#بسیار_مهم / إنا لله وإنا إلیه راجعون
🔹ما عشت أراک الدهر عجبا
🔸هرگز در باورمان نمیگنجید که در برابر چشمان شیعیان غیرتمند عراق که همهساله میزبان میلیونها زائر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام هستند در مراسم ورزشگاهی در حریم مقدس و پاک کربلا و حرم پاک و مطهر آلالله علیهمالسلام که محل نزول ملائکه و قدمگاه اولیاء و انبیاء و ائمهی معصومین علیهمالسلام و سرزمین کرب و بلا و غم و مصیبت جانکاه آل طه علیهمالسلام است ، #زنان رقاصه و نوازنده که یاد آور #فساد بنیامیه و وارث یزید و یزیدیانند، حضور یابند و قلب مقدس امام زمان عجلاللهفرجه و اهلبیت علیهمالسلام و شیعیان پاک و مخلص را به درد آورند و با این حرکت شیطانی دل شیطانصفتان و دشمنان اهلبیت علیهمالسلام خصوصاً وهابیت خبیث را شاد نمایند و داغی جانگداز بر پیکر اسلام بگذارند.
🔸امید است با موضعگیری صریح #مراجع و #علمای اعلام، و #اعتراض فراگیر و جدی شیعیان مخلص و غیور، و اعلام انزجار از این گونه رفتارهای بیشرمانه و موذیانه، و این ظلم فاحش دردآور، این حرکت فجیع در نطفه خفه گردد و از تکرار آن در این سرزمین مقدس جلوگیری شود و با استغفار به درگاه ربوبی و عذرخواهی از ساحت مقدس ارباب غریب و مظلوم، حضرت أباعبداللهالحسین علیهالسلام و فرزند رشید أمیرالمومنین حضرت قمربنیهاشم علیهماالسلام و خاندان پاک رسول با کرامت اسلام صلیاللهعلیهوآله موجبات شادی آن حضرات فراهم و قلب جریحهدارشان التیام یابد.
✍️ فقیر : #حسین_انصاریان
▪️۱۰ مرداد ۱۳۹۸
▪️۲۹ ذیالقعده ۱۴۴۰
منبع: کانال «شبکهی ادیان» @adyan8
#کربلا
#حرمت_شکنی_رقاصه_ها
#بنی_امیه
#اعتراض_علما_و_شیعیان
#عراق
#ایران
#فدراسیون_فوتبال
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
⛔️ ورود امام زمان ممنوع!!!
شوخی نبود که، شب عروسی بود!
همان شبی که هزار شب نمیشود!
همان شبی که همه به هم محرمند...!
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید، به تمامی مردان داخل تالار محرم میشود!
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست...
آهان یادم آمد!
این تالار محضر خدا نیست، تا میتوانید
معصیت کنید!
همان شبی که داماد هم آرایش میکند...
همه و همه آمدند...
اما ای کاش امام زمانمان هم میآمد، حق پدری دارد بر ما...!
مگر میشود او نباشد؟!
عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود...
به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند: ورود امام زمان ممنوع!!!
دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک ولی...
ای کاش کاری میکردی تا من هم میتوانستم بیایم...
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید؟! من آمدم اما...
گوشهای نشست و برای خوشبختی دخترش دعا کرد...
چه ظالمانه یادمان میرود که هستی!
ما که روزیمان را از سفره تو میبریم و میخوریم، اما با شیطان میپریم و میگردیم...
میدانم گناه هم که میکنیم، باز دلت نمیآید نیمهشب در نماز دعایمان نکنی.
اشتباه میکنند،
این روزها نه مانتوهای تنگ و جلو باز مُد است،
نه ساپورترهای رنگارنگ،
نه انواع شلوارهای پاره،
و مدلهای موی غربی
و نه روابط نامشروع و دزدی
این روزها
فقط در آوردن اشک مهدی فاطمه سلاماللهعلیهما مُد شده!!
🏮 #تلنگر
💐 سالروز عروسی #امام_علی و #حضرت_زهرا را به امام زمان و شما عزیزان تبریک میگویم.
👈ارسال ویژه برای کسانی که عروسیشان نزدیک است.👉
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
هدایت شده از محمد عبدالهی
🔴 روز سیاه دموکراسی هند 🔴
#هند، خودمختاری قانونی منطقه #مسلمان نشین #کشمیر هند (جامو و کشمیر) را ملغی کرد تا بار دیگر شاهد خوش خدمت دیگری برای #اسرائیل باشد.
#مودی نخست وزیر نوبنیادگرای هند، بند 370 قانون اساسی که به کشمیر شرایط ویژه اعطا میکرد، لغو کرده و سرنوشت 13 میلیون مسلمان کشوری که 70 سال است در کشمش سه حکومت هند، #چین، #پاکستان سرگردان است، بار دیگر مورد هجوم حکومت ظاهرا دموکرات هند قرار گرفته. نیروهای نظامی هندی به کشمیر هجوم آورده و تعداد این نیروها که مسلمانان کشمیر را محاصره کرده اند به حدود یک میلیون نفر رسیده است. تمامی ارتباطات #اینترنتی قطع شده، تا امکان هرگونه اطلاع رسانی از اوضاع داخلی کشمیر، #اعتراضات و #جنایات احتمالی مسدود شود. مردمی که با وجود محنتها و نسل کشی های هولناک در طی هفتاد سال گذشته، خود بارها در حمایت از #مسلمانان مظلوم دیگر کشورها بپا خاسته اند آیا اینک صدای مظلومیت شان شنیده خواهد شد؟!
آیا این #سکوت هفتاد ساله شکسته خواهد شد؟! مدعیان #حقوق_بشر و #دموکراسی که ادعا دارند انسانها حق تعیین سرنوشت خود را دارند، و برای کوچکترین مسائل کشورهای اسلامی، نسخه #رفراندوم و #همه_پرسی می پیچند، شهامت این را دارند که از دولت هند بخواهند کشمیریها خود حکومت خود را انتخاب کنند؟ چرا باید برای حق تعیین حکومت، هزاران انسان هفتاد سال قتل عام و کشته شوند؟ و همچنان #دیکتاتوری هند خود را کشوری با ادعای #همزیستی هزاران خدا و دین و منادی دموکراسی جا زند؟!
#محمد_عبدالهی
#savekashmir
#shameonindiangovernment
#shameonindianmedia
#shameonmodigovt
☑️ @abdollahy_moh
🔴 یک دنیا حرف در دیدارهای امام خامنهای
♦️ یک دنیا حرف دارد تفاوت جایگاه پیام سیدعبدالملک بدرالدین، دبیرکل انصارالله یمن و پیام ترامپ، رئیسجمهور دولت استکباری آمریکا در برابر امام خامنهای
#اقتدار
#عزت
#امام_خامنه_ای
#أشداء_علی_الکفار_رحماء_بینهم
#ذلت_استکبار
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
⭕️ امان از ذات خراب!!!
پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
🐺گرگی در اتاقکی در آغل 🐑گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار تا توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد میکرد و به بچههایش میرسید، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند و به خاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملاً او را زیر نظر داشتم.
این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار 🐔مرغی، 🐰خرگوشی، 🐏برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش میآورد.
اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرض گوسفندان ما نمیشد!
ما دقیقاً آمار گوسفندان و برههای آنها را داشتیم و کاملاً مواظب بودیم. تولهها تقریباً بزرگ شده بودند. یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
ما صبر کردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز میگرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت.
روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
این یک گرگ است و با سه خصلتِ
درندگی
وحشی بودن
و حیوانیت
شناخته میشود اما میفهمد هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسان کرد، به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید؛ هر ذاتی رو میشه درست کرد، جز ذات خراب....!!
حکایت بعضی مسئولینه که سر سفرهی انقلاب بزرگ شدن و قبل از اون چیزی نبودن و حالا...
#معرفت_حیوان
#بی_حیایی_نامردمان
#حکایت
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
رفته بودم سرِ کوچه دو عدد نان بخرم
و کمی جنس بفرمودهی مامان بخرم
از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه
قصد کردم قدحی «ناز» از ایشان بخرم
ناز از دلبر طنّاز، خریدن دارد
بس که ابروی «تتو» با مژهاش سِت شده بود
مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم
که به خود آمده، دیدم به سرش شالی نیست!
به کجا میروم اینگونه شتابان! بخرم!
نکند دورهی چهل سال عقب برگشته؟!
یا که من آمدم از عهد رضاخان بخرم!
باتعجّب و کمی دلهره گفتم؛ بانو!
بهرتان روسری اندازهی «روبان»! بخرم؟
گفت با لحن زنانه «برو گم شو عوضی»
پسر "مش صفرم"! آمدهام نان بخرم!! 😄😂😂
شاعرشو نمیشناسم ولی خیلی باحال سروده، الآن دیگه به پسرا هم باید گفت «حجابتونو رعایت کنید خانم»
#طنز
#بی_حجابی_مردان
#آرایش_زنانه_مردان
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بیحجابی اثرات خطرناکی روی بدن و مغز زنان و مردان میذاره.
✅ واقعا دیدنی!
#بی_حجابی
#تأثیرات
#حکمت_اسلام
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میدونی روز غذا دادن کِی هست؟
🔹این سؤال را از مردم شیراز پرسیدیم. شما هم اگر پاسخ این سؤال را نمیدانید، حتماً این چند دقیقه را ببینید.
#روز_اطعام
#عید_ولایت
#احسان_عظیم
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ موزیک | 《کوچهی غیرت》
🔹 «سینا آبگون» خوانندهی جوان همدانی در جدیدترین قطعهی خود جواب دندانشکنی به موزیک «کوچهی نسترن» از ابراهیم حامدی (ابی) داد.
🔸 کار فرهنگی بسیار زیبایی که ارزش دیدن دارد.
#شهدا
#کوچه_غیرت
#پاسخ_زیبا
#کوچه_نسترن
#هجمه_فرهنگی
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
🔴 تضمین شعر «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر»
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
رَبُّهُ فیه تجلّی وظَهَر»
بود در محفل ارباب نظر
نَقل شیرینتری از نُقل و شکر
میشمردند یکایک چو گهر
مدحت صاحب شمشیر دوسر
که بشر میشود اینگونه مگر؟
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
رَبُّهَ فیه تجلّی وظهَر»
چه بشر؟ مظهر اوصاف خدا
چه بشر؟ مطلع انوار هُدی
چه بشر؟ پادشه ارض و سما
چه بشر؟ صاحب دستور و قضا
چه بشر؟ حاکم و فرمان قدر
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
هُوَ وَالواجِبُ نورٌ وقَمَر»
چه بشر؟ مرشد جبریل امین
چه بشر؟ آینهی خالق بین
چه بشر؟ نور إلهش به جبین
چه بشر؟ ناطق قرآن مبین
چه بشر؟ قاسم فردوس و سقر
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
یا لَهُ صاحِبَ سَمْعٌ وبَصَر»
چه بشر؟ باعث ایجاد جهان
چه بشر؟ علّت تکوین مکان
چه بشر؟ مبدأ اوقات و زمان
چه بشر؟ واقف اسرار نهان
آگه از هر چه به بحر است و به بَر
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
صَدَفٌ فی صَدَفٍ فیه دُرَرْ»
بشری کو به إله است ولی
حاکم مطلق حکم ازلی
داور محکمهی لمیزلی
به خداوند، علی هست علی
مدح وی آن که نگنجد به شُمَر
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
ماغَزَی غزْوَةً اِلاّ وَظَفَر»
علی آری نَبْوَد جز بشری
بشری، خود به بشر چون پدری
درگهش ملجأ هر در بدری
مادر دهر نزاید پسری
اَبَدالدّهر چو وی بار دگر
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
حَمَدَاللّه واَثنی وشَکرْ»
ای که خواهی که شوی پیرو او
اوّل از وی ره مقصود بجو
وانگهی خویش ببین موی به مو
بعد با معرفت و عقل بگو
خواه باشی به سفر یا به حضر:
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
خَصَّهُ اللّه بآیَ وَسُوَر»
آن که لوح دلش از لوث گناه
قیرگون است و همه نامه سیاه
ننهاده قدمی راست به راه
چون بگوید به چنان وضع تباه
که منم پیرو او، او رهبر؟
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
فیه طومارُ عَظاتٌ وَعِبَرْ»
پیرو او نکند میل به شر
خیر مردم بُوَد او را به نظر
به کس او را نرسد رنج و ضرر
حامی غمزدگان شام و سحر
بر یتیمان همه باشد چو پدر
«ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
وَسُلیلٌ کشُبَیرٍ وشَبَرْ»
🌹شعر عربی: از ملاّ مهرعلی خویی
🌺 تضمین از: سلیمان امینیتبریزی
💐عید سعید غدیر بر شیعیان مولا علی علیهالسلام مبارک باد💐
#مدح_مولا
#عید_ولایت
#عید_غدیر
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 زیبا همچون نماز
🌸 خاطرهای تکاندهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله 🌸
🍃 در سال ۱۳۶۲ قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسهی ما که خودش علاقهی زیادی به بچهها داشت و تنها معلمی بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز میخواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهی هفتهی آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
🍃 من همانجا غصهدار شدم چون در خانهی ما به اين چيزها بها داده نمیشد و خبری از نماز نبود!
🍃 روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه میآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاوردهای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادرنماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانهی ما از این کارها خبری نیست.
🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاجآقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خدای خود هر چه بخواهید خدای مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🍃 به خانه آمدم شب هنگامِ نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهی به سجاده كرد و با حالتی خاص اصلاً به من توجهی نکرد!
🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار بگيرم كه اينگونه نشد!
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادرنمازم را ديد، عصبانی شد، سجادهی مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
🍃 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانهی ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگرانی پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم!
🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيری نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال میكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
این روند ادامه داشت، تا در سال ۷۴ هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصلهی چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرسوجو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان «کیار» استان «چهارمحال و بختیاری» پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
🍃 یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
🍃 حال من ماندهام و سجادهی آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسی از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايی هستم و در جشن تكليف دانشآموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامی میدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب «پر پرواز» صفحهی ۱۲۲
❇️ این خاطرهی طولانی ولی زیبا را از دست ندهید ❇️
به نقل از کانال حجةالإسلام عیسوی
#داستان_نماز
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️