eitaa logo
" حرفِ کتاب... "
102 دنبال‌کننده
54 عکس
24 ویدیو
2 فایل
‌ حرفِ کتاب، بر وزن حرفِ حساب... اگه دوست داشتید و شماهم حرف‌ِکتابی داشتید میتونید با ما درمیان بزارید تا ما هم با دیگران در میان بگذاریم: @matindehghani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عباس
ملت جالبی هستیم،سالیان سال است داعیه خلافت داریم و رساندن پرچم به ولی؛وقت عمل نرمش قهرمانانه داریم و نیفتادن در تله جنگ!
هدایت شده از عباس
خودمان رو به هزاران رنگ و لعاب در می آوریم،نگران گرانی بنزین و مایحتاج زندگی هستیم،صبح زود سر کاریم و آخر شب خانه،با دوستان گهگداری به گشت و گذار و خنده و شوخی،گاهی هم گوش دادن به آهنگ غمگین و تم غصه!
هدایت شده از عباس
نمیخواهیم و نمیدانیم کربلا کنارمون هست و در همسایگی قطب بزرگ شیعه،هر روز هزاران عاشورا بر سر مردمی مسلمان میبارد...شاید کوفیان و شامیان هم مثل ما بودند؛هزاران گره در زندگیشان بود که با سکه ایی مرتفع میشد؛شاید مجلسی،سمیناری،گپ و گفتی داشتند که نرسیدن؛شاید منتظر آمدن فصل جدید جوکر بودند،کتاب تازه چاپ شده ایی،آهنگ تازه ایی،دیدار معشوقی که وقت نکردن صدای هل ناصری را بشنوند!؟
‌ تقریبا همه‌ی کسایی که ته دلشون هنوز گرمای زندگی انسانی حس می‌شه و هنوز دغدغه‌‌هاشون به اومدن قسمت جدید جوکر تنزل نیافته، نسبت به مسائلی که برای وطن‌شون و فلسطین و لبنان پیش می‌‌آید، بی‌تفاوت نیستند و هرجوری شده میخواهند سهمی در رقم زدن این نمایان‌ترین روزهای تاریخ داشته باشند... و گمانم این است که مقدس‌ترین و چه بسا موثرترین اثرات به دست نوجوانان رقم خواهد خورد... فیلم یک. این که یکی از دانش آموزان عزیزم میخواهد سهمی داشته باشد ولو به چیزی که خودش اسمش را می‌گذارد شعر، مرا چنان به‌وجد می‌آورد که روحیه مبارزه را در من هم زنده می‌کند.... فیلم دو. سه روز پیش ساعت ۴ صبح شیش هفتا از نوجوان‌های محله‌مون رفتند و یه فیلم از خودشون گرفتند و لب‌خونی کرده‌اند که مثلا سهمی در این مبارزه داشته باشند، طوبی لهم... ‌
https://aparat.com/v/jgl3wm0 فیلم دو. ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ تلخ است که لبریز حقایق شده است زرد است که با درد موافق شده است عاشـق نشـدی وگرنه می فـهمیدی پاییز بهاری‌ست که عاشق شده است ‌
‌ خار و میخک یحیی سنوار احیانا کسی میخواستش، بگه براش از پاتوق بیارم... ‌ ‌
رضای امیرخانی، توی سیاهه صدتایی رمانِ قدیمش که مربوط است به سالها پیش، درباره جنگ‌و‌صلح جناب تالستوی می‌نویسد: متأسفانه امسال هنوز نخواندمش، برای بار پنجم البته! 🪶 .
سیاهه صدتایی رمان.pdf
428.3K
این پی‌دی‌اف، عینن همان متن رضای امیرخانی‌ست در سرلوحه‌ها؛ چون همه چیز برای من باید پرینت شده وتمیز باشد، من این‌طورش کرده‌ام... متن و توضیحات دقیقن همان است... پ.ن: توی به‌خوان یک سیاهه دیگر داده‌اند؛ همین اخیر. قبلن البته معتقد بودندکسی که این صدتا را بخواند مجتهد است و صدتایی بعدی را خودش انتخاب می‌کند. 🗓
" حرفِ کتاب... "
سلام متین جان پرت کردن کتاب ، کمی بی احترامی نبود؟؟؟
‌ چندی پیش، یکی از همراهان بزرگوار در مورد کتاب، سخنی داشتند که : برای من کتاب یه ابزاری برای آموزش هست مثل مداد، خودکار و ... حالا چیزکی نوشته‌ام، امید دارم که بتوانم از مقدمه و حاشیه این چیزهای نامربوط گذر کنم و متن را هم بنویسم.‌... 🔻🔻🔻 ‌
‌در بیان این‌که کتاب نیز ابزاریست در کنار سایر ابزار آموزشی و چند چیز نامربوط... آن چند چیز نامربوط: زمانه، شعر،خانه،هورمون، قصه، نبی، کدملی و الی آخر... ......... ........... ........... در روزگاری که هر چیزِ اصیل یک بدل نیز دارد و تمام چیزها و مفاهیم تنزّل پیدا کرده‌اند به مبتذل‌ترین وجه خودشان، سخن گفتن از برخی چیزها بسیار سخت است. چه اینکه! هم زبان و گوش‌هایمان از گفتن و شنیدن حرف‌های اصیل عاجز است‌، هم حقایق در پسِ پرده‌ی راز آلودگی خودشان بیشتر رخ می‌پوشند تا مبادا نامحرمان را نظاره بر آنان افتد. مدت‌ها بود که می‌خواستم درباره این سخن که "کتاب نیز وسیله آموزشی است همچون دیگر وسایل آموزشی" چیزکی بنویسم اما یارایش نبود و حال شاید با لکنت فراوان و لرزش دست زیاد بتوانم آنچه احساس می‌کنم را بیان کنم. امروزه که عشق تنزل پیدا کرده به فعل و انفعالات شیمیایی بدن و ترشح چند هورمون، و عاشق و معشوق در پی تمتع هرچه بیشتر از یکدیگر هستند، همزبان شدن با حافظ سخت است آنگاه که می‌گوید: عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد امروزه که پدر و مادر تنزل پیدا کرده‌اند به والد شماره یک و والد شماره دو و نسبت بین فرزند و پدر و مادر با قوانین و حقوق و کدملی مشخص می‌شود فهمیدن عاق والدین و عشق مادر به فرزند و "آه دست پسرم یافت خراش" سخت است. امروزه دیگر پدری فرزندش را عاق نمی‌کند بلکه از او شکایت می‌کند!!! امروزه که خانه و مسکن تبدیل شده است به خوابگاه، دیگر نمی‌توان در خانه‌ای که روزگاری در پی صفایش بودیم و نه رونقش، به "هرجا که صفا هست در آن نور خدا هست" فکر کنیم و جهت هرچه با کیفیت شدن خواب و خوراکمان جز به رونقش فکر نمی‌کنیم و دیگر خانه برایمان مسکن نیست، جایی که قرار بود در آن سکون یابیم. روزگاری که هوش مصنوعی و کامپیوتر هر چیزی را به رشته‌ی تحریر در می‌آورد، دیگر نمی‌توانیم به نون والقلم و ما یسطرون فکر کنیم،مگر قلم و سطور هم قسم دارد؟؟! باید قسم خورد به چت جی بی تی آنگاه که رمزگذاری می‌کند و می‌نویسد. در این روزگار که هوش مصنوعی شعر می‌گوید چگونه بفهمیم این روایت را که فرمود هیچ شعری سروده نمی‌شود مگر به مدد روح الامین... همه‌ی این‌ها در تدارک بی‌قصه شدن هرچه بیشتر انسان است. در جهان بی‌قصه و مردمان بی‌قصه، "یک کتاب" ابزاری است در کنار سایر ابزار آموزشی. اما در جهان یک نبی یا یک نویسنده یا یک شاعر، کتاب یک ابزار نیست! زیرا که ابزارها برای غرض و هدفی به وجود می‌آیند اما نبی آنچه را درک می‌کند مکتوب می‌کند. (و این رازی‌ست که چرا حضرت حق انبیایش را فقط با کتاب به سوی اقوام می‌فرستد.) پس نبی برای غرضی نمی‌گوید و برای غرضی نمی‌خواند و برای غرضی نمی‌نویسد، بلکه چاره‌ای جز نوشتن و گفتن ندارد و چنان احوالی را درک می‌کند که لرزه بر تنش می‌افتد و عبا به دور خود می‌پیچد و آن کلمات آسمانی جاری و مکتوب می‌شود و همین گونه است احوال یک نویسنده‌ی قصه، او احوالی دارد که چاره‌ای جز نوشتن ندارد و نیز شاعر! به راستی گمان کرده‌ایم که شعرا نشسته‌اند و یک سری موضوعات برای شعر گفتن انتخاب کرده‌اند و سپس سروده‌اند؟ مولانا می‌گوید: تو مپندار که من شعر به خود می‌گویم تا که هوشیارم و بیدار یکی دم نزنم! آری آنچه که بسیار بسیار قابل تأمل است احوال نبی و شاعر و نویسنده است، آنگاه که در حال کشف حقیقتی، مکتوب کرده‌اند و حال با این احوال می‌توان گفت: قسم به نون و قسم به قلم و قسم به سطور و آنچه آن را می‌انگارد... پایان مقدمه... @harfe_ketab ‌ ‌
‌ چه نشینی بدین جهان، هموار؟ که همه کار او نه هموار است «رودکی» ‌
" حرفِ کتاب... "
‌ از یه ذره عرفان.... ‌ ‌
‌ به نظر شما «باران» چیست؟ آنچه که در مدرسه و در درس جغرافیا یاد گرفتیم: «بارش یعنی بخار آب متراکم شده که به سطح زمین فرو می‌ریزد.» حالا یه نفر که نگاه شاعرانه داره، میگه: "باران، وصالِ آسمان و زمینه..." (نک. تصویر بالا) ‌
" حرفِ کتاب... "
‌ ‌در بیان این‌که کتاب نیز ابزاریست در کنار سایر ابزار آموزشی و چند چیز نامربوط... آن چند چیز نامر
‌‌ کتاب چیست؟ (فعلا مرادم از کتاب، قصه و شعر است) آیا کتاب، در کنار هم قرار گرفتن تعدادی از لغات است تا مفهوم و اطلاعاتی را منتقل کند یا کتاب حامل "احوالات" نیز می‌باشد؟ آیا یک شاعر برای انتقال مفاهیم، شعر می‌سراید یا ما در مواجهه‌ی با یک شعر، با حقیقتی روبه‌رو می‌شویم و احوالاتی را درک می‌کنیم؟ "درک احوالات اصیل" و "یادگیری مفاهیم" دو عالَم کاملا جداست... حالا چرا ما امروزه نمی‌توانیم حقیقتا شعر و قصه بخوانیم و اینچنین گشودگی را نسبت به کتاب نداریم؟؟ شاید بدین خاطر است که، ما نگاهی دراماتیک، قصه‌گون و شاعرانه به جهان نداریم... چه بسا، انبیا و اولیا نیز در پی این بودند که بتوانیم این جهان را قصه‌گون ببینیم و لذاست که انبیا با قصص با اقوامشان سخن می‌گویند نه با استدلال و اطلاعات و مفاهیم. حال در فقدان این نوع نگاه دراماتیک و شاعرانه به جهان، چگونه با کتاب و قصه می‌توانیم مواجهه حقیقی داشته باشیم؟ در این فقدان است که شعر و قصه را نیز با غرض یادگیری چیزی یا مفهومی می‌خوانیم و البته، واجد نگاه دراماتیک و شاعرانه شدن ساده نیست و چه بسا به اراده و اختیار هم نباشد... ‌
‌ سلام. توی مدرسه‌مون قراره یک نماشیگاه کتاب نوجوان برگزار کنیم. بچه‌ها قراره کتاب‌هایی که خودشون خوندن را معرفی و تبلیغ کنند. حالا فکر می‌کنم اگه فیلم معرفی کتاب بچه‌ها را توی این کانال بگذارم، شاید به درد بقیه هم بخوره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی کتاب‌ توسط غرفه‌دار عزیزمون، آقا سیدمحمد مهدی سروش‌زاده... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی کتاب‌ توسط غرفه‌دارهای عزیزمون، آقا یاسین و علی آقا... ‌
27.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی کتاب‌ توسط غرفه‌دار عزیزمون، آقا محمدحسین رجایی... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی کتاب‌ توسط غرفه‌دار عزیزمون، آقا امیرحسان اسدی... 📚جاناتان مرغ دریایی