حریم یاس
🌸🍃حریم یاس #داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته #قسمتــ_هجــــدهــم🔻 👈این داستان👈 #عزت_از_آن_خداست 📖دفتر
داستان واقعی
قسمت نوزدهم و بیستم
نسل سوخته 👇
🌸🍃حریم یاس
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته
#قسمتــــــ_نــوزدهــم🔻
👈این داستان ⇦ #چراهاےبےجواب🤔
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠⚡️من سعی می کردم با همه تیپ ... و اخلاقی دوست بشم👌... بعضی رفتارها خیلی برام آزاردهنده بود🙁 ... اما به همه چیز، به چشم تمرین نگاه می کردم ...😊
🎋 تمرین برای برقراری ارتباط ... تمرین برای قرار گرفتن در موقعیت های مختلف و برخوردهای متفاوت ➰... تمرین برای صبر ... تمرین برای مدیریت دنیایی که کم کم وسعتش برام بیشتر می شد ...
شناخت شخصیت ها ... منشا رفتارها ... برام جالب بود ... اگر چه اولش با این فکر شروع شد ...🌸
- چرا بعضی ها دست به گناه میزنن؟😰 ... چه چیزی باعث تفاوت فکر و انتخاب انسان ها ... حتی در شرایط مشابه میشه؟ ...☹️
و بیشترین سوال ها رو هم ... تفاوت رفتاری و شخصیتی من با پدرم ... برام درست کرده بود ... خیلی دلم می خواست بفهمم به چی فکر می کنه و ...
من خیلی راحت با احسان دوست شده بودم😊 ... برای یه عده سخت بود که اون به وسایل شون دست بزنه ...
مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های🌯 کوچیکی درست می کرد ... ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم👌... و بعضی ها من رو سرزنش می کردن ... حرف هاشون از سر دوستی بود ... اما همین تفاوت های رفتاری ... بیشتر من رو به فکر می برد ...🤔
و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم ... تنها بود ... و می خواستم ... این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم ...
اما دیدن همین رفتارها و تفکرها ... کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد ... تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟ ...🤔🌸
❣بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن ... امروز ازش فاصله می گرفتن ... و پدری که تا چند وقت پیش ... علی رغم همه بدرفتاری هاش ... در حقم پدری می کرد ... کم کم داشت من رو طرد می کرد ...💠
حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی ... و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود ... با این افکار ... از حس دلسوزی برای خودم ... حالت منطقی تری پیدا می کرد ... اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد ...
رمضان از راه رسید ... و من با دنیایی از سوال ها ❗️❓... که جوابی جز سکوت یا پاسخ های سطحی ... چیز دیگه ای از دیگران نصیب شون نمی شد ... به مهمانی خدا وارد شدم ...
نویسنده
🌹#شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامه_دارد....🔅
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته
#قسمتــــ_بیستــــم🔻
👈این داستان⇦ 《تو شاهد باش》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠🌼یه ساعت قبل از اذان از جا بلند می شدم ... و می رفتم توی آشپزخونه کمک مادرم👌 ... حتی چند بار ... قبل از اینکه مادرم بلند بشه ... من چای رو دم کرده بودم ...👌
پدرم ، 4 روز اول رمضان رو سفر بود ... اون روز سحر ... نیم ساعت به اذان با خواب آلودگی تمام از اتاق اومد بیرون ... تا چشمش بهم افتاد ... دوباره اخم هاش رفت توی هم ... حتی جواب سلامم رو هم نداد ...😔
سریع براش چای ریختم ... دستم رو آوردم جلو که ...
با همون حالت اخموی همیشگی نگام کرد ...
🌸به والدین خوداحسان میکنید؟🌸...
جا خوردم ... دستم بین زمین و آسمون خشک شد ... با همون لحن تمسخرآمیز ادامه داد ...😳
- لازم نکرده ... من به لطف تو نیازی ندارم ... تو به ما شر نرسان ... خیرت پیشکش ...⚡️
بدجور دلم شکست ... دلم می خواست با همه وجود گریه کنم ...😢
- من چه شری به کسی رسونده بودم؟😏 ... غیر از این بود که حتی بدی رو ... با خوبی جواب می دادم؟ ... غیر از این بود که ...😞
چشم هام پر از اشک شده بود 😭...
یه نگاه بهم انداخت ... نگاهش پر از حس غرور و پیروزی بود...
- اصلا لازم نکرده روزه بگیری😡 ... هنوز 5 سال دیگه مونده ... پاشو برو بخواب ...😳
- امــــــــــــا ...😟
صدام بغض داشت و می لرزید ...
- به تو واجب نشده ... من راضی نباشم نمی تونی توی خونه من روزه بگیری ...☹️
نفسم توی سینه ام حبس شده بود ... و اون مثل پیروز میدان بهم نگاه می کرد ... همون جا خشکم زده بود ... مادرم هنوز به سفره نرسیده ... از جا بلند شدم ...🙂
- شبتون بخیر ...🌙
و بدون مکث رفتم توی اتاق ... پام به اتاق نرسیده ... اشکم سرازیر شد😭 ... تا همون جا هم به زحمت نگهش داشته بودم... در رو بستم و همون جا پشت در نشستم ... سعید و الهام خواب بودن ... جلوی دهنم رو گرفتم ... صدای گریه کردنم بیدارشون نکنه ...😰☹️
- خدایا ... تو شاهد بودی که هر چه در توانم بود انجام دادم ... من چه ظلمی در حق پدرم کردم که اینطوری گفت؟🙁 ... من می خواستم روزه بگیرم اما پدرم نگذاشت ... تو شاهد باش ... چون حرف تو بود گوش کردم ... اما خیلی دلم سوخته ... خیلی ...
گریه می کردم و بی اختیار با خدا حرف می زدم ...☺️
صدای اذان رادیوی مادرم بلند شد❣ ... پدرم اهل نماز نبود ... گوشم رو تیز کردم ببینم کی میره توی اتاقش دوباره بخوابه... برم وضو بگیرم ... می ترسیدم اگر ببینه دارم نماز می خونم ... اجازه اون رو هم ازم صلب کنه ... که هنوز بچه ای و 15 سالت نشده ...
تا صدای در اتاق شون اومد ... آروم لای در رو باز کردم و یواشکی توی حال سرک کشیدم ... از توی آشپزخونه صدا می اومد ... دویدم سمت دستشویی که یهو ...😨
اونی که توی آشپزخونه بود ... پدرم بود ...😨
نویسنده
🌹#شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ ✨🍃✨
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
4_5906842374427903897.mp3
2.15M
🌸🍃حریم یاس
#تفسیر
#استاد_قرائتی
#سوره_بقره
تفسیر: ✨ وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ✨
سوره بقره ، آیه ۵۱
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
هدایت شده از «هیئت مکتب الزهراء (س) دارالعباده یزد»
#اطلاعیه
#محرم_1442 #محرم_1399
✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود]
🔻مراسم عزاداری دهه اول محرم الاحرام
🎙 #سخنران| حجت الاسلام #مهدی_شفیعی
💠موضوع| #آرامش_حسینی در خانواده
🎤بانوای| مداحان اهل بیت
📆 از پنجشنبه ۳۰مرداد
به مدت( ۱۰ شب)
⏰خواهران از ساعت 18:15الی 19:30
⏰برادران ازساعت 20:45 الی 22:15
🔰مکان| آزادشهر،بلوار شهید دهقان منشادی، مسجد امام حسین(ع)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⚠نکات مهم جلسه👇👇👇
🔸مراسم در فضای باز و با رعایت نکات و مسائل بهداشتی و رعایت فاصله گذاری برگزار خواهد شد.
(به همراه داشتن ماسک الزامیست)
🔹 باتوجه به #ممنوعیت پذیرایی؛آب آشامیدنی و... به همراه داشته باشید.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#نشر_حداکثری
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
🆔 @yaomah_com
🌸🍃حریم یاس
#مسابقه
#محرم
📣یه مسابقه ویژه برای دخترای زینبی و پسرای حسینی ۴ تا ۱۰ ساله
🏴مسابقه "سوگ خوانی حسینی"🏴
(مداحی و دکلمه خوانی)
♣️آثار فرزندان خود (پسر👦/دختر🧒) در قالب مداحی یا دکلمه رو به صورت فیلم کوتاه برای ما ارسال کنید.
توجه ‼️👇👇
▪️حداکثر سن شرکت کننده ها در این مسابقه، ۱۰ سال است
▪️کیفیت و صدای فیلم باید واضح و خوب باشه
▪️مدت زمان فیلم از ۳ دقیقه بیشتر نباشه.⏱
▪️مهلت ارسال فیلم ها تا دهم ماه محرم
▪️مهلت مسابقه تمدید نخواهد شد و فیلم های ارسالی بعد از زمان مقرر پذیرفته نمیشن ✖️✖️✖️
▪️فیلم های منتخب از یازدهم محرم در کانال حریم یاس بارگذاری میشن و به برترین ها از دید داوران، جوایزی اهدا میشه
◾️ فیلم فرزندانتون رو با ذکر نام، نام خانوادگی و سن اونها به آیدی
🆔@harime_yas
ارسال کنین.
ممنون از همراهیتون🚩🚩
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
base.apk
26.27M
🌸🍃حریم یاس
#نرم_افزار_اسلامی
#آموزش_قرآن
📱نرم افزار اندروید اطفال القران
❇️آموزش قران با صدای زیبا و کودکانه
✳️همراه با سرگرمی و بازی
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس
#بانی_روضه
#خیرات
سلام
🏴 همه باهم بانی روضه ابا عبدالله الحسین علیه السلام در ماه محرم باشیم.
🔰 مراسم محرم ۱۴۴۲ هیئت مکتب الزهرا س
👈ویژه خواهران
🗓۹۹/۰۵/۳۰ الی ۹۹/۰۶/۰۸
⏱ ۱۵: ۱۸ تا ۱۹:۳۰
◾️#هر_شب_به_یاد_یک_مرحوم
خواهران محترم میتوانید هزینه یک شب از ۱۰ شب مراسم عزاداری ماه محرم هیئت را تقبل کنید و ان شب را به یاد یکی از مرحومین خود قرار دهید.
🔰 جهت هماهنگی برای واریز و دریافت اطلاعات بیشتر به آیدی
@harime_yas
پیام بدهید.
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
حریم یاس
🌸🍃حریم یاس #داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته #قسمتــــ_بیستــــم🔻 👈این داستان⇦ 《تو شاهد باش》 ـــــــ
داستان واقعی
قسمت 21 و 22
نسل سوخته 👇
🌸🍃حریم یاس
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته
#قسمتــــ_بیستــــ_و_یکم😘
👈این داستان⇦ 《فقط به خاطر تو》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠🌼اومد بیرون ... جدی زل زد توی چشمام ...
- تو که هنوز بیداری ...😳
هول شدم ...
- شب بخیر ...🌙
و دویدم توی اتاق ...
قلبم تند تند می زد ...💓
- عجب شانسی داری تو .. بابا که نماز نمی خونه ... چرا هنوز بیداره❓ ...
این بار بیشتر صبر کردم ... نیم ساعت از اذان گذشته بود که خونه ساکت شد ... چراغ💡 آشپزخونه هم خاموش شده بود... رفتم دستشویی و وضو گرفتم ...⚡️
جانمازم رو پهن کردم ... ایستادم ... هنوز دست هام رو بالا نیاورده بودم ... که سکوت و آرامش خونه ... من رو گرفت ...✨
دلم دوباره بدجور شکست💔 ... وجودم که از التهاب افتاده بود... تازه جای زخم های پدرم رو بهتر حس می کردم ...
رفتم سجده ...💚
- خدایا✨ ... توی این چند ماه ... این اولین باره که اینقدر دیر واسه نماز اومدم ...😔
بغضم شکست ...😭
- من رو می بخشی؟😞 ... تازه امروز، روزه هم نیستم ... روزه گرفتنم به خاطر تو بود ... اما چون خودت گفته بودی ... به حرمت حرف خودت ... حرف پدرم رو گوش👂 کردم ... حالا مجبورم تا 15 سالگی صبر کنم ...❣
از جا بلند شدم ... با همون چشم های خیس ... دستم رو آوردم بالا ... الله اکبر ... بسم الله الرحمن الرحیم ...😭
هر شب ... قبل از خواب ... یه لیوان آب برمی داشتم و یواشکی می بردم توی اتاق ... بیدار می شدم و توی اتاق وضو می گرفتم ... دور از چشم پدرم👀 ... توی تاریکی اتاق ... می ترسیدم اگر بفهمه ... حق نماز خوندن رو هم ازم بگیره...😱
نویسنده
🌹#شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامــــــہ_دارد✨🍃✨
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته
#قسمتــــ_بیستــــ_و_دوم🔻
👈این داستان⇦ 《زمانی برای مرد شدن》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌀از روزه گرفتن منع شده بودم ❌... اما به معنای عقب نشینی نبود ... صبح از جا بلند می شدم ... بدون خوردن صبحانه ... فقط یه لیوان آب ... همین قدر که دیگه روزه نباشم ...
و تا افطار لب به چیزی نمی زدم ... خوراکی هایی🍞🌭 رو هم که مادرم می داد بین بچه ها تقسیم می کردم ... یک ماه ... غذام فقط یک وعده غذایی بود ...😔
برای من ... اینم تمرین بود ... تمرین نه گفتن ... تمرین محکم شدن ... تمرین کنترل خودم ...👌
🔻بعد از زنگ ورزش🏃 ... تشنگی به شدت بهم فشار آورد ... همون جا ولو شدم روی زمین سرد ...😱 معلم ورزش مون اومد بالای سرم ...
- خوب پاشو برو آب بخور ...💧
دوباره نگام👀 کرد ... حس تکان دادن لب هام رو نداشتم ...😬
- چرا روزه گرفتی❓ ... اگر روزه گرفتن برای سن تو بود ... خدا از 10 سالگی واجبش می کرد ...
🔻یه حسی بهم می گفت ... الانه که به خاطر ضعف و وضع من ... به حریم و حرمت روزه گرفتن و رمضان ... خدشه وارد بشه⚡️ ... نمی خواستم سستی و مشکل من ... در نفی رمضان قدم برداره ... سریع از روی زمین بلند شدم ...🚶
- آقا اجازه ... ما قوی تریم یا دخترها❓...
خنده اش گرفت 😁...
- آقا ... پس چرا خدا به اونها میگه 9 سالگی روزه بگیرید ... اما ما باید 15 سالگی روزه بگیریم؟ ... ما که قوی تریم ...💪
خنده اش کور شد😐 ... من استاد پرسیدن سوال هایی بودم که همیشه بی جواب می موند ... این بار خودم لبخند زدم😌 ...
- ما مرد شدیم آقا🕵 ...
- همچین میگه مرد شدیم آقا ... که انگار رستم دستانه ... بزار پشت لبت سبز بشه بعد بگو مرد شدم ...😄
- نه آقا ... ما مرد شدیم ... روحانی مسجدمون میگه ... اگر مردی به هیکل و یال کوپال و ... مو و سیبیل بود ... شمر هیچی از مردانگی کم نداشت👌 ... ما مرد بی ریش و سیبیلم آقا ...
فقط بهم نگاه کرد🤓 ... همون حس بهم می گفت ... دیگه ادامه نده ...
- آقا با اجازه تون ... تا زنگ🔔 نخورده بریم لباس مون رو عوض کنیم ...
نویسنده
🌹#شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامــــــہ_دارد✨🍃✨
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
02.Baqara.052-53.mp3
1.28M
🌸🍃حریم یاس
#تفسیر
#استاد_قرائتی
#سوره_بقره
تفسیر: ✨ ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (۵۲)
وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (۵۲) ✨
سوره بقره ، آیات۵۲ و ۵۳
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس
#شهدا
#شهید_مدافع_حرم
🍃یادم میاد یک سالی ثبت نام حج عمره کرده بودم با شهید زاده اکبر در میون گذاشتم که اگه خدا خواست با هم مشرف بشیم؛😍گذشت.
💠بعد از مدتی علی اقا رو دیدم .
گفتم:چیکار کردی ؟؟ثبت نام کردی؟؟
گفت:جات خالی من رفتمو برگشتم گفتم: چجوری؟ تعریف کرد یه ماموریتی به جنوب داشته و در اونجا به چندتا از بچه های محروم #قرآن اموزش میداده وکار فرهنگی میکرده.👌
💠و در پایان ماموریت به بچه های که چند جزء قرآن رو حفظ کرده بودن، جوائز نفیس از پولی که برا این سفر کنار گذاشته بوده؛ هدیه میداده که بدرستی ثواب این کارش از چند تا حج بیشتر بود. و تازه چقدر هم از کرده خودش خشنود بود.😊
خدایش رحمت کند وبهشت گوارای وجودش.
📝خاطره از دوست و هم محله #شهید_علی_زاده_اکبر
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
Shab01Moharram1393[06].mp3
11.31M
🌸🍃حریم یاس
#محرم
#مطیعی
◾️خبر کن ای دل همین امشب تمام غمهای عالم را/که غرق خون در افق دیدم هلال ماه محرم را
◾️سلام ای هلال مه نورسیده /که غرق غباری و رنگت پریده
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
حریم یاس
#اطلاعیه #محرم_1442 #محرم_1399 ✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود] 🔻مراسم عزاداری دهه اول محرم الاحرا
🌸🍃حریم یاس
#سین_برنامه
#محرم_1442
✳[باید تمام زندگی ام مثل او شود]
🔻 #شب_اول
✅مراسم خواهران
⏰ساعت 18:15 الی 19:30
🎙#سخنران | حجت الاسلام
#مهدی_شفیعی
🎤 #مداح| کربلایی #مهدی_مجاهد_فر
🌹بیاد| شهید #عباسعلی_جعفری_فر
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
حریم یاس
🌸🍃حریم یاس #داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته #قسمتــــ_بیستــــ_و_دوم🔻 👈این داستان⇦ 《زمانی برای مرد ش
داستان واقعی
قسمت 23 و 24
نسل سوخته👇
🌸🍃حریم یاس
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته
#قسمتــــ_بیستــــ_و_سوم🔻
👈این داستان⇦ 《 رفیق من می شوی؟...》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♨️هر روز که می گذشت ... فاصله بین من و بچه های هم سن و سال خودم بیشتر می شد ... همه مون بزرگ تر می شدیم ... حرف های اونها کم کم شکل و بوی دیگه ای به خودش می گرفت✨ ... و حس و حال من طور دیگه ای می شد ... یه حسی می گفت ... تو این رفتارها و حرف ها وارد نشو ...❌
می نشستم به نگاه کردن رفتارها ... و باز هم با همون عقل بچگی ... دنبال علت می گشتم و تحلیل می کردم🌀 ... فکر من دیگه هم سن خودم نبود ... و این چیزی بود که اولین بار... توی حرف بقیه متوجهش شدم ...😊
- مهران ... 10، 15 سال از هم سن و سال های خودش جلوتره ... عقلش ... رفتارش ... و ...👌👏
رفته بودم کلید اتاق زیراکس🗝 رو بدم ... که اینها رو بین حرف معلم ها شنیدم👂 ... نمی دونستم خوبه یا بد ... اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد ...😔
بزرگ ترها به من به چشم👀 یه بچه 11 ساله نگاه می کردن .. . و همیشه فقط شنونده حرف هاشون بودم ... و بچه های هم سن و سال خودمم هم ...❤️
توی یه گروه ... سنم فاصله بود ... توی گروه دیگه ...😳
حتی نسبت به خواهر و برادرم👫 ... حس بزرگ تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می کردم ... علی الخصوص در برابر تنش ها و مشکلات توی خونه ...👨
حس یه سپر🛡... که باید سد راه مشکلات اونها می شد❣ ... دلم نمی خواست درد و سختی ای رو که من توی خونه تحمل می کردم ... اونها هم تجربه کنن ...😔
حس تنهایی ... بدون همدم بودن ... زیر بار اون همه فشار ... در وجودم شکل گرفته بود ... و روز به روز بیشتر می شد ...😞
برنامه اولین شب قدر🏴 رو از تلوزیون📺 دیدم ... حس قشنگی داشت❣ ... شب قدر بعدی ... منم با مادرم رفتم ...😐
تنها ... سمت آقایون ... یه گوشه پیدا کردم و نشستم ... همه اش به کنار⚡️ ... دعاها و حرف های قشنگ اون شب، یه طرف ... جوشن کبیر☘، یه طرف ... اولین جوشن خوانی زندگی من بود ...❤️😍
- یا رفیق من لا رفیق له ... یا انیس من لا انیس له ... یا عماد من لا عماد له ...🍃
بغضم ترکید ...😭😭
- خدایا ... من خیلی تنها و بی پناهم ... رفیق من میشی...❓
نویسنده
🌹#شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ ✨🍃✨
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته
👈قسمت⇦#بیست_و_چهارم🔻
👈این داستان⇦ #انتظار
ـ~~~~~~~~~~~~~~
💠⚡️توی راه برگشت ... توی حال و هوای خودم بودم که یهو مادر صدام کرد ...😳
- خسته شدی؟ ...
سرم رو آوردم بالا ...
- نه ... چطور؟ ...
- آخه چهره ات خیلی گرفته و توی همه ...😐
- مامان ... آدم ها چطور می تونن با خدا رفیق بشن؟😊 ... خدا صدای ما رو می شنوه و ما رو می بینه ... اما ما نه ...
چند لحظه ایستاد ...😢
- چه سوال های سختی می پرسی⁉️ مادر ... نمی دونم والا... همه چیز را همه گان دانند ... و همه گان هنوز از مادر متولد نشده اند ... بعید می دونمم یه روز یکی پیدا بشه جواب همه چیز رو بدونه ...👌
⭕️این رو گفت و دوباره راه افتاد ... اما من جواب سوالم رو گرفته بودم ... از مادر متولد نشده اند ... و این معنای " #و_لم_یولد " خدا بود ... نا خودآگاه لبخند عمیقی صورتم رو پر کرد ...😊
- خدایا ... می خوام باهات رفیق بشم ... می خوام باهات حرف بزنم و صدات رو بشنوم ... اما جواب سوال هام رو فقط خودت بلدی ... اگر تو بخوای من صدات رو می شنوم ...😊🌸
ده، پانزده قدم جلو تر ... مادرم تازه فهمید همراهش نیستم... برگشت سمتم ...
- چی شد ایستادی؟ ...😳❓
و من در حالی که شوق عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... دویدم سمتش ...😍
هر روز که می گذشت ... منتظر شنیدن صدای خدا و جواب خدا بودم🌹 ... و برای اولین بار ... توی اون سن ... کم کم داشتم طعم شک رو می چشیدم ...😢
👈هر روز می گذشت ... و من هر روز ... منتظر جواب خدا بودم ...☹️
نویسنده
🌹#شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامــــــه_دارد....🌸🌼🌸
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
4_5913675371043096036.mp3
1.79M
🌸🍃حریم یاس
#تفسیر
#استاد_قرائتی
#سوره_بقره
تفسیر: ✨ وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ✨
سوره بقره ، آیه ۵۴
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس
#تسلیت
#محرم
عالم به ماتم تو حسینیۀ غم است
یعنی که فصل سوگ و عزا فصل ماتم است
از عرش تابه فرش تمام فرشتگان
فریاد می زنند که ماه محّرم است
🏴ایام سوگواری سید و سالار شهیدان تسلیت باد
🔰امام خمینی(ره): این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس
#مهدوی
#اهمیت_دعا_برای_ظهور
#قسمت_دهم
🔆 امام صادق فرمودند:
هر که از یاران ما که یکی از برادران (دینی اش) در کاری از او کمک و یاری بخواهد ولی او تا آنجا که می تواند در آن کوشش نکند،
به خدا و رسولش و مؤمنان خیانت کرده است.
🔹 ابوبصیر میگوید: عرض کردم: مقصود شما از مؤمنان چه کسانی اند؟
فرمودند:
از زمان امیرالمؤمنین تا آخر آنان. (اصول کافی، کتاب الإيمان و الکفر)
🔸 علامه مجلسی در شرح این روایت می نویسد: احتمال دارد مقصود از مؤمنان، ائمه باشد همان گونه که در روایات فراوانی کلمه مؤمن که در آیات آمده به ایشان تفسیر شده؛ چرا که آنان مؤمنان حقیقی اند؛ و محتمل است شامل سایر مؤمنان نیز گردد.
(مرآة العقول ج۱۱)
🔺 امام زمان از تمام شیعیان و محبّینشان یاری طلبیده و دعای کثیر برای فرج را خواسته اند. اگر تا آنجا که می توانیم در دعا کردن برای فرج کوشش نکنیم، مُهر خیانت بر نامه اعمالمان خواهد خورد.
#واحد_خواهران
#هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد
•┈•✨✿🌸✿✨•┈•
🆔 @harimeyas