eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
کمیل ماشین را کنار یک رستوران نگه داشت ،پیاده شدند،کمیل در را برای سمانه باز کرد که با یک تشکر وارد شد،نگاهی به فضای شیک رستوران انداخت و روی یکی از میز ها نشستند،گارسون به سمتشان آمد،و سفارشات را گرفت،تا زمانی که سفارشاتشان برسد در مورد مکان عقد صحبت کردند،با رسیدن سفارشات در سکوت شامشان را خوردند،سمانه زودتر از کمیل سیر شد ،خداروشکری گفت و از جایش بلند شد. ــ من میرم سرویس بهداشتی ــ صبر کنید همراهیتون میکنم ــ نه خودم سریع میام به طرف سرویس بهداشتی رفت،سریع دست و صورتش را شست و بعد از مرتب کردن روسری اش از سرویس خارج شد،به طرف میزشان رفت اما کسی روی میز نبود،کمی نگران شد به سمت پیشخوان رفت تا سریع حساب کند و به دنبال کمیل برود. ــ آقا صورت حساب میز 25 میخواستم ــ حساب شده خانم سمانه با تعجب تشکری کرد و از رستوران خارج شد و گوشی اش را در اورد تا شماره کمیل را بگیرد اما با دیدن کمیل که با لبخند به ماشین تکیه داد،متوجه قضیه شد. ــ چرا اینکارو کردید،مگه قول ندادید من حساب کنم؟ کمیل در را باز کرد و گفت: ــ من یادم نیست به کسی قول داده باشم سمانه چشم غره ای برایش رفت و سوار ماشین شد. در طول مسیر حرفی بینشان رد و بدل نشد و در سکوت به موسیقی گوش می دادند. کمیل ماشین را کنار در خانه نگه داشت ،هر دو پیاده شدند. کمیل خرید ها را تا حیاط برد. ــ بفرمایید تو ــ نه من دیگه باید برم سمانه دودل بود اما حرفش را زد: ــ ممنون بابت همه چیز،شب خوبی بود،در ضمن یادم نمیره نزاشتید چیزیو حساب کنم کمیل خندید و گفت: ــ دیگه باید عادت کنید،ممنونم امشب عالی بود سمانه لبخندی زد،کمیل به سمت در رفت. ــ شبتون خوش لازم نیست بیاید بیرون برید داخل هوا سرده بعد از خداحافظی به طرف ماشینش رفت،امشب لبخند قصد نداشت از روز لبانش محو شود. صدای گوشی اش بلند شد ، می دانست محمد است و می خواهد ببیند چه کار کرده است،اما با دیدن شماره غریبه تعجب کرد. با دیدن عکس های امروز خودش و سمانه و متن پایین عکس ها عصبی مشت محکمی بر روی فرمون کوبید. ــ مواظب خانومت باش آرامشی که در این چند ساعت در کنار سمانه به وجودش تزریق شده بود،از بین رفت،دیگر داشت به این باور می رسید که آرامش و خوشبختی بر او حرام است. خشمگین غرید: ــ میکشمتون به ولای علی زنده نمیزارمتون
"رمان ــ حواستونو جمع کنید،نمیخوام اتفاقی بیفته امیرعلی لبخندی زد و گفت: ــ سرمونو خوردی شاه دوماد،برو همه منتظرتن ما حواسمون هست کمیل خندید و رفت،اما با صدای امیرعلی دوباره برگشت: ــ چی شده؟ ــ کت و شلوار بهت میاد کمیل خندید و دیوانه ای نثارش کرد و به درف محضر رفت،سریع از پله ها بالارفت،یاسین به سمتش آمد و گفت: ــ کجایی تو عاقد منتظره ـ کار داشتم باهم وارد اتاق عقد شدند،کمیل روبه همه گفت: ــ ببخشید دیر شد کنار سمانه نشست،سمانه با نگرانی پرسید: ــ اتفاقی افتاده ــ اره ــ چی شده؟ ــ قرار عقد کنم سمانه با تعجب به او نگاه کرد و زمزمه کرد: ــ این اتفاقه؟ ــ بله،یک اتفاق بزرگ و عالی سمانه آرام خندید و سرش را پایین انداخت با صدای عاقد همه سکوت کردند،سمانه قرآن را باز کرد و آرام شروع به خواندن قرآن کرد،استرس بدی در وجودش رخنه کرده بود،دستانش سرد شده بودند،با صدای زهره خانم به خودش آمد: ــ عروس داره قرآن میخونه. و دوباره صدای عاقد: ــ برای بار دوم.... آرام قران می خواند،نمی دانست چرا دلش آرام نمی گرفت،احساس می کرد دستانش از سرما سر شده اند. دوباره با صدای زهره خانم نگاهش به خاله اش افتاد: ــ عروس زیر لفظی میخواد سمیه خانم به سمتش ا امد و ست طالی زیبایی به او داد سمانه آرام تشکر کرد،و جعبه ی مخملی را روی میز گذاشت،دوباره نگاهش را به کلمات قرآن دوخت،امیدوار بود با خواندن قرآن کمی از لرزش و سرمای بدنش کم شود،اما موفق نشد،با صدای عاقد و سنگینی نگاه های بقیه به خودش آمد: ــ آیا بنده وکیلم؟ آرام قرآن را بست و بوسه برآن زد و کنار جعبه مخملی گذاشت،سرش را کی بالا اورد، که نگاهش در آینه به چشمان منتظر کمیل گره خورد،صلواتی فرستاد و گفت: ــ با اجازه بزرگترها بله همزمان نفس حبس شده ی کمیل آزاد شد ،و سمانه با خجالت سرش را پایین انداخت،و این لحظات چقدر برای او شیرین بود
بعد از بله گفتن کمیل فضای اتاق را صلوات ها و بعد دست زدن ها در بر گرفت. بعد از امضای دفتر بزرگی که جلویش قرار گرفت که هر کدام از آن امضاها متعلق بودن بهم را برای آن ها ثابت می کرد و چه حس شیرینی بود،سمانه که از وقتی خطبه ی عقد جاری شده بود احساس زیبایی به کمیل پیدا کرده بود به او نگاه کوتاهی کرد،یاد حرف عزیز افتاد که به او گفته بود که بعد از خوندن خطبه عقد مهر زن و شوهر به دل هر دو می افتد.هر دو سخت مشغول جواب تبریک های بقیه بودند شدند،صغری حلقه ها را به طرفشان گرفت،و سریع به سمت دوربین عکاسی رفت،آقایون از اتاق خارج شدندو فقط خانم اطراف آن ها ایستادند،آرش کنارشان ماند هرچقدر محمد برایش چشم غره رفته بود قبول نکرد که برود،و آخر با مداخله ی کمیل اجازه دادند که کنارش بماند. کمیل حلقه را از جعبه بیرون آورد و دست سرد سمانه را گرفت،با احساس سرمای زیاد دستانش ،با نگرانی به او نگاه کرد و گفت: ــ حالت خوبه؟ اولین بار بود که او را بدون پسوند و سوم شخص صدا نمی کرد،سمانه آرام گفت: ــ خوبم کمیل حلقه را در انگشت سمانه گذاشت که صدای صلوات و دست های صغری و آرش در فضا پیچید،اینبار سمانه با دستان لرزان حلقه را در انگشت کمیل گذاشت و دوباره صدای صلوات و هلهله.... سمانه نگاه به دستانش در دستان مردانه ی کمیل انداخت،شرم زده سرش را پایین انداخت که صدای کمیل را شنید: ــ خجالت نکش خانومی دیگه باید عادت کنی سمانه چشمانش را از خجالت بر روی هم فشرد ،کمیل احساس خوبی به این حیای سمانه داشت،فشار آرامی به دستانش وارد کرد. دست در دست و با صلوات های بلندی از محضر خارج شدند،کمیل در را برای سمانه باز کرد و بعد از اینکه سمانه سوار شد به طرف بقیه رفت،تا بعد از راهی کردن بقیه سری به امیرعلی و امیر که با فاصله ی نه چندان زیاد در ماشین مراقب اوضاع بوند،بزند. در همین مدت کوتاه احساس عجیبی به او دست داد باورش نمی شد که دلتنگ کمیل بود و ناخوداگاه نگاهش را به بیرون دوخت تا شاید کمیل را ببیند،بلاخره موفق شد و و کمیل را کنار یاسین که با صدای بلند آدرس رستورانی که قرار بود برای صرف شام بروند را میگفت. کمیل سوار ماشین شد سمانه به طرف او چرخید و به او نگاهی انداخت،کمیل سرش را چرخاند و وقتی نگاهش در نگاه کمیل گره خورد،سریع نگاهش را دزدید،کمیل خندید و دوباره دستان سمانه را در دست گرفت و روی دنده ماشین گذاشت،دوست داشت دستان سمانه را گاه و بی گاه در دست بگیرد تا مطمئن شود که سمانه الان همسر او شده. لبخندی زد و شیطورن روبه سمانه که گونه هایش از خجالت سرخ شده بودند ،گفت: ــ اشکال نداره راحت باش من به کسی نمیگم داشتی یواشکی دید میزدی منو وسمانه حیرت زده از این همه شیطنت کمیل آرام و ناباور خندید ادامه دارد...
📢📢📢...در روز یکشنبه ۲۷ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۱۰ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۲۶ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟ ➖➖➖▪️🌑🔶🌑 🕔🕕🕗… در صبحگاه ، رسول خدا صلی الله علیه و آله , قِیس بن عِباده و حَبّاب بن مُنذِر را مامور می‌سازند تا با گروهی از انصار سپاه اسامه را حرکت دهند ؛ این گروه مأمورند تا سپاه را همراهی کنند و خبر قطعی حرکت و خروج سپاه از مدینه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله برسانند... 👈 چندی بعد اسامه و سربازانش حرکت می‌کنند… قیس و حباب به نزد رسول خدا بر می‌گردند تا خبر حرکت را به ایشان برسانند , پیامبر خدا - که به علم غیب آراسته اند - به این دو نفر می‌فرمایند: 💠 این سپاه امروز حرکت نخواهد کرد ؛ آری ؛ ...اینک کسانی که برای آیندهء حکومت مدت ها برنامه ریزی کرده اند ، به روشنی دریافته‌اند که با وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله نمی‌توانند در مدینه بمانند… ❌ پس دستوری جدید از سوی آنان برای از بین بردن قطعی رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه می‌رسد که به علت شتابزدگی ردّ پای آن در تاریخ مانده است!!! در طی بیماری پیامبر ، همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله به نوبت در امر پرستاری رسول خدا صلی الله علیه و آله همکاری می‌کنند ؛ ✨"ام سلمه" در چند روز گذشته بیشترین تلاش را در این زمینه داشته است و اهل بیت علیهم السلام و به خصوص امیرالمؤمنین علیه السلام و صدیقهء طاهره علیها السلام را برای نگهداری پیامبر صلی الله علیه و آله یاری رسانیده است ، ⚠️ از دیروز عایشه با اصرار خویش ، علاقهء خود را به پرستاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان داده است‼️ (۱) 📚در تمامی منابع تاریخی که حکایت امروز را نقل کرده اند آمده است: ✍️ حال رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امروز چندان مناسب نبود و در طی روز ایشان - به ظاهر - چندین بار از هوش رفتند ؛ فرصتی که عایشه آن را مغتنم می‌شمارد ؛ 📛 وی علیرغم سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله به اینکه در دهان حضرت چیزی نریزند - مایعی را به دهان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله می ریزد ، تکرار چند باره این عمل و مخفی کاری ناشیانه او و حفصه شک برانگیز است‼️‼️ ◀️◀️ در پی وخامت حال رسول خدا صلی الله علیه و آله ، به نظر می‌رسد که عایشه با پراکنده گویی سعی کرده ، نشان دهد که آن مایع ، چیزی جز لَدود(داروی گیاهی) نبوده است ؛ ‼️‼️او حتی ادعا می کند : رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از به هوش آمدن ، همهء اهل منزل را مجبور کرده اند از آن داروی گیاهی بخورند!!! در بعضی مدارک ، عایشه حتی ادعا کرده : یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله -میمونه- روزه دار بوده است ، پیامبر صلی الله صلی الله علیه و آله حتی دستور می‌دهند که روزهء او را بشکنند و به زور در دهانش دارو را بریزند‼️...(۲)... 📛گویندهء این سخنان به روشنی در تلاش است با چنین داستانهایی ، اتهام مسموم کردن پیامبر صلی الله علیه و آله را کم رنگ کند ، و نشان دهد که آن نوشیدنی را حتی بانی این ماجرا هم خورده است؛ 《1》
خبر وخامت حال رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه می پیچد و مسلمانان برای زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله به منزل ایشان می‌آیند ؛ 📜 رسول خدا صلی الله علیه و آله بنی هاشم را فرا می خوانند و شروع به وصیت می‌کنند ؛ ...عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر که انجام برخی امور و وصایای رسول خدا صلی الله علیه و آله را به جهت گرفتاری های شخصی قبول نکرده است ، به عنوان بزرگ بنی هاشم حاضر است. رسول خدا صلی الله علیه و آله سفارش هایی چند به بستگان خویش می‌کنند ؛ در پی آن پیامبر تمام اموال و وسایل شخصی خویش را با ذکر نام و تعداد ، در حضور این جمع ، به امیرمؤمنان علیه‌السلام می سپارند تا همگان شاهد باشند ؛ 🍃 در همین زمان ، امیرمؤمنان علیه السلام برخی از این اموال را به منزل خویش می برند و سپس باز می‌گردند. (۳) ✔️ پس از چندی ، در خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله ، جز امیر مؤمنان علیه السلام کسی باقی نمی ماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله وصیت ها و سفارش های ویژه ای برای برادر خویش دارند. 👈 رسول خدا ابتدا امیرالمومنین علیه السلام را مأمور می‌کنند که پس از انجام مراسم کفن و دفن ، در خانه بنشینند و قرآن 📖 را جمع نمایند .(۴) 👈 در پی آن رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امیرالمؤمنین علیه السلام را مأمور به صبر می کنند ؛ ▪️صبر در برابر تمام وقایع آینده و صبری خاص در مقابل هتک حرمت فاطمی (علیها السلام) ..💦... 🔻با فهم این معنا ، امیرمؤمنان علیه السلام به صورت بر زمین می‌افتند...(۵) امیرالمؤمنین علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله پناه می‌آورند و از آنچه در پی خواهد آمد ، شِکوه می‌کنند...(۶) ¤🔶 اینک رسول خدا صلی الله علیه و آله ، اهل بیت علیهم السلام را فرا می‌خوانند ؛ آنان را به صبر دعوت می‌کنند ؛ به صبر ، صبر و صبر ..... در مقابل آنچه نا اهلان می‌کنند ؛ 💦💦 اشک های بانوی دو عالم علیها السلام که شاهد بر این ماجرا است حکایت گر غم های بی پایان آینده است ؛ از دیگر شاهدان این ماجرا ، جبرئیل ، میکائیل و اسرافیل هستند....(۷) ❌❌ عایشه ، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله خبر مهمی را به "صُهَیب" می‌گوید ؛ "صُهَيب" پیک ویژه ای است که این خبر را برای برخی افراد در سپاه اسامه بازگو خواهد کرد‼️ این سپاه که امروز صبح راهی سفر شد ، بار دیگر با کارشکنی سپاهیان به مدینه بازگشت..🤔... اینک صهیب پیام می آورد که پیامبر به زودی از دنیا خواهد رفت ، خود را هر چه زودتر به مدینه برسانید! 🌌 گروهی به کمک تاریکی شب ، مخفیانه وارد مدینه می شوند ، تاریخ ۳ نفر را در این میان نام برده است؛ ❌ در نیمه شب پیامبر صلی الله علیه و آله از بستر برخاسته , می‌فرمایند: 💠امشب ، شرّ بزرگی به مدینه راه یافته است .(۸) ➖▪️➖➖➖ 1⃣ الارشاد ۱۸۲/۱ - إعلام الوری ۲۶۴/۱ - بحارالانوار ۴۶۷/۲۲ 2⃣ فتح الباری ١١٢،١١٣/٨ - عمدة القاري ٧٣/١٨ - تاريخ مدينة دمشق ٣٣١،٣٣٢/٢٦ - السيرة النبوية ٣٠٨/٤ - سبل الهدي و الرشاد ٢٢٧،٢٢٨/١۲ 3⃣ علل الشرائع ۲۰۰/۱ - بحارالانوار ۴۶۰/۲۲ 4⃣ الصراط المستقيم ۹۲/۲ - بحارالانوار ۴۸۴/۲۲ 5⃣ کافی ۲۸۲/۱ - طرف من الأنباء و المناقب ص۱۵۶ - بحارالانوار ۴۸۱/۲۲ 6⃣ خصائص الأئمه ص۷۲ - طرف من الأنباء و المناقب ص۱۵۹ - بحارالانوار ۴۸۳/۲۲ 7⃣ طرف من الأنباء و المناقب ص۱۵۱ - بحارالانوار ۴۸۲/۲ و صص ۴۵۹ ، ۴۶۰ 8⃣ ارشاد القلوب ۲۰۴/۲ - بحارالانوار ۱۰۹/۲۸
✴️ دوشنبه 👈 12 مهر / میزان 1400 27 صفر 1443👈 4 اکتبر 2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 😭 خوراندن سم به امام مجتبی علیه السلام توسط جعده ملعونه " به روایتی " . 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی . 📛 صدقه اول صبح فراموش نشود . 👶 زایمان خوب و نوزادش زیبا و خوشرو و روزی دار و حشر ونشر خوبی با مردم دارد .ان شاءالله 🤕 مریض امروز ازارش زیاد است.(منظوری مریضی است که امروز مریض شود) ✈️ مسافرت : مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد . 🔭 احکام و اختیارات نجومی . 🌓 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن . ✳️ قباله نوشتن و قولنامه . ✳️ خرید خانه و ملک . ✳️ و خرید باغ و زمین نیک است . 📛 ولی امور ازدواجی . 📛 آغاز معالجه و درمان . 📛 و امور زرگری خوب نیست . 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت امشب :"شب سه شنبه " ، فرزند دهانی خوشبو دارد و بسیار مهربان و نرم دل خواهد شد . 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث پشیمانی می شود . 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، موجب ایمنی از ترس میشود . 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد . 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود . ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد . 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 28 سوره مبارکه " قصص" است . قال رب انصرنی علی القوم المفسدین .... و از مفهوم ان استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی .ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید . 🌸زندگیتون مهدوی🌸
هدایت شده از حرم
✅امام صادق علیه السلام درباره فرمودند: 🌸«هر کس با این دعای چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند». 📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
 کجایى ...؟؟  اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت! 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
4_468051916576786804.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
هدایت شده از حرم
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊 (ع)📜 🌹 💜 💜 جابر بن حجاج» غلام «عامر بن نهشل تیمی» بود. او مردی شجاع و سوارکاری ماهر بود که همراه کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا رفت و قبل از ظهر عاشورا در حمله اول سپاه یزید به شهادت رسید. 📒ابصار العین، ص 112. 🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️خداوندا💐 🌺امروز ظهر به 🌺فرشتگانت بسپار ❤️سبدی پر از لبخند و شادی 🌺سلامتی و تندرستی ❤️برکت و روزی فراوان😇😋 🌺برای دوستانم به ارمغان بیاورند 🍃🌺ظهرتون بخیرو_عالی🌺🍃
هدایت شده از حرم
💓🍃آدم... 🌹🍃 آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... 🌹🍃 به یک دلخوشی کوچک... 🌹🍃به یک احوالپرسی ساده... 🌹🍃 به یک دلداری کوتاه ... 🌹🍃 به یک "تکان سر" یعنی تو را می فهمم... 🌹🍃به شنیدن یک "من کنارت هستم "... 🌹🍃به یک هدیه ی بی مناسبت ... 🌹🍃 به یک" دوستت دارم "بی دلیل ... ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتنمان را گذاشته ایم کنار 👈🏾تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم...!!!
هدایت شده از حرم
... شماره ۱۵ 😔هیچ کس به من نگفت: ✨که شما بعد از نماز، عاشقانه می‌نشینی و 📿تسبیحات مادرت زهرای اطهره را زمزمه می‌کنی و ایشان را به عنوان الگوی خویش، با افتخار انتخاب نموده ای. 😞من هم می‌گفتم اما نه مثل شما، من بی حضور قلب❤️ و با سرعت نور، بدون اینکه بفهمم الله اکبر چه معنایی یا الحمدلله چه اثراتی و سبحان الله چه برکاتی دارند، می‌گفتم تا گفته باشم😢. حالا از شنیدن صدایم هنگام گفتن سبحان الله، چقدر شرمسار و خجلم😓. ✨به ما نگفتند که شما بدون اینکه بعد از نماز حرکتی کنید بسیار آرام و شمرده📿 34 بار الله اکبر می‌گوئید که در و دیوار، هم صدا می‌شوند با شما در این ذکر شریف و 33 بار الحمدلله که تمام نعمت‌ها که شما واسطه‌شان هستی از آنِ خداست و حمدش هم باید از آنِ او باشد و 33 بار سبحان الله که منزه و بی‌عیب بودن خدا را هیچ کس مثل شما باور ندارد. ☘️ای کاش در نوجوانی می‌فهمیدم که چگونه ذکر می‌گویی و چه ذکری می‌گویی📿. 📒برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍️نویسنده :
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃 خوشبختی نگاه خداست، در این پنجشنبه دعا میکنم، خدا، هیچوقت، نگاهش رو ازتون برنداره .. روز و روزگارتون بر وفق مراد .. خوبیهاتون مستدام .. در پناه خدا، و عصرتون بخیر و سرشار از برکت و شادی🌸 🍃🍃
هدایت شده از حرم
🔴زندگینامه (قسمت ) 🌸از امیرالمؤمنین نقل شده که ایشان فرمودند: خداوند خطاب به جبرئیل فرمود: مقدارى خاک از زمین بیاور تا خلقى جدید به وجود آورم که افضل موجودات و اشرف آنها باشد. ✨جبرئیل به زمین آمد تا خاک بردارد، (طبق تذکر شیطان ) زمین نالید و او را به خداوند قسم داد که از آن خاک برندارد. ایشان هم برگشت داستان را گزارش ‍ داد. بار دیگر میکائیل و بعد از او اسرافیل را فرستاد. باز زمین آنان را قسم داد، آنها هم با دست خالى برگشتند. ⚡️براى بار چهارم ، عزرائیل را فرستاد که حتما از خاک زمین بردارد. او که خواست خاک بردارد، باز زمین ناله کرد و او را قسم داد و هر چه ناله و فریاد نمود، تاثیر نکرد. ♻️عزرائیل گفت : من از جانب خدا مأمورم تا کمى از خاک تو بردارم . او خاک را برداشت و برد که آدم را از آن ساختند. ▪️ از این رو، خداوند قبض روح آدم علیه السلام و اولادش را به دست عزرائیل داد، ▪️ از این جهت ناله و گریه آنها هنگام جان دادن آدم در دل او اثر نمى کند و او مأموریت خود را انجام مى دهد. ✳️وقتى آن خاک را با آب خالص و شور و تلخ و بى مزه ، مخلوط کردند و بعد از مدتى پیکر خاکى او را قالب زدند. 🔥 شیطان قیافه او را مشاهده کرد و با خود گفت : این مخلوقى ضعیف است که از گل چسبنده به وجود آمده ، و توى او خالى است، چیزى که توخالى باشد احتیاج به غذا دارد و به این ترتیب مى توان او را گمراه و منحرف نمود. 🔴شیطان و قالب گلی آدم: بعد از آنکه خداوند قالب آدم (علیه السلام) را از خاک وآب ،سرشت واو را بوجود آورد ،آن قالب را مانند کوه عظیمی کناری گذاشت. ♨️شیطان وقتی وی آن قالب گلی را میدید از سوراخ بینی او وارد و از عقب او خارج میشد و بادست برشکم او میزد ومیگفت : ⁉️خداوند تو را برای چه چیزی خلق کرده ؟ مدت هزار سال به این وضع بود بعد از این مدت خداوند متعال از روح خود در او دمید ☘️حضرت عبدالعظیم حسنی نامه ای به امام محمد تقی (علیه السلام) نوشت که پرسیده بود :به چه علت غائط انسان بوی بدی میدهد؟ 🌷آن حضرت در جواب فرمود : وقتی خداوند حضرت آدم را خلق کرد جسد او بوی خوشی داشت زمانی که هنوز روح دراو دمیده نشده بود ملائکه وشیطان از آن میگذشتند ملائکه میگفتند :او برای امربزرگی ساخته شده است. 🔥اما شیطان از دهان او وارد میشد واز عقب او بیرون می آمد از این رو هرچه داخل شکم انسان شود بدبو وخبیث میشود . 🔴شیطان سجده نمى کند: ✨وقتى خداوند به ملائکه خطاب کرد و فرمود: مى خواهم در روى زمین خلیفه و جانشینى براى خود قرار دهم ، ملائکه موافق نبودند. به خدا اعتراض کردند اما بعد از آن که خداوند جواب آنان را داد، تسلیم شدند. 🍃به ایشان خطاب فرمود: وقتى من خلیفه خود (آدم علیه السلام ) را خلق کردم و از روح خود در آن دمیدم ، همه شما در برابر او سجده کنید. ☘️بعد از آن که خداوند او را خلق کرد و ز روح خود در او دمید و روح به دماغ آدم رسید، به حرکت آمد و نشست ، عطسه اى زد و گفت : الحمدلله خداوند در جواب او فرمود: یرحمک الله. 💠تمام ملائکه فرمان بردند و به سجده افتادند و مدتى در حال سجده بودند؛ ولى شیطان که آن زمان در صف فرشتگان بود، از روى خودخواهى و غرور به خداوند عرض کرد: خدایا! مرا از سجده کردن بر آدم معذور بدار. ☘️خداوندا! من تو را چنان سجده کنم که تا به حال هیچ ملک مقربى و نه هیچ نبى مرسلى سجده و عبادت نکرده باشد. 🌺خداوند در جواب او فرمود: مرا حاجت به عبادت تو نیست ، من از تو مى خواهم ، آن چه را که دستور مى دهم انجام دهى ، نه آن چه را تو مى خواهى ! 🔥سرانجام قبول نکرد و حسدى را که در قلبش بود ظاهر نمود. خداوند هم در مقام بازخواست از او فرمود: چه چیز تو را باز داشت از آن که سجده نکنى بر مخلوقى که من او را با دست قدرت و عنایت خویش آفریدم ؟! ادامه دارد...✍️ 📘حیات القلوب ج 1. 📘حیات القلوب ، ج 1. کتاب ابلیس ، ص 4. 📘نهج البلاغه ، خوئى ، ج 2، 48. ص آیه 78.
هدایت شده از حرم
‌🍃♥️♾ چــــادرانـــہ🌸 اگــر شهیـ🕊ـدان به حسین‌(ع‌) اقتــدا ڪردند و جــان دادند... خانمــها باید به زینب‌(س‌)🌻 اقتــدا کنند!! این چــادر، فقط‌ یڪ حجاب نیست☝️ چــادر لباس رزم است، لباس آنهایۍ ڪه مشغول مبارزه اند.❣️ همانهایۍ ڪه راهشان؛ راه زینب‌(س‌)است...💚 #تو_چه_میدانی #معنی_عهد_با_فاطمه_را...؟!! 🌱🌸 @haram110
هدایت شده از حرم
❤️🍃❤️ ✅اولین قانونی که شما و همسرتان در تلخ‌ترین لحظات زندگی مشترک‌تان باید به آن پایبند باشید، 👈❌ قانون « » است. ❌👉 نه شما و نه شریک زندگی‌تان، ⭕️حتی در بدترین لحظات و در اوج عصبانیت هم حق ندارید ‼️ به خانواده هم ‼️ و از به خانواده هم به عنوان راهی برای کنترل شریک زندگی یا انتقام گرفتن از او استفاده کنید. 👈⭕️اگر همسرتان با شما بد حرف زده، چرا باید همه حرف‌های ناخوشایندی که مادرش قبلا به شما زده بود را به رخش بکشید و در آخر هم بگویید «تو هم بچه همان مادری!»، مگر در همه روزهایی که شریک زندگی‌تان خوشایند‌ترین جملات را در مقابل‌تان به زبان می‌آورد به او یادآوری می‌کنید که خوب حرف زدن و مهربانی کردن را از چه کسی یاد گرفته است 👈❌پس به‌خاطر عصبانیت، حرفی را نزنید که حرمت‌ها را از بین ببرد و شکافی را میان شما ایجاد کند که بعدا از پس ترمیم کردنش برنیایید
هدایت شده از حرم
❤️🍃❤️ رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: 👈❌"بدترین مردم کسى است که بر " 🌹گفتند اى رسول خدا! بر چگونه است؟ پیامبر فرمودند: مرد وقتى وارد خانه شود، ‼️همسرش از او و فرزندان از او فرار کنند 👈‼️ و چون بیرون رود همسرش شاد شود وخانواده‌اش با یکدیگر انس گیرند ! ۸ص۲۵
هدایت شده از حرم
امام رضا علیه‌ااسلام می فرمایند: ✍️ به بیمارانتان، چغندر (برگ چغندر) بدهید. 🤔 چرا که در آن درمان است 🌸 و هیچ بیماری ای به همراه ندارد 🌸 و هیچ عارضه ای در آن نیست. 🌸 و خواب بیمار را آرام می سازد. ❌ اما از ریشه آن (لبو) بپرهیزید. ⚠️ چرا که سودا را تحریک می کند. 📚 منبع: اصول الکافی، ج۶، ص۳۷۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کلیپ بخشی از نمایش «حرامیان در احرام» 📽 به تصویر کشیدن روزهای آخر حیات شریف رسول خدا صلّی الله علیه و آله و جلوگیری از وصیّت ایشان توسط خلیفه دوم سقیفه و جسارت وی به رسول الله 💢 کاری از گروه فرهنگی هنری مُسلم
📢📢📢... در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۱۱ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۲۷ می سال ۶۳۲ چه اتفاقی افتاد؟؟ ➖➖➖▪️🌑🔶🌑 🕜🕕🕔… اذانِ بلال ، مردم را برای خواندن نماز صبح به سوی مسجد می‌کشاند ؛ در طی ۳ روز گذشته بیشتر امیرالمومنین علیه السلام و در برخی موارد "فضل بن عباس" , پسر عموی نبی خدا صلی الله علیه و آله ، امام جماعت بوده اند . ❗️امروز صبح در میان تعجب حاضران , ابوبکر وارد مسجد شده و به جایگاه امام جماعت می‌رود!!! 👈👈صُهَيب دقایقی پیش به ابوبکر اطلاع داده بود که پیامبر به علت شدت یافتن بیماری ، نمی توانند در مسجد حاضر شود ؛ روشن است که فرستندهء این پیام ، همسر پیامبر صلی الله صلی الله علیه و آله ، عایشه است! ابوبکر نیز که در گوشه ای منتظر این خبر بود ، پس از ورود به مسجد نماز را آغاز می کند... با برنامه ای از پیش تعیین شده ، عمر , ابوعبیده , سالم غلام ابوحذیفه , صهیب و چند نفر دیگر که ابوبکر را همراهی می‌کردند به او اقتدا می‌کنند ؛ اهل مسجد می دانند که همگی این افراد باید در سپاه اسامه باشند....🤔.... نگرانی در چشمهای حاضران موج می‌زند ، و بلال خبر این نماز جماعت را به رسول خدا صلی الله علیه و آله میرساند ؛ پیامبر از شنیدن این خبر ناراحت می‌شوند و به سختی از جای برمی‌خیزند ؛ امیرالمومنین علیه السلام و فضل بن عباس زیر بازوان حضرت را می گیرند و پیامبر - در حالیکه پای مبارکشان بر زمین کشیده می شود - وارد مسجد شده , به سوی جایگاه امام جماعت حرکت می‌کنند ، رسول خدا صلی الله علیه و آله , ابوبکر را کنار می زنند و خود نماز را ، نشسته برگزار می نمایند و مسلمانان به ایشان اقتدا می کنند ؛ ❌عایشه ماجرا را به گونه ای دیگر بازگو می‌کند : ❗️در یک جا ادعا می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله نه تنها از خانه خارج نشده اند ، بلکه ، از داخل خانه با دیدن نماز ابوبکر خوشحال نیز گشته اند. ❗️او در جای دیگر می‌گوید : پیامبر از خانه خارج شدند و با لبخند و اظهار رضایت در برابر مسلمانان نشستند و نماز جماعت به امامت ابوبکر را تماشا کردند. ❗️همو در جای دیگر می‌گوید : ابوبکر با دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواست نماز را بشکند ، اما پیامبر مانع می‌شود و در جلوی ابوبکر ، نماز را شروع می کنند ، ابوبکر به پیامبر اقتدا می کند و مردم نیز به ابوبکر از قبل اقتدا کرده بودند!!! ❗️و نیز می گوید : پیامبر صلی الله علیه و آله پشت ابوبکر می‌نشیند و نماز را به ابوبکر اقتدا می کند. ❗️و یا پیامبر در کنار ابوبکر به صورت نشسته و فرادا نماز می‌خوانند. ❗️و یا ......(۱) 💯روشن است که عایشه داستان های فوق را با توجه به مخاطبان ، به صورت های گوناگون نقل کرده است ؛ وجه مشترک تمامی حکایت های فوق - که دختر خلیفهء اول بر آن تأکید دارد - رضایت پیامبر از نماز و در نتیجه خلافت ابوبکر است!!! عایشه تلاش دارد که نشان دهد امام جماعتِ این نماز خاص ، جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله را مشخص خواهد کرد....🤔... 《1》
➖پس از نماز ، پیامبر صلی الله علیه و آله به کمک امیرالمومنین علیه السلام و خدمتکار خود(۲) ، به زحمت بر اولین پله منبر قرار می‌گیرند.... پیامبر صلی الله علیه و آله، دردمندانه می‌خواهند که حاضران آنچه را می‌شنوند به غایبان برسانند ؛ آن حضرت حدیث ثقلین را یادآور می‌شوند و مردم را به رعایت حق الاهی در مورد این دو ثقل گرانبها (قرآن و اهل بیت علیهم السلام)دعوت می‌کنند ؛ آن حضرت پیوسته از امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌گویند و در انتها باز از مسلمانان می‌خواهند که شاهدان به غایبان بگویند...(۳) ⚠️ در همین خطبه ، پیامبر صلی الله علیه و آله از وجود فتنه های بی پایان سخن به میان می‌آورند. ‼️‼️ از نکات قابل توجه در بین خطبه ، پرسش معترضانهء عمر بن خطاب دربارهء مصداق ثقلین است ، که ناراحتی پیامبر را به همراه دارد ؛(۴) پیامبر صلی الله علیه و آله از منبر پایین می‌آیند و به منزل خویش بر می‌گردند ؛ به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله بر بدن آن حضرت ، آب می‌ریزند ، تب اندکی فرو می‌نشیند ؛ ¤¤ پیامبر صلی الله علیه و آله ، بار دیگر اسامه را فرامی‌خوانند و برای چندمین بار دستور اکید می‌دهند که با سپاهیان خویش مدینه را بلافاصله ترک کند ؛ آن حضرت بار دیگر متخلفان از این دستور را لعن می‌کنند و از رحمت الاهی دور می‌شمردند ؛ 📛ابوبکر که می فهمد حال پیامبر صلی الله علیه و آله کمی بهتر شده ، به سوی منزل خود در سُنْح می رود (۵) ، تا از چشم پیامبر دور باشد و همچنین در سپاه اسامه نیز حضور پیدا نکند ؛ او برای شنیدن اخبار بعدی لحظه شماری می‌کند... ◾➖ چندی بعد بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت می یابد ؛ آثار سَم آن چنان زیاد است که پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله ، بدن و زیر ناخن های آن حضرت سبز می شود ؛ 👈 این سم اثر خویش را اینک بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به روشنی نشان می دهد ؛ امیرالمومنین سر پیامبر صلی الله علیه و آله را بر سینهء خود می‌گیرند ؛ ⚠️ در این مورد نیز عایشه ادعا می‌کند که پیامبر بر روی سینهء او جان داده است(۶) ؛ بنی هاشم - که در منزل پیامبر حضور داشتند - در این خصوص وی را تکذیب کردند ؛ عایشه دختر ابوبکر نیز ادعای خویش را به صورت دیگری تعدیل می کند و می‌گوید : ⛔️من نادان بودم و بی تجربه ، در نتیجه گمان بردم که رسول خدا در دامنم من وفات یافت ، من سرِ رسول خدا را بر زمین گذاشتم ؛ از خانه خارج شدم و شیون کردم‼️ (۷) [اما از آنجا که رسول خدا از دنیا نرفته بودند ، امیرمؤمنان سر می رسند و آن حضرت را به سینه می گیرند ، در نتیجه رسول خدا در دامان امیرمؤمنان وفات می یابند!] 👆👆 این ادعای عایشه نیز ، با توجه به حضور پیوستهء امیر مومنان علیه السلام نمی تواند درست باشد. به هر روی ، رسول خدا صلی الله علیه و آله امیرمومنان علیه السلام را به سوی خویش می‌کشند و با کلامی آهسته با حضرت سخن می‌گویند ؛ دو یا سه ساعتی به ظهر مانده است؛ لحظاتی بعد ، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، در حجرهء شخصی خویش , در سن ۶۳ سالگی و در دامان امیرمومنان علیه السلام ، دار فانی را وداع می گویند...(۸)😭😭 ▪️خبر به سپاه بی تحرک اسامه می رسد ؛ سپاه از هم می پاشد ؛ چندی دیگر ابوبکر نیز از سنح حرکت می کند.... ❌❌ امروز ظهر "ابوبکر" به عنوان خلیفه نماز را اقامه خواهد کرد ! و از " ۷۰ " روز گذشته است... ➖➖➖➖➖ 1⃣ الصحیح من سیرة النبی الأعظم صص۲۹۳-۳۰۱ ج۳۳ ؛ صلاة ابي بكر صص۴۴-۴۹ 2⃣ الامالی ص۱۳۵ ؛ بحارالانوار ج۲۲ ص۴۷۶ 3⃣ خصائص الأئمه صص۷۴-۷۵ ؛ طرف من الأنباء و المناقب صص۲۷۳-۱۷۵ ؛ بحارالانوار ج۲۲ صص۴۸۶-۴۸۷ 4⃣ الامالی ص۱۳۵ ؛ بحارالانوار ف۷۶/۲۲ 5⃣ السيرة النبوية ۳۱۱/۴ ؛ تاریخ مدینه دمشق ۵۶/۲ ؛ کنزالعمال ۵۷۴/۱۰ ؛ سبل الهدي و الرشاد ۲۴۹/۶ ؛ امتاع الأسماع ۱۲۵/۲ ، ۵۲۱/۱۴ ؛ شرح مسند ابی حنیفه ص۳۰۳ (همه از مدارک اهل تسنن) 6⃣ صحیح بخاری ۱۸۶/۳ ؛ صحیح مسلم ۷۵/۵ ؛ السیره النبویه ۳۱۲/۴ ؛ مسند احمد ۲۷۰/۶ ، ۲۷۴/۶ ؛ مسند ابی یعلی ۶۲/۸ (همه از مدارک اهل تسنن) 7⃣ مسند احمد ۳۲/۶ (از مدارک اهل تسنن) 8⃣ الامالی مفید ص۲۳۵ ؛ الامالی طوسی ص۱۱ ؛ خصائص الأئمه ص۵۱ ؛ بحارالانوار ۴۶۲/۳۲ ، ۱۴۷/۳۴
زبان حال صدیقه کبری سلام الله علیها در رثای پدر بزرگوار خود، خاتم الانبیا و المرسلین:: 💦... و كشتى آرزو به گل نشست، و كوهها خاشع شدند، و در پى وفات او حريمها زير پا گذارده شد و حرمتها ريخت، و بخدا سوگند كه اين فاجعه‏ اى عظيم و پيش آمدى بزرگ و بی‌مانند بود آرى اين قضاء حتمى و حكم قطعى خداوند بود كه در قرآن از طريق وحى به پيامبر- همچون ديگر انبيا- به چندين طريق شما را از فاجعه خبر داده بود. 📚 الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ؛ ج‏۱ ؛ ص۹۷ _________ به راستی چرا آن حضرت صحبت از ریختن حرمت‌ها و مصیبت عظمی می‌فرمایند؟؟؟ فتأمل....
⇝✿•°• ❀•°﷽°•❀•°• ✿⇜ 💠🔹"اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از ↯↯ 🍃🍁السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيلَ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَبِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَحْمَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَجِيبَ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا قَائِما بِالْقِسْطِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فَاتِحَ الْخَيْرِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ الْوَحْیِ وَالتَّنْزِيلِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُبَلِّغا عَنِ اللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السِّرَاجُ الْمُنِيرُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُبَشِّرُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَذِيرُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُنْذِرُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللهِ الَّذِی يُسْتَضَاءُ بِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْهَادِينَ الْمَهْدِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى جَدِّكَ عَبْدِالْمُطَّلِبِ وَ عَلَى أَبِيكَ عَبْدِاللهِ السَّلامُ عَلَى أُمِّكَ آمِنَةَ بِنْتِ وَهْبٍ السَّلامُ عَلَى عَمِّكَ حَمْزَةَ سَيِّدِالشُّهَدَاءِ السَّلامُ عَلَى عَمِّكَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ السَّلامُ عَلَى عَمِّكَ وَ كَفِيلِكَ أَبِی‌طَالِبٍ السَّلامُ عَلَى ابْنِ عَمِّكَ جَعْفَرٍ الطَّيَّارِ فِی جِنَانِ الْخُلْدِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَحْمَدُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللهِ عَلَى الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ وَالسَّابِقَ إِلَى طَاعَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَالْمُهَيْمِنَ عَلَى رُسُلِهِ وَالْخَاتِمَ لِأَنْبِيَائِهِ وَالشَّاهِدَ عَلَى خَلْقِهِ وَالشَّفِيعَ إِلَيْهِ وَالْمَكِينَ لَدَيْهِ وَالْمُطَاعَ فِی مَلَكُوتِهِ الْأَحْمَدَ مِنَ الْأَوْصَافِ الْمُحَمَّدَ لِسَائِرِ الْأَشْرَافِ الْكَرِيمَ عِنْدَ الرَّبِّ وَالْمُكَلَّمَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْفَائِزَ بِالسِّبَاقِ وَالْفَائِتَ عَنِ اللِّحَاقِ تَسْلِيمَ عَارِفٍ بِحَقِّكَ مُعْتَرِفٍ بِالتَّقْصِيرِ فِی قِيَامِهِ بِوَاجِبِكَ غَيْرِ مُنْكِرٍ مَا انْتَهَى إِلَيْهِ مِنْ فَضْلِكَ مُوقِنٍ بِالْمَزِيدَاتِ مِنْ رَبِّكَ مُؤْمِنٍ بِالْكِتَابِ الْمُنْزَلِ عَلَيْكَ مُحَلِّلٍ حَلالَكَ مُحَرِّمٍ حَرَامَكَ أَشْهَدُ يَا رَسُولَ اللهِ مَعَ كُلِّ شَاهِدٍ وَ أَتَحَمَّلُهَا عَنْ كُلِّ جَاحِدٍ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ، وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِيلِ رَبِّكَ وَ صَدَعْتَ بِأَمْرِهِ وَاحْتَمَلْتَ الْأَذَى فِی جَنْبِهِ وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ الْجَمِيلَةِ وَ أَدَّيْتَ الْحَقَّ الَّذِی كَانَ عَلَيْكَ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ عَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللهَ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِينَ حَيْثُ لا يَلْحَقُكَ لاحِقٌ وَ لا يَفُوقُكَ فَائِقٌ وَ لا يَسْبِقُكَ سَابِقٌ وَ لا يَطْمَعُ فِی إِدْرَاكِكَ طَامِعٌ الْحَمْدُلِلهِ الَّذِی اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ هَدَانَا بِكَ مِنَ الضَّلالَةِ وَ نَوَّرَنَا بِكَ مِنَ الظُّلْمَةِ فَجَزَاكَ اللهِ يَا رَسُولَ اللهِ مِنْ مَبْعُوثٍ أَفْضَلَ مَا جَازَى [جَزَی] نَبِيّا عَنْ أُمَّتِهِ وَ رَسُولا عَمَّنْ أُرْسِلَ إِلَيْهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی يَا رَسُولَ اللهِ زُرْتُكَ عَارِفا بِحَقِّكَ مُقِرّا بِفَضْلِكَ مُسْتَبْصِرا بِضَلالَةِ مَنْ خَالَفَكَ وَ خَالَفَ أَهْلَ بَيْتِكَ عَارِفا بِالْهُدَى الَّذِی أَنْتَ عَلَيْهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وَلَدِی أَنَا أُصَلِّی عَلَيْكَ كَمَا صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ وَ صَلَّى عَلَيْكَ مَلائِكَتُهُ وَ أَنْبِيَاؤُهُ وَ رُسُلُهُ صَلاةً مُتَتَابِعَةً وَافِرَةً مُتَوَاصِلَةً لا انْقِطَاعَ لَهَا وَ لا أَمَدَ وَ لا أَجَلَ صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ كَمَا أَنْتُمْ أَهْلُهُ🍁🍃
❣️اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ الْحَسَنِ‏ [بْنِ‏ عَلِيٍ‏] عَبْدِكَ وَ ابْنِ رَسُولِكَ وَ ابْنِ وَصِيِّ رَسُولِكَ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَ الدَّلِيلَ عَلَى مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسَالاتِكَ وَ دَيَّانِ الدِّينِ بِعَدْلِكَ وَ فَصْلِ قَضَائِكَ بَيْنَ خَلْقِكَ وَ الْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه ع بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ سلام بر تو اى فرزند پيامبر (خدا) پروردگار جهانيان اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ سلام بر تو اى حبيب خدا سلام بر تو اى برگزيده خاص خدا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ سلام بر تو اى امين (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا لسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللّهِ سلام بر تو اى راه (مستقيم ) خدا سلام بر تو اى بيان (كننده ) حكم خدا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِدُ الزَّكِىُّ سلام بر تو اى ياور دين خدا سلام بر تو اى آقاى پاك (و منزه از هر عيب ) اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمينُ سلام بر تو اى نيكوكردار وفادار سلام بر تو اى قيام كننده (به امر خدا) و امين اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ سلام بر تو اى داناى به تاءويل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه يافته اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ سلام بر تو اى پاكيزه منزه سلام بر تو اى پرهيزكار پاكدامن السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهيد راست گفتار اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او