4_5843728736251283467.mp3
8.07M
#قصه_رمضان ۴
📸 روزه خاطره ساز
نویسنده؛ سیدحاتمه سیدزاده 🖋
قصهگو؛ نرگس خانم (۱۰ ساله) 🎤
تدوینوصداگذاری؛ پارساکمالی 🎧
طرح گرافیکی؛ سمانه صدیقی🎨
`
🌼🍃🌹🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌹
🌹🍃🌼
🍃
#اوقات_شرعی
📯 به افق💥 مشهد💥
💢 سه شنبه
🔹9 اردیبهشت ماه 1399هجری شمسی
🔹4 رمضان 1441 هجری قمری
🔹28 آوریل 2020 میلادی
🔸اذان صبح: 4:09
🔸طلوع آفتاب: 5:42
🔸اذان ظهر: 12:29
🔸غروب آفتاب 19:17
🔸اذان مغرب : 19:36
🔸نیمه شب شرعی 23:42
🍃
🌹🍃🌼
🍃🌼🍃🌹
🌼🍃🌹🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌹🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌹
🌹🍃🌼
🍃
#اوقات_شرعی
📯 به افق ✳️ قم ✳️
💢 سه شنبه
🔹9 اردیبهشت ماه 1399 هجری شمسی
🔹4 رمضان 1441 هجری قمری
🔹28 آوریل 2020 میلادی
🔸اذان صبح: 4:49
🔸طلوع آفتاب: 6:19
🔸اذان ظهر: 13:04
🔸غروب آفتاب: 19:49
🔸اذان مغرب : 20:08
🔸نیمه شب شرعی : 0:18
🍃
🌹🍃🌼
🍃🌼🍃🌹
🌼🍃🌹🍃🌼🍃
🌼🍃🌹🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌹
🌹🍃🌼
🍃
#اوقات_شرعی
📯 به افق ❣️تهران❣️
💢 سه شنبه
🔹9 اردیبهشت ماه 1399 هجری شمسی
🔹4 رمضان 1441 هجری قمری
🔹28 آوریل 2020 میلادی
🔸اذان صبح: 4:43
🔸طلوع آفتاب 15: 6
🔸اذان ظهر:13:02
🔹اذان عصر: 16:45
🔸غروب آفتاب:19:49
🔸اذان مغرب : 20:08
🔹اذان عشا: 20:54
🔸نیمه شب شرعی : 0:15
🍃
🌹🍃🌼
🍃🌼🍃🌹
🌼🍃🌹🍃🌼🍃
#اهل_بیت_ع
✔️ ضرورت حفظ آبروی نیازمندان ...
•┈┈••✾•▪️🌷▪️•✾••┈┈•
امیرالمومنین علی علیه السلام مقدار "پنج بار شتر" خرما براى نیازمندی آبرومند که از كسى تقاضاى كمك نمىكرد فرستادند.
یک نفر که آنجا حضور داشت به امیرالمومنین گفت:
((آن مرد كه تقاضاى كمك نكرد، چرا براى او خرما فرستادید؟ ضمناً يك بار شتر هم براى او كافى بود!))
امیرالمومنین على علیه السلام فرمودند:
((خداوند امثال تو را در جامعه ما زياد نكند! من میبخشم و تو بخل مىورزى!؟
اگر من، آنچه را كه مورد حاجت او است، پس از درخواست کردن بدهم، چيزى به او ندادهام؛ بلكه بهای آبرویش را به او دادهام؛ زيرا اگر صبر كنم تا از من درخواست كند، در حقيقت او را وادار كردهام كه آبرويش را به من بفروشد))
•┈┈••✾•▪️🌷▪️•✾••┈┈•
📚وسائل الشيعه ، ج ۲، ص۱۱۸
🌤الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة🌤
.
🔹 این دعا بسیار کوچک را حفظ کن، آنرا در یک کاغد کوچک بنویس، و در تمام نمازها به همراه داشته باش و بخوان، و از خداوند بخواه که خداوند تو را از مقرب ترین افراد درگاه او یعنی از یاران حضرت صاحب عج در زمان ظهور قرار دهد:
🔺 به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است:
🔺علامت تشیع در تمام نمازها دعاء فرج است:
🔺دعا فرج در قنوت نمازها از شعائر مهدوی و نشانه محبت و احترام و متقدم دانستن امر حضرت حجت عج به خودمان است:
ابن مقاتل میگوید:
امام الرضا عليه السلام فرمودند:
أي شئ تقولون في قنوت صلاة الجمعة؟
ترجمه:
☑️ در قنوت نمازهای روزهای جمعه چه دعای میخوانید⁉️
گفتم:
👈 ما هم همین چیزها و دعاهای را میخوانیم که مردم و اهل سنت میخوانند - از خدا بهشت و نعمتهای دنیا وآخرت را میخواهیم تا به ما و خانواده های ما عافیت دهد❗️ -
پس حضرت فرمودند:
لا تقل كما يقولون، ولكن قل … :
شرح و ترجمه:
☑️ اما شما نخوانید آن دعاهای که آنها میخوانند - شما که معتقد به ولایت ما هستید در قنوت نماز روزهای جمعه و غیر جمعه برای ظهور حضرت حجت عج دعا کنید❗️
👈 و از خداوند بخواهید که فرج او را برساند،
👈 و امر ظهور او را اصلاح کند، و او با روح القدوس و فرشتگان خویش موید کند!
👈 و اجازه جهاد با دشمناش را بدهد و شما را اعوان و انصار او در هنگام ظهور قرار دهد❗️ -
پس شما در نمازهای روز جمعه - بلکه در همه نمازها اینگونه دعا کن:
*اَللّهُمَ،أصْلِحْ عَبدَكَ وَ خَليفَتَكَ بِما أَصْلَحْتَ بِهِ أنبياءَكَ و رُسُلَكَ! وَحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ وَأَيَّدْهُ بِروُحِ القُدُسِ مِنْ عِنْدِكَ، وَ اسْلُكْهُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ و مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً، يَحْفظُونَهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ! وَ أبْدِلَهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ! أمْنَاً يَعْبُدُكَ لا يُشرِكَ بِكَ شَيئاً، وَ لا تَجْعَلْ لِأحَدِ مِنْ خَلقِكَ عَلي وَليِّكَ سُلطاناً! وَ أْذَنْ لَه في جِهَادِ عَدُوِّكَ وَ عَدوِّه!وَ اجْعَلني مِنْ انصارِهِ،إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ!*
بیان:
☑️ برای شیعه حضرت حجت عج شایسته است که مانند بقیه اصناف مردم - مانند یهود، مسحیت و اهل سنت - که از شناخت امام زمان عج خویش، و از اهمیت اتصال و اضطرار به او و از ضرورت قیام او غافل هستند نباشد❗️
پس از وظایف شیعیان حضرت در زمان غیبت این است که:
👈 خواسته ها حضرتش را به خواسته خود مقدم دارد، و در همه احوال از جمله در قنوت نمازها برای فرج حضرت دعا کند، و این دعاء را - که دارای معنای عظیمه و آثار شریفه در سرنوشت آدمی است را - در تمام قنوتهای نماز خویش - در صبح و شام - بخواند❗️
◀️ و از خداوند بخواهد که امر فرج مولایش را اصلاح کند و من را از اصحاب و یاران او در هنگام ظهورش قرار دهد❗️
☑️ به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه❗️
در محضر بهجت - ج۲ - صفحه ۳۲۴.
مصادر:
مصباح المتهجد - الشيخ الطوسي - الصفحة ٣٦٧.
جمال الأسبوع - السيد ابن طاووس - الصفحة ٢٥٦.
بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٨٦ - الصفحة ٢٥١.
مكيال المكارم - ميرزا محمد تقي الأصفهاني - ج ٢ - الصفحة ٢١.
صحيفة المهدي عليه السلام - جمع الشيخ جواد القيومي - ج ١ - الصفحة ٣.
معجم أحاديث الإمام المهدي عليه السلام - ج ٤ - الصفحة ١٦٧.
#صلےالله_علیک_یااباعبدالله💜🌿
ذڪر تسبیح سحرگاه سلامسٺ ودرود
السلام اے پسرفاطمہ اےشاهِ وجود
گشتہام درهمہے عالم خاڪے دیدم
بخدا هیچ ڪسے مثل تو ارباب نبود
#السلام_علی_العشق💗🌿
#ان_شاء_الله_بزودے🌹
مردے شبیہ آسمان از ایل خورشید
با ڪولہ بار نور و عرفان خواهد آمد
پاے تمام چشمہ ها نرگس بڪارید
نور دل چشم انتظاران خواهد آمد
یاس سپید من بہ صبح عشق سوگند
روزے شب ما هم بہ پایان خواهد آمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#دلنوشته_رمضان
سحر چهارم ...
✏️و ما، باز هم بی تو شب زنده داری می کنیم..
میبینی.. ؛
درد یتیمی،، به قلبمان هییییچ تلنگری نزده....
و دربدری های صبح و شبت، یک ساعت نیز،، از آرامشمان را سلب نکرده است!!!
❄️می بینی؛
به نمازی دلخوش کردیم و روزه ای..
درییییغ که اگر دستمان به تو نرسد،، هیچ عبادتی، راهمان را به بهشت باز نکرده است!!!!
دریغ که اگر درد نداشتنت، به استخوانمان نرسد ، نه نمازمان پروازمان می دهد، و نه روزه های روزهای تابستانی مان!
❄️یوسف...
قصه ی غصه های تو را، هزااار بار شنیدیم و یک بار هم زلیخایی زار نزدیم..
میبینی.. ؛
هنوز، زنجیرهای زمین، در قلبمان، از تو محبوب ترند!
❄️سحر است... دعا میکنی.. می دانم..
دعا کن، قلبمان برایت درد بگیرد!!!
دعا کن ...دستهایمان، از قنوت گرفتن برای تو ، درد بگیرند!!!
دعا کن ... دعایمان، بوی درد بگیرد..
درد انتظار....
درد عاشقی...
درد دویدن برای لحظه درآغوش کشیدنت...
فقط همیییییین درد؛ درمان همه دردهای ماست!
✏️سحر چهارم را... بدنبال درد انتظار، قنوت گرفته ايم !
ما دعا میکنیم... آمینش با تووووو....
اللهم عجل لولیک الفرج
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
@haram110
4_5956031161695209463.mp3
213.7K
#ادعیه_ماه_مبارک_رمضان
🌷دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان با نوای دلنشین استاد موسوی قهار🌷
monjatae-ameral-momenen1.mp365005.mp3
4.49M
🙏مناجات و صوت بسیار زیبا و تاثیر گذار حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه
🌹
😔الهم انی اسئلک الاماااان
التماس دعا
▪️ @haram110
هدایت شده از ترتیل قرآن استاد پرهیزکار
ترتيل جزء04 - پرهيزكار www.jea.ir .mp3
6.31M
🔊 ترتیل قرآن - جزء4 - پرهیزکار
❁﷽❁
یا زینب ڪبرے (س) مدد❤️
#چهارمین_سحر آمد ، بیا و پاڪم ڪن
تو رابحقِّ دوطفلانِ زینب (س) حلالم ڪن
#بالزینب_س_الهے_العفو💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله کلیپ های کوتاه ماه رمضان
🔴 از دیدگاه: طب اسلامی ایرانی
🔸 مدرس: استاد طالقانی
👈جلسه دوم
👈 چگونگی اثر جوع و روزه بر برخی بیماریها، احتیاط برخی بیماران در روزه
👈لطفا جهت مشاهده بهتر متن موشن گرافی؛ موبایل را به حالت افقی در آورید.
💠🔻نشر دهید🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله کلیپ های کوتاه ماه رمضان
🔴 از دیدگاه: طب اسلامی ایرانی
🔸 مدرس: استاد طالقانی
🔻جلسه سوم
👈 برخی بیماریها مانند: دیابت ، فشارخون و.. و روزه داری
💠🔻نشر دهید🔻
✨ از برکات ماه مبارک رمضان
💠 توصیه حضرت امام صادق صلواتاللهعلیه
به فرزندانشان وقتی ماه رمضان فرامیرسید:
🌙 در این ماه، سخت تلاش کنید چرا که در این ماه رزق و روزی تقسیم میشود؛ زمان مرگ مشخص میشود؛ کسانی که به زیارت خانه خدا دعوت میشوند، معین میشوند و در این ماه شبی است که عمل آن فراتر از عمل در هزار شب، ارزش دارد.
✍ أنه سمع أباعبدالله يوصي ولدَه إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضَانَ فَأَجهِدُوا أَنفُسَکُم فيه فَإِنَّ فيه تُقَسَّمُ الأرزَاقُ وتُوَقَّتُ الآجَالُ ویُکتَبُ وَفدُ اللهِ الَّذِینَ یَفِدُونَ عَلَیهِ وفيه لَیلَةُ القَدرِ الَّتِي العَمَلُ فيها خَیرٌ من العَمَلِ في أَلفِ شَهرٍ.
📚 كافي، جلد۴، صفحه۶۶
🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅
حرم
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_چهل_ودوم🎬 نمازش که تموم شد دستش رو حلقه کرد دور
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_چهل_وسوم🎬
میگفت: "من دوستت دارم، ولی هر چیزی حد مجاز داره. نباید وابسته شد."
بعد از عید دیگه نمی تونست پاشو زمین بذاره. ریه اش، دست و پاش، بیناییش و اعصابش همه به هم ریخته بود....
ان قدر ورم کرده بود که پوستش ترك می خورد. با عصا راه رفتن براش سخت شده بود. دکترا آخرین راه رو براش تجویز کردن.
برای اینکه مقاومت بدنش زیاد شه، باید آمپولایی میزد که 900 هزار تومن💶 قیمت داشتن. دو روز بیشتر وقت نداشتیم بخریم. زنگ زدم بنیاد جانبازان، به مسؤل بهداشت و درمانشون...
گفت: "شما دارو رو بگیرید. نسخه ی مهر شده رو
بیارید، ما پولشو میدیم "
من 900 هزار تومن از کجا می آوردم؟
گفت: "مگه من وکیل وصی شما هستم؟"
و گوشی رو قطع کرد...
وسایل خونه رو هم می فروختم، پولش جور نمی شد. برای خونه و ماشین هم چند روز طول می کشید تا مشتری پیدا شه. دوباره زنگ زدم بنیاد...
گفتم: "نمیتونم پول جور کنم. یه نفر و بفرستید بیاد این نسخه رو ببره و بگیره. همین امروز وقت دارم"
گفت: "ما همچین وظیفه ای نداریم "
گفتم: "شما منو وادار می کنید کاری کنم که دلم نمی خواد. اگه اون دنیا جلوی من رو گرفتن میگم شما مقصر هستید "
به نادر گفتم هر جور شده پول رو جور کنه. حتی اگه نزول باشه. نذاشتیم منوچهر بفهمه، وگرنه نمیذاشت یه قطره آمپول بره توی تنش. اما این داروها هم جواب نداد....
اومدیم خونه بعد ظهر از بنیاد چند نفر اومدن. برام غیر منتظره بود. پرونده های منوچهر رو خوندن و گفتن: "میخوایم شما رو بفرستیم لندن "
اصرار کردن که "برید خوب میشید و به سلامت بر می گردید"
منوچهر گفت: "من جهنمم که بخوام برم، همسرم رو باید با خودم ببرم "
قبول کردن...
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
حرم
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_چهل_وسوم🎬 میگفت: "من دوستت دارم، ولی هر چیزی حد
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_چهل_وچهارم🎬
نمی تونستم حرف بزنم چه برسه به این که شوخی کنم. همه قطع امید کرده بودن. چند روز بیشتر فرصت نداشتیم.
لباساشو عوض کردم که در زدن.
فریبا گفت: "آقایی اومده با منوچهر کار داره "
چادرم رو سرم کردم و درو باز کردم. مرد یا الله گفت و اومد تو.
علی رو صدا زدم بیاد ببینه کیه. میدید اومده کنار منوچهر نشسته، یه دستش رو گذاشته روی سینه ی منوچهر و یه دستش رو روی سرش و دعا میخونه....
من و علی بهت زده نگاه می کردیم. اومد طرف ما پرسید: "شما خانم ایشون هستید؟ "
گفتم: "بله "
گفت: "ببینید چی میگم. این کارا رو مو به مو انجام می دید. چهل شب عاشورا بخون { دست راستش رو با انگشت اشاره به صورت تاکید بالا آورد} با صد لعن و صد سلام. اول با دو رکعت نماز حاجت شروع کن. بین دعا هم اصلا حرف نزن."
زانوهام حس نداشت. توی دلم فقط امام زمان رو صدا می زدم. اومد بره که دوییدم دنبالش.
گفتم: "کجا میرید؟ اصلا از کجا اومدید؟"
گفت: "از جایی که دل آقای مدق اونجاست "
می لرزیدم....
گفتم: "شما منو کلافه کردید. بگید کی هستید "
لبخند زد و گفت: "به دلت رجوع کن"
و رفت.....
با علی از پشت پنجره توی کوچه رو نگاه کردیم. از خونه که بیرون رفت، یه خانوم همراهش بود. منوچهر توی خونه هم دیده بودش. ما ندیده بودیم.
منوچهر دراز کشید روی تخت، پشتش رو به ما کرد و روی صورتش رو کشید...
زار میزد.
تا شب نه آب خورد، نه غذا.
فقط نماز میخوند.
به من اصرار می کرد بخوابم.
گفت: "حالش خوبه چیزی نمیشه"
تا صبح رو به قبله نشست و با حضرت زهرا حرف زد...
می گفت: "من شفا می خواستم که اومدی و منو شفا بدید؟ اگه بدونم شفاعتم رو می کنید، نمیخوام یه ثانیه ی دیگه بمونم. تا حالا که ندیده بودمتون دلم به فرشته و بچه ها بود، اما حالا دیگه
نمیخوام بمونم".
اینا رو تا صبح تکرار می کرد.
به هق هق افتاده بودم.
گفتم: "خیلی بی معرفتی منوچهر. شرایطی به وجود اومده که اگر شفات رو بخوای، راحت میشی.
ما که زندگی نکردیم. تا بود، جنگ بود. بعدشم یه راست رفتی بیمارستان. حالا میشه چند سال با هم راحت زندگی کنیم"
گفت: "اگه چیزی رو که من امروز دیدم میدیدی، تو هم نمی خواستی بمونی"
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
4_5843627340663359067.mp3
7.75M
🎙 حجت الاسلام شهاب
🎵 مهمان خاصِّ خداوند متعال در شب سوم ماه مبارک رمضان ؛ ماجرای شنیدنی از ...
..............................