👆🌷👆🌷 مرور درس هشتاد خانواده متعالی⤴️

سلام و عرض ادب خدمت همه ی شما دوستان تنها مسیری🌹 ان شاء الله روزی پرتوفیق و پربرکت داشته باشید🌹 سپاسگزاریم از اینکه با ما همراهید 🙏 مشغول ثبت نام آموزشگاه هستیم و سرمون یه کم شلوغه 😊 رااااستی ! همه ی شما در آموزشگاه حیات برتر شرکت کردید؟ ان شاء الله که این کلاسها روزیتون بشه خییییلی عااالیه 👌 در انتهای ترم امید داریم بتونید راحت رنجهای زندگیتون رو بپذیرید و برای حل مشکلاتتون درست عمل کنید💯✅ می تونید برای ثبت نام در کلاس جدید با موضوع راز #رهایی_از_رنجها با محوریت سخنان استاد پناهیان به مدیرثبت ناممون پیام بدید .👌 👇👇 @Hosna_23

با صلوات بر محمد و آل محمد هدیه به خانم حضرت ام البنین سلام الله علیها بریم سراغ درس جدید😊👇👇

اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌹

#خانواده_متعالی 16 #جلسه_هشتاد_و_یک 👇👇

🍃✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨🍃 ✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨

در ادامه ی بحث قبل که در خصوص تقرب به خداوند متعال بود، در خصوص برخی عرفا مباحثی رو نقل می کنیم👇👇 از حاج آقای دولابی پرسیدن: شما چه جوری شد که چشمه های حکمت از قلبت بر زبانت جاری شد⁉️ می گفت 🔶 من به خدا گفته بودم خدایا عزیزترین چیزی که دارم حاضرم ازم بگیری ولی بجاش عزیزترین چیزهایی که داری بهم بدی تو مناجاتهام همین جوری گفته بودم😢

🔷 بعضی از علمایی که در قم، اهل منبر هستن، اهل" معرفت و اهل ذوق" هستن مکرر می رفتن خدمت حاج اقا دولابی

یکی از این عالِمان بزرگوار می فرمودند: 🔸 ما هر چی روایت و قرآن خوانده بودیم ایشون(حاج اقا دولابی) همین جوری نفس می زد و همین جوری حرف می زد و همه ی روایتهایی که ما بلد بودیم از روی کتاب خونده بودیم از ""حفظ"" می خوند 👌👌

خب گفتیم چشمه های ← حکمت→ از قلب ایشون بر زبانشون جاری بود ازش پرسیدن چجوری این اتفاق افتاده ؟؟⁉️

حاج آقا دولابی گفتن: 💠 من به پسر بزرگم خیلی علاقه داشتم بهم خبر دادن که پسرت از دنیا رفت ♨️ اومدم بگم آخ نگفتم آخ🔻 گفتم خدایا عزیزترین کسم را گرفتی دوست داشتی بگیری باشه آخ نمی گم❌❌