eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣🙏👁💎 نان و آب از دهان شما می ‌افتد، امام زمان علیه السلام نباید بیافتد. پدر و مادر اگر از فکر شما دور می ‌شود، امام زمان علیه السلام نباید دور شود مرحوم آیت الله تولایی خراسانی، در سخنرانی خود در مدرسه مجتهدی تهران در دهه اوّل صفر سال1390 قمری، خطاب به طلاّب علوم دینی می فرمود: در مطالعه خود، در مباحثه خود، در تدریس خود، در تدرّس خود، باید ابتدای آن به امام زمان علیه السلام متوسل شوید، و انتهای آن، دعا برای سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام باشد. چه مدرّس و چه متدرس، توسّل به امام زمان علیه السلام داشته باشید. ای طلاّب! در تمام مراحل تحصیلات خود، تدریس، تدرّس، مطالعه، پیش مطالعه، مباحثه، در تمام مراحل باید مستمدّ از امام زمان علیه السلام باشید. باید موقع مطالعه، به امام زمان متوسّل شوید، از حضرت استمداد کنید، موقع مباحثه همان‌ طور، موقع درس هم همین ‌طور، درسی که می‌خوانید و درسی که می‌ دهید. در تمام مباحثات خود، اول که می‌خواهید مباحثه کنید، طرفین مباحثه به امام عصر علیه السلام متوسّل شوید. درس می ‌خوانید، اوّل به امام عصر علیه السلام متوسّل شوید. مرحوم میرزای نایینی در ابتدا درس خود تا توسل شدید به امام عصر پیدا نمی کرده است، وارد درس گفتن نمی ‌شده است. شاگردان وی نیز، آن ‌ها که من نزد آنان درس خواندم، همین ‌طور بودند. موقع درس گفتن، اوّل متوسل به امام عصر علیه السلام شوید، موقع درس گوش دادن نیز همینطور. همان اوّل یک دعایی و توسّلی به امام زمان بجویید. به تکرار این اعمال، شما با حضرت پیوند می ‌گیرید. به تکرار این اعمال، نورانیّت قلب شما زیاد می ‌شود، روحانیت پیدا می ‌کنید. به تکرار این اعمال، بالا که رفتید، شما نایب الامام می ‌شوید. مگر هرکس چهار کلمه یاد گرفت نایب الامام است؟ از همان اول تا آن وقتی‌که ان‌شاءالله الرحمن به استنباط احکام از کتاب و سنت برسید، دلم می ‌خواهد زیر سایه امام عصر باشید. در پناه آن حضرت بروید که هم علم شما از خطا مصون و مامون باشد و هم قلب شما از کدورت ‌ها، قساوت ‌ها، ظلمت‌ ها، هوی و هوس ‌ها، شهوت ‌ها، حبّ ریاست ‌ها مصون بماند. خدا لعنت کند این حب ریاست را؛ این حبّ ریاست آتش بگیرد. نه تنها دین صاحب خود را به باد می ‌دهد، دین و دنیای مردم را هم حبّ ریاست به باد می‌ دهد. ملاّ نباید حبّ ریاست داشته باشد. این را بدانید، حبّ ریاست برای ملاّ بزرگترین خطر است. هم برای خود او و هم برای عوامّ، خطر دینی دارد. این حرف‌ها را هیچ‌ کس از منبری ‌ها به شما نمی ‌گوید، یا جرأت نمی ‌کند بگوید یا ملاحظه می‌ کند. بنده ترس ندارم و شما را هم دوست می ‌دارم. در خلوت که بهترین اوقات شماست، و مستقیم با خود خدا سرگوشی می ‌کنید و حرف می ‌زنید، شما آن ‌جا باید امام زمان را فراموش نکنید. در نماز، باید دعا کنید و از خدا سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان را بخواهید. دعای بر فرج را فراموش نکنید. امام زمان علیه السلام، پدر شماست، معلم شماست، دریای علمی است که اگر به او اتصال پیدا کردید، خشک نمی‌شوید. شما نوکر او هستید. آن حاج آقایی که صبح تا شام، فکر پول در آوردن است، پیوندی با امام زمان علیه السلام ندارد. این حرف ‌های امشب من را ساده نگیرید، خیال نکنید من می ‌خواهم منبر تحویل بدهم، خیر. صحبتِ سفارش و توصیه کردن است، جداً، اکیداً، شدیداً، از شما می ‌خواهم، زیرا شما را دوست می‌ دارم. خدا می‌داند شما را دوست می ‌دارم، به خاطر علاقه به شماست که این‌جا منبر می ‌آیم. دلم می ‌خواهد آن‌چه را در دوران عمر فهمیده ‌ام، به شما ساده بگویم. نان و آب از دهان شما می ‌افتد، امام زمان نباید بیافتد. پدر و مادر اگر از فکر شما دور می ‌شود، امام زمان نباید دور شود. از همین حالا باید شما پشت سر امام زمان بروید. از حالا باید مدد از امام زمان بگیرید. از حالا باید خود را به امام زمان بچسبانید. (سخنرانی های مدرسه مجتهدی تهران، صفر 1390 قمری، مجلس دهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
❌ گوش دادن به صوت قاریان سنی⁉️ من تعجب می کنم از این محافل قرآنی، چنان می گویند استاد مرحوم عبدالباسط یا منشاوی که فکر می کنی امام زاده است!! او یک سنی بوده که قرآن خوانده، تو چگونه می گویی این مرحوم است؟ اگر به قرآن خواندن صرف باشد که خوارج بهتر از همه قرآن می خواندند؟!! کسی که ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را قبول نداشته باشد مرحوم است؟؟! (خدا در جای جای قرآن منکر ولایت امیرالمؤمنين علیه السلام را مغضوب و ملعون خوانده! پیغمبر در خطبه غدیر منکر ولایت را ملعون خوانده! صدها و صدها روایت، گویای این حقیقت اعتقادی شیعه است) حال تو به کسی که منکر ولایت امیرالمؤمنين عليه السلام بوده می گویی مرحوم؟؟!! منکر ولایت، مورد رحمت خداست؟؟!! پس تو الفبای تشیع را نفهمیده ای! که اگر کسی ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نداشته باشد تمام قرآن را از حفظ بخواند، همه شب تا به صبح قرآن بخواند، این فرد مغضوب خداست مغضوب علیهم یعنی کسی که ولایت اهل بیت علیهم السلام را نداشته باشد مغضوب علیهم یعنی کسی که امام زمان خویش را نشناسد! چطور به یک سنی که ولایت امام زمان و امامت امام زمان را قبول نداشته باشد می گویی مرحوم؟! خط قرمز ما ولایت امیرالمؤمنين علیه السلام است... خط قرمز ما امام زمان علیه السلام است و بس... هر که معرفت به امام زمان علیه السلام نداشت یا امام زمان علیه السلام ما را به امامت نشناخت، برو نمرده به فتوای من بر اون نماز کن (نماز میت بخوان) مرده است یعنی هیچ نصیب و بهره ای از دین خدا نبرده... انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم... فقط نسبت به معصومین علیهم السلام قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد... ایمان به جز از حب علی پایه ندارد... 🎙 بخشی از سخنرانی استاد معاونیان
🚿🚿🚿دستور غسل برای شب نهم ماه مبارک رمضان سروران و دوستان گرامی! بنا بر روایات و فرموده مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال»، غسل در شب های فرد ماه رمضان، یعنی شب های اول، سوم، پنجم و ...؛ و در تمام شب های دهه آخر ماه استحباب دارد. البته در بعضی شب ها تاکید بیشتری شده است، نظیر شب اول، شب15، شب های قدر، شب24، شب25، شب27، شب29 و شب آخر ماه رمضان. (اقبال الاعمال، ص400 و 485)
🙏🏼👌 نماز ساده شب نهم ماه رمضان قال امیرُالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ سِتَّ رَكَعَاتٍ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله خَمْسِينَ‏ مَرَّةً، صَعِدَتِ الْمَلَائِكَةُ بِعَمَلِهِ كَعَمَلِ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِين. ‏(بحارالأنوار، ج97، ص382- 383 به نقل از اربعین شهید) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب نهم ماه رمضان بین نماز مغرب و عشا 6 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و هفت مرتبه آیة الکرسی، و (بعد از نماز) بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله پنجاه مرتبه صلوات فرستد، فرشتگان، عملش را همچون عمل صدّیقین و شهدا و صالحین بالا می برند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 دعای شب نهم ماه رمضان منقول از رسول خدا صلّی الله علیه و آله دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله در شب نهم ماه رمضان عبارت است از: يَا سَيِّدَاهْ يَا رَبَّاهْ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإكْرَامِ، يَا ذَا الْعِزِّ الَّذِي لَا يُرَامُ، يَا قَاضِيَ الْأُمُورِ، يَا شَافِيَ الصُّدُورِ، إجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، إقْذِفْ رَجَاكَ فِي قَلْبِي حَتَّى لَا أَرْجُوَ أَحَداً سِوَاكَ، تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ سَيِّدِي وَ إلَيْكَ يَا مَوْلَايَ، أَنَبْتُ وَ إلَيْكَ الْمَصِيرُ، أَسْأَلُكَ يَا إلَهَ الْآلِهَةِ، يَا جَبَّارَ الْجَبَابِرَةِ، يَا كَبِيرَ الْأَكَابِرِ، وَ يَا مَنْ إذَا تَوَكَّلَ الْعَبْدُ عَلَيْهِ كَفَاهُ وَ صَارَ حَسْبَهُ وَ بَالِغَ أَمْرِهِ عَلَيْكَ، تَوَكَّلْتُ فَاكْفِنِي، وَ إلَيْكَ أَنَبْتُ فَارْحَمْنِي، وَ إلَيْكَ الْمَصِيرُ، فَاغْفِرْ لِي وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ، إنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنِّي، إنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‏. (بحارالأنوار، ج98، ص76 به نقل از البلدالامین) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏⚡️من پروردگار جفاکار و نامهربانی نیستم قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله:‏ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي. وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ‏ فَقَدْ جَفَانِي. وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ. (إرشاد القلوب، ج‏1، ص60/وسائل‌الشیعة، ج1، ص382) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: خداوند می فرماید: هر كس حَدَثى از او سر زند (حَدَث، یعنی عوامل باطل شدن وضو) و وضو نگیرد، به من بی مهری کرده است. هر كس حَدَثى از او سر زند، و تجديد وضو كند و دو ركعت نماز به جا نياورد، به من بی مهری کرده است. هر كس حدثى از او سر زند و تجديد وضو كند و دو ركعت نماز به جا آورد و مرا بخواند ( و از من چیزی بخواهد) و من درخواست دینی و دنیوی او را پاسخ ندهم، من به او بی مهری کرده ام، حال آن که من پروردگار جفاکار و نامهربانی نیستم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
راهکارهای زندگی موفق در 🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارم میچینم سفرهٔ هفت سین اما... فکر توام که تو صحرا خیمه زدی آقا... اللهم_عجل_لولیک_الفرج ┈┈┈┈••✾🌿🌸🌿✾••┈┈┈┈
🌹 زمخشری از عُلمای بزرگ اهل تسنن می نویسد : ✅ عُمَر بن عبدالعزیز می گوید روزی به پدرم گفتم، چگونه است که وقتی خطبه می خوانی خطا نمی کنی و بر آن مسلطی، اما تا نام و یاد علی بن ابی طالب (علیه السّلام) می آید، زبانت لکنت می گیرد و بدنت به لرزه می افتد؟! 💥 پدرم گفت : اگر این مردم الاغ آنچه ما در مورد علی (علیه السّلام) می دانستیم را می دانستند، حتی دو نفرشان هم از ما متابعت نمی کردند. 👈 (( متن عربی : ۲۷۸- قال عمر بن عبد العزيز لأبيه: يا أبت ما لك إذا خطبت مررت فيها مستجفرا لا تكفف و لا توقف، حتى إذا صرت إلى ذكر عليّ تلجّج‌ لسانك و امتقع لونك و اختلج‌ بدنك. قال: أو قد رأيت ذلك يا بني!! أما أن هؤلاء الحمير لو يعلمون من عليّ ما نعلم ما اتبعنا منهم رجلان. )) ⭕ ربیع الابرار و نصوص الخبار، تألیف زمخشری، جلد ١، صفحه ۴٠٩_۴١٠ ⭕
📜 گوشه ای از سختی های دوران طلبگی علامه جزایری به قلم خود... 🔹 ما الان در شوشتر هستیم. در این عمر کوتاه سختی های زیادی کشیدم که شرح همه آنها برایم مقدور نیست. آنچه تحمل این سختی ها را بر من آسان میکند وارده در مورد ابتلاء مومن است. اینکه اگر مومنی در دریا غرف شده و به تخته پاره ای چسبیده باشد، خداوند تبارک و تعالی کافری را بر او مسلط میکند که او را اذیت کند؛ تا ثواب او زیادتر گردد. 👈 استاد ما آخوند ملامحمدباقر مجلسی "ادام الله ایام عزه" که در علم و عمل بی نظیر بود بود. 🔸 سخت ترین اندوه هایی که بر من گذشت چند چیز بود: ▫️اول مفارقت عزیزان و یاران. ▫️دوم مفارقت و فوت برادرم که دلم را جریحه دار کرد؛ بطوری که تا زمان مرگ مرهم پذیر نیست. ▫️سوم مرگ فرزندان و از همه سخت تر فرزند وسطی است. ▫️چهارم حسد علما و هم قطاران است. از ابتدا تا به حال در هر شهری رفته ام حسادت آنها مرا آزار داده است. ⭕️ در شیراز کتاب های خوبی را با خط خود نوشته، آنها را خوانده و برای شان حاشیه نوشته بودم. از من دزدیدند و در چاه انداختند که از بین برود تا دسترسی به آنها نداشته باشم. 🔹آن شخص که این کار را کرد پیدا شد، هیچ چیز به او نگفتم. خداوند عالم به جای آنها کتاب خوب دیگری به من کرامت فرمود؛ ولی آن شخص حتی صاحب یک ورق هم نشد، کارش به جایی کشید که محتاج کفار گردید و مجبور شد از آنها کمک بخواهد. 🔸من همیشه و همیشه مورد حسد واقع میشدم ولی هیچگاه بر هیچکس حسد نبردم و خداوند مرا به افراد لئیم محتاج نساخت. این را از فضل خدا مبینم و گرنه این بنده ی گناهکار را هیچ فضل و مرتبه ای نیست. 📎 منبع: قصص العلماء، قسمتی از زندگی نامه مرحوم سید نعمت الله جزایری به قلم خود. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 @haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان‌ کابوس‌ رویایی💗 قسمت68 از فردای همان روز کارم را شروع می کنم. از یک تلفن
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان‌ کابوس رویایی💗 قسمت69 پیاده می شوم و او می رود. دعا دعا می کنم کیانوش نیامده باشد. کمی این سو و آن سو را نگاه می کنم اما انگار خبری ازش نیست. در حال دیدن زدن هستم که یک ب‌.ام.و قهوه ای قیژ جلوی پایم ترمز می کند. سرم را بالا می کنم و لب های خندانش توجه‌ام را جلب می کند. خم می شود و شیشه‌ی طرفم را باز می کند. _بفرما بالا خانم توللی! عینک دودی ام را پایین می کشم و زیر لب به او سلام می کنم. با این که باب میلم نیست دستگیره را فشار می دهم و در را می کشم. کفش پاشنه بلندم را کف ماشین می گذارم. چشمان کیانوش برق عجیبی دارند. بی معطلی گاز ماشین را می گیرد. نگاهی به سر و رویش می اندازم. کت قرمز با شلوار و پیراهن سفید و کراواتی که خطوط سفید و قرمز دارد. هیچ وقت ندیده بودم اینقدر تیپ زده باشد، حتی توی مهمانی ها! موهایش را بالا شانه کرده و پیشانی اش را بزرگ جلوه می دهد. دستش را به فرمان ستون کرده و نیم نگاهی به من می اندازد و می پرسد: _جایی رو سراغ داری؟ نگاه تندش تا اعماق چشمانم را می سوزاند. دوست دارم از زیر سنگینی نگاه هایش به کسی پناه ببرم اما چاره ای نیست و بدتر از همه‌ی این ها باید اظهار رضایت کنم! کمی فکر می کنم و جواب می دهم: _من جایی رو نمیدونم. _واسه چقدر میخوای اجاره کنی؟ _دو هفته ای لازم دارم. ابرویی بالا می دهد و آهانی زیر لب می راند‌. ماشین مدل بالایش چشم هر رهگذری را خیره می کند. سرم را پایین می اندازم و دست را کنار پنجره می گذارم. حوصله‌ی حرف های کیانوش را ندارم اما مجبورم گوش بدهم. با ایستادن ماشین نفس راحتی می کشم و با پیاده شو‌‌ی او پایم را روی زمین محکم می کنم. شال گردن پشمالو ام را دور گردنم محکم می کنم و با قدم های کوتاه گام برمی دارم. شانه های کیانوس گاهی با قدمی آهسته به من می خورد. در ساختمانی را باز می کند و اول به من تعارف می زند. تشکر می کنم و پیش از او وارد می شوم. به پله ها اشاره می کند. گاهی پاشنه‌ی کفش ها به پله نمی رسد و می ترسم بیافتم. لبخند و تعریف های کیانوش برای مزه ریختن است و بر خلاف میلم مجبورم بخندم و طوری رفتار کنم که مثلا خوشم آمده! طبقه‌ی سوم می رسیم و کلید را توی قفل می چرخاند. باز هم تعارفم می کند و پیش می روم. نگاهم به خانه ای می افتد که در مرحله‌ی اول هال بزرگش مرا متعجب می‌کند. همانطور که محو خانه هستم صدای قدم هایمان در خانه اکو می شود. اصلا باورم می شود که برای گالری آمده اینجا! جای وسوسه کننده ای است اما نمی گذارم چشمم را بگیرد و عقلم را ضایع کند. صدای گام هایش حاکی از نزدیک بودن او را می دهند. کمی مایل می شوم و چهره‌ی کیانوش در قاب چشمانم جا می گیرد. _خوشت اومد؟ دوری می زنم و می گویم:" این خیلی بزرگه!" شانه ای بالا می اندازد و انگار که بخواهد بگوید من مرد دست و دل باز هستم. _اینجا لیاقت گالریته! دلم میخواهد هر دیوار اینجا رو تابلو های تو بپوشونه. سوال توی ذهنم را می پرسم. _این خونه مال خودته؟ آره ای می گوید و من هم سری تکان می دهم. _نه، جای کوچیک تر هم باشه خوبه. _تو نگران کرایه شی؟ از سر غرور نگاهش می کنم. یعنی چه؟ فکر کرده من وسعم نمی رسد؟ تعللم را که می بیند می گوید: _من کرایه ای از تو نمیخوام! _بحث کرایه نیست! بحث اینه که تابلوهای من اینجا رو پر نمیکنه. قیافه‌ی متفکرانه ای به خودش می گیرد. _خب چطوره چندتا تابلوی دیگه هم بکشی. وقتی اعیون و اشراف بخوان بیان اینجا باید یه جایی باشه که دلخواهشون باشه. اصلا منم شریکت میشم که فکر نکنی منته! تو تابلوها تو بزار و دیزاین شم با من. اصلا یه کافی کوچولو هم کنارش میسازیم. چطوره؟ پیشنهاد خوبی است و برای نزدیک شدن به کیانوش هم خوب است. استخوان غرور که در گلویم گیر کرده را نمی توانم کاری کنم. از غرور بگذرم نمی توانم از این مسئله بگذرم که حالم از کیانوش بهم می خورد! با خودم تکرار می کنم برای سازمان و رسیدن به یک مقام بهتر مجبورم این کار رو بکنم، مخصوصا که دوست دارم روی پیمان را هم کم کنم! _باشه، خیلی خوبه! دستش را به طرفم دراز می کند. با نگاهم به او میفهمانم از کارش خوشم نیامده. چشمانش را تنگ می کند و کنایه می زند:" قبلا که روشن فکر تر بودی!" _من قبلا هم همینجوری بودم. گاهی وقتا بخاطر آدمای اطرافت مجبوری کارایی رو بکنی که دوست نداری. دستش را سر جایش برمی گرداند و می گوید بقیه‌ی خانه را هم ببینم. ⭕️کپے‌بدون نام نویسنده حرام است ⭕️ نویسنده‌مبینارفعتی(آیه) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان‌ کابوس رویایی 💗 قسمت70 آشپزخانه و اتاق هایش حرف ندارد. به خانه‌ی پری و پیمان نگاه می کنم که در برابر این کاخ چیزی نیست! می پسندم و سوار ماشین می شویم. دیگر ظهر شده، به دستور پلیس می ایستیم تا ماشین های دیگر رد شوند. کیانوش از این فرصت کوتاه استفاده می کند و پیشنهاد می دهد:" میشه ناهار امروز رو با من بخوری؟" فکرش هم حالم را بهم می زند! برای رفتن از پیش او لحظه شماری می کنم و به بهانه‌ی کار طفره می روم. رو به روی هتل می ایستد و تشکر می کنم. دستگیره‌ی در دستانم است و اندکی فشارش می دهم که کیانوش صدایم می کند. در دل کوفتی نثارش می کنم و در درون با لبخند برمی گردم. _بله؟ _من از فردا پیگیر کارای گالری میشم. کاغذ دیواری و رنگ زدن و یه سری ازین کارا. قراره کافی خوبی بشه، اونم با تابلوهای تو! تعریف از زبان هر کسی شیرین است اما نمیدانم چرا با تعریف های او احساس کوچکی می کنم. در هر صورت حالات صورتم همان لبخند را دارند. دوباره تشکرم را به گوشش می رسانم. با یادآوری نکته ای سر خم می کنم و بند کیف را دور دستانم می پیچم. _من فردا باید یه ریزه کاری ها رو انجام بدم برای تابلو هام. ممنون میشم خودت کارا رو انجام بدی. کمان لبخند از صورتش محو می شود، می توانم حدس بزنم این ناراحتی برای چیست. _باشه، تو به کارات برس. _ممنون... خداحافظ. خداحافظ را می گوید و پایش را روی پدرال گاز فشار می دهد و می رود. چند قدمی به طرف در هتل برمی دارم و کمی بعد، وقتی که مطمئن می شوم اثری از او نیست فاصله می گیرم. کنار خیابان می ایستم و برای تاکسی دست تکان می دهم. از این که دیگر مدام صدا و چهره‌ی کیانوش جلوی چشمانم نیست بی نهایت خوشحالم. سر کوچه تاکسی می ایستد و پولش را می دهم. فقط از خدا می خواهم خبری از پیمان نباشد و مرا با این وضع و آرایش نبیند! تا این را می گویم دیگری در سرم می گوید که به او چه؟ نگذار نگاه و نظرش برایت مهم شود! زنگ را می زنم و پری خیلی سریع باز می کند. برای این که همسایه ای مرا با این لباس نبیند سریع وارد می شوم. حتما برای هر رهگذری شک برانگیز است در این محله‌ی ضعیف کسی با این شکل و شمایل خانه داشته باشد! پری بوی عطرم را می قاپد و می گوید: _چه بوی خوبی داره! کلک چقدر به خودت رسیدی! خنده‌ی کوتاهی می کنم و از خدا خواسته کفش های مزخرفم را از پا در می آورم. پری توی خانه است و برای اینکه من صدایش را بفهمد بلند حرف می زند: _ولی رویا این کیانوش که تنها نه، فکر بقیه هم باش که توی خیابونن. خدایی با این بر و رویی که داری مخصوصا تو این رخت و لباس دل هر کیو میبری. میخواهم بخندم که چشمم به پیمان می افتد. روی پاگرد ایستاده و با دیدن نگاهم هول می شود. سر و پایم را از دید می گذراند و من هم خشکم زده و نمیتوانم نگاهم را از او بگیرم. زود به خودش می آید و با سرعت پله ها را به سمت طبقه‌ی بالا طی می کند. دست پری مرا از عالم بهت نجات می دهد. به صورت بی رنگ و رویم نگاه می کند و می پرسد:" جن دیدی؟ چرا مثل گچ شدی؟" چشمانم را برای لحظه ای می بندم و به پیمان فکر می کنم که مرا با این قیافه و حرف های پری دیده است! دیگر از این بهتر نمی شد! حوصله‌ی پری را ندارم و به زور می گویم که خوبم. پری هم پا پیچم نمی شود. سفره‌ی ناهار را پهن می کند و برای خودمان می کشد و باقی اش را به پیمان می دهد تا با هوشنگ و سمیه بخورند. پری هر چه اصرار می کند پیمان بیاید پایین قبول نمی کند و به بهانه‌ی کار نمی آید اما من که میدانم اصل ماجرا چیست! وقتی به آن لحظه فکر می کنم مو به بدنم سیخ می شود! پری، پیمان را دیوانه ای میخواند که وقتی برای خودش باقی نمی گذارد. قاشقم را بین ماکارونی ها می برم اما قاشق بالا نمی آید چون میل به غذا در من کاملا نابود شده‌ است. با خودم می گویم چطور با پیمان رو به رو شوم! _چرا غذاتو نمیخوری؟ صدای پری است اما جوابی بهش نمی دهم. اخم میان پیشانی اش می نشیند و حالت سوالی به صورتش می دهد. _تو وقتی دم در بودی چیشد؟ پیش از این که قاشق به دهان بگذارم؛ جواب می دهم:" هیچی." قیافه‌ی کارآگاه ها را به خودش می گیرد و فقط یک ذره بین کم دارد! _برو خودتو سیاه کن! من میدونم حالت ناخوشه یا خوش، میزونه یا نامیزون. حالا بگو چیشده؟ اسلحه‌ی خونسردی و سکوت را زمین می گذارم و با حرف هایم او را به رگبار می بندم. _چی میخواستی بشه؟ وقتی اون حرفا رو زدی آقاپیمان روی پله ها بود و شنید. حالا نمیدونم در مورد من چه فکری میکنه؟ دفعه‌ی پیشو یادته؟ ⭕️کپے‌بدون نام نویسنده حرام است ⭕️ نویسنده‌مبینارفعتی(آیه) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:: آه بابا ❤️ علی ❤️ دنبال رزق آخر سالم.... 🆔 @shahrenore ::
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤⃟🪴 الهـــــی تـــــوســـــال جدیــــــد هــــــرچــــی خیــــــره بشـــــه... 🆔️ @meshkatqom 🆔️ @shahrenore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از احادیث نقل شده در بابِ گویای تقارن زیبای بهار طبیعت با واقعۀ غدیر‌خم است. عَنِ الصَّادِقِ(علیه‌السلام)‏ أَنَّ يَوْمَ النَّيْرُوزِ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَخَذَ فِيهِ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) الْعَهْدَ بِغَدِيرِ خُمٍّ... (وسائل الشیعه ۱۷۳/۸) 1: در گاهشماریِ کهن ایرانی، هر سال 12 ماه و هر ماه 30 روز بود (360=30*12) و پنج روز باقی‌ماندۀ سال، ملحق به جشن نوروز محسوب می‌شد. بنابراین 28 اسفند، روز واقعه غدیر ملحق به نوروز محسوب می‌شود. 2: واقعۀ غدیر خم از 18 ذالحجه شروع شد و سه روز به طول انجامید تا گروه‌های مختلف بتوانند به طور مستقیم با پیامبر و امیرالمؤمنین (علیهما‌السلام) کنند. یعنی پایان مراسم غدیر 21 ذالحجه، معادل اول فروردین بوده است. (الغدیر جلد 1 صفحۀ 270) طبق نامه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، واقعه غدیر، مصادف با ‌28 اسفند تا 1 فروردین بوده است؛ 🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡 🆔️ @haram110
‍ ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ ✅ عید نوروز از نگاه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 📃 گزارش اول : ❣در نوروز، هديه اى خدمت حضرت امیرالمؤمنین على بن ابی طالب عليه السلام آوردند. حضرت پرسيد : اين چيست؟ عرض كردند : اى امير المؤمنين! امروز نوروز است. امام عليه السلام فرمود : هر روزمان را نوروز كنيد. : 4073- وَ أُتِيَ عَلِيٌّ علیه السلام بِهَدِيَّةِ النَّيْرُوزِ فَقَالَ ع مَا هَذَا قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ الْيَوْمُ النَّيْرُوزُ فَقَالَ ع اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً. 📚نام کتاب : من لا يحضره الفقيه  جلد : 3 صفحه : 300 🌐 https://b2n.ir/y60843 📃 گزارش دوم : ❣حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام : چون نوروز فرا رسد، بدن خود را بشوى و پاكيزه ترين جامه هايت را بپوش و با خوش بوترين عطرها خودت را معطّر كن و در آن روز روزه دار باش. : الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إذا كانَ يَومُ النَّيروزِ فَاغتَسِلْ وَ البَسْ أنظَفَ ثِيابِكَ، و تَطَيَّبْ بِأطيَبِ طِيبِكَ، و تَكونُ ذلكَ اليَومَ صائما  📚نام کتاب : وسائل الشيعة جلد : 7 صفحه : 346 🌐 https://b2n.ir/q78383 📃 گزارش سوم: ❣معلّى بن خنيس گوید: در روز نوروز خدمت حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام رسيدم حضرت فرمود : آيا مى دانى امروز چه روزى است؟ عرض كردم : فدايت شوم، اين روزى است كه ايرانيان آن را گرامى مى دارند و در آن به يكديگر هديه مى دهند. امام فرمود : سوگند به آن خانه كهن كه در مكّه است، جز اين نيست كه اين يك ريشه كهن دارد، من برايت توضيح مى دهم تا آن را بدانى... اى معلّى! روز نوروز، همان روزى است كه خداوند در آن از بندگان پيمان گرفت كه او را بپرستند و هيچ انبازى برايش نياورند و به فرستادگان و حجتهاى او و به امامان عليهم السلام ايمان بياورند. نوروز نخستين روزى است كه خورشيد در آن طلوع كرد... هيچ نوروزى نيست مگر اين كه ما در آن روز منتظر فرج هستيم؛ زيرا نوروز از روزهاى ما و شيعيان ماست... : عن مُعلّى بن خُنيس : دخَلتُ على الصّادقِ عليه السلام يومَ النَّيروزِ فقال : أ تَعرِفَ هذا اليَومَ ؟ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، هذا يَومٌ تُعَظِّمُهُ العَجَمُ و تَتَهادى فيهِ، فقالَ أبو عَبدِ اللّه ِ الصّادِقُ عليه السلام : و البَيتِ العَتيقِ الّذي بِمَكَّةَ ! ما هذا إلاّ لِأمرٍ قَديمٍ اُفَسِّرُهُ لَكَ حَتّى تَفهَمَهُ ... يا مُعَلّى ، إنَّ يَومَ النَّيروزِ هُوَ اليَومُ الّذي أخَذَ اللّه ُ فيهِ مَواثيقَ العِبادِ أن يَعبُدوهُ و لا يُشرِكوا بِه شَيئا ، و أن يُؤمِنوا بِرُسُلِهِ و حُجَجِهِ ، و أن يُؤمِنوا بِالأئمَّةِ عليهم السلام ، و هُوَ أوَّلُ يَومٍ طَلَعَت فيهِ الشَّمسُ... و ما مِن يَومِ نَيروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوَقَّعُ فيهِ الفَرَجَ لِأنَّهُ مِن أيّامِنا و أيّامِ شيعَتِنا... 📚 نام کتاب : بحارالأنوار  نویسنده : العلامة المجلسی جلد : 56 صفحه : 91 🌐 https://b2n.ir/j90098 ⚪️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚪️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 چهارشنبه 🔹 ۱ فروردین /حمل ۱۴۰۳ 🔹 ۹ رمضان ۱۴۴۵ 🔹 ۲۰ مارس ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 💠 مناسبت‌های دینی و ملی ✨ 💞 عید نوروز را خدمت یکایک شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم و از خداوند رحمان و رحیم سالی پر خیر و برکت توأم با سلامتی و تندرستی برایتان درخواست دارم و برای گذشتگانی که از بین ما رفته‌اند طلب رحمت و مغفرت و برای بازماندگانشان اجر و صبر مسئلت دارم. 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «برج اسد» است. ✔️ روز مناسبی برای امور زیر است: شروع امور دائمی عقد و ازدواج شروع معالجه و درمان جابجایی و نقل و انتقال ورود به خانه نو مهاجرت خرید احشام و حیوان خرید خانه و املاک امور مربوط به حرز آب و جارو کردن خانه و... قرض و وام دادن و گرفتن امور زراعی و کشاورزی درختکاری داد و ستد و تجارت دیدار با مسئولین 🌎🔭👀 👶 زایمان خوب و نوزاد ولادتش آسان و در همه امور زندگی موفق است. ان شاءالله 🚘 مسافرت همراه صدقه باشد. 🌎🔭👀 👩‍❤️‍👨 مباشرت (امشب چهارشنبه) اکیدا مکروه است. 🩸 حجامت، خون‌دادن، و فصد باعث درد اعضا می‌شود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث درد و بیماری می‌گردد. ✂️ ناخن گرفتن روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی می‌شود. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن، وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود. ان شاءالله 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب چهارشنبه) دیده شود، تعبیرش از آیه ۹ سوره مبارکه « توبه » است. ﴿﷽ اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا﴾ دو نفر برای قطع معامله‌ای نزد خواب بیننده بیایند و از این قبیل امور... مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز چهارشنبه «یا حیّ یا قیّوم» ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه «یا متعال» که موجب عزّت در دین می‌گردد. 🌎🔭👀 ☀️ ️روز چهارشنبه متعلق است به 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام 🎁 اعمال نیک و خیر خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌺 🌎🌺🍃
😓😢🌟 ماه رمضان، ماه توبه و بازگشت به درگاه الهی 1) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ: شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ التَّوْبَةِ، وَ شَهْرُ الْإِنَابَةِ. مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَفِي أَيِّ شَهْرٍ يُغْفَرُ لَه‏؟! (بحارالأنوار، ج96، ص341 به نقل از کتاب فَضَائِلِ الْأَشْهُرِ الثَّلَاثَة) حضرت رضا علیه السلام فرمود: ماه رمضان، ماه توبه، و ماه برگشت است. آن کس که در این ماه، آمرزیده نشود، پس در کدامین ماه آمرزیده خواهد شد؟! 2) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: وَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ الشَّهْرَ كُلَّهُ: هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَيُتَابَ عَلَيْهِ؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَيُغْفَرَ لَهُ؟ وَ يَقُولُ جَلَّ وَ عَزَّ: عِبَادِي! اصْبِرُوا وَ أَبْشِرُوا فَتُوشِكُوا أَنْ تَنْقَلِبُوا إِلَى رَحْمَتِي وَ كَرَامَتِي. (بحارالأنوار، ج96، ص348 به نقل از کتاب النوادر) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: خدای تعالی در تمام ماه رمضان می فرماید: آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپذیرند؟ آیا استغفارکننده ای هست که مورد آمرزش قرار گیرد؟ و خداوند جلّ و عزّ می فرماید: بندگان من! صبر کنید و بشارت بر شما باد! به زودی به سوی رحمت و کرامت من باز می گردید. 3) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِيَّ صلّی الله علیه وآله يَقُولُ: يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ: هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَهُ؟ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ؟ مَنْ يُقْرِضُ الْمَلِي‏ءَ غَيْرَ الْمُعْدِمِ الْوَفِيَّ غَيْرَ الظَّالِمِ؟ (بحارالأنوار، ج96، ص339-338 به نقل از امالی مفید) عبد اللَّه بن عبّاس می گوید كه از پيامبر صلّی الله علیه وآله شنيده است كه ‏فرمود: خداوند تبارك و تعالى در هر شب از ماه رمضان سه بار مى‏فرمايد: آيا درخواست ‏كننده‏اى هست تا خواسته ‏اش را بدهم؟ آيا توبه ‏كننده ‏اى هست تا توبه ‏اش را بپذيرم؟ آيا استغفار کننده ای هست تا وى را بيامرزم؟ كيست به دارنده ای كه تهيدست نيست و به وفاكننده ‏اى كه ظالم نيست، قرض دهد؟ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»