📚داستان کوتاه📚
روزی، گوساله ای باید از جنگل بکری می گذشت تا به چراگاهش برسد، گوساله ی بی فکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد!
روز بعد، سگی که از آن جا می گذشت از همان راه استفاده کرد و از جنگل گذشت. مدتی بعد، گوساله راهنمای گله، آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آن جا عبور کنند!
مدتی بعد، انسان ها هم از همین راه استفاده کردند : می آمدند و می رفتند
به راست و چپ می پیچیدند،
بالا می رفتند و پایین می آمدند،
شکوه می کردند و آزار می دیدند و حق هم داشتند، اما هیچ کس سعی نکرد راه جدید باز کند!
مدتی بعد آن کوره راه، خیابانی شد!
حیوانات بیچاره زیر بارهای سنگین، از پا می افتادند و مجبور بودند راهی که می توانستند در سی دقیقه طی کنند، سه ساعته بروند، مجبور بودند که همان راهی را بپیمایند که گوساله ای گشوده بود ....
سال ها گذشت و آن خیابان، جاده ی اصلی یک روستا شد، و بعد شد خیابان اصلی یک شهر
همه از مسیر این خیابان شکایت داشتند،
مسیر بسیار بدی بود!
در همین حال، جنگل پیر و خردمند می خندید و می دید که انسان ها دوست دارند مانند کوران، راهی را که قبلا باز شده، طی کنند و هرگز از خود نپرسند که آیا راه بهتری وجود دارد یا نه؟
👤پائولو کوئیلو
📚قصه هایی برای پدران، فرزندان، نوه ها
#حکمت_بیماری
پیامبر خـدا (ص) فرمودند:
گاه بنده بیمار می گردد پس دلش نازك می شود و برخی از گناهانی را که از او سر زده است، به یاد می آورد و قطره اشکی، هرچند کوچک، از دیدگانش سرازیر می شود و آنگاه، خداوند عزوجل، او را ازگناهانش پاك می سـازد. پس اگر او را از این بستر بیماري برخیزاَنـد، او را پاك شـده ازگناه بر میخیزاَنـد و اگرجانش را بسـتاند، پاکیزه شده ازگناه میستاند.
#منبع:
کتاب دانشنامه جامع احادیث
پزشکی ج1 صفحه 87
✅داستان کوتاه و پند آموز
✍پادشاهی دستور داد 10 تا سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام اورا بخورند. , در یکی از روزها یکی از وزراء رأی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که اورا جلوی سگ ها بیندازند.
💭وزیر گفت ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنی گفت خوب حالا که چنین است ده روز تا اجرای حکم بهم مهلت بده. گفت این هم ده روز. وزیر رفت پیش نگهبان سگ ها و وگفت میخواهم به مدت ده روز خدمت این ها را من بکنم او پرسید از این کار چه فایده ای میکنی گفت به زودی بهت میگم.
💭 نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگها از دادن غذا و شستشوی آنها وغیره. ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد دید همه سگ ها به پای وزیر افتادند وتکان نمیخورند. پادشاه پرسید با این سگ ها چکار کردی ؟
💭جواب داد ده روز خدمت این ها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی پادشاه سرش را پایین انداخت ودستور به آزادی او داد.
✍حاج آقا انصاریان :
امیرالمومنین(ع) در بیان یکی از اوصاف شیعیان و متقیان می فرمایند: اگر کسی بر او ستم کند او را عفو کند و اگر کسی او را از بخشش خود محروم کند، او در مقابل، از آنچه دارد نسبت به او دریغ نکند و اگر کسی از نزدیکان، رابطه اش را با او قطع کند، او رابطه را وصل کند...»
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی کردن،
نـایابترین چیز در این دنیاست
لذت ببر، نفس بکش، عـاشق شو،
شکست بخور، پیروز بشو،
کارهای خـارق العاده انجام بده
وگـرنه زنده بودن را که همه بلدند
زندگی را زندگی کن...💜
#گزارش
#بینالملل
#زن_در_غرب
💢 #حالا_که_رفتی_اینو_بدون
🔺خانم علیزاده، شما که معتقد هستی در ایران زنان آزاد نیستند ، حالا که پناهنده هلند شدی خوبه ی سر به محله رِدلایت هم بزنی تا بدونی پا به چه کشوری گذاشتی ، کشوری که محله ای برای فروش زنان دارد...🔻
🔺شهر آمستردام #هلند از معدود شهرای دنیاست که در اون #فاحشهگری، قانونیه و فاحشهها مثل صاحبان مشاغل دیگه مالیات میدن و اتحادیه صنفی دارن ...❗️
⭕️ تو آمستردام محلهای به اسم "رد لایت"(چراغ قرمز) هست، با کلی پنجره و چراغ قرمز ... که فاحشهها پشت ویترین میایستن تا مشتریها اونها رو انتخاب کنن !!
🌐منبع:
www.bbc.com/news/world-europe-48857420
#آزادی_کثیف
🍃به سرم زد يك شب ناشناس امتحانش كنم...
بازىِ خطرناكى بود اما به ريسكش ميارزيد
+سلام
-سلام...شما؟
+غريبه
خدا خدا ميكردم كه ديگر پيامى نگيرم
آخر قرارمان اين بود كه ناشناسى واردِ حريممان نشود
ميشه خودتونو معرفى كنيد؟
نوشتمو نوشت
ساعتها برايم گفت
از تنهايى اش
از گذشته اش كه پاك بود از آدمها
ناليد از عشقهاى امروزى
گفت منتظر است يك دانه نابَش سرِ راهش قرار گيرد...
با شماره ى خودم پيغام دادم جواب نداد
براىِ غريبه اما،
حاضر بود جانَش را بدهد
عجيب بود كه ديگر خبرى از شلوغىِ كارَش نبود
عجيب بود كه ديگر دستش هم بند نبود
عجيب بود،همه چيز عجيب بود
بعد از سالها،
مرا با غريبه اى عوض كرد كه خودم بودم
✅گاهى در زندگى غريبه شويد
آدمها گاهى غريبه ها را به عشقشان ترجيح ميدهند!
📚علي قاضي نظام
#متاسفانه
🔸ابن سیرین به كسی گفت: چگونه ای؟
گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟
🔹ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن و لعنت بر من اگر پس از این حال كسی را بپرسم!
🔸گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی.
🔹گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی...
➕رسم مردانگى و رفاقت اينچنين است