حرم
"رمان #پلاک_پنهان #قسمت_هفتاد_و_چهار کمیل عصبی غرید: ــ خفه شو عوضی ــ اوه آروم باش اخوی ــ تیم
ـــ صغری بس کن دیگه
ــ اِ صبر کن بقیشو برات تعریف کنم
ــ باور کن از بس خندیدم شکم درد گرفتم
ــ بی لیاقتی دیگه
ــ تو مگه کلاس نداشتی؟
ــ آره الان میرم،منتظرم میمونی باهم برگردیم
ــ باشه میرم تو کافه منتظرت میمونم
صغری بوسه ای بر گونه اش مینشاند.
ــ عشقی به مولا
ــ برو دیگه
سمانه بعد از سفارش قهوه روی یکی از صندلی ها می نشیند،به صفحه گوشی اش نگاهی می اندازد،چند پیام از دوستانش داشت،دوست داشت با کمیل تماس بگیرد اما نمیخواست مزاحم کارش شود.
گارسون قهوه را جلویش گذاشت،سمانه تشکری کرد،با روشن و خاموش شدن صفحه ی گوشی اش ،نگاهی به آن انداخت با دیدن اسم زندایی لبخندی زد و جواب داد:
ــ به به زندایی جان
اما صدای نگران و آشفته ی زهره لبخند را از روی لب های سمانه پاک کرد.
ــچی شده زندایی
ــ بچم
ــ برا آرش اتفاقی افتاده؟
ــ تازه کمیل اومد خونمون،خیلی عصبی بود آرش داشت آماده می شد تا بره
دانشگاه اما کمیل بدون هیچ حرفی دستشو گرفت انداخت تو ماشین
سمانه نگران پرسید:
ــ کمیل اینکارو کرده؟
ــ آره
زهره نالید و گفت:
ــ سمانه یه زنگ بزن به کمیل ببین چی شده دارم از نگرانی میمیرم
ــ چشم زندایی الان زنگ میزنم
ــ خبرم کن
ــ چشم
سمانه سریع قطع کرد و با دستان لرزان شماره کمیل را گرفت
کمیل اولین تماس را رد کرد اما سمانه آنقدر تماس کرد گرفت که تا کمیل جواب داد:
ــ چیه سمانه
عصبانیت و ناراحتی در صدایش کاملا مشهود بود
ــ کمیل کجایی؟
ــ سرکار
ــ کمیل باید باهات حرف بزنم
ــ بعدا سمانه
ــ جان من کمیل کارم مهمه
ــ باشه میام دنبالت
ــ خودم میام بگو کجا
کمیل کلافه گفت:
ــ یک ساعت دیگه بیا همون خونه
ــ باشه خداحافظ
ــ خداحافظ
سریع از جایش بلند شد بعد از حساب کردن،از دانشگاه بیرون رفت و برای اولین تاکسی دست تکان داد.
ادامه دارد...
"نویسنده : #فاطمه_امیری
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت_هفتاد_و_پنج
کمیل با عصبانیت روبه روی آرش که از شدت گریه با بی حالی روی مبل نشسته بود،ایستاد.
ـــ از خودت خجالت نمیکشی؟یکم به این فکر نکردی،دایی محمد با این آبروریزی
چطور میخواد کنار بیاد؟
آرش با صدایی که از شدت گریه خشدار شده بود ،گفت:
ــ من اشتباه کردم من غلط کردم
با فریاد کمیل خود جمع شد و مانند بچه ای دبستانی گریست،هرکس او را میدید
باورش نمی شد او یک دانشجو باشد.
ـــ غلط کردن به درد خودت میخوره
ضربه ای به سینه اش زدو گفت:
ــ تو داشتی سمانه،زنِ منو،به کشتن میدادی،متوجه شدی چیکار کردی؟
آرش که از شدت گریه نمی توانست درست صحبت کند،مقطع گفت:
ــ م م ن ،من به پو پولش نیازردا ،داشتم
کمیل پوزخندی زد و گفت:ــ
ــ به خاطر پول حاضر بودی از خانوادت بگذری؟؟
فریاد زد:
ــ ها جوابمو بده،به خاطر پول حاضر بودی سمانه روبه کشتن بدی،منو داغون کنی
به خاطر چندتا اسکناس قبول کردی گزارش و عکسای ناموس کمیلو بدی دست یه مشت آدم خدا نشناس
فریاد زد:
ــ چرا خفه خون گرفتی آرش،حرف بزن لعنتی حرف بزن
سکوت خانه را نفس نفس زدن های کمیل و گریه های آرش شکستند،کمیل باور نمیکرد که جاسوسی که این همه بلا بر سرشان آورده آرش پسر دایی اش باشد
با صدای زنگ خانه،آرش ترسید از جایش بلند شدو گفت:
ــ زنگ زدی بیان منو بگیرن،کمیل غلط کردم کمیل توروخدا اینکارو نکن
کمیل کلافه دستی در موهایش کشید وتشر زد:
ــ بتمرگ سر جات
نمی دانست چه کسی پشت در است غیر ازامیرعلی ومحمد و سمانه کسی از این
خانه خبر ندارد.
در را باز کرد که با دیدن سمانه با عصبانیت غرید:
ــ تو اینجا چیکار میکنی مگه بهت نگفتم یه ساعت دیگه
سمانه شوکه از رفتار کمیل چند لحظه ای ساکت ماند،دیگر مطمئن بود اتفاقی افتاده.
ــ کمیل چی شده؟
ــ هیچی ،برو تو ماشین تا صدات کنم
سمانه تا میخواست اعتراض کنه ،صدای گریه و التماس آشنایی او را به سکوت دعوت کرد.
ــآجی توروخداتو راضیش کن منو نندازه زندون
حرم
"رمان #پلاک_پنهان #قسمت_هفتاد_و_پنج کمیل با عصبانیت روبه روی آرش که از شدت گریه با بی حالی روی مبل
سمانه کمیل را کنار زد و سریع وارد خانه شد ،با دیدن آرش با چشمان سرخ ازگریه و رد دست کمیل بر روی گونه اش،حیرت زده و عصبی به طرف کمیل برگشت و گفت:
ــ اینجا چه خبره؟آرش چشه؟برا چی با اون وضع رفتی دنبالش،میدونی زندایی
نزدیک بود از ترس سکته کنه،اصلا برا چی اوردیش اینجا
آرش از جایش بلند شد و به سمت سمانه آمد و چادرش را در دست گرفت و با
التماس گفت:
ــ آجی سمانه توروخدا بهش بگو منو نندازه زندان آجی بهش بگو
کمیل ارش را هل داد و سمانه را به طرف خودش کشید و غرید:
ــ خفه شو احمق،آخرین بارت باشه بهش نزدیک میشی یا باهاش حرف میزنی
فهمیدی؟
اما آرش از ترس اینکه در زندان بیفتد از تقلا دست بردار نبود.
ــ آجی کمیل دوست داره،بهش بگی قبول میکنه آجی به خاطر مامانو بابام ،باور کن مجبور بودم ،والا کی دوس داره اینکارو با خواهر و بردارش بکنه
سمانه که کم کم مسئله برای او حل می شد نا باور پیراهن کمیل در دستانش فشرده شد و با بغض نالید:
ــ کمیل ،آرش دارع چی میگه
کمیل شانه ی سمانه را در آغوش گرفت و آرام زمزمه کرد:
ــ تو فقط آروم باش همه چیو خودم حل میکنمو با عصبانیت رو به آرش گفت:
ــ تو هم تکلیفت معینه ،کاری میکنم هزار بار از به دنیا اومدنت پشیمون بشی،حالا
هم از جلو چشام گم شو
ــ توروخدا کمیل،جان سمانه اینکارو نکن ،اصلا به خاطر بابام،فکر کن همه بفهمن برا بابام آبرو نمیمونه
آرش دست بر نقطه ضعف او گذاشت،کمیل عصبی فریاد زد:
ــ خفه شو،تو اگه نگران دایی بودی اینکارو نمیکردی
از سمانه جدا شد و بازوی آرش را در دست گرفت، و او را در حالی که او را قسم میدادبه طرف در برد:
ــ خودتو خسته نکن که نظرم عوض نمیشه،در را باز کرد و آرش را بیرون کرد و در را بست ،سرش را به در چسباند و چشمانش را بست.
صدای فریاد و التماس و ضربه هایی که آرش به در می زد ،دل کمیل را خون می کرد ،اما او هم آدم است کم میآورد،بخصوص اگر نامردیی از خانواده ی خود ببیند،
با قرار گرفتن دست لرزان و سردی بر شانه اش آرام برگشت،که با چشمان اشکی و سرخی مواجه شد.
می دانست سمانه الان چه حالی دارد،او هم داغون بود،نگاهشان در هم گره خورد.
کمیل زیر لب زمزمه کرد:
ــ سمانه دیگه کم اوردم
ادامه دارد...
"نویسنده : #فاطمه_امیری
✴️ پنجشنبه👈22 مهر/میزان 1400
👈7 ربیع الاول 1443👈14 اکتبر 2021
🕋 مناسبت های دینی و اسلامی .
🎇 امور دینی و اسلامی .
❇️ روز خوش یمن و خوبی برای امور زیر است :
✅ انواع ملاقات ها .
✅ شروع هرکاری .
✅ امور زراعی و کشاورزی .
✅ مسافرت .
✅ درختکاری .
✅ صید و شکار و دام گذاری .
✅ آغاز نویسندگی و نگارش .
✅ آغاز بنایی و خشت بنانهادن خوب است .
🤒 مریض امروز زود خوب می شود .
👶 زایمان خوب و نوزادش خوش قدم برای خود و پدر و مادرش است و ستاره اقبال سبکی خواهد داشت .ان شاءالله
🚘 مسافرت : خوب و مفید است .
👩❤️👩 مباشرت و مجامعت :
👩❤️👩 امروز : مباشرت امروز هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از ان عاقل و سیاستمدار و آقا و بزرگوار خواهد شد . ان شاءالله
🔭احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ ختنه نوزاد و نام گذاری .
✳️ امور کشاورزی و زراعی .
✳️ معامله خانه و ملک و آپارتمان .
✳️ تعمیر بنا و بنایی .
✳️ به خانه نو رفتن .
✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن .
✳️ و درختکاری نیک است .
✳️ برای دریافت تقویم نجومی هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو و به ما بپیوندید.
📛 ولی ازدواج خوب نیست .
💑 امشب : امشب (شبِ جمعه) ، فرزند پس از فضیلت نماز عشاء امید است از یاران امام زمان علیه السلام گردد .ان شاء الله
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث دولت است .
💉💉حجامت فصد خون دادن .
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث مرگ ناگهانی می شود .
🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 8 سوره مبارکه " انفال " است .
لیحق الحق و یبطل الباطل .......
و مفهوم آن این است که میان خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است . ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد .
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
✅ دشمن علی علیه السلام را دشمن بدار، اگر چه پدر و فرزندت باشد
عَنْ حَسَنِ بْنِ عَلِيِّ العسکری علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ: يَا عَبْدَ اللَّهِ! أَحِبَّ فِي اللَّهِ، وَ أَبْغِضْ فِي اللَّهِ، وَ وَالِ فِي اللَّهِ، وَ عَادِ فِي اللَّهِ؛ فَإِنَّهُ لَا تُنَالُ وِلَايَةُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِكَ، وَ لَا يَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ وَ إِنْ كَثُرَتْ صَلَاتُهُ وَ صِيَامُهُ حَتَّى يَكُونَ كَذَلِكَ. وَ قَدْ صَارَتْ مُؤَاخَاةُ النَّاسِ يَوْمَكُمْ هَذَا أَكْثَرُهَا فِي الدُّنْيَا عَلَيْهَا يَتَوَادُّونَ وَ عَلَيْهَا يَتَبَاغَضُونَ، وَ ذَلِكَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً. فَقَالَ لَهُ: وَ كَيْفَ لِي أَنْ أَعْلَمَ أَنِّي قَدْ وَالَيْتُ وَ عَادَيْتُ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ وَ مَنْ وَلِيُّ اللَّهِ تَعَالَى حَتَّى أُوَالِيَهُ وَ مَنْ عَدُوُّهُ حَتَّى أُعَادِيَهُ؟ فَأَشَارَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله إِلَى عَلِيٍّ علیه السلام، فَقَالَ: أَ تَرَى هَذَا؟ فَقَالَ: بَلَى. قَالَ: وَلِيُّ هَذَا وَلِيُّ اللَّهِ فَوَالِهِ، وَ عَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ فَعَادِهِ. ثُمَّ قَالَ: وَالِ وَلِيَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِيكَ وَ وَلَدِكَ، وَ عَادِ عَدُوَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ أَبُوكَ وَ وَلَدُك. (علل الشرائع، ج1، ص140-141)
حضرت عسکری علیه السلام از پدران گرامیش علیهم السلام نقل می کند که رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روزى به يكى از اصحابشان فرمودند: اى بنده خدا! در راه خدا، حبّ و بغض داشته باش و براى خدا محبّت و دشمنى نما، زیرا به ولايت حقّ تعالى نخواهى رسيد مگر با همین امر، و اساساً کسی طعم و مزه ايمان را نمى چشد مگر چنين باشد، هرچند نماز و روزهاش بسيار باشد. اكثر دوستى هاى مردم با هم دنيايى است، و به خاطر دنيا با هم مودّت ورزيده و به یکدیگر بغض می ورزند، و به طور قطع چنين حبّ و بغضى آنها را از (محبّت و دوستى در راه) خدا بى نياز نمى كند. آن صحابی عرض کرد: چگونه بدانم كه دوستى و دشمنى من در راه خداى عزّ و جلّ مىباشد؟ و اساساً ولىّ خدا كيست تا دوستش داشته، و دشمن خدا كيست تا دشمنش بدارم؟ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به امیرالمؤمنین عليه السّلام اشاره نموده و فرمودند: آيا او را مى بينى؟ آن صحابی عرض كرد: بله. حضرت فرمودند: او ولىّ خداست، پس دوستش بدار، و دشمنش دشمن خدا است، پس او را دشمن بدار. سپس فرمودند: دوست علی علیه السلام را دوست بدار، اگر چه قاتل پدر و فرزندت باشد، و دشمن علی علیه السلام را دشمن بدار، اگر چه پدر و فرزندت باشد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
#روایت
✅امام صادق علیه السلام درباره #دعای_عهد فرمودند:
🌸«هر کس با این دعای #عهد چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند».
📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
#دعای_عهد♡
#استاد_فرهمند
کجایى ...؟؟
اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت!
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
4_468051916576786804.mp3
4.02M
#زیارت_عاشورا_صوتی
🎧 با صدای استاد فرهمند
🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
هدایت شده از حرم
حرم:
👌دوستان و سروران گرامی!
شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم.
زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام:
http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/
زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام:
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است...
🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ...
🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ...
🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ...
🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند
🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸
🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁
✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨
السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا
اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ
قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله
بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ
وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا
رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟
🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام)
اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید
بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
حرم
🪶أعوذ بالله مِن (عُمَر) الشيطان الرجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🥀 #خطبه_فدکیه قسمت پنجم
🪶أعوذ بالله مِن (عُمَر) الشيطان الرجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🥀
#خطبه_فدکیه قسمت ششم
▪️وَ اَشْهَدُ اَنَّ أَبِى مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ يَجْتَبِلَهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ يَبْتَعِثَهُ، وَ سَمّاهُ قَبْلَ اَنْ يَسْتَنْجِبَهُ.
اِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ، وَ بِسِتْرِ الْاَهاوِيلِ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهايَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللّهِ تَعالىٰ بِمَآئِلِ الْأُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْمَقْدُورِ .
▪️و گواهى مىدهم كه پدرم «محمّد صلىالله عليه وآله» بنده و فرستادهى اوست. همو كه پيش از آفرينش، او را برگزيد و قبل از بعثت، گزینش نمود و پيش از انتخاب، او را نام نهاد.
و اين گزينش هنگامى بود كه آفريدگان در جايگاه غيب پوشيده بودند و در پس پردههاى هولناك در امان و با نهایت نيستى همراه بودند؛ چرا كه خداوند به سرانجام كارها آگاه و به پديدهها تا انتهاى بىانتها چيره و به جایگاه مقدورات داناست.
▪️I bear witness that my father, Mohammad, bless be upon him and his Descendants, is His Servant and Messenger, and Allah named him Mohammad even before he had created him.And He chose him above all the entire beings before He commissioned him with the Mission.
And He chose him above all the entire beings before He commissioned him with the Mission.
He did it before all creation was still uncreated,
They were still waiting to be created,
They were held up still in the pitch darkness nearer to the limits of non-existence.
Since Allah's knowledge of all affairs, and aware of all the finals and also He is dominant of all creatures, and He knows all of the destinies.
#خطبه_فدکیه #قسمت_ششم
#Fadak_Sermon ﴾6﴿💔
🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
حرم
#روز_شمار_تشکیل_سقیفه_تا_شهادت_صدیقه کبری سلام الله علیها(9) 📢📢📢...در روز پنج شنبه ، ۸ ربیع الاول س
#روز_شمار_تشکیل_سقیفه_تا_شهادت_صدیقهکبری سلام الله علیها(10)
📢📢📢...در روز جمعه ، ۹ ربیع الاول سال ۱۱ هجری قمری ، ۲۲خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ،
۸ ژوئن سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟
➖➖➖➖🌑🔶🌑
🕢🕟🕠… اینک آن ۱۲ نفری که پس از خطابه پرشور فاطمی تصمیم گرفتهاند تا ابوبکر را از خلافت خلع کنند،
در کنار منبر پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته اند ؛
گروه زیادی از اهل مدینه نیز در مسجد حضور دارند ؛ با ورود خلیفه و همراهان و نشستن خلیفه بر منبر پیامبر صلی الله علیه و آله , اولین نفر از این گروه بر میخیزد:
"خالد بن سعید بن عاص"
👈👈 او حدیثی را که خود از پیامبر شنیده است , می خواند و در آن ، به خلیفهء واقعی رسول خدا اشاره میکند و از ابوبکر می خواهد که تقوا را پیشه کند ؛
❌ عمر حرف او را قطع می کند ؛ خالد بن سعید با شدت به عمر حمله کرده و با به یادآوردن نَسَب او و فرارهایش در جنگ ها، او را منکوب میسازد👌
⚠️ از اوضاع مسجد , خلیفه و اطرافیان می فهمند که گروهی با قرار قبلی پای به میدانِ سخن نهاده اند ؛
پس از سکوت عمر در برابر حمله شدیداللحن خالد بن سعید ، تا پایان سخنان این دوازده نفر ، اَحدی از سقیفه گران سخن نمیگوید …
🔰🔰 سلمان با ابوبکر سخن می گوید و ابوذر بدون توجه به خلیفه , مسلمانان را مخاطب قرار داده و آنان را توبیخ میکند که امام برحق را رها کرده اند ؛
مقداد روی کلام را به ابوبکر برمیگرداند و با سخنان قاطع خویش ، او را به نیرنگ متهم میسازد ……
آخرین نفر ابوایوب انصاری است که با حدیثی در مدح امیرمؤمنان علیه السلام , گفتار خویش را به پایان میرساند …
🏮جوّ مسجد بسیار سنگین است ؛
بر سر منبر , ابوبکر که خود را از پاسخ ناتوان می بیند , به سخن میآید:
◀️ "خلیفهء تان بودم ، ولی بهترین تان نبودم ، رهایم کنید ، رهایم کنید ، رهایم کنید ‼️" (۱)
عمر از این سستی ابوبکر به خشم میآید:
⚠️ "ای پست و فرومایه ! پایین بیا ! تو که خود را لایق نمی دیدی چرا خویشتن را در آن جایگاه قرار دادی⁉️
به خدا قسم باید تو را برکنار کنم و سالم غلام ابوحذیفه را جای تو
قرار دهم‼️ "..🤔
👈 ابوبکر پایین می آید و با اطرافیانش از مسجد خارج شده و به سوی منزل خویش میرود .(۲)
…🅾…اهل مدینه منتظر سرانجام کار هستند ؛
خطابهء فاطمی و در پی آن , اعتراض این دوازده نفر ، ضربه ء مهلکی بر پیکرهء خلافت نوپای ابوبکر زده است……
➖➖➖➖➖
1⃣ الإمامة و السياسة ٣١/١ (از منابع اهل سنت)
2⃣ احتجاج صص۵۰-۴۷ ؛ بحارالانوار ج۲۸ صص۲۰۳-۱۸۹