا ۹۰ درصد میتونید بدحجابی رو در جامعه ریشه کن کنید....
💠 یه بحث جذاب و جالب☺️☺️ 🍃 خانوادگی و : درخانواده 💟1. ازدواج یک زن مزاج و یک شوهر مزاج : یک خانواده آرام و ملایم و بدون ریسک را تشکیل میدهند که همه رفتارهای اینها با فامیل حساب شده و دقیق است . حساب . اگر آنها برای ما یک گل رز بیاورند ما هم باید یک گل رز ببریم . 💟2 . یک شوهر مزاج و یک زن مزاج : زن از بیرون به شوهرش نگاه میکند و به آن می بالد و پیش فامیل تعریف میکند که فلان کار را انجام داده و ... در حالیکه خودش نشسته و فکر میکند نکند اینکار انجام نشود چون سرده و ترسو شده است . وقتی دست در دست شوهرش میدهد از گرمای مرد انرژی میگیرد و به آرامش میرسد . زن سرد گری محض دارد ولی تلافی جسارت و ناحسابگری مرد دموی را در می آورد!! 💟3. زن و شوهر هر دو : تا وقتیکه در حالت آرام هستند که مشکلی نیست ولی اگر هردو به اوج گرمی برسند هرچی کاسه و کوزه هست میرود هوا!!! ولی چند دقیقه فقط ،تحمل قهر همدیگر را ندارند . چون صفرا سریع فروکش میکند . پس هرکس سردی بیشتری داشته باشد پیش قدم برای آشتی میشود . 💟 حالت چهارم: عاشقان تاریخ همه مزاج بودند هم زن و هم مرد . هر چه شدت دم بیشتر ،حرکات عاشقانه ،جسورانه و خلاف عرف بیشتر . 🍃هرچقدر بیشتر باشد توان عرف شکنی یا هنجارشکنی بیشتر است. 🍃هرچقدر قانون گراتر و مبادی تر!! در جوامع اروپایی که بسیار سرد هستند بسیار قانون مدارند .مبادی آداب هستند . ظاهر مرتب و شیک پوشند . 🆔 @haram110
✍ افرادی که هستند و از خستگی بعد از رنج میبرند... هنگام صبحانه از مواد مزاج مانند عسل ، ارده و شیره استفاده کنند. JOiN👇 💖 @haram110 💖
🍃🌼🌺🌸🌺🌼🌸🌼🌺🌸🍃 💟 ✴️ ⇦ نشانه های ضعف کلیه : 🔸ورم پلک پایین 🔸ادرار کف آلود 🔸دفع منی همراه با ادرار 🔸کمر دردی که در آن کمر صاف نمی شود. ✴️ ⇦ درمان : ✨نخود آب، آب هویج، خربزه، گل گاوزبان از بهترین تقویت کننده های کلیه هستند. ✨انگور شحم کلیه را تقویت می کند. ✨برای تقویت کلیه های از لیمو شیرین، پرتقال، نارنج، خارخسک استفاده میشود. ✨خارشتر مقوی کلیه های است. 🍃🌼🌺🌸🌺🌼🌸🌼🌺🌸🍃
🔸سلام و علیکش با من بود... ✨تا حدی که فکر می کردم جان بخواهم، دریغ نخواهد کرد... 🔹دیروز از او خواستم برایم انجام دهد. ❗️امروز سلام و علیکش شده بود! ❗️تا حدی که فکر کنم فردا از راهی برود که مرا ... فهمیدم گرمی سلام و علیکش در حد بود. ❌نکند "متی ترانا و نراک" * ما هم در حد باشد! ❓اگر آقا از ما چیزی بخواهد، آیا باز هم به گرمی صدایش می کنیم؟ 🔸مثلا مالمان را 🔹جانمان را 🔸یا حتی آبرویمان را...؟ ........... *(متی ترانا و نراک: کی می شود تو ما را و ما تو را ببینیم) 📚برگرفته از مجله ی امان، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
✅ پیشگیری از ۱. بدن خود را نگه داریم، تا ضعیف نشویم. ۲. غذاهای گرم و مثل؛ آش، سوپ و حلیم بخوریم. ۳. دمنوش‌های نظیر؛ آویشن، ، دارچین، زعفران و ... زیاد مصرف کنیم. ۴. مصرف دمنوش‌های که باعث دفع رطوبتِ صالحه بدن می‌شود، ممنوع! مثل؛ قهوه، نسکافه، چای و ... ۵. مصرف غذاهای و یخچالی، ممنوع! مثل؛ ماست، دوغ، نوشابه و ... ۶. تا می‌توانیم از و میوه‌جات تر و تازه استفاده کنیم. مثل؛ تره، ریحان، خرفه، کاسنی، ، پرتغال، لیمو شیرین، شیرین... ۷. از عوامل تضعیف و در نهایت ضعف سیستم دفاعی بدن است. پس با کنترل نفس خود، به راحتی می‌توانیم با مبارزه کنیم. ⚠️ یکی از عوامل اصلی فراگیری بیماری‌هایی نظیر ؛ کم شدن مقاومت بدن‌ها به علت مصرف زیاد هاست.
🍃 🍃 ميتوان زيست ..‌. نه چنان سخت که از عاطفه ، چنان بي مفهوم که بمانيم ميان بدوخوب ها ميگذرند ، باشيم پرازفکرواميد ، باشيم وسراسرخورشيد ، همهمه مبهمي از ردشدن هاست ، ، ، زندگاني .... 🌼 @haram110
حرم
#خاطرات‌شہیدمحسن‌حججی😍💖 🌹از زبان #دایی_همسر_شهید🌹 #قسمت_ششم عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خان
خاطراتی‌ از شهید حججی😍💖 🌹🌹 خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند..😌👌🏻 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. "😉 با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌 این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇💚 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮 خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩 آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗 آخر سر قبولش کردند.😇🤗 خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 . :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮 یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨 راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. "😢 فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔 گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت.😭😢 آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄 عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌 بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗 … ♥️
خاطراتی‌ از شهید حججی😍💖 🌹🌹 خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند..😌👌🏻 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. "😉 با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌 این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇💚 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮 خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩 آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗 آخر سر قبولش کردند.😇🤗 خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 . :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮 یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨 راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. "😢 فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔 گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت.😭😢 آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄 عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌 بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗 … ♥️