🔰 نجات از مرگ با توسل به حضرت رقیه سلاماللهعلیها
آقای حسینی قمی از آقای احمد اکبری نقل میکند که ایشان میگوید:
من دچار بیماری شده بودم، به دکتر مراجعه کردم.
پزشکان پس از معاینه تشخیص دادند که باید عمل شوم.
مرا عمل کردند اما عملم موفقیتآمیز نبود و روز به روز حالم بدتر شد!
دیگر جوابم کردند تا جایی که گفتند باید به خانوادهات وصیت کنی و آمادهی مرگ باشی!
او ادامه میدهد:
▫️من روی تخت بیمارستان افتاده بودم، گفتم پس بگویید زن و بچهام بیایند.
زن و بچهام آمدند و دور تخت جمع شدند. وصیتهایم را کردم و آنها هم شیون و گریه کردند. بعد از مدتی، آنها از اتاق بیرون رفتند و من منتظر بودم که هر لحظه بیایند و جنازهام را ببرند. حتیٰ اقوام کارهای قبرستان را هم انجام دادند و کاملاً آماده شده بودند که من را دفن کنند.
▫️او میگوید: در همین حال و هوا بودم و آمادهی مرگ. با خودم گفتم که خوب، ما شیعیان خانمی به نام حضرت رقیه داریم، چرا به او متوسل نشوم؟
دلم شکست و متوسل به حضرت رقیه شدم. اشعاری خواندم و گریه کردم. چند لحظهای گذشت که دیدم در اتاقم باز شد و دختر خانم زیبارویی وارد اتاق شد.
او جلو آمد و مرا با اسم کوچک و فامیلم صدا زد و گفت: «از جایت بلند شو».
▫️با خودم گفتم حتماً این دختر برای یکی از اتاقهای همجوار ماست و مشغول بازی بوده که در اتاق را باز کرده و به اتاق ما آمده است. به همین دلیل به او توجه چندانی نکردم.
دوباره فرمود: «پاشو».
گفتم: من نمیتوانم از جایم تکان بخورم. عمل کردم و درد دارم. دست و پایم هم بسته است.
او به من گفت: کجا دست و پات بسته است؟
نگاه کردم و دیدم که دست و پایم باز است.
گفت: «بلند شو!»
گفتم: نمیتوانم. من عمل جراحی کردم و تکان خوردن برایم مشکل است.
▫️او پرسید: «کجا را عمل کردی؟»
نگاهی به قفسه سینهام انداختم، میخواستم قلبم و آثار عمل جراحی را نشانش بدهم اما دیدم نه تنها اثری از زخم نیست، بلکه کاملاً جوش خورده و ترمیم شده!
به او گفتم: شما چه کسی هستید؟
گفت: «همانی که بهش متوسل شدی، همان خانمی که صداش زدی.»
حالم خوب شده بود، صحیح و سالم از بیمارستان مرخص شدم!
📚 منبع: ستارهی درخشان شام، صفحهی ۲۷۲
#حضرت_رقیه #حکایت_کرامت
💚🌦حسنات🌦💚
🖤 غزل مرثیهای برای حضرت رقیه سلاماللهعلیها
ای سربلندِ من که چنین با سر آمدی
با سر برای دیدنِ این دختر آمدی
قدری شکستهای تو ولی سرشکسته نه!
ای سر، تو بر سران دو عالم سرآمدی
با نورِ تو قدم به قدم راه رفتهام
خورشیدِ من، کِی از نوکِ نیزه در آمدی؟
ای نازنین کبوترِ من ناز کردهای
در آشیانه از چه بدونِ پر آمدی
ای غرقِ نور، از چه تنوری است صورتت؟
وای از دلم که از دلِ خاکستر آمدی
لبریز از غمم، که لبت خیزرانی است
از طشت زر، زیارتِ این گوهر آمدی
راحت بخواب خستهی راهی عزیز من
امشب خیال کن بغلِ مادر آمدی
با اشکِ دانهدانه به تو آب میدهم
ای تشنهلب به چشمهای از کوثر آمدی
حتیٰ به روی نیزه دم از حق زدی پدر
بابا چه خوب از پسِ دشمن بر آمدی
🖌 رضا یزدی اصل
#شهادت_حضرت_رقیه #غزل_مرثیه
💚🌦حسنات🌦💚
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 معنای شرافت توسط یک کارگر
🎥 بدون تعارف با «حسین صباغی» پاکبان شریف کاشانی که بستهی یک میلیاردی را به صاحبش برگرداند!
#بدون_تعارف #پاکبان_شریف
💚🌦حسنات🌦💚
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بدون تعارف با آرین سلیمی
🌹توکل به خدا و توسل به امام رضا از رموز موفقیت قهرمان المپیک
🔸وقتی نه بیماری و نه سالها شکست، نتوانست مانع قهرمانی آرین سلیمی در المپیک شود.
#آرین_سلیمی
💚🌦حسنات🌦💚