eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
45.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌳 شرکت کننده شماره چهار 🌷 خانم زهرا کوچولوی طیبی فر ۵ ساله از کرمان 🎀آفرین زهرا خانم ان شاالله زیر سایه مولا باشید همیشه 🎀👏👏 🎀 @haram110 🎀 @meshkatqom 🎀 @shahrenore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ 🚩 هر روز را با سلام بر شما آغاز می‌کنیم! سلام بر شما ... که صاحب‌اختیار مایی! به فدای قلب مهربان تو که مستغفر رعیت جاهل و بی معرفت خود هستی به فدای تو مضطر تنهایی که وقتی همه را بیخیال در خواب سنگین غفلت میبینی خودت دست به کار میشوی و در قنوت برای امر فرجت دعا میکنی اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ یا نورالله الذی یهتدی به‌المهتدون ... 🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
💚پيامبر اکرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله: 🎀مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْـظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَ اِلى نُوحٍ فى تَقْواهُ وَ اِلى اِبْراهيـمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى مُوسى فى هَيْبَتِهِ وَ اِلى عيسى فى عِبادَتِهِ فَلْيَنْظُرْ اِلى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالبٍ؛ ♥️هر كه مى‏ خواهد به «آدم» و علم او و «نوح» و تقواى او و «ابراهيم» و بردبارى او و «موسى» و هيبت او و «عيسى» و عبادت او بنگرد، به «على بن‏ ابى طالب» بنگرد. ارشاد القلوب :ص ۲۱۷ @haram110
◻️▫️☀️ 🎉 31 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💚 بشارت به حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در روایات ▫️حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می فرمایند: مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا »از ما اهل بیت علیهم السلام است دوازده هدایت کننده که اولین آنها امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام و آخرین آنها، نهمین نواده من خواهـد بود؛ او امامی است که براي حق، قیام می کنـد و خداونـد، زمین را بعد از مرگش زنده می کند...» 📚بحارالانوار، ج51، ص133، ح4 🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ‍ 🔰عفت و حیای حضرت عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها ♦♦➖➖➖➖♦♦ آنچه در ادامه می خوانید یک داستانی تاریخی بی نظیر است که نشان دهنده اهتمام ورزی اهل بیت علیهم السلام به حجاب حضرت زینب کبری سلام الله علیها است و نیز غیرت آنان به وجود نازنین عقیله بنی هاشمیان سلام الله علیها 📜«یحیی المازِنی قال: کنتُ فی جَوارِ امیر المؤمنین علیه السلام فی المدینة مدةً مدیدة و بالقُربِمِن البیت الذی تَسْکنُه زَینبُ اِبنَتُه فلا وَاللهِ ما رأیتُ لَها شخصاً و لا سَمِعْتُ لَها صوتاً وکانَت اِذا اَرادَتِ الخُروجَ لِزیارة جَدِّها رسولِ الله قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تَخْرجُ لیلاً و الحسنُ علیه السلام عَن یمینها و الحسینُ علیه السلام عن شِمالِها و امیرُالمؤمنین علیه السلام اَمامُها، فاذا قَرِبَتْ مِنَ القبر الشریف سَبَقها امیرالمؤمنین علیه السلام فَاَخْمَدَ القَنادیلَ، فَسَألَهُ الحسنُ مَرّةً عَن ذلک فقالَ علیه السلام: اَخْشی اَن ینْظُرُ اَحدٌ الی شخصِ اُختِک زینبّ» 🔹«یحیی مازنی می‌گوید: من مدت زیادی همسایه حضرت علی (علیه‌السلام) بودم و منزل ما نزدیک خانه‌ای بود که حضرت زینب(سلام‌ الله علیها) در آن ساکن بود. به خدا قسم در این مدت نه من زینب (سلام الله علیها) را بیرون دیدم و نه صدایش را از داخل خانه شنیدم و هر وقت می‌خواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله) مشرف شود، شبانه از منزل خارج می‌شد در حالی‌که امام حسن(علیه‌السلام) در طرف راست او و امام حسین (علیه‌السلام) در طرف چپش و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در جلو او حرکت می‌کردند و هنگامیکه حضرت زینب (سلام الله علیها) به قبر شریف رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله) نزدیک می‌شود حضرت علی(علیه‌السلام) جلوتر می‌رفت و نور چراغی را که بالای سر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله) بود کمتر می‌نمود. امام مجتبی(علیه‌السلام) علت این کار را از آن حضرت سئوال نمود، حضرت علی(علیه‌السلام) در جواب فرمود: می‌ترسم (کسی زیارت آمده باشد) و به خواهرت زینب نگاه کند» 📚نام کتاب : زينب الكبري نویسنده : الشيخ جعفر النقدي جلد : 1 صفحه : 22 http://lib.eshia.ir/86783/1/22 🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ◾️▪️داستان نذر زن شامی و دیدارش با حضرت زینب کبری سلام الله علیها در خرابه شام 👈 ذبیح الله محلاتی می‌نویسد: ✍ در بحر المصائب آمده است که یک روز زنی طبقی از طعام آورد و در نزد علیا مخدره گذارد. آن مخدره فرمود: این چه طعامی است مگر نمی‌دانی صدقه بر ما حرام است؟ عرض کرد: ای زن اسیر، به خدا قسم صدقه نیست بلکه نذری است که بر من لازم است و برای هر غریب و اسیر می‌برم. حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: این عهد و نذر چیست؟ آن زن عرض کرد: من در ایام کودکی در مدینۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم و به مرضی دچار شدم که اطباء از معالجۀ آن عاجز آمدند. چون پدر و مادرم از دوستان اهل بیت علیهم السلام بودند براى استشفا مرا به دار الشفای امیر المومنین علیه السلام بردند و از بتول عذرا فاطمه زهرا سلام الله علیها طلب شفا نمودند؛ در آن حال حضرت حسین علیه السلام نمودار شد؛ امیر المومنین علیه السلام فرمودند: ای فرزند دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفای این دختر را بخواه. پس دست بر سر من گذاشت، من در حال شفا یافتم و از برکت مولایم حسین علیه السلام تا کنون مرضی در خود نیافتم؛ و از آن پس گردش لیل و نهار مرا به این دیار افکند و از ملاقات موالیان خود محروم ساخت، من بر خود لازم کردم و نذر نمودم که هر گاه اسیر و غریبى ببینم چندانکه مرا ممکن می‌شود احسان کنم برای سلامتی آقایم حسین علیه السلام و اینکه شاید یک مرتبه دیگر به زیارت ایشان نائل بشوم و جمال ایشان را دیدار کنم. آن زن چون سخن بدینجا رسانید علیا مخدره سلام الله علیها صیحه از دل برکشید و فرمودند: یا امة الله همین قدر بدان که نذرت تمام و کارت به انجام رسید و از حالت انتظار رستگار شدی، همانا منم زینب بنت امیر المومنین و این اسیرانند اهل بیت رسول خداوند و ببین و این سر حسین است که بر در خانه یزید منصوب است. آن زن صالحه از شنیدن این کلام جان‌سوز فریاد و نفیر برآورد مدتى از خود بى‌خود بود و چون به هوش آمد خود را به دست و پاى ایشان انداخت و همى بوسید و می‌خروشید و ناله وا سیداه وا اماماه وا غریباه به گنبد دوار رسانید و چنان شور و آشوب برآورد که گفتی واقعه کربلا نمودار گردید؛ آن زن بقیه عمر خود را از ناله و گریه بر حضرت سید الشهدا حسین بن علی علیه السلام ساکت نگردید تا به جوار حق پیوست. 📚ریاحین الشریعة، تالیف ذبیح الله محلاتی، جلد ۳، صفحه ۱۸۷-۱۸۸، چاپ دار الکتب الاسلامیة 🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ▪️◾️گوشه‌هایی از والایی مقام زینب کبری سلام الله علیها در کلام بزرگان شیعه ♦♦➖➖➖➖♦♦ أما زينب الكبرى صلوات الله عليها من رواة الحديث، أدركت النبي صلى الله عليه وآله و ولدت في حياته. و هي عقيلة بني هاشم، ذات الخصال الحميدة و الصفات المجيدة، و في الصبر و الثبات و قوة الإيمان و التقوى فريدة وحيدة. و في الفصاحة و البلاغة كأنها تنطق من لسان أمير المؤمنين عليه السلام. و هي عالمة غير معلمة فهمة غير مفهمة. و فضائلها و مناقبها أكثر من أن تحصى. ذكرت بعضها في مستدرك السفينة ج 4 / 305 لغة (زنب) اما حضرت زینب -سلام الله علیها- از راویان حدیث میباشد، حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه وآله را درک نموده است و در زمان آن حضرت متولد شد. ایشان صاحب ویژگی های ستوده ای بود. و در صبر و استقامت و قدرت ایمان و پرهیزکاری یکه تاز بود. و در فصاحت کلام و بلاغت مانند این بود که از زبان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام- سخن میگوید. و آن بانو عالمی بود که معلمی نداشت، و فضائل ایشان آن قدر زیاد هستند که قابل شمارش نمیباشند. 📚 مستدركات علم رجال الحديث - الشيخ علي النمازي الشاهرودي - ج ٨ - الصفحة ٥٧٧ - ٥٧٨ http://l1l.ir/3vl- 🔗 پیشنهاد مشاهده: عرض ارادت کشیش مسیحی و معرفت بالای او به مقام زینب کبری سلام الله علیها ----------------------------- 🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🙏🏼👌 نماز سلمان برای روز اوّل، روز پانزدهم و روز آخر ماه رجب سلمان فارسی،که رحمت خدا بر او باد، گفت: در آخرین روز جمادی الثانی به خدمت رسول خدا صلّی الله علیه وآله رفتم. حضرت فرمود: ای سلمان!‌ تو از ما اهل بیتی، آیا نمی خواهی برایت حدیثی بگویم؟ عرض کردم: بله، پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا! فرمود: ای سلمان! هر مرد مؤمن یا زن مؤمنه ای که در ماه رجب 30 رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ خداوند قطعاً از نامه عمل او هرگناهی که در کودکی و بزرگی کرده است، محو می کند، و خداوند به آن فرد ثواب کسی که تمام آن ماه را روزه گرفته باشد عطا می کند، و خداوند او را تا سال آینده در زمره نماز گزاران می نویسد، و در هر روز از این ماه ثواب شهیدی از شهیدان جنگ بدر برای وی به آسمان برده می شود، و به ازای هر روزی که در این ماه روزه می گیرد، عبادت یک سال در نامه عمل او نوشته می شود و درجه اش را هزار درجه در بهشت بالا می برند، و اگر تمام ماه را روزه بگیرد خداوند وی را از آتش جهنم نجات می دهد و بهشت را برای او واجب می سازد. ای سلمان! جبرئیل این نماز را برای من آورد و گفت: ای محمد، این نماز علامتی است برای تشخیص شما از منافقان، زیرا که منافقان این نماز را نمی خوانند. سلمان سؤال کرد: ای رسول خدا! این نماز را چگونه و چه موقعی بخوانم؟ حضرت فرمود: (روز اوّل ماه رجب): در روز اوّل ماه رجب، 10 رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ و بعد از هر سلام، دست ها را به سوی آسمان بلند کن و بگو: «لا إلهَ إلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، اللّهُمَّ لا مانِعَ لِما أعْطَيْتَ، وَ لا مُعْطِيَ لِما مَنَعْتَ، وَ لا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ.» پس دست هایت را به روی خود می کشی. (روز پانزدهم ماه رجب): در نیمه ماه رجب، 10 رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ و بعد از هر سلام، دست ها را به سوی آسمان بلند کن و بگو: «لا إلهَ إلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، إلهاً واحِداً أحَداً فَرْداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْصاحِبَةً وَ لا وَلَداً.» پس دست هایت را به روی خود می کشی. (روز آخر ماه رجب): در روز آخر ماه رجب، 10 رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ و بعد از هر سلام، دست ها را به سوی آسمان بلند کن و بگو: «لا إلهَ إلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ.» پس دست هایت را به روی خود می کشی و حاجتت را درخواست می کنی. پس دعای تو مستجاب می شود و خداوند بین تو و جهنم، هفت خندق قرار می دهد که اندازه هرخندق به میزان فاصله آسمان و زمین است. و به ازای هر رکعت نمازی که خوانده ای یک میلیون رکعت نوشته می شود، و دوری از آتش و جواز عبور از صراط نیز برای تو نوشته می شود. جناب سلمان می گوید: بعد از آنکه سخن رسول خدا صلّی الله علیه وآله به پایان رسید، به سجده افتادم و شکر خدای را به جا آوردم که این حدیث را شنیدم.‏(مصباح ‏المتهجد، ص819/ اقبال الاعمال، ص190/زادالمعاد، ص18) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓😵تا چشمش به آن سر پرخون افتاد، ... مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سید اصفهان و مسجد مروی تهران می فرمود: کاروان اسرا وارد کوفه شدند. خدا هیچ عزیزی را ذلیل نکند! خدا هیچ آبرومندی را شرمنده نکند!‌ زینب علیهاالسلام، دختر پادشاه است. شاهدخت است. پدرش، چهار سال سلطنت عراق و حجاز را داشته است. کوفه، پایتخت پدرش بوده است. خودش هم شاهدخت بوده است. از زنان بزرگ کشور بوده است. محترمات مخدّرات، نمی ‌توانستند ساده و عادی به خدمتش برسند. آن خانمی که این مقام را داشته است، حالا یک لا پیراهن پاره پاره دارد. آه آه! این را که گفتم، دروغ نگفتم! این‌ها، یک لا پیراهن بیشتر نداشتند! دشمنان هم آن قدر شلاق و تازیانه زده بودند که این پیراهن‌ ها پاره شده بود. یک لا پیراهن تنش است. وای! یک کلمه بگویم که علما نگویند چرا چنین مطلبی را گفتی؟! امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه می ‌گوید: «سُبِی‏ أَهْلُک‏ کالعَبِیدِ». این ‌ها را مثل غلامان و کنیزان، اسیر کردند! در همین شهری که پایتخت پدرش بوده است، به رسم اسیری، میان محمل، بی ‌روپوش، سر کوچه و بازار می ‌گردانند. واویلا! میان غوغای جمعیت، مردم از در و دیوار، به آن‌ ها نظاره دارند. امشب دلی نباشد که نشکند! چشمی نماند که خشک بماند! بی ‌بی متحیر شد. خدا! این چه روزگاری است؟ این چه اوضاع و احوالی است؟ سرش به زیر است. بی ‌بی از خجالت و شرم، سر به زیر افکنده است. نمی‌ دانم چه طور شد، یک وقت غوغایی بلند شد! شنیدند کسی قرآن می خواند: «أمْ حَسِبْتَ أنَّ أصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» زینب علیهاالسلام میان محمل یک وقت صدای قرآن حسین علیه السلام را شنید. دید صدای حسینش می ‏آید. دو شب است صدای قرآن حسین علیه السلام را نشنیده است، امّا حالا می ‏بیند دارد قرآن می‏ خواند. بی ‌بی سرش را بیرون آورد ببیند چه خبر است؟ یا الله! همین ‌که سرش را از محمل بیرون آورد، سر برادر را بالای نیزه دید. یادم آمد از دو تا شعر جودی. فاطمه زهرا علیهاالسلام اشعار جودی را دوست دارد: تو به روی نیزه خوش به صوت قرآن مـن مـیـان مـحـمـل پنجه بر جبینم از اشاره من هر که فهمید گریه کند. من میان محمل، پنجه بر جبینم. زینب دستش را روی پیشانی و سر قرارداده است، کنایه از این‌که برادر! من باید با دستم صورتم را از نامحرم بپوشانم. یا بیا جلـو رو تا مرا نبینی یا بیا عقب رو تا تو را نبینم ای امان! از بعد از ظهر عاشورا که سر برادر را زیر خنجر شمر دیده است،‌ دیگر صورت برادر را ندیده است! یا الله! حالا چشمش به سر برادر می ‌افتد. ریش، پر خون و پر از خاکستر است. چشم‌ ها به طرف افق دوخته شده است. باد می ‌وزد و ریش پر خون را از این طرف به آن طرف تکان می ‌دهد. «و الریح تلعب به یمیناً و شمالاً» این عبارتی را که می ‌گویم، باید زن ‌ها بلند بنالند. همین که صورت مبارک برادر را به این حالت دید و چشمش به آن سر پرخون افتاد ، یک وقت سرش را عقب برد و چنان به چوبه محمل زد: «فَالْتَفَتَتْ زَینَبُ فَرَأَتْ رَأْسَ أَخِیهَا فَنَطَحَتْ جَبِینَهَا بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ حَتَّى رَأَینَا الدَّمَ یخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِنَاعِهَا» (بحارالأنوار، ج45، ص115). اللهمّ انّی اسئلک باسمک الاعظم الاعظم الاعظم، الاعزّ الاجلّ الاکرم، بموالینا المعصومین و ساداتنا الاطهرین، و بمولانا و سیدنا الحجّة المنتظر و امامنا الثانی عشر، با حال التجاء، ده مرتبه: یا اللهُ! به حق سر شکسته حضرت زینب علیهاالسلام فرج امام زمان ما را برسان (سخنرانی های مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس یازدهم/ سخنرانی های مسجد مروی، 1383 قمری، مجلس هشتم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓😥با این حالت، اسرا وارد شهر شام شدند مرحوم آیت الله تولایی خراسانی، در سخنرانی خود در مدرسه مجتهدی تهران در دهه اوّل صفر سال1396 قمری، خطاب به طلاّب علوم دینی می فرمود: بچّه ‌های فاطمه زهرا علیهاالسلام را وارد شهر شام کردند، همچون اسیران زنگبار و یهودی و نصرانی و مجوس... خدا نکند زن و بچّه شما، اوّلاً بی ‌لباس باشند، و پول نداشته باشی لباس بخری، و یک چادر پاره‌ ای، یک مقنعه پاره کهنه بر سرشان باشد. از این‌که دوستان، آنها را می ‌بینند، متأثر می ‌شوی، چه رسد به این که دشمنان، آنها را ببینند. اگر این اتّفاق در خانه ‌ات باشد، متأثر می ‌شوی تا چه برسد به کوچه. اگر فکر کنی کباب می ‌شوی. این دختران امیرالمؤمنین علیه السلام، یک چادر حسابی نداشتند، یک لباس حسابی بر تن نداشتند. در کوفه چنین بودند. «دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ‏ زِیادٍ، وَ عَلَیها اَرْذَلُ ثِیابِها وَ هِی مُتَنَکِّرَةٌ.» (منهاج‌البراعة في شرح نهج‌البلاغة، ج‏15، ص39) هرچه لباس خوب داشتند، همه را برده بودند. یک دانه چادر پاره به سرشان بود و یک پیراهن به تنشان. با اذن از سیّد‌ها می‌گویم. آن چادر و آن پیراهن خیال می ‌کنید سالم مانده بود؟ آن‌ها پاره پاره شده بود. آن ‌قدر روی چوب جهاز شترها و... ای کاش همین بود. سیّد‌ها بر سرتان بزنید. با همین چادرها و پیراهن‌ها بودند که آن‌قدر شلاق به آن‌ها زدند، آن‌قدر تازیانه زدند. ای وای! با این حالت، با این لباس و وضعیت، دختر علی و زهرا سلام الله علیهما را وارد شهر شام کردند. تماشاچی ‌ها تماشا می‌ کنند، رقاص‌ها می ‌رقصند، طبّال ‌ها طبل می ‌زنند. از همه بدتر، مردم به یکدیگر می‌ رسند و مبارک باد می ‌گویند. از این ‌ها بالاتر بگویم، ناله شما به آسمان برود. در مقابل چشم زن‌ها، آن مردم خدانشناس می ‌آیند پایین نیزه، همان نیزه‌ای که سر اباعبدالله علیه السلام بر آن است، با انگشت‌هایشان اشاره می‌کنند و می‌گویند: «هذا رَأسُ الخارِجی...» بحقّ مولانا الحسین المظلوم و بأهل بیته المظلومین، با حال ناله و تضرّع، به منظور فرج صاحبتان، ده نوبت: یا الله ... به دل سوخته آل محمّد علیهم السلام، دل ما را به فرج امام زمانمان خرسند فرما. به چشمان گریانشان، چشم ما را به جمال صاحبمان روشن فرما. (سخنرانی های مدرسه مجتهدی، دوشنبه، شب دوم صفر 1396 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓😓😓 خدا هیچ عزیزی را ذلیل و خوار نکند! مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری و مسجد ملک تهران، در ماه رمضان 1383 قمری می فرمود: وقتی حسین بن علی علیه السلام از بالای نیزه نگاه می کند، خواهرش زینب علیهاالسلام را میان محملِ بی ‌روپوش می بیند. در مجلس ابن زیاد تا نگاه می کند، خواهرش زینب را با لباس ‌های مندرس می ببیند. ای وای! یک کلمه بگویم. علما مخصوصاً سادات بنی‌ فاطمه علیهاالسلام، بلند بلند بنالند. عین عبارت مقتل است: وَ أُدْخِلَ عِیالُ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی علیه السلام عَلَى ابْنِ زِیادٍ، فَدَخَلَتْ زَینَبُ أُخْتُ الْحُسَینِ علیه السلام فِی جُمْلَتِهِمْ مُتَنَکِّرَةً وَ عَلَیهَا أَرْذَلُ‏ ثِیابِهَا فَمَضَتْ حَتَّى جَلَسَتْ نَاحِيَةً مِنَ الْقَصْرِ وَ حَفَّتْ بِهَا إِمَاؤُهَا. (الإرشاد، ج‏2، ص115) افّ بر تو اى روزگار! چه كار كردى؟ اين خانمى كه شاهدخت كوفه بوده، اين خانمى كه زن ‌هاى بزرگ كوفه آرزومندى شرفيابى خدمتش را داشته ‌اند، اين دخترِ ملك عراق که دختر اميرالمؤمنين علیه السلام است. از شما سادات عذر مي‌ خواهم. اين مخدّره ‌اى كه اينچنين مقامى داشت حالا در همين شهر او را به صورت اسيرى آورده ‌اند. خدا هیچ عزیزی را ذلیل و خوار نکند! هیچ بزرگ ‌زاده‌ای را گرفتار نکند! زینب علیهاالسلام وارد مجلس ابن‌زیاد شد ولی با لباس ‌های پاره پاره و لباس‌ های مندرس. «وَ عَلَیهَا أَرْذَلُ‏ ثِیابِهَا». اي واى! ای سادات! به جان شما! عمّه شما غير از يك پيراهن چيز دیگری ندارد. بيش از اين نمي ‌گويم. امّا پيرهن طورى نبود كه بى‌ بى خجالت نكشد. بى‌ بى از لباس خودش خجل بود. يك وقت ديدند با آستين خود صورتش را گرفته. خودش را به یک گوشه مجلس رساند. كنيزها دورش را گرفته‌اند مبادا کسی زینب علیهاالسلام را بشناسد، مبادا کسی متوجّه بی ‌بی شود. فَقَالَ ابْنُ زِيَادٍ: مَنْ هَذِهِ الَّتِي انْحَازَتْ نَاحِيَةً وَ مَعَهَا نِسَاؤُهَا؟ فَلَمْ تُجِبْهُ زَيْنَبُ. فَأَعَادَ ثَانِيَةً وَ ثَالِثَةً يَسْأَلُ عَنْهَا. آن لامذهب حرام‌ زاده، ابن‌زیاد از بالای تخت دید و فهمید این زن، یک مقامی دارد و این زن، بزرگ آن‌هاست. لابدّ يا عيال امام حسين علیه السلام است يا خواهر امام حسين علیه السلام است يا دختر امام حسين علیه السلام. حالا بايد نيشتر زد. حالا بايد نمك روى جراحت او ريخت. خواست او را رسوا کند. فریاد زد: «من هذه المتنکّرة او المتکبّرة؟» اين زنى كه خودش را به ناشناسى زد و رفت كنج مجلس نشست كيست؟ «این زنی که خودش را پنهان کرده و تکبّر به خرج می‌دهد، کیست؟!» کسی جوابش را نداد. فهميد مطلب مهمّ است. دوباره پرسيد. باز هم كسى جواب نداد. مرتبه سوم در غضب شد. از غضبش ترسيدند كه مبادا اين لامذهب اسائه ادبى كند. براى زن باعفّت خيلى سخت است مقابل نامحرمان اسمش را ببرند، آن هم اينطور شاهزاده‌ اى را. ای سیدها! ناگهان كنيزى از جا بلند شد و کلمه ‌ای گفت که دل همه شما را می‌ سوزاند! گفت: «هَذِهِ زَینَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ‏ صلّی الله علیه و آله». آی! اينجاست كه نيشتر را به قلب زينب علیهاالسلام زد. پيغمبر ما مي‌گويد: «ارْحَمُوا عَزِيزَ قَوْمٍ‏ ذَلَّ وَ غَنِيَّ قَوْمٍ افْتَقَرَ وَ عَالِماً تَتَلَاعَبُ بِهِ الْجُهَّالُ» بر سه كس رحم كنيد. يكى به عزيزى است كه خوار شده است. اين شاهزاده‌ اى كه حالا اسيرش كرده ‌اند عوض اينكه بر او رحم كنند، به او جسارت شد. همین که این لامذهب، حضرت زینب علیهاالسلام را شناخت، شما تصوّر می ‌کنید آیا عذرخواهی کرد؟ آیا تسلیتی داد؟ نه! یک مشت نمک روی جراحت دل زینب علیهاالسلام پاشید؛ یک کلمه ‌ای گفت که اثرش از هزار خنجر به قلب این خانم بیش ‌تر بود. بگویم و شما زن‌ها بر این کلمه بلند بنالید. همین که شناخت، صدا زد: زینب! «الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی فَضَحَکمْ وَ قَتَلَکمْ وَ أَکذَبَ أُحْدُوثَتَکمْ.» معنا کنم؛ صدا زد: «زینب! شكر خدایى را كه برادرت را كشت و شما را رسوا كرد!» بحقّ مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام و بابنائه المعصومین: و بحقّ مولانا و سیدنا المنتظر و امامنا الثانی‌عشر علیه السلام، ده مرتبه بلند: یا الله، یا الله، یا الله، ... بارالها! به حقّ آن لحظات حضرت زینب علیهاالسلام فرج امام زمانمان را برسان. (مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان1392 قمری، مجلس بیست و سوم/ مسجد ملک، ماه رمضان1383 قمری، مجلس چهاردهم) ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌨🌨 عنایت الهی به بندگان خویش در شب پانزدهم رجب رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله أنّه قالَ: إذا كانَ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ أمَرَ اللهُ تَعالَى خُزّانَ ديوانِ الْخَلائِقِ وَ كَتَبَةَ أعْمالِهِمْ فَيَقُولُ لَهُمْ: اُنْظُرُوا في ديوانِ عِبادِي، وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ وَجَدْتُمُوها فَامْحُوها وَ بَدِّلُوها حَسَناتٍ. (إقبال‏ الأعمال، ص156) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: در شب نیمه رجب،‌ خداوند به ملائکه ای که دیوانِ اعمالِ خلائق را نگاه می دارند و ملائکه ای که اعمال خلائق را می نویسند امر می کند: به دیوان بندگان من نگاه کنید. هر بدی که یافتید،‌ پاک کرده و به حسنه تبدیل کنید. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 ساده ترین نماز برای شب پانزدهم ماه رجب برای شب پانزدهم ماه رجب، 7 نماز نقل شده است که ساده ترین آن عبارت است از: داوود بن سِرحان از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: در شب نیمه رجب، 12 رکعت نماز بخوان(شش نماز دو رکعتی)، و بعد از نماز، هر یک از سوره های حمد، فلق، ناس، توحید و آیۀالکرسی را چهار بار بخوان. در ادامه چهار بار تسبیحات اربعه بگو، و سپس بگو: «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّي، لَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ». (وسائل ‏الشيعة، ج8، ص97 به نقل از مصباح المتهجد/مصباح ‏المتهجد، ص806) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💦 غسل در شب پانزدهم ماه رجب مرحوم علامه مجلسی در «زادالمعاد» می فرماید: «در شب پانزدهم ماه(رجب)، غسل سنّت است، و منقول است که هر که در شب اوّل ماه رجب،‌ و شب پانزدهم و شب آخر آن، غسل کند،‌ از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر متولّد شده است.» (زادالمعاد، ص13 و 19) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌🙏🏼ساده ترین دستورالعمل برای انجام  اعمال امّ داوود فهرست اعمال امّ داوود، بر اساس فرموده حضرت صادق علیه السلام اینچنین است: 1)در سه روز ایّام البیض یعنی سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب روزه بگیر. 2)در روز پانزدهم، هنگام ظهر غسل کن. 3)در هنگام ظهر 8 رکعت نماز نافله ظهر بخوان. 4)نماز ظهر را بخوان. 5)بعد از نماز ظهر، دو رکعت نماز بخوان، 6)بعد از آن دو رکعت نماز، 100 بار بگو: « يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ!» 7)سپس 8 رکعت نماز نافله عصر بخوان. 8)نماز عصر را بخوان. 9)نمازهایت را با لباس پاک بخوان، و سعی کن در جای خلوتی باشی که کسی بر تو وارد نشود و با تو صحبت نکند. 10)رو به قبله بنشین، 11)سوره حمد را 100 بار، سوره توحید را 100 بار، آیۀالکرسی را 10 بار بخوان. سپس سوره های انعام، بنی اسرائیل(یعنی سوره إسراء)، کهف، لقمان، یس، صافّات، حم سجده، حم عسق، حم دخان، فتح، واقعه، مُلک، ن و القلم، انشقاق(اذاالسماء انشقّت) و تمام سوره های بعد از آن را تا آخر قرآن قرائت کن. ✅توجّه: آخرین بند از اعمال امّ داوود در روایات مختلف به سه شیوه دیگر نیز بیان شده است که ساده ترین آن بدین گونه است که به جای همه سوره ها، فقط 100 بار سوره توحید خوانده شود. مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال» می نویسد: این مورد شاید برای کسانی باشد که مشکلی داشته، یا مسافر بوده، و یا مشغول کارهای مهم دیگری هستند.(بحارالأنوار،ج98،ص399-400 به نقل از اقبال الاعمال) 12)در حالی که رو به قبله نشسته ای، دعای امّ داوود که در «مفاتیح الجنان» آمده است بخوان. 13)سپس سجده کن و دو طرف صورت خود را بر زمین بگذار، و بگو: «اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ، فَارْحَمْ ذُلِّي وَ فَاقَتِي وَ اجْتِهَادِي وَ تَضَرُّعِي وَ مَسْكَنَتِي وَ فَقْرِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ!» 14)بکوش که از چشمانت اشک بریزد، هرچند به اندازه سر مگس باشد، زیرا این اشک، نشانه اجابت است. حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسی که این دعا را می خواند، از دعایش فارغ نمی شود مگر آنکه خداوند او را می آمرزد. (اقبال الاعمال، ص162-168/ بحارالأنوار، ج98، ص398-404 به نقل از اقبال الاعمال) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏😢🌧روز نیمه رجب، فرصتی برای توبه و انابه به درگاه الهی در حدیثی از ابن عباس نقل شده است که گفت: حضرت آدم علیه السلام به خداوند عرض کرد: پروردگارا! به من از محبوب ترین ایّام و اوقات در نزدت خبر ده، خداوند به او وحی کرد: ای آدم! محبوب ترین اوقات نزد من نیمه رجب است؛ ای آدم! در نیمه رجب ، با قربانی ، میهمانی کردن ، روزه ، دعا و استغفار و ذکر« لا إلهَ إلاَّ اللهُ» به من تقرّب بجوی؛ ای آدم! من در ضمن سرنوشت تو اینگونه حکم کرده ام که پیامبری را از میان فرزندانت مبعوث نمایم که نه بد اخلاق و درشت خوست، و نه در بازارها فریاد می زند، بلکه بردبار ، مهربان ، بخشنده و پر برکت است. او و امّتش را به نیمه ماه رجب مخصوص گردانیدم. در آن روز از من چیزی را درخواست نمی کنند مگر آنکه به ایشان اعطا خواهم کرد؛ از من طلب آمرزش نمی کنند مگر آنکه ایشان را می آمرزم؛ از من روزی نمی خواهند مگر آنکه به آنها می دهم، از من طلب برگشت و توبه نمی کنند، مگر آنکه می پذیرم؛ و از من طلب رحمت نمی کنند، مگر آنکه به ایشان رحم می کنم. ای آدم!، هرکس در روز نیمه رجب ، روزه باشد ، به یاد خدا باشد، فروتن و نگاهدارنده شهوت خویش باشد، و از مال خویش صدقه دهد، در نزد من پاداشی جز بهشت نخواهد داشت. ای آدم! به فرزندانت بگو که خود را در ماه رجب حفظ کنند، زیرا خطا در این ماه ، عظیم محسوب می شود. (إقبال ‏الأعمال ، ص158) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌💎👌 دوستان و سروران گرامی! مرحوم علامه مجلسی در «زادالمعاد» می نویسد: «در شب و روز نیمه رجب زیارت حضرت امام حسین علیه السلام سنّت مؤکّد است.» (زادالمعاد، ص20) پس با ثبت نام در  آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام را در شب و روز پانزدهم ماه رجب، به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑😢 پانزده رجب، سالروز وفات حضرت زینب علیهاالسلام ابوالحسین یحیی بن حسن، معروف به عُبیدِلی أعرجی حسینی نسابه(214 ـ 277ق) از نواده حضرت سجاد علیه السلام در کتاب «اخبارالزّینبات»، به معرّفی زنانی از اهل البیت می پردازد که نامشان زینب است. وی در این کتاب، وفات حضرت زینب علیهاالسلام را در پانزدهم رجب سال 62 هجری گزارش می کند. (اخبارالزّینبات، با تصحیح سید محمدجوادمرعشی نجفی ، ص120) بنا بر قولی دیگر حضرت زینب سلام الله علیها در پانزدهم  رجب سال 65 هجری وفات یافت. (زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، علی محمد علی دخیل، ص 10 و 45) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
💦 غسل در روز اوّل، نیمه و آخر ماه رجب قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَجَبٍ، فَاغْتَسَلَ فِي أَوَّلِهِ وَ فِي وَسَطِهِ وَ فِي آخِرِهِ، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ. (بحارالانوار، ج97، ص46 به نقل از کتاب فضائل الأشهر الثّلاثة/ بحارالأنوار، ج98، ص377 به نقل از اقبال الأعمال) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس ماه رجب را درک کند و در آغاز ، میانه و پایان آن غسل کند، از گناهانش خارج می شود مانند روزی که مادرش او را به دنیا آورد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
🙏🏼 نمازهای روز نیمه رجب 1)حضرت صادق علیه السلام فرمود: عدی بن ثابت انصاری در روز نیمه رجب، بر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد می شود، در حالیکه حضرت مشغول نماز بودند. عدی می گوید: حضرت 4 رکعت نماز خواندند و سپس دستانشان را گشودند و اینچنین دعا کردند: «اللّهُمَّ يا مُذِلَّ كُلِّ جَبّارٍ، وَ يا مُعِزَّ الْمُؤْمِنينَ، أنْتَ كَهْفِي حينَ تُعْيينِي الْمَذاهِبُ، وَ أنْتَ بارِئُ خَلْقِي رَحْمَةً بِي، وَ قَدْ كُنْتَ عَنْ خَلْقِي غَنِيّاً، وَ لَوْ لا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكينَ، وَ أنْتَ مُؤَيِّدي بِالنَّصْرِ عَلَى أعْدائي، وَ لَوْ لا نَصْرُكَ إيّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحينَ، يا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها، وَ مُنْشِئَ الْبَرَكَةِ مِنْ مَواضِعِها، يا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَ الرِّفْعَةِ، فَأوْلِياؤُهُ بِعِزِّهِ يَتَعَزَّزُونَ، وَ يا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيَرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أعْناقِهِمْ، فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ، أسْألُكَ بِكَيْنُونِیَّتِكَ الَّتِي اشْتَقَقْتَها مِنْ كِبْرِيائِكَ، وَ أسْألُكَ بِكِبْرِيائِكَ الَّتِي اشْتَقَقْتَها مِنْ عِزَّتِكَ، وَ أسْألُكَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي اسْتَوَيْتَ بِها عَلَى عَرْشِكَ، فَخَلَقْتَ بِها جَميعَ خَلْقِكَ، فَهُمْ لَكَ مُذْعِنُونَ أنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَيْتِهِ.» سپس حضرت به عدی فرمودند: قسم به آن کس که دانه را شکافت و کعبه را نصب کرد و انسان را آفرید، هیچ صاحب اندوه و غمی نیست که این دعا را بخواند مگرآنکه خداوند وی را از اندوه و غمش آسایش بخشد. (اقبال الاعمال، ص159) 2) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در نیمه ماه رجب در زمانی که روز بالا آمد، 50 رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره های حمد، توحید، فلق، و ناس ؛ از گناهانش بیرون می رود، مانند روزی که مادرش وی را به دنیا آورد، و در موقع خروج از قبرش با شهدا محشور می شود، و با انبیا به بهشت داخل می شود، و در قبر عذاب نمی گردد، و فشار قبر و تاریکی آن از وی برداشته می شود، و از قبرش برمی خیزد در حالی که چهره اش می درخشد. (اقبال الاعمال، ص160) 3)رَيّان بن صَلت نقل می کند: هنگامی که حضرت جواد علیه السلام در بغداد بودند، با جمیع همراهانشان در روز پانزدهم و بیست و هفتم رجب روزه می گرفتند، و به ما امر می کردند که 12 رکعت نماز بخوانیم، و بعد از فراغت از نماز، هر یک از سوره های حمد، توحید، فلق و ناس را چهار بار خوانده، و سپس چهار بار هریک از این اذکار را تکرار کنیم: « لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّي لَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً» «لَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً». (وسائل ‏الشيعة، ج8،ص112 به نقل از مصباح المتهجد) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
🙏🏼👌 نماز سلمان برای روز اوّل، روز پانزدهم و روز آخر ماه رجب سلمان فارسی،که رحمت خدا بر او باد، گفت: در آخرین روز جمادی الثانی به خدمت رسول خدا صلّی الله علیه وآله رفتم. حضرت فرمود: ای سلمان!‌ تو از ما اهل بیتی، آیا نمی خواهی برایت حدیثی بگویم؟ عرض کردم: بله، پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا! فرمود: ای سلمان! هر مرد مؤمن یا زن مؤمنه ای که در ماه رجب 30 رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ خداوند قطعاً از نامه عمل او هرگناهی که در کودکی و بزرگی کرده است، محو می کند، و خداوند به آن فرد ثواب کسی که تمام آن ماه را روزه گرفته باشد عطا می کند، و خداوند او را تا سال آینده در زمره نماز گزاران می نویسد، و در هر روز از این ماه ثواب شهیدی از شهیدان جنگ بدر برای وی به آسمان برده می شود، و به ازای هر روزی که در این ماه روزه می گیرد، عبادت یک سال در نامه عمل او نوشته می شود و درجه اش را هزار درجه در بهشت بالا می برند، و اگر تمام ماه را روزه بگیرد خداوند وی را از آتش جهنم نجات می دهد و بهشت را برای او واجب می سازد. ای سلمان! جبرئیل این نماز را برای من آورد و گفت: ای محمد، این نماز علامتی است برای تشخیص شما از منافقان، زیرا که منافقان این نماز را نمی خوانند. سلمان سؤال کرد: ای رسول خدا! این نماز را چگونه و چه موقعی بخوانم؟ حضرت فرمود: (روز اوّل ماه رجب): در روز اوّل ماه رجب، 10 رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ و بعد از هر سلام، دست ها را به سوی آسمان بلند کن و بگو: «لا إلهَ إلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، اللّهُمَّ لا مانِعَ لِما أعْطَيْتَ، وَ لا مُعْطِيَ لِما مَنَعْتَ، وَ لا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ.» پس دست هایت را به روی خود می کشی. (روز پانزدهم ماه رجب): در نیمه ماه رجب، 10 رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ و بعد از هر سلام، دست ها را به سوی آسمان بلند کن و بگو: «لا إلهَ إلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، إلهاً واحِداً أحَداً فَرْداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْصاحِبَةً وَ لا وَلَداً.» پس دست هایت را به روی خود می کشی. (روز آخر ماه رجب): در روز آخر ماه رجب، 10 رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید،‌ و سه مرتبه سوره کافرون؛ و بعد از هر سلام، دست ها را به سوی آسمان بلند کن و بگو: «لا إلهَ إلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ.» پس دست هایت را به روی خود می کشی و حاجتت را درخواست می کنی. پس دعای تو مستجاب می شود و خداوند بین تو و جهنم، هفت خندق قرار می دهد که اندازه هرخندق به میزان فاصله آسمان و زمین است. و به ازای هر رکعت نمازی که خوانده ای یک میلیون رکعت نوشته می شود، و دوری از آتش و جواز عبور از صراط نیز برای تو نوشته می شود. جناب سلمان می گوید: بعد از آنکه سخن رسول خدا صلّی الله علیه وآله به پایان رسید، به سجده افتادم و شکر خدای را به جا آوردم که این حدیث را شنیدم.‏(مصباح ‏المتهجد، ص819/ اقبال الاعمال، ص190/زادالمعاد، ص18) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴▪️ از جدایی سوختم من... ای امان از این جدایی! ... ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
حرم
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 #قسمت_سی_ام عباس خنده ای کرد و گفت: دعا کن که حالا حالا ز
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 یه لحظه جا خوردم، با بهت نگاهش کردم، مستقیم به چشمام نگاه کرد اما با کمی حالت خشم با همون ولوم بالاش که تا حالا نشنیده بودم ازش ادامه داد: چرا اینکارو کردین؟؟ من از شما اینو خواسته بودم؟؟ آخه چرا؟؟ بعدم نگاهشو ازم گرفت و بلند شد ایستاد و در حالی که جلوم راه میرفت سرزنش وار جملاتش رو بر سرم می کوبید: آخه من نمی فهمم شما چرا باید همچین کاری کنین، من ازتون خواسته بودم کمکم کنین اما شما چی ... دقیقا کاری رو کردین که خواسته ی مادرم بود .. اینجوری قرار بود کمکم کنین؟؟؟ راه میرفت و سرزنشم میکرد من دلم گرفته بود ازش، دیگه نمی تونستم جلوی ریزش اشکامو بگیرم، دونه های اشکم سرازیر شدن اما عباس انگار حواسش به من نبود که همونطوری که با حرص راه میرفت و نگاهش به کفشاش بود حرفاشو میزد: من نمی تونستم مخالفت کنم، در برابر مامان بابام خلع سلاح بودم، هیچی نمی تونستم بگم دوتا خاستگاری قبلی رو تونستم بپیچونم این یکی نمیشد .. تمام امیدم به شما بود، اما شما چیکار کردین، زدین همه چیزو خراب کردین .. شما جلوی رفتنمو با این کارتون گرفتین ... از حرکت ایستاد.. منم بلند شدم درحالی که کل صورتم از اشک خیس شده بود دیگه تحمل سرزنشاشو نداشتم .. دلم نمی خواست کسی که سرزنشم میکنه عباس باشه .. با ایستادنم در حالی که سرشو بالا میاورد تا به صورتم نگاه کنه ادامه حرفاشو میزد: آخه من نمیفهمم شما ... تا نگاهش به چشمام افتاد جملش ناتمام موند، مبهوت به صورت خیس از اشکم نگاه می کرد .. حالا نوبت من بود، دیگه باید یه چیزی میگفتم .. با دست اشکامو از جلوی چشمم پاک کردم و گفتم: من همه ی این کارا رو فقط ... فقط به خاطر شما کردم ... دیگه نتونستم تحمل کنم اشکام باز سرازیر شدن اما عباس همونجا ایستاده بود و تو بهت اشکای من بود، دویدم سمت خونه، با وارد شدنم به هال با اون حال آشفته و گریه همه جا خوردن، وای که من حضور همه رو فراموش کرده بودم .. دیگه اتفاقی بود که افتاده بود، دویدم سمت اتاقم و خودمو رو تختم انداختم و تمام بغض هامو رو بالشتم خالی کردم .. بابا .. باباجون مگه کنارم نیستی پس چرا ناآرومم ... آرومم کن ... . 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 . نمیدونم چند دقیقه بود که گریه می کردم ولی چند بار صدای باز و بسته شدن در و شنیده بودم .. آروم از جام بلند شدم که چشمم خورد به مهسا که کنارم نشسته بود و با نگرانی نگاهم میکرد - چیشده آبجی؟! سعی کردم لبخندی رو بزور رو لبام بنشونم آروم گفتم: هیچی عزیزم رفتم دستشویی و صورتمو با آب سرد شستم، به اتفاقات چند لحظه پیش فکر کردم، وای خدا حالا جواب بقیه رو چی بدم، هنوز یه ساعت از محرمیتمون نمی گذشت که منو با اون حال دیدن، الان فکر می کنن چیشده که من گریه می کردم، خدا کمکم کن .. وضو گرفتم و زیر لب فقط صلوات میفرستادم .. از دستشویی که اومدم بیرون با ملیحه خانم روبرو شدم، منتظر من بود اینجا.. سرمو به زیر انداختم که اومد دستامو گرفت و گفت: معصومه جان عباس چی گفت بهت که ناراحتت کرد؟ نگاش کردم، چشماش نگران بود، اون مادر بود نباید از پسرش دلگیر میشد، اصلا چرا از عباس، مگه مقصر من نبودم که بدون مشورت با عباس این تصمیم رو گرفتم .. آهی کشیدم و گفتم: نه ملیحه خانم من باعث ناراحتی عباس شدم تقصیر من بود، من کاری کردم که اون سرزنشم کنه و گریه ام بگیره، تقصیر من بود مهربانه نگاهشو بهم دوخت و گفت: امان از دست جفتتون .. دوتاتون عین همین سوالی نگاهش کردم که گفت: عباس هم دقیقا همینو گفت، گفت تقصیر خودشه و تو رو ناراحت کرده، والا آخرشم نفمیدم چیشده و کی کیو ناراحت کرده لبخندی رو لبم نشست، راستش هر چقدر زمان بیشتر می گذشت و عباس رو بیشتر می شناختم تازه می فهمیدم که واقعا مردِ من عباس بود! . 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹