eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
636 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5906943705591319632.mp3
11.41M
"❁" 7⃣2⃣ 🎤 ▪️ظلم، گستاخی، بی‌ادبی و .... آنجایی خطرناک‌تر می‌شود که؛ در حق کسانی از ما سر میزند ، که حق ولایت برما دارند! مخصوصا اگر با ما مقابله به مثل نکنند و کریمانه از کنارمان رد شوند! 💥محال است چنین کسی عاقبت بخیر از دنیا برود؛ مگر آنکه جبرانش کند...
5_6271630564105651229.m4a
10.97M
🔹 سخنان دکتر امیر اشرفی پاتولوژیست و متخصص آسیب شناسی، مدیر گروه آناتومیکال پاتولوژی سیدنی استرالیا استادیار دانشگاه سیدنی
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_شصت_و_سه یک هفته از آن روز گذشته بود. دوستان و همکارانش به دیدنش آمدن
"رمان بعد از آن شب، تک تک مهمانها رفتند.زندگی روی روال همیشگی اش افتاده بود. آیه بود و دخترکش.. آیه بود وقاب عکس مردش! نام ارمیا در خاطرش آنقدر کمرنگ بود که یادی هم از آن نمیکرد مردی که چشم به راهش مانده بود. آیه نگاهش را به همان قاب عکس دوخته که مردش برای شهادت گرفته بود! همان عکس با لباس نظامی را در زمینه حرم حضرت زینب گذاشته بودند. مردش چه با غرور ایستاده بود. سر بالا گرفته و سینه ی ستبرش را به نمایش گذاشته بود. نگاهش روی قاب عکس دیگر دوخته شد... تصویر رهبری... همان لحظه صدای آقا آمد. نگاه از قاب عکس گرفت و به قاب تلویزیون دوخت. آقا بود! خود آقا بود! روی زانو جلوی تلویزیون نشست. دیدار آقا با خانواده های شهدای مدافع حرم بود. زنی سخن میگفت و آقا به حرفهایش گوش میداد.آیه هم سخن گفت: _آقا! اومدی؟ خیلی وقته منتظرم بیای! خیلی وقته چشم به راهم که بیای تا بگم تنها موندم آقا! دخترکم بی پدر شد... الان فقط خدا رو داریم! هیچکسو ندارم! آقا! شما یتیم نوازی میکنی؟ برای دخترکم پدری میکنی؟ آقا دلت آروم باشه ها... ارتش پشتته! ارتش گوش به فرمانته! دیدی تا اذن دادی با سر رفت؟ دیدی ارتش سوال نمیکنه؟ دیدی چه عاشقانه تحت فرمان شمان؟ آقا! دلت قرص باشه! آیه سخن میگفت... از دل پر دردش! از کودک یتیمش! از یتیم داریاش! از نفسهایی که سخت شده بود این روزها! رها که به خانه رفته بود برای اوردن لباسهای مهدی آیه را که در آن حال دید، با گوشی اش فیلم گرفت و همراه او اشک ریخت.آیه که به هق هق افتاد و سرش را روی زمین گذاشت، دوربین را قطع کرد و آیه را در آغوش گرفت... خواهرانه آرامش کرد. پنج شنبه که رسید، آیه بار سفربسته بود باید دخترکش را به دیدار پدر میبرد. با بااصرارهای فراوان رها، همراه صدرا و مهدی، با آیه همسفر شدند. َ مقابل قبر سید مهدی ایستاده بود. بیخبر ازمردی که قصد نزدیک شدن به قبر را داشته و با دیدن او پشیمان شد و پیش نیامد. از دور به نظاره نشست. آیه زینبش را روی قبر پدر گذاشت: _سلام بابا مهدی! سلام آقای پدر! پدرشدنت مبارک! اینم دختر شما! اینم زینب بابا! ببین چه نازه! وقتی دنیا اومد خیلی کوچولو بود! از داغی که روی دلم گذاشتی این بچه سهم بیشتری داشت! خیلی آسیب دیدو رشدش کم بود.، اما خدا رو شکر سالمه! ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_شصت_و_چهار بعد از آن شب، تک تک مهمانها رفتند.زندگی روی روال همیشگی اش
"رمان دستی روی صورت دخترکش کشید: _امشب تو کجایی که ندارم بابا من بی تو کجا خواب ببینم بابا؟ برخیز ببین دخترکت میآید نازک بدنت آمده اینجا بابا دستی به سرم بکش تو ای نور نگاه عقده به دل مانده به جا ای بابا در خاطر تو هست که من مشق الفبا کردم؟ اولین نام تو را مشق نوشتم بابا دیدی که نوشتم آب را بابا داد؟ لبهات بسی خشک شده ای بابا من هیچ ندانم که یتیمی سخت است تکلیف شده این به شبم ای بابا این خانهی تو کوچک و کم جاست چرا؟ من به مهمانی آغوش نیایم بابا؟ من از این بازی دنیا نگرانم اما رسم بازی من و توست بیایی بابا رها هق هقش بلند شد. صدرا که مهدی را در آغوش داشت، دست دور شانه ی رهایش انداخت و او را به خود تکیه داد. اشک چشمان خودش هم جاری بود. ارمیا هم چشمانش پر از اشک بود"خدایا... صبر بده به این زن داغدیده!" شانه های ارمیا خم شده بود. غم تمام جانش را گرفته بود. فکرش را نمیکرد امروز آیه را ببیند. از آن شب تا کنون بانوی سید مهدی را ندیده بود. دل دل میکرد. با این حرفهایی که آیه زده بود، نمیدانست وقت پیش رفتن است یا نه؟ دل به دریا زد و جلو رفت! َ آیه کفشهای مردانه ای رامقابلش دید مرد نشست و دست روی قبر گذاشت... فاتحه خواند. بعد زینب را در آغوش گرفت و با پشت دست، صورتش را نوازش کرد. عطر گردنش را به تن کشید. هنوز زینب را نوازش میکرد که به سخن درآمد: _سالها پیش، خیلی جوون بودم، تازه وارد دانشگاه افسری شده بودم. دل به یه دختر بستم... دختری که خیلی مهربون و خجالتی بود. کارامو رو به راه کردم و رفتم خواستگاریش! اون روز رو،هیچوقت یادم نمیره... اونا مثل حاج علی نبودن، اول سراغ پدر و مادرم رو گرفتن؛ منم با هزار جور خجالت توضیح دادم که پدر مادرم رو نمیشناسم و پرورشگاهیام! این رو که گفتم از خونه بیرونم کردن، گفتن ما به آدم بیریشه دختر نمیدیم! اونشب با خودم عهد کردم هیچوقت عاشق نشم و ازدواج نکنم. زندگیم شد کارم... با کسی هم دمخور نمیشدم، دوستام فقط یوسف و مسیح بودن که از پرورشگاه با هم بودیم. تا اینکه سر از راه سیدمهدی دراوردم راهی که اون به پایان خوشش رسیده بود و من هنوز شروعش هم نمیدونم؛ شما کجا و من کجا! من خودمو در حد شما نمیدونم خواستن شما لقمه‌ی بزرگتر از دهن برداشتنه، حق دارید حتی به درخواست من فکر نکنید. روزی که شما رو دیدم، عشقتون رو دیدم، علاقه و صبرتون رو دیدم، آرزو کردم کاش منم کسی رو داشتم که اینجوری عاشقم باشه! برام عجیب بود که از شما گذشته و رفته برای اعتقاداتش کشته شده! عجیب بود که بچه ی تو راهشو ندیده رفته! عجیب بود با این همه عشقی که دارید، اینقدر صبوری کنید! شما همه ی آرزوهای منو داشتید. شما همه‌ی خواسته ی من بودید... شما دنیای جدیدی برام ساختید. شما و سید، من وراهمو عوض کردید. رفتم دنبال راه سید! ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_شصت_و_پنج دستی روی صورت دخترکش کشید: _امشب تو کجایی که ندارم بابا م
"رمان خودش کمکم کرد... راه رو نشونم داد... راه رو برام باز کرد... روزی که این کوچولو به دنیا اومد، من اونجا بودم! همه ی آرزوم این بود که پدر این دختر باشم! آرزوم بود بغلش کنم و عطر تنشو به جون بکشم! حس خوبیه که یه موجود کوچولو مال تو باشه... که تو آغوشت قد بکشه! حالا که بغلش کردم، حالا که حسش کردم میفهمم چیزی که من خیال میکردم خیلی خیلی کوچکتر از حسیه که الان دارم! تا ابد حسرت پدر شدن با منه... حسرت پدری کردن برای این دختر با من میمونه... من از شما به خاطر زیبایی یا پولتون خواستگاری نکردم! حقیقتش اینه که هنوز چهره ی شما رو دقیق ندیدم! شما همیشه برای من با این چادر مشکی هستید. اولا که شما اجازه نمیدادید کسی نگاهش بهتون بیفته، الان خودم نمیخوام و به خودم این اجازه رو نمیدم که پا به حریم سید مهدی بذارم. از شما خواستگاری کردم به خاطرایمانتون، اعتقاداتتون، به خاطر نجابتتون! روزی که این کوچولو به دنیا اومد، مادرشوهرتون اومد سراغم. اگه ایشون نمی اومدن من هرگز جرات این کار رو نداشتم... شما کجا و من کجا! من لایق پدر این دختر شدن نیستم، لایق همسر شما شدن نیستم، خودم اینو میدونم! اما اجازه شو سید مهدی بهم داد! جراتشو سید مهدی بهم داد. اگه قبولم کنید تا آخر عمر باید سجده ی شکر کنم به خاطر داشتنتون! اگه قبولم نکنید، بازم منتظر میمونم. هفته ی دیگه دوباره میرم سوریه! هربار که برگردم، میام به امید شنیدن جواب مثبت شما. ارمیا دوباره زینب را بوسید و به سمت آیه گرفت دخترک کوچک دلنشین را... وقتی خواست برخیزد و برود آیه گفت: _زینب... زینب سادات، اسمش زینب ساداته! ارمیا لبخند زد، سر تکان داد و رفت... آیه ندید؛ نه آن لبخند را، نه سر تکان دادن را... تمام مدت نگاهش به عکس حک شده روی سنگ قبرمردش بود! بود... رها کنارش نشست. صدرا به دنبال ارمیا رفت. مهدی در آغوش پدر خواب بود. رها:چرا بهش یه فرصت نمیدی؟ آیه: هنوز دلم با مهدیه، چطور میتونم به کسی فرصت بدم؟ رها: بهش فکر میکنی؟ آیه: شاید یه روزی؛ شاید... صدرا به دنبال ارمیا میدوید: _ارمیا... ارمیا صبرکن! ارمیا ایستاد و به عقب نگاه کرد: تو اینجا چیکار میکنی؟ صدرا: من و رها پشت سر آیه خانم ایستاده بودیم، واقعا ما رو ندیدی؟ ارمیا: نه... واقعا ندیدمتون! چطوری؟ خوشحالم که دیدمت! صدرا: باهات کار دارم! ارمیا: اگه از دستم بر بیاد حتما! صدرا: چطور از جنس آیه شدی؟ چطور از جنس سید مهدی شدی؟ ارمیا: کار سختی نیست، دلتو صاف کن و یاعلی بگو و برو دنبال دلت؛ خدا خودش راهو نشونت میده! صدرا: میخوام از جنس رها بشم، اما آیه ای ندارم که منو رها کنه! ارمیا: سید مهدی رو که داری، برو دنبال سید مهدی... اون خوب بلده! صدرا: چطور برم دنبال سید مهدی؟ ارمیا: ازش بخواه، تو بخواه اون میاد! ارمیا که رفت، صدرا به راهی که رفته بود خیره ماند."از سید بخواهم؟چگونه؟" ادامه دارد... نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مال هایی که می توانست در راه امام زمان علیه السلام هزینه شود- حاج مهدی توکلی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
30.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام زمان علیه السلام، خوب ترین خوب ها- حجةالاسلام معاونیان ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌙 توصیه‌های مهم برای روزهای آخر ماه شعبان 💠 درمحضـر مولا حضرت امام رضا علیه‌السلام 🔻 ‌□ بیشتر ماه شعبان گذشت و این جمعه‌ی آخر آن است؛ پس هرچه در این ماه از اعمال خیر کوتاهی کرده‌ای، در این چند روز باقی مانده، تدارک کن. ○ بر تو باد انجام آن‌چه به حال تو مفید است و ترک آن‌چه برایت فایده‌ای ندارد ○ دعا و استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و از گناهان و نافرمانی‌هایت به سوی خدا بازگرد و توبه نما تا این ماه خدا در حالی به تو روی آورده باشد که تو با خدایت اخلاص ورزیده باشی ○ امانتی بر گردن خود باقی مگذار مگر آن‌که ادایش کنی ○ در دل‌ات کینه‌ی هیچ مؤمنی نباشد مگر این‌که آن را از دل بیرون کنی ○ هیچ گناهی را که مرتکب می‌شدی، وامگذار مگر این‌که آن را رها کرده و از آن دوری گزینی از خدا پروا داشته باش و در امور نهان و آشکارت بر او توکل و اعتماد کن و هر کس بر خدا توکل کند، همانا خداوند او را کافی است زیرا خداوند رساننده است کار خود را و برای هر چیز اندازه‌ای قرار داده است ○ در باقی‌مانده‌ی این ماه زیاد بگو: اللهمَّ إنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنا في ما مَضیٰ مِنْ شعبان فَٱغْفِرْ لَنا في ما بَقيَ مِنْهُ زیرا خداوند تبارک و تعالی در این ماه به جهت احترام این ماه مبارک، مردم بسیاری را از آتش آزاد می‌کند. 📚 عيون أخبار الرضا علیه‌السلام، جلد۲، صفحه۵۶ 🔅اللهم عجل لوليك الفرج🔅
🙏🏼👌 نماز حاجت در پنج شنبه های ماه شعبان عَنْ امیرِالمُؤمِنینَ علیه السلام قالَ: رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه وآله: مَنْ صَلَّى فِيهِ (فِی خَمِيسٍ مِنْ شَعْبَانَ) رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ، فَإِذَا سَلَّمَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ مِائَةَ مَرَّةٍ، قَضَى اللَّهُ لَهُ كُلَّ حَاجَةٍ مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ. (اقبال الاعمال، ص201) امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: در تمامی پنج شنبه های ماه شعبان، آسمان ها زینت می شوند و فرشتگان می گویند: بار الها، روزه داران این روز را آمرزیده، و دعایشان را مستجاب نما. پس هرکس در پنج شنبه های ماه شعبان دو رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و صد بار سوره توحید؛ و بعد از نماز صد بار بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله صلوات فرستد، خداوند همه نیازهای وی را در امور دینی و دنیوی برآورده می سازد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_6012834131409373569.mp3
7.58M
به خودت قسم که پر از غمم به خودت قسم پر ماتمم 🎤با نوای کربلایی حمید علیمی 💖اللهم عجل لولیک الفرج💖
بوی بهشت می وزد از کربلای تو ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو دیوانه وار، آمده ام تا به قتلگاه وقتی به استغاثه شنیدم، صدای تو نقدینه ای که داشتم از اشک و خون دل تقدیم کرد، دیده به گنبدنمای تو در حیرتم چه شد که نشد آسمان، خراب وقتی که شنید ناله واقربتای تو خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند وقتی میان لجه ی خون بود جای تو رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا شد کعبه حقیقی دل، کربلای تو اجر هزار عمره و حج در طواف توست ای مروه و صفا به فدای صفای تو با گفتن «رضا به قضائک» به قتلگاه شد متحد، رضای خدا با رضای تو تا با نماز خوف تو گردد قبول حق شد سجده گاه اهل یقین خاک پای تو تو هر چه داشتی به خدا دادی یاامام حسین علیه السلام فردا خداست جل جلاله جزای تو اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت ای صد ذبیح کشته شده در منای تو برخیز باز بر سر نی آیه ای بخوان ای من فدای آن سر از تن جدای تو خون خداست خون تو و جز خدای نیست ای کشته خدا، به خدا خون بهای تو ما را خشوع بندگی آموز، چون خداست در مجلس عزای تو صاحب عزای تو سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد ای کائنات، بنده ی خوان عطای تو ما را هم یاامام حسین علیه السلام، گدایی حساب کن آخر کجا رود، به جز این در گدای تو آنجا که حد ممکن و واجب بود، تویی ای منتهای اوج بشر، ابتدای تو یاامام حسین علیه السلام الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
هدایت شده از حرم
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 ❣ ﷽❣ 🌷 💚 شب جمعه بسیار شب با فضیلتی می باشد که ان شاء الله با دعا و نیایش و عبادت به بهترین نحو سپری کنیم 💚 💚 برخی از اعمال شب جمعه عبارتست از : ( یک یا چند یا همه آن ها را برحسب وقت و توانمان انجام بدهیم ان شاءالله ) 1⃣ 2⃣ ( سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر ) 3⃣ 4⃣ سفارش شده : اسراء، کهف، ص، سجده، یس، واقعه، دخان، احقاف، جمعه، شعرا، نمل، قصص، زخرف، طور و . .. 5⃣ در حق مومنان 6⃣ در رکعت اول نماز مغرب و عشاء و قرائت سوره توحید در رکعت دوم نماز مغرب و سوره اعلی در رکعت دوم نماز عشاء. 7⃣ : دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود: 🔹 رَبَّنَا اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود: 🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود: 🔹رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ 8⃣ (دو رکعت است. در هر رکعت حمد که خوانده میشود، آیه ی شریفه ی {ایَّاکَ نَعبُدُ وَ اِ یَّاکَ نَستَعِینُ} 100 مرتبه تکرار می شود و بعد از 100 مرتبه حمد تمام می شود و سوره ی توحید خوانده خواهد شد. اذکار رکوع و سجود هر کدام 7 مرتبه تکرار می شوند. در قنوت و بعد از نماز نیز برای ظهور حضرت بسیار دعا باید شود. ( 👈 در این نماز و سایر نماز ها کمک خواستن از غیر خدا نماز را باطل می کند؛ پس نماز را برای خداوند بجای بیاورید و دعاهایی مثل {الهی عظم البلاء} که از امام زمان عج و پدران ایشان کمک خواسته می شود نه تنها در این نماز بلکه در تمامی نماز ها خودداری کنید.) 🌹 التماس دعای فرج 〰〰〰〰〰〰〰〰 📿 ! ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @haram110 ❤️کانال حرم ❤️ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹