eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - هشتم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -23- ⚠️ ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش دوّم) حال که معنای بدعت روشن شد، باید دید که اشک و عزاداری، شاهد و مؤیدی از قرآن و سنّت دارد یا نه؟ باید توجّه داشت که اصل در هر چیزی "حلیّت" است مگر آنکه برای حرام بودن یا نهی از آن، دستوری از شارع وجود داشته باشد. آیا در قرآن و سنّت، گریستن و حزن و عزاداری نهی و تحریم شده است⁉️ می‌دانیم که قرآن ما را به تأسی و پیروی از انبیاء الهی امر فرموده است: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی اِبْرَهِیمَ.»📖ممتحنه، ۴ «لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَةً.»📖 احزاب، ٢١ در قرآن شریف، صراحتاً درباره حزن و اشک طولانیِ یعقوب بر یوسف علیهما السّلام، آیاتی موجود است که در سوره يوسف قابل مشاهده است. "زمخشری" ذیل تفسیر همین آیات در سوره يوسف، می‌نویسد: "ما جفت عیناه من وقت فراق یوسف الی حین لقائه ثمانین عاما، وما علی وجه الارض اکرم علی الله منه" _ چشمان حضرت یعقوب از فراق یوسف تا زمان ملاقات یوسف از اشک خشک نگردید و این مدت هشتاد سال به طول انجامید. و در روی زمین چیزی از این کار برای خداوند ارزشمند‌تر نبود. (الکشّاف، ج٢ ص۴٩٧) و از حضرت رسول‌ اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده: "انه سئل جبرئیل: ما بلغ من وجد یعقوب علی یوسف؟ قال: وجد سبعین ثکلی. قال: فما کان له من الاجر؟ قال: اجر مائة شهید، و ما ساء ظنه بالله ساعة قط." حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله از جبرئیل سؤال نمود: به خاطر غیاب یوسف چه بر سر یعقوب آمد؟ عرض کرد: به‌ اندازه آن‌چه که بر سر هفتاد مادر فرزندمُرده می‌آید. و سؤال نمود: اجر یعقوب به خاطر این صبر چه‌قدر است؟ عر ض کرد: اجر صد شهید، و این در حالی بود که هرگز یعقوب به خداوند سوء ظن پیدا نکرد. (همان) ‌شبیه همین روایت را "سیوطی" نیز نقل کرده‌ست. (الدرّ المنثور، ج۴ ص۵٧٠) آیا یعقوب نبی با اینکه می‌دانست يوسف پیامبر زنده است، ولی حزن و اشک طولانی را سیره خود نمود، کار خلاف شرعی مرتکب شد؟! از دید عمریون که انبیاء الهی را معصوم نمی‌دانند، بله خطاست، ولی اگر عمل یعقوب نبی خطا بود، آیا خداوند وی را مذمّت نمی‌نمود؟! آیا از این عمل نهی نمی‌نمود؟! ولی بقول زمخشری که بالاتر نقل شد، "در روی زمین چیزی از این کار برای خداوند ارزشمند‌تر نبود." عمریون باید ابتدا تکلیف خود را با این عمل یعقوب نبی روشن کنند، بعد به شیعیان إشکال نمایند. عمل یعقوب نبی در قرآن نه مذمّت شده نه توبیخ نه نَسخ، ضمن اینکه یوسف پیامبر نه شهید شد نه مُثله، بلکه بإذن الله پادشاه مملکت شد و در عزّت و آسایش قرار گرفت، و یعقوب نبی صرفاً بر فراق او چنان حزن و أشکی را پیشه خود ساخت. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 در واقعه کربلا قسمت • بیست – ششم✔️ 🔻بخش دوم: قسمت سوم ☑️ با توجه به مطالبی که گذشت و خواهد آمد، واقعهٔ کربلا یک تقابلِ نظامی نبود، بلکه تقابلِ دو تفکر و عقیده بود؛ یعنی دو تفکر علوی و عثمانی. پیش از آنکه امام علیه السلام به کربلا برسد، "مالک بن نسیر کندی" نامه‌ای از ابن زیاد ملعون برای جناب حر بن یزید ریاحی رضوان الله علیه آورد که طبق آن نامه ایشان مأمور بود تا امام علیه السلام را در یک سرزمین خشک و بی آب و علف در تنگنا قرار دهد! وقتی "ابوالشعثاء بن زیاد کندی" مالک بن نسیر را بابت حمل چنین نامه‌ای سرزنش کرد، او در توجیه این کار گفت: «من باید وفاداری خود به یزید را ثابت می‌کردم و از دستورش اطاعت می‌نمودم.»❗ 📚الارشاد، ٢/٨٥ و مقتل خوارزمی، ١/٣٣١ اطاعت از یزید لعین و خشنود کردن او، نشان از تفکر و عقیده سپاه دشمن در کربلا دارد. این در حالی‌ست که شیعیان کوفه در نامه خود به حضرت امام حسین علیه السلام نوشتند: «ما جز تو امامی نداریم.» لذا طبیعی است که مالک بن نسیر هنگام ورودش، بر جناب حُر سلام کند، اما بر امام علیه السلام سلام نکند! چون حضرت امام حسین علیه السلام را نه تنها امامِ زمان خود نمی‌پندارد، بلکه دشمن می‌داند. 🔻در شب عاشورا گفتگوی بسیار مهمی میان جناب "زهیر بن قین رضوان الله علیه" و "عزرة بن قیس احمسی" صورت گرفت. این گفتگو پس از سخنان جناب حبیب بن مظاهر رضوان الله علیه با جناب زهیر بود که عزرة صدای آنان را شنید و به زهیر گفت: «ای زهیر، جای بسی تعجب است که ما تو را عثمانی مذهب می‌پنداشتیم ولی اینک از شیعیان این خاندان شده‌ای⁉️» همچنین وی درباره جناب زهیر تعبیر دیگری نیز بکار بسته است؛ لذا گفت: «چگونه ترابی گشته‌ای؟!» 📚أنساب الاشراف، ٣/٣٩٢ و تاريخ طبرى، ٥/٤١٧ و مقتل خوارزمی، ١/٣٤٥ این کنایه‌ها و تعابیر، به روشنی از تفکر افراد سپاه دشمن پرده می‌دارد؛ پیشتر هم بیان شد که تنها امویان و عثمانیان شیعیان را "ترابیه" خطاب می‌‌کردند. 🔘 در پاسخ جناب زهیر نیز نکته قابل توجهی وجود دارد که کاملا آشکار می‌سازد دو سپاه، دو مذهب متفاوت دارند. جناب زهیر در پاسخ عزرة گفت: «من چون موقعیت و جایگاه حسین علیه السلام را نزد حضرت رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله اندیشه کردم، به این نتیجه رسیدم که او را بر شما و حزب شما مقدم داشته و در حزب او باشم.» 📚 تاریخ طبری، ٤/٣١٦ و انساب الاشراف، ٣/٣٩۲ ✅ بر هیچ عاقل منصفی پوشیده نیست که هرکس ذره‌ای از قدر و منزلت و جایگاه رفیع و بی‌نظیر اهل بیت علیهم السلام را بشناسد، هرگز مقابل آنان نمی‌ایستد و هتک حرمت نمی‌کند‌؛ از آن طرف، هرکس که محبت و ولایت خلفای جور را در قلبش بپروراند، براحتی مقابل حجج الهی ایستاده و از هیچ جنایت و جسارتی دریغ نمی‌کند. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 سه شنبه 🔺 ۲۰ شهریور / سنبله ۱۴۰۳ 🔺 ۶ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🔺 ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «برج قوس» است. 🦂 ساعت ۲۰:۵۵ قمر از برج عقرب خارج می‌گردد. ✔️ برای امور زیر خوب است: امور ازدواجی امور تجاری خرید وسیله سواری تسویه حساب مالی صلح و آشتی رفتن به تفریحات سالم امور زراعی امور آموزشی امور مشارکتی جابجایی رفتن به خانه نو بردن جهیزیه 🌎🔭👀 🚖 مسافرت سودمند و با برکت است. 👶 زایمان نوزاد خوش‌قدم و خوش یُمن است. 👨‍👩‍👧‍👦 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب سه شنبه) احتیاط شود. 💇 اصلاح سر و صورت باعث بلای ناگهانی می‌شود. 🩸حجامت، خون‌دادن، فصد باعث رعشه می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن روز مناسبی نیست. باید بر هلاکت خود بترسد. 👕 دوخت و دوز روز مناسبی نیست. شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید به روایتی آن لباس یا در آتش می‌سوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد. خرید لباس اشکال ندارد. کسانی که شغلشان خیاطی است می‌توانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر، آن را تکمیل کنند. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب سه‌شنبه) دیده شود، تعبیرش در آیه ۶ سوره مبارکه انعام است. ﴿﷽ ألَمْ یَروا کَمْ أهْلَکْنٰا مِنْ قَبْلِهِم﴾ خواب بیننده اندک آزردگی ببیند، صدقه بدهد تا رفع شود. ان شاءالله مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌎🔭👀 📿 وقت استخاره از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز سه شنبه «یا ارحم الراحمین»  ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه «یا قابض» موجب رسیدن به آرزوها می‌گردد. ☀️ ️روز سه‌شنبه متعلق است به: 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز سه‌شنبه پایان می‌یابد. 🌺 🌎🌺🍃
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۷ در راه بودیم٬ هوا کم کم روبه سرما میرفت٬گونه هایم گل انداخته و باعث خنده بانمک گاه و بی گاه علی شده بود. نزدیک خانه میشویم ٬خانه ای که من درآن گرمی داشتن خانواده را چشیدم ٬خانه ای پرمحبت و خلوص فراوان و جبران تمام کمبود محبت های پدر و مادرم بود. ماشین را در پارکینگ پارک میکنیم و به سمت اسانسور میرویم٬زمانی که علی دکمه اسانسور را فشار میدهد و اسانسور بالا میرود ته دلم خالی میشود و احساس ضعف در تمام وجودم میپیچد انقدر واضح که علی میگوید: -چیشد خانوم؟ -ه... هیچ..هیچی .اوف یکم معدم .. و در اسانسور باز میشود و فرصت ادامه صحبت را از من میگیرد٬مامان ملیحه با لبخندی همراه اشک دستانش را برای به اغوش کشیدنم باز میکند و من بی پروا به اغوشش پناه میبرم و غرق لذت میشوم. -آخیش مادر.. کجا بودی اخه عزیزکم٬کجا بودی عروس گلم کجا.. و بغض امانمان نمیدهد و اشک از چشمانمان سرازیر میشود ٬دوست دارم ساعت ها در این اغوش امن بمانم و تنفس کنم. به سختی از مادر جدا میشوم و زینب مانند خواهر های گم شده که تازه همدیگر را دیدند تمام صورتم را غرق بوسه میکند و هردو انقدر هم دیگر را فشار میدهیم تا روحمان یکی شود٬پدر را از ان سمت شانه زینب دیدم که اشک در چشمان گود افتاده اش جمع شده و مظلومانه مرا نگاه میکند٬به سمتش میروم و میخواهم دستش را ببوسم که نمیگذارد و سرم را از روی چادرم میبوسد٬تازه یادم افتاده که چادر بر سر دارم و این شوق زیبا ٬برای دیدنم با چادر برای اولین باراست.علی را نگاه میکنم احساسم این است که حسودی میکند چون خیلی این پا و ان پا میکند ٬از فکر خود خنده ام میگیرد.وارد خانه میشوم بوی قرمه سبزی را استشمام میکنم و لبخندی روی لبانم نقش میبندد.به سمت مبل ها هدایت میشوم و ارام میگیرم علی کنار پدرش مینشیند و میدانم برای احترام است٬زینب و مامان ملیحه دوطرف من مینشینند و دستانم را نوازش میکنند .. -فاطمه جان چرا انقدر لاغر شدی مادر رنگ به رو نداری دخترم ‌.. -وای مامان جون الهی قربونتون برم خیلیم خوبم ٬شما خوب باشید فقط برای من کافیه. -الهی بگردم که انقدر مهربونی دخترکم -خدانکنه مادر جون. اینبار باباحسین مرامخاطبش قرار داد: -دخترم ٬چقدر چادر بهت میاد ماشاءالله هزار الله واکبر چقدر خانوم تر شدی. -ممنون باباجان٬نظر لطفتونه. -فاطمه خانوم پاشو پاشو ببینم٬نشسته اینجا هی قربون صدقش برن ٬ای دختر لوس پاشو بینم. 🌺🍃ادامه دارد.... نویسنده: نهال سلطانی قلب_من_باهر_تپش_میدهدسازی_به_زیبایی_عشق
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۸ -خخ چشششم زینب جونم بریم و با اجازه به اتاق زینب رفتیم اتاقی سبز با حال و هوایی دخترانه اما معنوی -وای اجی فاطمه انقدر با چادر ماه میشی که نگو نمیدونی علی ما که تاحالا ندیدم به کسی زل بزنه فقط نگات میکرد خیره البته تو هرکسی نیستی برای داداشم خانووومشی -ای دختر شیطون مثل اینکه باید زود شوورت بدیما داری بو سرکه میگیری قیافه اش را در هم پیچید و متکایش را سمتم پرت کرت و قلقلکم داد اما من قلقلکی نبودم و در عوضش او خیلی بود و تا جا داشت قلقلکش دادم و خندیدیم که مامان ملیحه در زد و به داخل امد -اوا دخترا چرا این شکلین من و زینب که هم دیگر را تازه دیدیم بلند زیر خنده زدیم و مامان ملیحه هم همراهیمان کرد خیلی خوب بود بودن در کنار خانواده یا بهتراست بگویم داشتن خانواده به سمت حال رفتیم لباس مناسبی پوشیدم و روسری پهنی به سر کردم هنوز انقدر راحت نبودم که روسری نپوشم ان ها ازادم گذاشتند اما خودم معذب بودم بابا حسین گفت که کنارش بنیشنم و علی هم ان سمتش و شروع کرد -خب ببینید باباجان دیگه بیشتر از این صلاح نیست که نامزد بمونید بهتره سریع تر عقد کنین و زندگیتونو به حول قوه الهی شروع کنید هفته بعد روز ازدواج مولا و حضرت فاطمه سلام الله علیه بهترین موقع برای یک پیوند اسمانی هفته بعد پنجشنبه مراسم عقد رو برگزار میکنیم بهتره که ساده بگیریم اما بازم انتخاب رو به خودتون میسپرم وسایل مورد نیاز و خریدهاتون هم در این روزها انجام بدین و سعی کنید خریدهاتون درعین سادگی دلچسب باشه براتون و خاطره خوبی داشته باشید باعاقد هم صحبت میکنم تا قرار رو بزاریم حالا نظرتون برای من و مادرتون اولویته بگین باباجان من که از صحبت های دلچسب بابا حسین خجالت کشیدم سرم را پایین انداختم و با گوشه شالم بازی میکردم تا که علی وضعیت را دید و پیش قدم شد -چشم پدر جان هرچی که شما بفرمایید من و فاطمه خانوم هم باهم صحبت میکنیم و ان شاءلله کارهارو هماهنگ میکنیم بعد از این حرف، علی دست پدرش را بوسید و بابا حسین سر علی را روی پیشانیش گذاشت و گونه هایش را غرق بوسه کرد وانگشتری عقیق از انگشتانش دراورد و در کف دست علی گذاشت علی نگاهی قدردان به پدرش کرد و من لبخند امشب از لبانم پاک نمیشد و هرچه جلوتر میرفتم پررنگ و پررنگ تر میشد مامان ملیحه از طبقه بالا جعبه ای کوچک اورد و کنار من نشست انگشتر فیروزه ظریفی بود که انقدر زیبا بود نگاهم را لحظه ای از اوچشم برنداشتم مامان ملیحه دستم را جلو اورد و آن را درانگشتانم انداخت دستانش را پرمهربوسیدم و او مرا مادرانه در بر گرفت آن شب یکی از بهترین شب های عمرم بود بعد از شام من و علی کنارهم نشستیم و صحبت میکردیم از دلتنگی هایمان از غم و شادی هایمان از خودمان گفتیم و گفتیم شب که شد همراه زینب به اتاقش رفتیم و از یخچالشان کیک های خامه ای اوردیم و خوردیم من و زینب تا صبح کنارهم بودیم و میخندیدیم انقدر بر سر و کله هم زدیم که سریعا خوابمان برد خوابی پر از ارامش .. 🌺🍃ادامه دارد.... نویسنده؛ نهال سلطانی شنوم
قَالَ مولانا اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا مِنْ عَبْدٍ زَارَ قَبْرَ مُؤْمِنٍ فَقَرَأَ عِنْدَهُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِلاَّ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ وَ لِصَاحِبِ اَلْقَبْرِ. حضرت رضا عليه السّلام فرمودند: هيچ بندۀ [مؤمنى] نيست كه قبر مؤمنى را زيارت كند و در كنار قبر او هفت بار سورۀ «إنّا انزلناه في ليلة القدر» را بخواند مگر اينكه خداوند او را و صاحب آن قبر را مى‌آمرزد. 📚وسائل ج۳.ص۲۷۷ 📢دوسـتان خـود را جـهـت اسـتفـاده از معـارف ناب اهـل الـبیـت علیهـم السـلام بـه کانـال دعوت کـنید 🌸به کانال حرم خوش آمدید🌸 @haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد و محقق جناب حجت الاسلام بندانی نیشابوری جواب بعضی از شبهات وارد شده توسط معاندین👆 دیدن این کلیپ را از دست ندهید 🕋 یارب الفاطمه بحق الفاطمه اشف صدر الفاطمه بظهورالحجه یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجه یارب الزینب بحق الزینب اشف صدرالزینب بظهور الحجه یارب الحجه بحق الحجه اشف صدرالحجه بظهور الحجه 😭 سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي، وَضَيَّقَتْ عَلَي َّمِهَادِي لطفا نشر حد اکثری 🏴 ایام هجوم وحشیانه به بیت وحی و احراق بیت وحی و مضروبه ساختن یگانه دختر پیامبر گرامی اسلام و شهادت مظلومانه حضرت محسن ابن علی علیهما السلام توسط پست ترین و رذل ترین حرام زادگان تاریخ بشریت را به پیشگاه مولای عالم امام زمان علیه السلام تسلیت عرض مینماییم
آمرزش همه گناهان، پاداش حفظ تولّی و تبرّی خالصانه تا پایان عمر 🤔🤔🤔      عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ‏: مَنْ‏ أَحَبَّنَا وَ أَبْغَضَ‏ عَدُوَّنَا فِي اللَّهِ مِنْ غَيْرِ وَتِيرَةٍ وَتَرَهَا إِيَّاهُ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا، ثُمَّ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَيْهِ مِنَ الذُّنُوبِ مِثْلُ زَبَدِ الْبَحْرِ، غَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ‏. (ثواب الأعمال، ص170) حضرت صادق علیه السلام فرمود: كسى كه به خاطر خدا، نه به خاطر ظلمى كه در امور دنيوى به او شده است، ما را دوست بدارد و با دشمنان ما دشمنی نماید، و به همين وضع از دنيا برود، و گناهان او به اندازه كف دريا باشد، خداوند گناهانش را مى ‏آمرزد. «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» 🔳🔳🔳🔳 📢دوسـتان خـود را جـهـت اسـتفـاده از معـارف ناب اهـل الـبیـت علیهـم السـلام بـه کانـال دعوت کـنید 🌸 کانال حرم
◾️ احتجاج سلمان فارسی بر مردم ۳ ربیع‌الأول 🤔🤔🤔 👈🏼👈🏼 امام صادق علیه‌ السلام از پدران بزرگوارش نقل می‌فرماید: سه روز بعد از دفن رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله سلمان خطاب به مردم گفت: ➖ آگاه باشید ای مردم و گوش فرا دهید به کلام من، و سپس فکر کنید. بدانید که به من علم زیادی داده شده است. اگر من درباره‌ی تمام فضائلی که از علی بن ابی‌طالب امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌دانم سخن بگویم عدّه‌ای خواهند گفت : او دیوانه است و عدّه ای دیگر می‌گویند: خدایا قاتل سلمان را ببخش! ➖ ... پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌او فرمود: تو وصیّ من هستی در اهل و خانواده‌ام و خلیفه و جانشین من هستی در امّتم و مقام منزلت تو نزد من به مانند حضرت هارون است نزد موسی علیه‌السلام. امّا ای مردم! شما سنّت بنی‌اسرائیل را پیشه کردید و اشتباه کردید و حقّ را نپذیرفتید. ... قسم به‌آن کسی که جان سلمان در دست اوست، اگر از علی بن ابی‌ طالب علیهماالسلام پیروی کنید نعمت از زمین و آسمان بر شما فرود می‌آید که اگر پرنده را در آسمان صدا بزنید شما را اجابت می‌کند و اگر ماهی را در دریا بخوانید به شما گوش فرا می‌دهد و دو نفر با هم اختلاف نمی‌کنند ... . ➖ مردم! آل محمّد علیهم‌السلام راهنمایان به‌بهشت هستند. مردم ! برشما باد به امیرالمؤمنین علیه‌السلام. به‌خدا قسم (پیش از امروز) ولایت او را قبول نموده‌ایم، و بارها دسته جمعی در حضور پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و به‌دستور و تاکید آن حضرت بر او به‌امارت مؤمنین سلام کردیم. چرا مردم فضیلت او را می‌شناسند و به‌او حسد می ورزند ؟ قابیل به هابیل حسد ورزید و او را کُشت. قوم موسی مرتد شده از دستور موسی بن عمران برگشتند، و امر این امّت مانند بنی اسرائیل است (که بارها پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند). ➖ شما را کجا می‌بَرَند؟ وای بر شما من کجا و ابو فلان و فلان؟ آیا نمی‌دانید یا خود را به ندانستن می‌زنید؟ حسادت می‌کنید یا خود را به حسادت می‌زنید؟ به خدا قسم برمی‌گردید به حالت کفر و با شمشیر گردن یکدیگر را می‌زنید؟ ➖ سلمان در پایان سخنش فرمود: بدانید من عقیده‌ی خود را اظهار کردم و تسلیم فرامین پیامبر صلّی الله علیه و آله شدم و از مولای خودم و هر مرد و زن مؤمنی علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام تبعیت کردم. 📚 احتجاج، شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۵۱ 🔳🔳🔳🔳 📢دوسـتان خـود را جـهـت اسـتفـاده از معـارف ناب اهـل الـبیـت علیهـم السـلام بـه کانـال دعوت کـنید 🌸به کانال حرم خوش آمدید🌸 @haram110
الله اکبر از این روایت
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 چهارشنبه 🔺 ۲۱ شهریور/ سنبله ۱۴۰۳ 🔺 ۷ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🔺 ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «برج قوس» است. بنایی امور زراعی صید و شکار مناظره آغاز به کار دیدارهای سیاسی امور ازدواجی امور آموزشی امور مشارکتی جابجایی رفتن به خانه نو بردن جهیزیه 👶 زایمان نوزاد خوش‌قدم و زندگی با برکتی دارد. 🚘 مسافرت مکروه است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب چهارشنبه) شدیداً کراهت دارد و امکان سقط است. 🌎🔭👀 🩸 حجامت، خون‌دادن و فصد موجب مرگ ناگهانی می‌شود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت موجب دولت می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن خوب نیست، موجب بدخلقی می‌گردد. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مناسبی است. کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن، وسیله سواری و یا چارپایان بزرگ، نصیب شخص شود. ان شاءالله 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب چهارشنبه) دیده شود، تعبیرش از آیه ۷ سوره مبارکه اعراف است. ﴿﷽ و الوزن یومئذ الحق﴾ خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد، برخی در انجام آن تلاش کنند و باعث مقام آنها شود و برخی کوتاهی کنند و از چشم وی بیفتند. مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز چهارشنبه «یا حیّ یا قیّوم» ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه «یا متعال» که موجب عزّت در دین می‌گردد. ☀️ ️روز چهارشنبه متعلق است به: 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز چهارشنبه پایان می‌یابد. 🌺 🌎🌺🍃
✅ آمرزش همه گناهان، پاداش حفظ تولّی و تبرّی خالصانه تا پایان عمر       عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ‏: مَنْ‏ أَحَبَّنَا وَ أَبْغَضَ‏ عَدُوَّنَا فِي اللَّهِ مِنْ غَيْرِ وَتِيرَةٍ وَتَرَهَا إِيَّاهُ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا، ثُمَّ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَيْهِ مِنَ الذُّنُوبِ مِثْلُ زَبَدِ الْبَحْرِ، غَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ‏. (ثواب الأعمال، ص170) حضرت صادق علیه السلام فرمود: كسى كه به خاطر خدا، نه به خاطر ظلمى كه در امور دنيوى به او شده است، ما را دوست بدارد و با دشمنان ما دشمنی نماید، و به همين وضع از دنيا برود، و گناهان او به اندازه كف دريا باشد، خداوند گناهانش را مى ‏آمرزد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚫️وجود نازنین امام باقر صلوات اللّه علیه فرمودند: وقتی فرزندان حسین علیه السّلام را وارد بر یزید (علیه لعائن اللّه) کردند، آنان را در روز و به صورت مکشوف الوجه وارد بر یزید کردند! اهل جفاکار شام گفتند: ما اسرایی نیکوتر از اینان ندیده‌ایم، شما که هستید؟ سکینه بنت الحسین (علیهما السّلام) گفت: ما اسرای آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) هستیم. 📚قرب الاسناد ص۲۰ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚫️مولا علی علیه‌السّلام: وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ أَمَدَهُ وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ عاقل، با چشم دل پايان کار را مى‌نگرد و اعماق و بلندى‌هاى آن را درک مى‌کند. 📚نهج‌البلاغه خطبهٔ ۱۵۴ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
{شهادت حضرت محسن علیه‌ السّلام در قرآن} ⚫️مفضّل به محضر مبارک امام صادق علیه‌ السّلام عرضه داشت: سؤالی بپرسم؟ حضرت فرمودند: بپرس؛ گفت: مولای من! در مورد آیهٔ "وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِأَيِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ" (روز قیامت درباره‌ٔ آن جنینِ دفن شده سؤال می‌شود که به چه گناهی کشته شده است؛ سوره تکویر، آیات ۸ و ۹) چه می‌فرمائید؟ امام فرمودند: ای مفضّل! عامّه می‌گویند آن آیه در مورد تمام جنین‌هایی است که مظلومانه کشته شده‌اند! مفضّل گفت: بله مولای من! اکثرشان همین گونه می‌گویند؛ حضرت فرمودند: وای بر آنان! چگونه شامل آنان می‌شود، حال این که آن آیه در قرآن فقط مخصوص ما اهل‌بیت (علیهم السّلام) است و آن جنین، محسن علیه‌ السّلام است، چون از ماست؛ پس هر که چیزی غیر از این گفت، تکذیبش کنید!!! 📚منابع: الهداية الكبرى ص۴١٧ بحارالانوار ج۵٣ ص٢٣ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 در واقعه کربلا قسمت • بیست – هفتم✔️ 🔻بخش دوم: قسمت چهارم ☑️ در بخش‌های قبل بیان شد که اختلاف دو سپاه، اختلاف سلیقه یا اختلافی جزئی نبود، بلکه اختلاف عقیدتی و فکری بود. در این میان، قرائت یک آیه توسط امام حسین علیه السلام در عاشورا قابل توجه است. وقتی امام علیه السلام این آیات را قرائت فرمودند: «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوٓا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوٓا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ؛ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَآ أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ.» یکی از سوارکاران سپاه دشمن گفت: بخدا سوگند که ما آن پاکیزگان هستیم و خبيثان شمائید. 📚تاریخ طبری، ٥/٤٢١ ✅ برداشت هریک از طرفین دربارهٔ آیات مذکور جالب توجه است؛ چراکه امام علیه السلام خود و سپاهش را مصداق "طیبین" دانستند و سپاه مقابل را مصداق "خبیثین" و سپاه دشمن نیز برعکس. (معاذ الله) واضح است که این اعتقاد ریشه در باورهای سپاه ابن سعد لعنهم الله دارد و کسی آنان را وادار به بیان چنین کلماتی نکرده بود. چه آنکه نسبت‌های مکررِ ناروا به امام علیه السلام دال بر همین مطلب است؛ مانند این جمله که یکی از دشمنان به امام علیه السلام نسبت داد: "کذاب بن کذاب"❗️(معاذالله) این سخنِ سراسر کفر، دال بر این است که عثمانی مذهبان در کربلا، امام حسین علیه السلام و پدرش حضرت امیرالمومنین علیهم السلام را معاذ الله کذاب می‌دانستند! لذا می‌پرسیم: آیا کسی جز دشمن، چنین نسبتی به امام معصوم علیه السلام می‌دهد.⁉️ 💠 تشبیه جناب "زهير بن قین" رضوان الله علیه به "مؤمن آل فرعون" 👈🏻 پس از آنکه امام حسین علیه السلام سخنانی از روی نصیحت و خیرخواهی برای عدم جنگ و خون‌ریزی فرمودند، برخی یاران آن حضرت علیه السلام نیز قدم پیش نهادند تا شاید به گونه‌ای دیگر سخن گویند و مفید واقع شود. گفته‌اند نخستین کسی که از یاران امام علیه السلام با سپاه عمر سعد سخن گفت جناب "زهیر بن قین" بود. با توجه به اینکه برخی از اصحاب، هم از جهت فکری_سیاسی، و هم از جهت مذهبی_دینی، از جناب زهير بن قین مشهورتر بودند (مانند بریر بن خضیر، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر و ابوثمامه صاندی و عابس بن شبیب شاکری) و هریک از این افراد از شجاعان عرب و بزرگان و رهبران شیعه و قراء مشهور کوفه بودند، بنظر می‌رسد که پیش قدم شدن جناب زهیر که سابقه سیاسی او عثمانی بوده، بی دلیل نبوده و شاید از جهت تناسب حال با سپاه عمر بن سعد لعین بوده است؛ چرا که وقتی جناب زهیر نصیحت‌های بسیاری کرد، آنان علاوه بر فحاشی به او، ابن زیاد ملعون را تمجید و ستایش و دعا کردند و گفتند به تنها چیزی که رضایت خواهند داد، تسلیم در برابر امر ابن زیاد لعین است و در غیر این صورت امام علیه السلام و هرکه با اوست را خواهند کُشت. وقتی جناب زهير به سخنانش ادامه داد، امام علیه السلام به او پیغام دادند که: «فلعمري لئن كان مؤمن آل فرعون نصح لقومه وأبلغ في الدعاء لقد نصحت لهؤلاء وأبلغت لو نفع النصح والابلاغ» یعنی قسم بجانم همانگونه که مؤمن آل فرعون قوم خویش را نصیحت کرد و بخوبی از آنان دعوت نمود، تو نیز آنان را بخوبی نصیحت کردی، اگر نصیحت و خیرخواهی برایشان سودی داشته باشد. 📚 تاریخ طبری، ٤/٣٢٤ این مثال از طرف امام علیه السلام، حاکی از آن است که سپاه مقابل تفکر و عقیده‌ای خلاف دارند. نگاهی به کاربرد این مثال در تبیین بحث مفید خواهد بود که بعنوان نمونه حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام نیز جناب "اباذر رضوان الله علیه" را به "مؤمن آل فرعون" تشبیه نمودند. چراکه او اخباری از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله را نقل می‌کرد که با سیاست‌های عثمان و تیم وی مخالفت داشت‌؛ عثمان لعین نیز از این مثالِ حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ناراحت شد! 📚الجمل، ص ١٧٨ اینکه امام علیه السلام جناب اباذر را به مؤمن آل فرعون تشبیه نمودند، شاید کنایه از این است که افراد مقابله کننده با جناب اباذر، در جبهه باطل قرار دارند. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - نهم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -24- 🚫 ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش سوّم) در مطالب گذشته، معنای لغوی و اصطلاحی بدعت بیان شد، سپس از قرآن به سیره حضرت یعقوب علیه السّلام اشاره شد که در فراق یوسفِ پیامبر، حزن و اشکی کم‌نظیر داشت، و کلام زمخشری در تفسير آیات مربوطه ذکر شد. حال باید دید در سنّت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، اثری از اشک و حزن و عزاداری وجود دارد یا خیر؟! 1⃣ گریه در شهادت حمزه علیه السّلام در جنگ اُحد وقتی حمزه علیه السّلام به شهادت رسید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله بسیار محزون و گریان و داغدار شد. "حلبی" در سیره خود می‌نویسد: "لما رای النبی حمزه قتیلا، بکی فلما رای ما مثّل به شهق" _ پیامبر اکرم چون پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و چون از مُثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند فریاد زد و گریه سر داد. (السیرةالحلبیه، ج۲، ص۲۴۷) این گریه و ناله از سوی آن حضرت علیه السلام برای عزای عمویش حمزه علیه السلام آن‌قدر شدید بوده که ابن‌مسعود می‌گوید: "ما راینا رسول اللّه صلّی الله علیه و آله وسلّم باکیاً اشدّ من بکائه علی حمزه، وضعه فی القبله، ثمّ وقف علی جنازته، وانتحب حتّی بلغ به الغشی، یقول: یا عمّ رسول اللّه! یا حمزه! یا اسد اللّه! واسد رسوله! یا حمزه! یا فاعل الخیرات! یا حمزه! یا کاشف الکربات! یا حمزه! یا ذابّ عن وجه رسول الله." ✍🏻 ندیدیم حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله بر کسی گریه کند، آن‌گونه که با شدّت در عزای عمویش حمزه علیه السلام اشک می‌ریخت، بدن حمزه علیه السلام را به طرف قبله قرار داد، سپس کنار آن قرار گرفته و با صدای بلند گریه کرد تا حال غش به آن حضرت علیه السلام دست داد، و خطاب به جسد عمویش می‌فرمود: ‌ای عموی پیامبر خدا، ‌ای حمزه! ‌ای شیر خدا و شیر پیامبر خدا، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که کارهای نیکو انجام می‌دادی، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که سختی‌ها و مشکلات را برطرف می‌کردی، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که سختی‌ها را از رسول خدا دور می‌کردی. (ذخائر العقبي، ص١٨١) ➖ "ابن کثیر" از إبن عمر روایت کرده است که: "ان رسول الله صلی الله علیه وسلم لما رجع من اُحد فجعلت نساء الانصار یبکین علی من قتل من ازواجهن قال فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم ولکن حمزه لا بواکی له قال ثم نام فاستنبه و هن یبکین." ✍🏻 رسول اکرم صلی الله علیه واله چون از اُحد بازگشت، زنان انصار را مشاهده نمود که بر کُشته‌های خود گریه می‌کنند. حضرت علیه السلام فرمودند: حمزه گریه کن ندارد. سپس بعد از مقداری استراحت متوجّه شدند که زن‌ها برای حمزه گریه می‌کنند. از آن روز تاکنون زنان ابتدا برای حمزه و سپس برای کشته‌های خود عزاداری می‌کنند. ابن کثیر بعد از نقل این گزارش می‌گوید: "و هذا علی شرط مسلم" _ این روایت شرط صحّت بر اساس مبنای مسلم را دارد. (البداية و النهایة، ج۴ ص۵۵) حال باید از عمریون لعین پرسید که آیا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله خلاف شرع مرتکب شدند؟! (العیاذ بالله) آیا ایشان با رسوم جاهلیّت و معنای بدعت آشنا نبودند؟! آیا تکلیف دین خود را نمی‌دانستند؟! هرچند پیامبری که عمریون در کتب خود معرّفی کرده‌اند، چندان هم تفاوتی با این اوصاف ندارد❗️ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۹ صبح به زور زینب از رختخواب بلند شدم٬ حالا بماند که با پارچ آب یخ خوب از من پذیرایی کرد ٬به طبقه پایین رفتم و علی نبود٬دلم گرفت٬لبخندی به لب اوردم و سمت اشپزخانه رفتم -سلامممم مامان ملیحه صبحتون بخیررر -سلام دختر گلم صبح شماهم بخیر -سپاس فراواااان -مادر جون بی زحمت بیا این شیرارو بریز تو لیوان -چشششم به سمت ٱپن رفتم و لیوان هارا در سینی گذاشتم٬و سوالم را پرسیدم -مادرجون ٬علی کجاست؟ -مگه نگفت بهت مادر؟فکر کنم نخواسته ناراحت بشی -چیو -رفته اداره یه کار واجب داشت ولی گفت تا عصر برمیگرده برای خرید -اهان.. دلم بیشتر گرفت٬این روزها بعد از امید بخدا٬برای دیدن دوباره علی از خواب بیدار می شدم ٬ از لیوان شیرها یکی را برداشتم چون دیگر میلی به خوردن صبحانه نداشتم٬مادر فهمید و پاپی من نشد. بعد از صرف صبحانه زینب به کلاس رفت و من هم به اتاق٫باباحسین هم به درخت و گل ها میرسید ٬مامان ملیحه هم مشغول صحبت با خواهرش بود. روی تخت نشستم ٬ارامم نگرفت٬نه تماسی نه پیامی از علی٬هیچ چیز نبود.میدانستم شغل سختی دارد اما حداقل که میتوانست زنگی بزند یا یادداشتی بگذارد. به سمت پنجره رفتم که تمام منطره روبه رویم پر بود از درخت و گل٬محو زیباییشان بودم که صدایی اشنا شنیدم -فاطمه خانوم؟ به فکر خود خندیدم ٫توهم هم زده بودم جالب بود... اما اینبار صدا نزدیک تر شد و یک آن ترسیدم و برگشتم٬علی بود.. از ترس نفسم سنگین شده بود و این فاصله نزدیک جانم را میگرفت ٬زمانی که موقعیت خود را دید عقب تر رفت و لبخند بانمکی زد٬ -سلام خانوم ترسو -ترسو خودتی٬یه اهمی یه اوهومی چیزی سید٬قلبم وایستاد. زیر لب چیزی گفت که نشنیدم -خب ببخشیید خانوم جان٬الان از دستم ناراحتی؟ -نه بابا سید چه ناراحتی ٬یهو میری هیچی نمیگی ٬نه پیامی نه زنگی ٬چرا ناراحت باشم اخه مگه دیوونم؟؟ هم میخندید و هم شرمنده بود دستی در موهای خرماییش انداخت و سمت تخت رفت ٬که شاخه گل رزی را در دستش دیدم٬به سمت من امد و دستش را دراز کرد -بفرمایید تقدیم شما به منظور منت کشی فراوااان ٬ببخشید دیگه خانوم از این منت کشی ساده و راحت قند در دلم آب شد و با لبخندی شاخه گل را تا اعماق گلبرگ هایش بوییدم و تازه شدم از حس نابش. -بخشیدین؟ -خخ بله حاج اقا ٬راضییم ازت٬خدا ازت راضی باشه. -شما راضی باش خدام راضیه فاطمه خانومم با لبخندی جواب صحبت های پرمهرش را دادم -خب حالا لطفا حاضر شید بریم بازار که بسیار کار داریم٬زینبم الاناست که برسه٬مامان پاش درد میکنه با زینب میریم.البته اگر بخوای شما وگرنه تنها هم خب... میشه ها. از شیطنت شیرینش خنده ام گرفت اما -نه زینبم ببریم حوصلش سرمیره بچم -بله... هعی خدا شانس بده.. اینبار نگاهش دقیقا حسادت میکرد ٬حسادتی شیرین به شیرینی عسل. زینب که امد سریع حاضر شدیم٬سوار ماشین شدیم و به سمت بازار حرکت کردیم٬اول حلقه هارا باید میگرفتیم٫بعد ملزومات دیگر -خب من اینجا ماشینو پارک میکنم شما پیاده شید چون در باز نمیشه همین گوشه وایسیدا گوشه.. از لحن تاکییدش ذوق کردم و زینب فقط زیر زیرکی میخندید ٬میدانستم خاستگار پر و پاقرصی دارد که همین روزها باید برای نامزدی او بیاییم..... 🌺🍃ادامه دارد... نویسنده: نهال سلطانی
🌺🍃رمـــان ...🌺🍃 قسمت ۲۰ علی به سمت ما امد ٬بایدداز خیابان رد میشدیم ٬از ان روز که دست سردم را گرفت تا به حال برخوردی نداشته ایم و رویش راهم نداشتم٬پس خودش این را فهمید و دست زینب را گرفت و من چادر زینب را ٬یک بار یه آن سمت خیابان نگاه میکرد و یک بار به من.. بعد از رد شدن از خیابان من وسط قرار گرفتم و پابه پای علی راه میرفتم٬استوار و جدی راه میرفت و فقط به ویترین مغازه ها نگاه میکرد ٫چقدر تعریف چشم پاکیش را از زینب شنیدم٬من هم چه قبل تحولم چه بعدش میلی به دید زدن پسرها نداشتم٫فکر کنم به همین دلیل مرد من عاری از هر نگاه هوس الودیست. کنار یک طلا فروشی توقف کردیم٬علی انتخاب را برعهده من گذاشته بود حتی حلقه خودش راهم گفت که من انتخاب کنم٬تنها یادآور کرد که طلا نمی اندازد ٬وارد مغازه شدیم٬به انتخاب من و زینب چند ست حلقه جلوی دستمان گذاشتند ٬علی فقط نگاه میکرد و روبه من متمایل شده بود٬بیشتر حلقه ها یاخیلی زمخت و سنگین وزن بود٬یاخیلی پر زرق و برق٬ من حتی در خانواده خودم هم طلا نمیپوشیدم و نقره استفاده میکردم٬اما علی میگفت انگشتری انتخاب کن که طلا باشد اگر رنگ زرد نمیخواهی طلای سفید بینداز ٫زیر ویترین که خیلی درچشم نبود دو حلقه ساده و زیبا دیدم٬دلم برایشان قنج رفت٫علی راه نگاهم را دنبال کرد و لبخندی زد٬ -آقا ببخشید٬میشه اون ست پایینو به ما بدید پیرمرد ٬انگشتر های ست را روبه رویمان گذاشت برق تحسین را در چشمان علی و زینب میدیدم ٬خیلی زیبا بودند ٬درعین سادگی بسیار شیک و با قیمت مناسب بودند.علی انگشتر را دراورد و روبه من گرفت با احتیاط آن را در انگشتانم انداختم و علی مات من بود ٬ -اهم٬علی اقا؟ -ب..بله؟ -انگشتر -اها انگشتر رابه دستش انداخت ٬زیبایی خاصی بود٬دستان من و علی کنارهم با دو حلقه که پیوندمان را نشان میداد٬ زینب لبخندی از سرشوق زد و همان لحظه از انگشتر ها عکس گرفت٬عاشق عکس بود و من از او بیشتر. -خب خانوم پسندیدید ان شاءلله؟ -بله ٬ممنونم -خب حاجی حساب کتاب مارو انجام بدید رفع زحمت کنیم -پسرجون قدر خانومتو بدون٬اینطور دخترای قانع کم پیدا میشنا من از خجالت سرم را پایین انداختم و علی لبخندی از سر تایید حرف فروشنده به من زد. از مغازه خارج شدیم و هوا در ریه هایم جریان پیدا کرد٬گوشی زینب زنگ خورد و مشغول صحبت شد ٬علی کنار من امد -خیلی به دستت میومد خانوم از توجه شبرینش زیر لب تشکری گفتم و در راستای حرفش من هم گفتم.... 🌺🍃ادامه دارد.... نویسنده؛ نهال سلطانی شنوم
4_5940562914288078459.m4a
7.33M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} اهمیّت وقایع دههٔ اول ماه ربیع الاوّل/ لزوم عزاداری و برپایی مجالس عزا در این ایّام، ملقّب به محسنیّه/ 🎤استاد شیخ محمدجواد محقّق یزدی؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} چرا محسنیّه؟! آیا محسنیّه عزاداری کنیم؟ 🎤استاد شیخ حسین یوسفی؛ «پیشنهاد دانلود»
🔹 «رسوایی فتنه ها» 🔸 ناگفته هایی از دل تاریخ 🔘اپیزود اول: «تکبیر شیطان» 📝 نویسنده: علیرضا احمدوند(فراز) 🎨طراحی کاور: محمدعلی حمیدی فراق 🎛 فضاسازی و تدوین: محمدجواد امانی 💽 تهیه و تولید: «رادیو سطر» 🔗
4_5983152501484952571.mp3
30.26M
🔹 «رسوایی فتنه ها» 🔸 اپیزود اول: تکبیر شیطان 💽 «دست‌اندر‌کاران»