eitaa logo
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
4.8هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
613 ویدیو
827 فایل
کتابخانه آستان مقدس (در ایام غیر تعطیل) آماده خدمت رسانی به اعضای محترم می باشد. ساعت کار خواهران 8 الی 20 ساعت کار برادران 8 الی 20:15 جهت ارتباط مستقیم @mn_sedigh تلفن: 37840750 الی 53
مشاهده در ایتا
دانلود
از تحفه های کتابخانه آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام مجموعه جنگ المناقب و اشعار گلچین (شامل اشعاری از شعرای مختلف ) گلچین المدایح از محمدصادق متخلص به میرزای گلچین ضمیمه کتاب است. ترجیعات و قصاید از ابن حسام در حاشیه قطع رقعی، از ابتدا و انتها و وسط کتاب افتادگی صفحات دارد.، صفحات مجدول، اشعار دو ستونی چاپ سنگی ، کتاب اول از ص 5 الی 214 ، کتاب دوم از ص 9 الی 148 موجود است. ابیاتی با عنوان " فی نعت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله " که جلوه کرد که آفاق پر ز انوار است که رخ نمود که گیتی تمام فرخار است دگر که آمد و زنجیر دل که جنبانید که سر نهاده چو مجنون بدشت کهسار است حدیث عشق مگر رفت بر زبان کسی که شور و ولوله در کوی و شهرو یاران است زخلق احمد مرسل مگر نسیمی خواست که هر کجا گذرم تبّت است و تاتار است نسیم خلد گواهی بدین دهد گوئی که این نسیم ز خُلق رسول مختار است @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
mustafa tasnim group final.mp3
9.04M
🔊 فایل صوتی باکیفیت تواشیح "مُصطَفی" 🌀همخوانی موزیکال استدیویی ⚜️در مدح و منقبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله 📌کاری از: 💠گروه تواشیح نوجوانان تسنیم💠 🚧ضبط صدا و تنظیم: 🎙استدیو تسنیم اصفهان 📺مشاهده و دریافت نسخه تصویری: 🌐 aparat.com/v/Z3W5e @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم صفوی» از فرماندهان جنگ. چندوقتی بود مادرم جلوی چشم ما ذره‌ذره آب می‌شد. بعضی وقت‌ها حتی توان حرف زدن نداشت. با دست به چیزی اشاره می‌کرد؛ خواهرم ماه‌منیر بلند می‌شد و براش می‌آورد. بیشتر وقت‌ها به صورتش نگاه می‌کردم. دلم نمی‌خواست این‌طور رنگ‌پریده ببینمش. استخوان گونه‌هایش بیرون زده بود، انگار یک لایه پوست نازک رویش کشیده بودند. وقتی داشت با دست‌های لرزان بغچه‌ی حمامش را می‌بست، احساس می‌کردم گوشواره‌هایش که به هر لنگه‌ی آن یک سکه آویزان بود، روی لاله‌ی گوشش سنگینی می‌کند. مادرم زیبا و از خانواده‌ای بافرهنگ بود. چشم‌هایی سبز و موهایی طلایی داشت. پدرم وقتی جوان بود، برای مسابقه‌ی تیراندازی روی اسب به شهرکرد رفته بود؛ آنجا مادرم را بین تماشاچی‌ها دیده و با یک نگاه به آن چشم‌های سبز عاشقش شده بود... . ر @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 🌸🌼🌺میلاد با سعادت خاتم پیامبران(ص) و رییس مذهب شیعه(ع) را خدمت تمام مسلمین و شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می کنیم🌺🌼🌸 ❤️یا رحمة العالمین❤️ ❤️خوش اومدی روی زمین❤️ 🎙 💯لینک عضویت در کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2296905733C4ebbc76964 ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم صفوی» از فرماندهان جنگ. چندوقتی بود مادرم جلوی چشم ما ذره‌ذره آب می‌شد. بعضی وقت‌ها حتی توان حرف زدن نداشت. با دست به چیزی اشاره می‌کرد؛ خواهرم ماه‌منیر بلند می‌شد و براش می‌آورد. بیشتر وقت‌ها به صورتش نگاه می‌کردم. دلم نمی‌خواست این‌طور رنگ‌پریده ببینمش. استخوان گونه‌هایش بیرون زده بود، انگار یک لایه پوست نازک رویش کشیده بودند. وقتی داشت با دست‌های لرزان بغچه‌ی حمامش را می‌بست، احساس می‌کردم گوشواره‌هایش که به هر لنگه‌ی آن یک سکه آویزان بود، روی لاله‌ی گوشش سنگینی می‌کند. مادرم زیبا و از خانواده‌ای بافرهنگ بود. چشم‌هایی سبز و موهایی طلایی داشت. پدرم وقتی جوان بود، برای مسابقه‌ی تیراندازی روی اسب به شهرکرد رفته بود؛ آنجا مادرم را بین تماشاچی‌ها دیده و با یک نگاه به آن چشم‌های سبز عاشقش شده بود... . @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
📸 🔺عکاس:رضا احمدی ▫️موضوع : ضریح 🔷🔸💠🔸🔷 کانال معارفی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔@astanfatemi
این کتاب گزارش‌روایتی از روستای گلین در غرب کشور است؛ روایتی از ایستادگی اهالی این روستا در دوران دفاع مقدس. داستان از پایانه‌ی مسافربری در تهران آغاز می‌شود تا به ورود نویسنده و دوست همراهش به بنیاد شهید سنندج برسد. نویسنده در طول مسیر به خواننده می‌گوید که بار سوم یا چهارم است که به سنندج سفر می‌کند، درست «مثل کارآگاهی ادبی که قصد دارد ته و توی واقعه‌ای را برای نوشتن قصه‌ای درآورد». محور کتاب «گلین» است که در ابتدا گمان می‌رود روایت یک زن است (گلین در زبان ترکی به معنای عروس است) اما از اواسط داستان متوجه می‌شویم که نام روستایی‌ست و مردمان آن در اواخر سال ۱۳۶۰ قهرمان قصه‌ی این کتاب شده‌اند. در این سال چهل مرد روستا به اسارت گروه‌های ضد انقلاب درمی‌آیند و به گروگان گرفته می‌شوند. آن‌ها به جرم همکاری با دولت و خیانت به خلق کُرد مجرم شناخته می‌شوند و در روستاهای اطراف گردانده می‌شوند تا عبرتی برای دیگران باشند. @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
این کتاب گزارش‌روایتی از روستای گلین در غرب کشور است؛ روایتی از ایستادگی اهالی این روستا در دوران دفاع مقدس. داستان از پایانه‌ی مسافربری در تهران آغاز می‌شود تا به ورود نویسنده و دوست همراهش به بنیاد شهید سنندج برسد. نویسنده در طول مسیر به خواننده می‌گوید که بار سوم یا چهارم است که به سنندج سفر می‌کند، درست «مثل کارآگاهی ادبی که قصد دارد ته و توی واقعه‌ای را برای نوشتن قصه‌ای درآورد». محور کتاب «گلین» است که در ابتدا گمان می‌رود روایت یک زن است (گلین در زبان ترکی به معنای عروس است) اما از اواسط داستان متوجه می‌شویم که نام روستایی‌ست و مردمان آن در اواخر سال ۱۳۶۰ قهرمان قصه‌ی این کتاب شده‌اند. در این سال چهل مرد روستا به اسارت گروه‌های ضد انقلاب درمی‌آیند و به گروگان گرفته می‌شوند. آن‌ها به جرم همکاری با دولت و خیانت به خلق کُرد مجرم شناخته می‌شوند و در روستاهای اطراف گردانده می‌شوند تا عبرتی برای دیگران باشند. @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/