eitaa logo
حریم یاس
125 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
329 ویدیو
13 فایل
•┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🌸🍃حریم یاس بانوان زهرایی "هیئت مکتب الزهراء" دارالعباده یزد انتقادات و پیشنهادات @harime_yas •┈•✨✿🌸✿✨•┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9- imam zaman.mp3
2.28M
🌸🍃حریم یاس 🎵 بچه ها و مهدویت 🔹استاد 🌱 امام زمان را چگونه به فرزندم معرفی کنم؟ 🌺 چگونه فرزندم را «منتظر» بار بیاورم؟ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃حریم یاس 📝سوره 📍تبیین مفهوم نفاثات شما راحت میتونید مفهوم نفاثات رو به بچه ها یاد بدید.👌 بچه ها رو دو گروه کنید و به جای بادبزن بگید با فوت و دمیدن لیوان ها رو از خط رد کنند.(حالا میتونید یک لیوان بذارید یا اینکه بازی رو سختش کنید و چند تا لیوان بذارید تا تمرکز بچه ها رو بالاتر ببرید)😍 هر کس لیوانی طرفش نمونه و همه ش از خط رد شده باشه برنده است..😉 •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔻 👈این داستان⇦《 حرف‌هایی برای گفتن 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎برنامه شروع شد ... افراد، یکی یکی، میکروفون‌های مقابلشون رو روشن می‌کردن ... و بعد از معرفی خودشون ... شروع به رزومه دادن می‌کردن ... و من، مات و مبهوت بهشون نگاه می‌کردم ...😳 🔹هر چی توی ذهنم می‌گشتم که من تا حالا چه کار کردم ... انگار مغزم خواب رفته بود ... نوبت به من نزدیکتر می‌شد ... و لیست کارها و رزومه هر کدوم ... بزرگتر و وسیع‌تر از نفر قبل ... نوبت من رسید ... قلب💓م، وسط دهنم می‌زد ... چی برای گفتن داشتم❓... هیچی ... 🔸نگاه مسئول جلسه روی من خشک شد ... چشم که چرخوندم همه به من نگاه می‌کردن ...👀 با شرمندگی خودم رو جلو کشیدم ... و میکروفون مقابلم رو روشن کردم ...🎤 🔻- مهران فضلی هستم ... از مشهد ... و متأسفانه برخلاف دوستان، تا حالا هیچ کار ارزشمندی برای خدا نکردم ...🍃✨ 🔹میکروفون رو خاموش کردم و به پشتی صندلی تکیه دادم ... حس عجیب و شرم بزرگی تمام وجودم رو پر کرده بود ...😔 💢- این همه سال از خدا عمر گرفتی ... تا حالا واسه خدا چی کار کردی❓ ... هیچی ... 🔸حالم به حدی خراب بود که اصلا واسم مهم نبود ... این فشار و سنگینی‌ای که حس می‌کنم ... از نگاه بقیه است یا فقط روحمه که داره از بی لیاقتیم زجر می‌کشه ...😔😔 🔻سالن بعد از سکوت چند لحظه‌ای به حرکت در اومد ... نوبت نفرات بعدی بود اما انگار فشاری رو که من درونم حس می‌کردم ... روی اونها هم سایه انداخته بود ... یا کوله بار اونها هم مثل خالی بود ...😳 💢برنامه اصلی شروع شد ... صحبت‌ها، حرفها، نقدها و بیان مشکلاتی که گروه‌های مختلف باهاش مواجه بودن ... و من سعی می‌کردم تند تند ... تجربیات و نکات مثبت کلام اونها رو بنویسم ... 💠هر کدوم رو که می‌نوشتم ... مغزم ناخودآگاه دنبال یه راه حل می‌گشت ... این خصلت رو از بچگی داشتم ... مؤمن، ناله نمی‌کنه ... این حدیث رو که دیدم، ناله نکردن شد سرلوحه زندگیم ... و شروع کردم به گشتن ... هر مشکلی، راه حلی داشت ... فقط باید پیداش می‌کردیم ...👌 🔻محو صحبتها و وسط افکار خودم بودم ... که یهو آقای مرتضوی، مسئول جلسه ... حرف‌ها رو برید و من رو خطاب قرار داد ... - شما چیزی برای گفتن ندارید❓ ... چهره‌تون حرف‌های زیادی برای گفتن داره ...😁 🔸شخصی که حرف می‌زد ساکت شد ... و نگاه کل جمع، چرخید سمت من ...😳😳 نویسنده 🌹 ـ ـ ✨🍃✨ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔻 👈این داستان⇦《 ایده‌های خام 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎بدجور جا خورده بودم ... توی اون شرایط ... وسط حرف یه نفر دیگه ... ناخودآگاه چشمم توی جمع چرخید برگشت روی آقای مرتضوی ... نیم خیز شدم و دکمه میکروفون رو زدم ... - نه حاج آقا ... از محضر بزرگان استفاده می کنیم ...😊 🔹با لبخند خاصی بهم خیره شد🙂 ... انگار نه انگار، اونجا پر از آدم بود ... نشست بود ... عادی و خودمونی ... - پس یه ساعته اون پشت داری چی می‌نویسی❓... 🔸مکث کوتاهی کرد ... - چشمهات داد می‌زنه توی سرت غوغاست ... می‌خوام بشنوم به چی فکر می‌کنی❓ ... 🔻دوباره نگاهم توی جمع چرخید ... هر چند، هنوز برای حرف زدن نوبت من نشده بود ... با یه حرکت به چرخها، صندلی رو کشیدم جلو ... 🍀- بسم الله الرحمن الرحیم ... با عرض پوزش از جمع ... مطالبی رو که دوستان مطرح می‌کنن عموما تکرارایه ... مشکلاتی که وجود داره و نقد موارد مختلف ... بعد از 3، 4 نفر اول ... مطلب جدید دیگه‌ای اضافه نشد ... قطعا همه در جریان این مشکلات و موارد هستند و اگر هم نبودن الان دیگه در جریانن ... 🔹برای این نشستها، وقت و هزینه صرف شده ... و ما در قبال ثانیه‌هاش مسئولیم و باید اون دنیا جواب بدیم ... پیشنهاد می کنم به جای تکرار مکررات ... به راهکار فکر کنیم ... و روی شیوه‌های حل مشکلات بحث کنیم ... تا به نتیجه برسیم ...👌 🔸سالن، سکوت مطلق بود ... که آقای مرتضوی، سکوت رو شکست ... - خوب خودت شروع کن ... هر کی پیشنهاد میده ... خودش باید اولین نفر باشه ... اون پشت، چی می‌نوشتی‌❓ ... 🔻کمی خودم رو روی صندلی جا به جا کردم ... هنوز خیلی خامه ... باید روشون کار کنم ... 🔹- اشکال نداره ... بگو همین جا روش کار می‌کنیم ... خودمون واست می‌پزیمش ...😁ناخودآگاه از حالت جمله‌اش خنده‌ام گرفت ... 🍃✨بسم الله گفتم و شروع کردم ... مشکلات و نقدها رو دسته بندی کرده بودم ... بر همون اساس جلو می‌رفتم ... و پشت سر هر کدوم ... پیشنهادات و راهکارها رو ارائه می‌دادم ... 🔻چند دقیقه بعد، حالت جمع عوض شده بود ... بعضی‌ها تهاجمی به نظراتم حمله می‌کردن ... یه عده با نگاه نقد برخورد می‌کردند و خلاءهاش رو می‌گفتن ... یه عده هم برای رفع نواقص اونها، پیشنهاد می‌دادن ...😳 و آقای مرتضوی ... در حال نوشتن✍ حرف‌های جمع بود ... 🔸اعلام زمان استراحت و اذان ظهر که شد ... حس می‌کردم از یه جنگ فرسایشی برگشتم ... کاملا له شده بودم ... اما تمام اون ثانیه‌های سخت، ارزشش رو داشت ...😊 نویسنده 🌹 ـ ـ ✨🍃✨ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃حریم یاس 📝👈آيا تغيير نذر جايز است؟ براى مثال كسى كه نذر كرده در روز عاشورا، به مردم حليم بدهد، آيا مى تواند به جاى آن خوراكى ديگرى بدهد؟ يا حليم را در روزهاى ديگر ماه محرم به مصرف برساند؟ ✅همه مراجع: اگر نذر طبق صيغه معتبر شرعى بوده، تغيير آن جايز نيست ؛ بلكه بايد به همان صورت كه نذر كرده، عمل كند و در غير اين صورت تغيير مورد نذر، اشكال ندارد. 📗 منبع سایت هدانا برگرفته از استفتائات مراجع •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃حریم یاس ✅باغ بهشت، بازی آموزشی و جذابی است که وضو و نماز را در قالبی کودکانه و همراه با بازی و معما به کودکان آموزش می دهد.👌 📲لینک دانلود از بازار: http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.baghbehesht.mjf&ref=share •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا