🎙ای کشته فتاده به هامون (شور) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی

🎙ای کشته فتاده به هامون (شور) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی

🎙مظلوم حسین 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی

💚یاامام رضا....💚 من گدایی بیکس و درمانده ام اربعین  از  کربلا  جا  مانده ام سال دیگر یا رضا رخصت بده اربعین ، کرببلا  فرصت  بده میکنم احساس چون بد بوده ام از زیارت کرده ها جا مونده ام جامانده حرم...💔

#برادرغریبم😭💔 تمام یاس هایت رابه #شام ازکربلابردم چوبرگشتم برایت یک چمن #نیلوفرآوردم مسافرازبرای یارسوغات آورداما من ازشام بلا #داغ_سه_ساله_دخترآوردم😭    🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴

باز دلم خون شد و چشمم گریست آنکه درین روز چون من نیست کیست؟ باز دگرباره رسید اربعین جوش زند خون حسین از زمین 🖤امشب ✨قبل از خواب، 🖤دلهایمان را راهی ✨کربلا کنیم 🖤در آن صحن و سرای روحانی ✨آن شور و عشق 🖤حسینیان دلباخته، ✨آن عطر و صفای 🖤جان افزای غم بار... ✨السلام علیک یااباعبدالله و فردا اربعین است می آید زینبی با قامتی از غم خمیده چهل روز است حسینش را ندیده زبان اشک تنها می تواند شرح حالش را بگوید اربعین حسینی بر تمامی شیعیان تسلیت باد 🏴

خواستم این اربعین را کربلا باشم، نشد🖤 از نجف، پای پیاده... کربلا باشم، نشد🖤 زائران بین نمازی در حرم یادم کنید🖤 هر نمازی خواستم در کربلا باشم، نشد🖤 فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد 🖤

کربلا بسّـــــــه صبوری.... •[باهر #نفس و #خیال‌تو درد میکشم😞👈💔]• #کربلایی‌محمودعیدانیان #دلداده‌حسینــــ🏴

☑️☑️☑️☑️ 🌴40 روزه 40 ماهه 40 ساله 🌴دل زینب کنار تو تو گوداله 🎤 #محمودکریمی

همین الان ۱۰ کیلومتری کربلای معلی 🌷

پذیرایی از زائرین اربعین حسینی🥓🍔🍗

✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ روزی پدری همراه پسرش به حمام عمومی رفت در حمام پدر از پسر خود طلب آب نمود پسر با بی‌حوصلگی رفت و از گوشه‌ای کاسه سفالین ترک خورده و رسوب گرفته‌ای که مخصوص آب ریختن روی تن و بدن مردم و نه برای نوشیدن آب بود، پیدا کرد... و آبی نه چندان خنک یافت و برای پدر برد پدر به مجرد دیدن کاسه و آب اندکی مکث کرد، لبخند زد و رو به پسر گفت: با دیدن این کاسه یاد خاطره‌ای افتادم. چندین سال پیش وقتی خود من نوجوانی کم سن و سال بودم همراه پدر به حمام عمومی رفتم، درست مثل امروز که من از تو آب خواستم، آن روز هم پدرم از من آب خواست من برای اینکه برای او آب بیاورم گشتم و لیوان بلوری و تمیزی یافتم و آبی گوارا و خنک در آن ریختم و با احترام به حضور پدر بردم امروز، من که چنان فرزندی برای پدر بودم پسری چون تو نصیبم شده که با بی‌حوصلگی در چنین کاسه کثیف و ترک خورده‌ای برایم آب آورده!!! حال در آینده چه اولادی قرار است نصیب تو شود خدا می‌داند و بس!!! ‌‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰