eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
647 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 وداعِ جمعۀ آخر ماه مبارک رمضان ▪️ سيّد بن طاووس و شيخ صدوق از جابر بن عبدالله انصارى روايت كرده‌اند كه در جمعۀ آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم رسيدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: اى جابر اين آخرين جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع كن و بگو: ✨ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما ✨ ▫️ خدايا! اين ماه را آخرين دورۀ روزه‌داری ما قرار مده، و اگر قرار دادى، پس مرا رحمت شده قرار بده و محروم از رحمت قرار مده. ▪️ هر كه اين دعا را در اين روز بخواند به يكى از این دو خصلت نيكو ظفر مى‌يابد: ▫️رسيدن به ماه رمضان آينده ▫️آمرزش خدا و رحمت بى‌انتها.
چه روزها که یک به یک غروب شد، نیامدی😔 چه اشکها که در گلو، رسوب شد نیامدی😔 خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی😔 برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه برای عده‌ای، ولی چه خوب شد نیامدی😔 تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی😔 🍃🌸نماز و روزتون قبول🌸🍃
❄️ ... ❄️ ✍ تمام شد......دلبر رعناقد من..... تمام شد..... سفره کرامتی، که شاه و گدا را در کنار هم، مهمان کرده بودی... همان سفره ای که کنارش ... گداترها...برايت عزيزتر بوده اند..... ❄️تمام شد.... همه ثانیه های خیسی... که تو را يكجا به آغوش من، هدیه می کردند.... ❄️تمام شد..... تمام جرعه های آبی... که لحظه های افطار، هستی حسین را بر لبانمان زنده می کردند... همه زمزمه های...اللهم لک صمنا ... بهمراه یک قطره اشک....و السلام علیک یا اباعبدالله.... ❄️وااای دلبرم... قلبم... از لرزيدن.. دست برنمي دارد... بهانه هایش... غم انگیزتر شده... اشک هایش...داغ تر شده... چه کنم، اگر رمضان دگر....را نبینم.. دستانم... هنوز خالی اند..... و قلبم...هنوز بیمار... ❄️من هنوز.... به اجابت نرسیده ام... من هنوز...یوسفم را ندیده ام... من هنوز...یک نماز عید را...به امامت او، اقامه نکرده ام.... ❄️تمام شد.... دلبرم... و چشمان ما همچنان، براه مانده است... چشم براه روزی که... با نوای حیدری آخرین دردانه مادر، بخوانیم.... ؛؛ اللهم اهل الکبریا و العظمه... و اهل الجود و الجبروت... و اهل العفو و الرحمه.... ❣یا اهل التقوی.... آخرین سحر....و اولین و آخرین دعا...؛ ما را به یک اشاره ظهورش... اجابت کن.. اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک بحق الحجه عبد گنهکار سید پیمان موسوی طباطبایی @haram110
0479_260517222231.mp3
141.7K
🌷دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان با نوای دلنشین استاد موسوی قهار🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حرم
abu_hamzeh_samavati_01.mp3
10.86M
@haram110 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
هدایت شده از حرم
monjatae-ameral-momenen1.mp365005.mp3
4.49M
🙏مناجات و صوت بسیار زیبا و تاثیر گذار حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه 🌹 😔الهم انی اسئلک الاماااان التماس دعا ▪️ @haram110
هدایت شده از حرم
sahar_farahmand.mp3
2.77M
🍃🌸دعای سحر فرهمند🍃🌸 @haram110 ☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️🌷
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_پانزدهم 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خ
✍️ 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ✍️نویسنده: @haram110
🍲 طرز تهیه هلیم ، غذای آسمانی خواص: تقویت عمومی بدن، تقپیت جنسی، مقوی اعصاب ، خونساز و... 🔶 مواد لازم: 🔹گندم کامل 300 گرم 🔹گوشت سردست گوسفند 300 گرم 🔹نمک دریا 1 قاشق چای خوری 🔹عسل و دارچين به مقدار لازم 🔹پیاز یک عدد 1️⃣ گندم را پس از شستن به مدت 24 ساعت با آب ولرم در ظرفی نسبتا بزرگ با توجه به حجم گندم، خیس کنید. 2️⃣ آب گندم خیس خورده را عوض کنید و در قابلمه سنگی (یا سفالی) روی شعله با حرارت زیاد قرار دهید. پس از جوش آمدن آب حرارت را کم کنید و اجازه دهید گندم تا جایی بپزد که له شود(هر از گاه هم بزنید تا گندم نچسبد.) 🔸می‌توانید برای جلوگیری از سر رفتن گندم یک قاشق چوبی بلند داخل قابلمه قرار دهید. 3️⃣ گوشت قطعه قطعه کرده و خوب بشویید. 4️⃣ پیاز را پوست کنده و به صورت کامل همراه گوشت داخل قابلمه سنگی بریزید و مقداری آب اضافه کنید و اجازه دهید تا پخته شود. به صورت مداوم کف آن‌را بگیرید.زمانی که گوشت نیم پز شد نمک به آن اضافه کنید و اجازه دهید کاملا پخته شود.پس از آنکه گوشت پخته شد،پیاز را از قابلمه خارج کنید و دور بیندازید. 5️⃣ گوشت پخته شده را با گوشت کوب(چوبی) کامل له کنید. 6️⃣ گندم پخته شده را نیر با گوشت کوب (چوبی) بکوبید تا له شود. 🔸الزامی برای صاف کردن پوست گندم نیست ولی اگر می‌خواهید هلیم صاف و سبک‌تری داشته باشید می‌توانید گندم له شده را از آبکش یا الک فلزی رد کنید و پوست گندم را دور بیندازید.همچنین اگر تمایل به صاف کردن گندم نداشتید باید زمان بیشتری گندم را بکوبید تا پوست گندم به خوبی له شود. 7️⃣ گوشت له شده و گندم صاف شده را به قابلمه سنگی تمیزی منتقل کنید.روی شعله قرار دهید تا چند دقیقه باهم پخته شود و اصطلاحاً جا بیفتند.اگر هلیم بیش از حد غلیظ بود مقداری آبجوش به آن اضافه کنید. 8️⃣ هلیم را در ظرف مناسبی سرو کنید.هنگام استفاده ،می‌توانید دارچین و عسل به آن اضافه کنید. ✅ نکته : به هیچ وجه برای پخت سریع‌تر از زودپز استفاده نکنید.چون باعث آسیب به غشای سلول های مواد غذایی و موجب بروز سرطان می‌شود. ✅ نکته : یک نوع ساده تر هلیم نیز وجود دارد که به جای گوشت از شیر استفاده می شود. شیر خواص مشابه گوشت را دارد.هرچند اصل هلیم با گوشت تهیه می‌شود. ✅ نکته : به تناسب مزاج می‌توان از گوشت های دیگر مانند گوشت شتر،گوشت کبوتر و ... نیز استفاده کرد اما بهترین و معتدل‌ترین گوشت ،گوشت سردست گوسفند است. ✅ نکته : استفاده از میکسر یا غذا ساز برای له کردن گندم و گوشت باعث کاهش کیفیت هلیم می‌شود.همچنین استفاده از قابلمه سنگی علاوه بر اینکه سالم ترین ظروف است ، طعم منحصر به فردی در هلیم ایجاد می‌کند. @haram110