فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊میخوام دعا کنم🕊
نه برای خودم💖🕊
برای اعضای گروهمون که...💖🕊💖
بعضیاشون خیلی گرفتارن...🕊💖🕊
بعضیاشون خیلی دلشکستن...💖🕊💖
بعضیاشون خیلی تنهان...💖🕊💖
بعضیاشون خیلی ناامیدن...🕊💖🕊
بعضیاشون عاشقن...💖🕊💖
بعضیاشون درآرزوی رفتن به مکانهای مقدس...💖🕊💖
بعضیاشون درآرزوی داشتن فرزند...💖🕊💖
بعضیاشون گره سختی افتاده تو زندگیشون...💖🕊💖
بعضیاشونو میشناسم...🕊💖🕊
بعضیاشونو نمیشناسم...💖🕊💖
خداجون هوای دلاشونو داشته باش.🕊💖🕊
یه دستی به سروگوش زندگیشون بکش.
نذارایمانشون ضعیف بشه.دستشونو بگیر.
خدادل این دوستای مهربونو شاد کن.
خدایا به یگانگیت قسمت میدم نذارآرزوهاشون آرزوبمونه...🕊الهی آمین 🕊
مرسى كه همیشه بودید و هستید
#الـــــــــــــــــتماس_دعا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
حکایت خر و زنبورها
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.
خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد. خر می گوید : « زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.»
ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است.
ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: « شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»
خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم.
ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید: « قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟»
ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: « می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است كه، در این ماجرا، با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است»
باید آهسته نوشت
با دلی خسته نوشت
گرم و پر رنگ نوشت
روی هر سنگ نوشت
تا بدانند همه: که اگر عقل نباشد ، جان نیست
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💕" #داستانی_عبرت_آموز"✿🌸
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد هنگام صرف صبحانه زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است.
رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته است. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند.
مرد هیچ نگفت.مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه لباس های شسته را آویزان می کرد، او همان حرف ها را تکرار می کرد.
یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس های تمیز را روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت: یاد گرفته چه طور لباس بشوید.
مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم!
❌یادمان باشد زود"قضاوت"نکنیم❌
❣
4_5918160016979788625.m4a
2.65M
◾️و اذا زینب حین نظرت الی هلال محرم...
◾️نوحه عربی بسیار جانسوز
@haram110
حرم
◾️و اذا زینب حین نظرت الی هلال محرم... ◾️نوحه عربی بسیار جانسوز @haram110
ترجمه👇👇
و همانا زینب هنگامی که هلال ماه محرم را دید اشکهایش جاری شد
و شانه هایش لرزید و پهلوهایش خم شد
نمیدانم نمیدانم این هلال محرم چرا اینگونه است
زینب آماده مصائب شد
آماده آه و ناله شد
این زینب است و این حال این شبهایش است
و اما فاطمه ی زهرا
او در چه حالیست؟
فریاد زد ای مردم مرا ملامت نکنید
گریه میکنم بر فرزندانم
و فریاد زد کجاست آنکه مرا آرام کند با اشکهایش برای پسرم که رگهایش بریده شد
وای پسرم
پسری که در تشییعش حاضر نشدند و او را دفن نکردند😭
روايتي از امام رضا(ع) هست که در روز اول محرم به ابنشَبيب فرمودند◀️فرمودند: فرزند شبيب اگر بر سيدالشهدا(ع) گريه کردي تا اشکت بر گونهات جاري شد خدا هر گناهي که کردي کم يا زياد، صغير يا کبير را ميبخشد◀️بعد دستور دوم را فرمودند که اگر مي خواهي خدا را ملاقات کني در حالي که گناهي نداشته باشي سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور زيارت کن اين دو دستور، يعني انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نميتواند عبادت کند، بايد خودش را با گريه يا زيارت، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه طهارت است، برساند.◀️بعد فرمودند: اگر خوشحال ميشوي در غرفههايي از بهشت ساکن شوي که در جوار نبي اکرم(ص) باشي، لعن قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن.◀️در ادامه نيز دستور چهارم را که خيلي عجيب است، فرمودند: اگر ميخواهي از ثوابي مثل ثواب شهدا کربلا بهرهمند شوي، هر وقت سيدالشهدا را ياد کردي، عرض حاجت به ايشان کن و بگو «يا ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ اي کاش من هم در کربلا با شهداي تو بودم و به فوز خون دادن پيش روي تو ميرسيدم.◀️در مورد پنجمين دستور نيز فرمودند: اگر دوست داري در بهشت در درجات ما باشي، غصه و شاديات را از ما جدا نکن آنجا که ما خوشحاليم، خوشحال باش و آنجا که ما غصه داريم غصهدار باش.البته واضح است که هيچ کس به مقام امام نميرسد، مقصود اين است که اگر ميخواهيد بين ما و شما در بهشت حائل نباشد اينگونه باش ممکن است کسي در بهشت باشد ولي هفتصد سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند.حضرت در انتهاي اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به ولايت ما برساني برسی.
⚫️حضرت ولیعصر (عج):
هر مومنی بعد از ذکر مصائب سیدالشهدا(ع) برای فرج من دعا کند. من برای او دعا می کنم...
📚مکیال المکارم( جلد 1 صفحه 333)
#لبیک_یامهدی
🌺🍃🍂🌸🍃🍂🌺
حرم
🏴بررسی روایات در مورد #سیاهپوشی 📝قسمت دوم 3️⃣امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند: «خطب رسول الله
#حی_علی_العزا_فی_ماتم_الحسین علیه السلام
#حی_علی_بُکاءُ_فی_ماتم_الحسین علیه السلام
🏴بررسی روایات در مورد #سیاهپوشی
📝قسمت سوم
3⃣روایت شده است:
«قتل الحسین بن علی و علیه جبه خزّ دکناء»[۸]
«امام حسین علیه السلام کشته شد در حالی که بر تن شریفش لباسی از خز سیاه بود.»
لذا پیراهن پاره پاره و خونین امام حسین علیه السلام به رنگ مشکی یا تیره است.
🔲 دوره امام زین العابدین علیه السلام و ائمه اطهار از فرزندان ایشان علیهم السلام
1⃣ سلیمان بن راشد از پدرش نقل می کند که:
«رأیت علی بن الحسین و علیه درّاعه سوداء و طیلسان أزرق»[۹]
«امام سجاد علیه السلام را دیدم که جبّه ای سیاه رنگ و جلوباز پوشیده بودند.»
2⃣بانوان بنی هاشم در ماتم امام حسین علیه السّلام لباس های سیاه و خشن پوشیدند.
روی عن عمرو بن زین العابدین أنّه قال: «لمّا قتل جدی الحسین المظلوم الشهید لبس نساء بنی هاشم فی مأتمه ثیابالسواد و لم یغیّرنها فی حرّ أو برد و کان الإمام زین العابدین یصنع لهنّ الطعام فی المأتم»[۱۰]
«هنگامی که جدّم حسین علیه السّلام کشته شدند، زنان بنی هاشم لباس سیاه و خشن پوشیدند و از گرما و سرما شکایتی نمی کردند و اینگونه بود که امام سجاد علیه السّلام برای آن ها غذای ماتم زدگان و عزاداران تهیه می کرد.»
✔️سیاه پوشیدن هاشمیات تحت اشراف امام معصوم حضرت زین العابدین علیه السّلام بوده ایشان نه تنها از این کار نهی نمی فرمودند بلکه فعل امام در عزاداری ایشان به عنوان تقریر، تأیید و رجحان فعل هاشمیات و نوعی خدمت به سیاهپوشان بر عزای حسین علیه السلام است.[۱۱]
3⃣ عماد الدین ادریسی قرشی از ابی نعیم اصفهانی به سندش از ام سلمه نقل کرده که:
«عن اُمّ سَلَمَهَ انّها لَمّا بَلَغَها مَقتَلُ الحُسین ضَرَبَت قُبّهً فی مَسجِدِ رسول الله جَلَسَت فیها و لَبیسَت سَوادً»[۱۲]
«هنگامیکه خبرشهادت امام حسین علیه السلام به ام سلمه رسید در مسجد پیامبر صلی الله علیه واله وسلم قبّه ای (خیمه ای) سیاه زد و جامه سیاه پوشید.»
✔️این قضیه به بانویی مربوط می شود که هفت سال همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بود و بیش از پنجاه سال با امامان معصوم از نزدیک در ارتباط، و محشور و مأنوس بوده است. ودایع امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهما السلام) در نزد او بود، و امام حسین (علیه السلام) او را مادر خطاب می کرد، با توجه به اینکه پوشیدن لباس سیاه به نشانه عزا همواره رخ میداد، می توان عمل ایشان را به تقریر معصومین (علیهم السلام) نیز نسبت داد و عمل او را علاوه بر سیره کاشف از سنت دانست.
ادامه دارد ان شاءالله ....
⚫️عاقبت ادعای دروغین روضه خوان!
🌹آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
🌴روضه خوان های قدیم اول شروع روضه شان میگفتند:
« یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما» یعنی ای کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ می رسیدیم.
🔻یک نفر روضه خوان مقید بود حتما این جمله را هر بار بگوید.
🔵یک شب برای اینکه به این شخص بفهمانند که تو اهل این ادعا نیستی، در عالم خواب دید که روز عاشوراست.
🔰لشکر ابن سعد این طرف و
لشکر امام حسین علیه السلام آن طرف صف آرایی می کردند.
🌴او در خواب مراقب بود که مبادا امام حسین علیه السلام او را ببیند و بگوید بیا مرا یاری کن.
🌼اتفاقا امام حسین علیه السلام او را دید و گفت:
«آشیخ حسین،بیا این اسب و زره و شمشیر را بگیر و مرا یاری کن!»
🍁او هم به ناچار اسب آقا را گرفت، سوار شد، زره را پوشید و شمشیر را برداشت،
اما با این حال مراقب بود که به محض اینکه آقا به خیمه گاه میروند فرار کند، که همینطور هم شد.
✳️ به محض اینکه امام حسین علیه السلام وارد خیمه شدند،
اسب امام علیه السلام را برداشت و فرار کرد.
⚫️وقتی از خواب بلند شد فهمید که یک عمر دروغ میگفته که:
«یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عظیما»
و امشب به او فهماندند که تو مرد این حرف نبودی!
🔴مگر کسی می تواند حبیب بن مظاهر یا زهیر بشود؟
در شب عاشورا امام حسین علیه السلام فرمودند: «من بیعت خود را از شما برداشتم ، هر کدامتان دست یکی از افراد خانوادهٔ مرا بگیرید و از اینجا بروید»
♦️حضرت سرشان را پایین انداخته بودند که اصحاب خجالت نکشند.
✨ اما زهیر در همان حال به امام حسین علیه السلام عرض کرد:
«آقا، ما اگر هزار مرتبه در راه شما شهید شویم ، دست از یاریتان بر نخواهیم برداشت.»
🆔 @haram110
▪️▪️▪️▪️▪️
📘در محضر آیت الله مجتهدی ره
باهر گناه سیلی میزنیم به صورت امام زمان⁉️
دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین(ع) رسید ....
گفت: آقای قصاب ولش کن بزار بره
گفت: به تو ربطی نداره
گفت: ولش کن بزار بره
به تو ربطی نداره
دستشو برد بالا، محکم گذاشت تو صورت علی(ع)
آقا سرشو انداخت پایین رفت
مردم ریختن گفتن فهمیدی کیو زدی؟!
گفت: نه فضولی میکرد زدمش
گفتن: زدی تو گوش علی(ع)، امیرالمومنین
ساتورو برداشت دستشو قطع کرد، 🔪
گفت: دستی که بخوره تو صورت علی(ع) دیگه مال من نیست ...
دستی که بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره .....
❗️امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه میکنی یه سیلی تو صورت من میزنی❗️
📚 بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴
📚 الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹
@haram110