می دونی خیلی ها که به یه جایی رسیدن از
همین خلوت های شبانه بود
از این اشک ریختن های پنهانی بود
من تعجب می کنم که ما برای حل
مشكلاتمون به هر کی میرسیم ازش کمک
می خوایم ولی یادمون میره بریم در خونه خدا
باهاش خلوت کنیم از مشکلاتمون بگیم...
کمک بخوایم...
راه نجات بخوایم...
دعا کردن ما فقط زمانیِ که مشکل داریم
بعدش دیگه هیچ...
آخرین شبی که وقت گذاشتی قبل خواب یه
دعا خوندی، ذکری گفتی و برای ظهور مولا دعا
کردی و اشکی ریختی کی بودِ...؟!
اصلا یادت میاد...؟؟
ما
تا آخرین لحظه که قرارِ چشممون رو ببندیم و
بخوابیم گوشی داخل دستمونه...
بعد صبح هم جز اولین کار هامون چک کردن
همین گوشیِ، بعدشم کار های روزمره و دوباره
شب و همین چرخه در حال تکرار هست...
پس ما کی قرارِ بشینم یکم فکر کنم...
یکم با خدا خلوت کنیم...
پس چطوری قرارِ ما خودمون رو پیدا کنیم...
May 11