eitaa logo
حریم یاس
131 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
326 ویدیو
13 فایل
•┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🌸🍃حریم یاس بانوان زهرایی "هیئت مکتب الزهراء" دارالعباده یزد انتقادات و پیشنهادات @harime_yas •┈•✨✿🌸✿✨•┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
حریم یاس
🌸🍃حریم یاس #سین_برنامه #محرم_1442 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 💢توسل به #حضرت_عبدالله_بن_ح
🔊 🏴 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 🔻 ✳️[مراسم خواهران] 📆یکشنبه۱۳۹۹/۰۶/۰۲ 💠 | آرامش حسینی در خانواده 🎙 حجت الاسلام 🌐 bit.ly/1399060205 💠 | در دل خود تکیه میبندیم ما 🎙 کربلایی 🌐 bit.ly/1399060206 🆔 @yaomah_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃حریم یاس 🚩السلام علی الطفل الرضیع الصغیر.. 🏴 حضرت علی اصفر (ع) •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃حریم یاس 🌹رباب مادر سکینه و حضرت علی اصغر علیه السلام است که در کربلا حضور داشته است؛ همان زنی که حضرت سید الشهداء وی را بسیار دوست می داشت و درباره او اشعاری را فرموده است. 🏴در شب یازدهم محرم، کودکان امام حسین(ع) همگی در درون خیمه ای نیم سوخته جـمع شـده و به یاد طفل شش ماهۀ رباب در سوگ بودند کـه ناگاه از پشت خیمۀ نیم سوخته صدای گـریه و شـیونی جان سوز بلند شد. زینب(ع) با شتاب از خیمه بیرون دوید. دید رباب گـریه مـی کند و اشک می ریزد. ✨زینب(ع) خطاب به رباب(ع) فرمود: ای بانو! ما بـاید بـه خاطر کودکان و بچه ها آرامش خـود را حـفظ کنیم. رباب(ع) عرض کرد: امروز عصر به ما آب دادند. سینۀ من پر از شیر شـده، امـّا علی اصغر تشنه لب کجاست کـه از ایـن شـیر بیاشامد؟  کوفیان حتی گهوارۀ خالی علی اصغر را نیز برای رباب نگذاشته بودند و آن را بـه غـارت برده بودند. 🚩بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، قریش از او خواستگاری کردند، ولی او اجابت نکرد و پاسخ داد که بعد از مواصلت با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با کسی مواصلت نمی کنم و بعد از امام حسین علیه السلام همسری نمی خواهم. 🍂در مجلس ابن زیاد (ملعون) چون نگاهش بر سر مقدس شوهرش افتاد و بی تاب شد آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه سرایی کرد. 🏴در تاریخ آمده است که بعد از واقعه کربلا یکسال بیشتر زنده نماند و پیوسته در گریه و سوگواری گذرانید و از آفتاب به سایه نیامد، گویا بعد از اینکه به چشم خود دیده بود که بدن مطهر حضرت امام حسین علیه السلام را برهنه مقابل آفتاب انداخته اند با خود عهد کرد که دیگر در سایه زیست نکند. 🔰ابن اثیر در کامل گفته است: که رباب مدت یکسال بر سر قبر حضرت امام حسین علیه السلام اقامت جست پس از آن به مدینه باز گشت و از تاسف و حزن وفات کرد. •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔻 👈این داستان⇦ ‌《 تلخ ترین عید 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▫️توی در خشک شدم ... و مادربزرگم مبهوت که چرا یهو حالتم... صد و هشتاد درجه تغییر کرد ... چشم هایی که از شادی می درخشید ... منتظر تکانی بود ... تا کنترل اشک از اختیارم خارج بشه ... و سرازیر بشه ...😭 - چی شدی مادر؟ ... خودم رو پرت کردم توی بغلش ... - هیچی ... دلم برات خیلی تنگ شده بود بی بی ...💔 بی حس و حال بود ... تا تکان می خورد دنبالش می دویدم... تلخ ترین عید عمرم ... به سخت ترین شکل ممکن می گذشت ... بقیه غرق شادی و عید دیدنی و خوشگذرانی ... من ... چشم ها👀 و پاهام ... همه جا دنبال بی بی ... اون حس ... چیزهایی بهم می گفت ... که دلم نمی خواست باور کنم ...▪️ عید به آخر می رسید ... و عین همیشه ... یازده فروردین ... وقت برگشت بود ...🗓 پدر ... دو سه بار سرم تشر زد ... - وسایل رو ببر توی ماشین 🚙 ... مگه با تو نیستم؟ ... اما پای من به رفتن نبود👣 ... توی راه ... تمام مدت ... بی اختیار از چشم هام اشک می بارید😭 ... و پدرم ... باز هم مسخره ام می کرد ... - چته عین زن های بچه مرده ... یه ریز داری گریه می کنی ...❓ دل توی دلم نبود ... خرداد و امتحاناتش تموم بشه ... و دوباره برگردیم مشهد ...✨🍃 هفته ای چند بار زنگ می زدم و احوال بی بی رو می پرسیدم📞 ... تا اینکه بالاخره کارنامه ها رو دادن ... نویسنده 🌹 ـ ـ ✨🍃✨ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔻 👈این داستان⇦《می مانم》 🌼دیگه همه بی حس و حالی بی بی رو فهمیده بودن ... دایی... مادرم رو کشید کنار ... 🌸- بردیمش دکتر ... آزمایش داد ... جواب آزمایش ها اصلا خوب نیست ... نمونه برداری هم کردن ... منتظر جوابیم ... 🌹من، توی اتاق بودم ... اونها پشت در ... نمی دونستن کسی توی اتاقه ... همون جا موندم ... حالم خیلی گرفته و خراب بود ... توی تاریکی ... یه گوشه نشسته بودم و گریه می کردم ... نتیجه نمونه برداری هم اومد ... دکتر گفته بود ... بهتره بهش دست نزنن ... سرعت رشدش زیاده و بدخیم ... در واقع کار زیادی نمی شد انجام داد ... فقط به درد و ناراحتی هاش اضافه می شد ... 🍁مادرم توی حال خودش نبود ... همه بچه ها رو بردن خونه خاله ... تا اونجا ساکت باشه و بزرگ ترها دور هم جمع بشن... تصمیم گیری کنن ... 🌼برای اولین بار محکم ایستادم و گفتم نمیرم ... همیشه مسئولیت نگهداری و مراقب از بچه ها با من بود ... 🌸- تو دقیقی ... مسئولیت پذیری ... حواست پی بازیگوشی و ... نیست ... 🌷اما این بار ... هیچ کدوم از این حرف ها ... من رو به رفتن راضی نمی کرد ... تیرماه تموم شده بود ... و بحث خونه مادربزرگ ... خیلی داغ تر از هوا بود ... خاله معصومه پرستار بود با چند تا بچه ... دایی محسن هم یه جور دیگه درگیر بود و همسرش هفت ماهه ☺️باردار ... و بقیه هم عین ما ... هر کدوم یه شهر دیگه بودن ... و مادربزرگ به مراقبت ویژه نیاز داشت ... 👈دکتر نهایتا ... 6 ماه رو پیش بینی کرده بود ... هم می خواستن کنار مادربزرگ بمونن و ازش مراقبت کنن ... هم شرایط به هیچ کدوم اجازه نمی داد ... 💐حرف هاشون که تموم شد ... هر کدوم با ناراحتی و غصه رفت یه طرف ... زودتر از همه دایی محسن ... که همسرش توی خونه تنها بود ... و خدا بعد از 9 سال ... داشت بهشون بچه می داد ... ❣مادرم رو کشیدم کنار ... - مامان ... من می مونم ... من این 6 ماه رو کنار بی بی می مونم ... نویسنده 🌹 ـ ـ ✨🍃✨ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5962843044251174105.mp3
1.41M
🌸🍃حریم یاس #تفسیر #استاد_قرائتی #سوره_بقره تفسیر: ✨ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ✨ سوره بقره ، آیه ۶۲ #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃حریم یاس #کلیپ_مهدوی #استاد_رائفی_پور ✳️تکلیفمون با امام زمان (شخصیت حبیب بن مظاهر) #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حریم یاس
#اطلاعیه #محرم_1442 #محرم_1399 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 🔻مراسم عزاداری دهه اول محرم الاحرا
🌸🍃حریم یاس ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 💢توسل به 🔻 ✅مراسم خواهران ⏰ساعت 18:15 الی 19:30 🎙|حجت الاسلام 🎤 | کربلایی 🌹بیاد| شهید مرحومه معصومه و زهرا بُرِش •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
حریم یاس
🌸🍃حریم یاس #سین_برنامه #محرم_1442 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 💢توسل به #حضرت_علی_اکبر(ع)
🌸🍃حریم یاس 📸 #گزارش_تصویری 🏴 #محرم_1442 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 🔻#شب_هشتم 📆 پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۶/۰۶ #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
حریم یاس
🌸🍃حریم یاس #سین_برنامه #محرم_1442 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 💢توسل به #حضرت_قاسم_بن_حسن(
🔊 🏴 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 🔻 ✳️[مراسم خواهران] 📆دوشنبه ۱۳۹۹/۰۶/۰۳ 💠 | آرامش حسینی در خانواده 🎙 حجت الاسلام 🌐 bit.ly/1399060301 💠 | ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است 🎙 کربلایی 🌐 bit.ly/1399060302 🆔 @yaomah_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃حریم یاس ◾️پيامبر اكرم صلي ‏الله‏ عليه ‏و‏آله بخشنده ‏ترين خلق خدا بود و علي اكبر عليه ‏السلام پس از جدش، علي عليه ‏السلام و پدرش، حسين عليه ‏السلام، وارث سخاوت نبوي به شمار مي ‏رفت. علي اكبر عليه ‏السلام در سخاوت و كرم، آينه تمام‏ نماي «انّك لعلي خُلُقٍ عظيم بود.» او در مدينه، سرايي براي پذيرايي از فقيران و نيازمندان بنا كرده بود و همه از خوان كرمش بهره مي ‏بردند. ◾️نمود حضرت علی اکبر(ع) درصحنه ی کربلاست. مورخین نقل کرده اند، زمانی که لشکرعمر سعد چهره ی بابرکت حضرت رادیدند، گفتند(فتبارک الله احسن الخالقین)؛ این قدر حضرت علی اکبر شبیه پیامبر(ص)بودند که لشکر عمر سعد گمان کردند پیامبر(ص)است که حضرت علی اکبر(ع)فرمود: انا علی بن الحسین بن علی(ع)و بعد بحث ولایت و توحید را عنوان کرد و فضایل امام حسین(ع)را توصیف فرمود. ◾️علي اكبر عليه ‏السلام به زينت اخلاق و ادب آراسته بود و آن را از اجداد پاك و مطهرش به ارث برده بود. او در مقابل پدر با احترام مي ‏نشست و بدون اجازه پدر صحبت نمي ‏كرد. او حتي هنگامي كه قصد رفتن به ميدان جنگ را داشت، از محضر پدر اجازه پيكار خواست. ◾️علي اكبر جوان شجاعي بود كه هم شجاعت علي عليه السلام را به ارث برده بود و هم شجاعت و شهامت حسين عليه ‏السلام را. او از پاسداران جان بر كف حسين بن علي عليه‏ السلام بود كه ذره‏ اي در خدمت‏ گزاري و جانبازي در راه پدر كوتاهي نكرد. ◾️او در راه كربلا از پدر شنيد كه مي ‏گويد:«انا للّه‏ و انا اليه راجعون و الحمد للّه‏ رب العالمين» و اين جمله را سه بار تكرار كرد. نزديك پدر رفت تا دليل گفتن اين جمله ‏ها را بداند. حسين عليه ‏السلام فرمود: «لحظه ‏اي خواب مرا فراگرفت. سواري را ديدم كه مي ‏گفت: اين قافله مي‏ رود و مرگ آنها را تعقيب مي ‏كند. دانستم كه در اين راه شهيد خواهيم شد.» ◾️علي اكبر عليه ‏السلام پرسيد: «مگر ما به حق نيستيم.» حضرت پاسخ داد: «به حقِ كسي كه بازگشت همه به سوي اوست، ما به حق هستيم و براي حق حركت مي ‏كنيم». آن‏ گاه علي اكبر عليه‏ السلام پاسخ داد: «در اين صورت باكي نيست كه به حق كشته شويم.» اين كلام علي اكبر عليه ‏السلام نشان‏ دهنده روح حق‏ طلب و مطمئن او بود كه هيچ گونه تزلزلي از مرگ و كشته شدن به خود راه نمي ‏داد. ◾️فضایل حضرت علی اکبر(ع)به قدری بودکه در زیارت عاشورا به ایشان سلام داده شده؛ السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین. لفظ علی بن الحسین اشاره به وجود بابرکت حضرت علی اکبر(ع)دارد و قبر حضرت نیز پایین قبر امام حسین(ع) است. وی اولین شهید بنی هاشم درصحنه ی کربلا بود. •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
هدایت شده از حریم یاس
🌸🍃حریم یاس 📣یه مسابقه ویژه برای دخترای زینبی و پسرای حسینی ۴ تا ۱۰ ساله 🏴مسابقه "سوگ خوانی حسینی"🏴 (مداحی و دکلمه خوانی) ♣️آثار فرزندان خود (پسر👦/دختر🧒) در قالب مداحی یا دکلمه رو به صورت فیلم کوتاه برای ما ارسال کنید. توجه ‼️👇👇 ▪️حداکثر سن شرکت کننده ها در این مسابقه، ۱۰ سال است ▪️کیفیت و صدای فیلم باید واضح و خوب باشه ▪️مدت زمان فیلم از ۳ دقیقه بیشتر نباشه.⏱ ▪️مهلت ارسال فیلم ها تا دهم ماه محرم ▪️مهلت مسابقه تمدید نخواهد شد و فیلم های ارسالی بعد از زمان مقرر پذیرفته نمیشن ✖️✖️✖️ ▪️فیلم های منتخب از یازدهم محرم در کانال حریم یاس بارگذاری میشن و به برترین ها از دید داوران، جوایزی اهدا میشه ◾️ فیلم فرزندانتون رو با ذکر نام، نام خانوادگی و سن اونها به آیدی 🆔@harime_yas ارسال کنین. ممنون از همراهیتون🚩🚩 •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔻 👈این داستان⇦《 حرفهای عاقلانه 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎مادرم با اون چشم های گرفته و غمگین بهم نگاه کرد ...🙁 - مهران ... می فهمی چی میگی؟ ... تو ۱۴ سالته ... یکی هنوز باید مراقب خودت باشه ... بی بی هم به مراقبت دائم نیاز داره ... دو ماه دیگه مدارس شروع میشه ... یه چی بگو عاقلانه باشه❗️ خسته تر از این بود که بتونم باهاش صحبت کنم ... اما حرف من کاملا جدی بود ... و دلم قرص و محکم ... مطمئن بودم تصمیمم درسته ...👌 پدرم، اون چند روز ... مدام از بیرون غذا 🍛 گرفته بود ... این جزء خصلت های خوبش بود ... توی این جور شرایط، پشت اطرافیانش رو خالی نمی کرد ... و دست از غر زدن هم برمی داشت ...🙂 بهم پول داد برم از بیرون غذا 🍲 بخرم ... الهام و سعید ... و بچه های دایی ابراهیم و دایی مجید ... هر کدوم یه نظر دادن ... اما توی خیابون ... اون حس ... الهام ... یا خدا ... با هر اسمی که خطابش کنی ... چیز دیگه ای گفت ... ❗️ وقتی برگشتم خونه ... همه جا خوردن ... و پدرم کلی دعوام کرد ...😖 و خودش رفت بیرون غذا بخره ... بی توجه به همه رفتم توی آشپزخونه ... و ایستادم به غذا درست کردن ... دایی ابراهیم دنبالم اومد ... - اون قدیم بود که دخترها ۱۴ سالگی از هر انگشتشون🖐 شصت تا هنر می ریخت ... آشپزی و خونه داری هم بلد بودن ... تو که دیگه پسر هم هستی ... تا یه بلایی سر خودت نیاوردی بیا بیرون ... - بچه که نیستم خودم رو آتیش 🔥 بزنم ... می تونید از مامان بپرسید ... من یه پای کمک خونه ام ... حتی توی آشپزی ...😊 - کمک ... نه آشپز ... فرقش از زمین تا آسمونه ...🌫 ولی من مصمم تر از این حرف ها بودم که عقب نشینی کنم... بالاخره دایی رفت ... اما رفت دنبال مادرم ...❕ نویسنده 🌹 ـ ـ ✨🍃✨ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔻 👈این داستان⇦《 غذای مهران 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎 مامان با ناراحتی اومد سراغم ... - نکن مهران ... اینقدر ادای بزرگ ترها رو در نیار ... آخر یه بلایی سر خودت میاری ...😠 - مامان، من ادا در نمیارم ... ۱۴ سالمه ... دیگه بچه نیستم... فوقش اینها می سوزه🔥 ... یا داغون میشه قابل خوردن نیست ... هر چند از اینکه جمله بابا رو بهم گفت دلم سوخت💔 ... اما می دونستم توی حال خودش نیست ... یهو حالتش عوض شد ... بدجور بهم ریخت ...😔 - آره ... تو هم یه کاری کن داغت بمونه رو دلم ... و از آشپزخونه رفت بیرون ... چند لحظه موندم چی کار کنم... شک به دلم افتاد ... نکنه خطا رفتم ... و چیزی که به دل و ذهنم افتاد ... و بهش عمل کردم ... الهام نبوده باشه ... تردید و دو دلی تمام وجودم رو پر کرد ...😧 - اینطوری مشخص نمیشه ... باید تا تهش برم ... خدایا✨ ... اگر الهام بود ... و این کارم حرف و هدایت تو ... تا آخرش خودت حواست بهم باشه ... و مثل قبل ... چیزی رو که نمی دونم بهم یاد بده و غلطم رو بگیر ... اگرم خطوات بود ... نجاتم بده ...💫 قبلا توی مسیر اصلاح و اخلاقم ... توی مسیر شناخت خدا و حرکت به سمتش ✨... کمک گرفته بودم و استادم بود... اما این بار ... پدر ... یه ساعت و نیم بعد برگشت ... از در نیومده محکم زد توی گوشم ...😱 - گوساله 🐮... اگر همون موقع و سر وقتش رفته بودی ... این همه معطل خریدن چند تا غذا نمی شدم ...😡 اما حکمت معطلی پدرم چیز دیگه ای بود ... خدا✨ برای من زمان خریده بود ... سفره رو انداختیم کنار تخت بی بی ... غذای من حاضر شده بود ...👌 مادرم عین همیشه ... دست برد سمت غذا ... تا اول از همه برای بی بی بکشه ... مادربزرگ زیرچشمی👀 به من و بقیه نگاه کرد ... - من از غذای مهران می خورم ... نویسنده 🌹 ـ ـ ✨🍃✨ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_48292181.mp3
1.59M
🌸🍃حریم یاس تفسیر: ✨ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ✨ سوره بقره ، آیه ۶۳ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃حریم یاس 💢درشگفتم از کسی که ناامید میشود، درحالی که استغفار را با خود دارد. 📚نهج‌البلاغه حکمت ۸۷ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas