eitaa logo
حسن مرادی
2.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
307 ویدیو
12 فایل
@hasane_moradi ارتباط با بنده
مشاهده در ایتا
دانلود
پانزده ساله بودم،در رساله عملیه خواندم که اگر کسی گمان پیدا کند که به خاطر نکردن به گناه می افتد(ولو نگاه به موی نامحرم) واجب است ازدواج کند. یک روایت هم از حضرت صادق علیه السلام دیدم که هر کس از ترس فقر ازدواج نکند از ما نیست و به خدا سوء‌ظن دارد چون خداوند در قرآن فرموده کنید، اگر تنگدست باشید خدا از فضلش شما را بی نیاز می کند(سوره نور، آیه 32) تصمیم به گرفتم، به پدرم گفتم، ایشان خجالت می کشید درمورد این موضوع با من صحبت کند، حرف هایش را مکتوب می کرد و به من می داد، و من هم شفاهی جواب مکتوبات ایشان را می دادم، چون شنیده بودم لا حیاء فی الدین و نباید در کاری که خدا دستور داده رودربایستی داشت. خلاصه کم کم راضی شدند، هفده سالم بود که کردم، مبلغی که مراجع بزرگوار سال 1380 به طلاب مشغول به تحصیل ماهیانه پرداخت می کردند، چیزی حدود 50 هزارتومان بود. زیرزمینی هم که اجاره کردم، ماهی 50 هزار تومان اجاره اش بود.اما خداوند به وعده اش عمل کرد و لنگم نگذاشت. کنید، از خدا بترسید، از مشکلات مالی نترسید. خدا بزرگ است. @hasanemoradi
حسن مرادی
پانزده ساله بودم،در رساله عملیه خواندم که اگر کسی گمان پیدا کند که به خاطر #ازدواج نکردن به گناه می
وقتی در پانزده سالگی مکرر از پدرم میخواستم که زمینه را فراهم کند، یک روز ایشان که ارادت من به (ره) را میدانست، من را خدمت ایشان بردند. پدرم به حاج آقا فرمودند:حسن زن میخواهد ولی من میگویم حالا سنت کم است و باید درست را بخوانی و...شما نصیحتش کنید که از این حرف دست بر دارد. حاج آقا که در محراب مسجد امام حسن (ع) نشسته بود، لبخندی زد و به من نگاه کرد و فرمود: باشه، من بهش میگم که از این حرف ها نزنه ولی یک شرط دارد. شرطش این است که شما یک نامه از بیاوری که تا پایان درس و ... کاری به ایشان ندارد. ولی که امان به کسی نمیده خدارحمتش کند حاج آقا میگفت:اگر واجب شد، بر فرض اگر ازدواج با درس حتی طلبگی منافات داشت، باید ازدواج کنید و درس را رها کنید و کار کنید تا مخارج زندگی را در آورید. هر چند که خداوند روزی طلبه را تضمین کرده و این اتفاق نمی افتد. بله عزیزم، خدا با علم و حکمت کامل واجب و حرام دین را مشخص کرده ولی نمیدونم چرا بعضی از ماها احساس میکنیم، از خدا بهتر میفهمیم؟؟؟؟ @hasanemoradi
حسن مرادی
پسر بزرگم، عبدالحسین الان هفده سالش است. چند روز پیش به من گفت، بابا میخواهم ازدواج کنم. (البته من از مدت ها قبل به او گفته بودم، پسرم هرگاه احساس نیاز به ازدواج کردی، به من بگو) ، من هم استقبال کردم. خوب طبیعی است، مادرها معمولا در ذهنشان همیشه عروسشان را آماده دارند. مادرش پیشنهاد دختر حاج آقای ایرانی را دادند که مدیر یکی از حوزه های علمیه مشهد هستند و از دوستان خانوادگی ما. وقتی خانمم با خانم ایرانی مطرح کردند، بعد از چند ساعت قبول کردند که ما به خواستگاری بیاییم چهارشنبه دو هفته پیش بود، ما هم بدون معطلی سوار ماشین شدیم و به سمت مشهد پنجشنبه بعد از ظهر به خواستگاری رفتیم. دغدغه من و عبدالحسین این بود که ازدواج در کمال سهولت و سادگی انجام شود و از تجملات و خرج های اضافی که باعث دور از ذهن شدن ازدواج شده پرهیز شود خانواده ایرانی هم بسیار استقبال کردند و خودشان هم همچین دغدغه ای داشتند. قرار گذاشتیم خرج های اضافی مثل خرید عقد و مراسم های آنچنانی و جهاز مفصل و ... نباشد و سعی کنیم با شکستن آداب و رسوم غلط ، ازدواج را ساده نشان دهیم. بعد از دو جلسه صحبت عبدالحسین و دخترخانم، بله گفتند. صبح شنبه آزمایش دادند و الحمدلله مشکلی نبود. و عقد موقت خوانده شد تا امروز که الحمدلله مراسم عقد رسمی در حرم امام مهربانی ها، امام رضا عزیز برگزار شد. کمک هزینه ای که مراجع بزرگوار به طلاب متاهل در سطح عبدالحسین می دهند ، مبلغی کمتر از دومیلیون تومان است، اما وعده ای که خدا داده تامین کامل است وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(ازدواج کنید، اگر فقیر باشید خدا از فضلش بی نیازتان می کند) عزیزان این وعده الهی است، البته خدا به وعده شیطان هم اشاره می کند الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(شيطان وعده فقر به شما می دهد و به كارهاى زشت وا مى‌دارد، در حالى كه خدا شما را به آمرزش خويش و افزونى وعده مى‌دهد. خدا گشايش‌دهنده و داناست.) به وعده الهی توجه کنید، شیطان را رها کنید، هم خود ملعونش را رها کنید و هم وعده هایش را و هم دستوراتش را که تجمل و اسراف و زیاده روی است. گناه کردن باید مشکل باشد، نه ازدواج کردن دولت ها مقصرند اما ما هم کم مقصر نیستیم ، ما خودمان خیلی آداب و رسوم غلط گذاشته ایم و خرج بی خود تراشیده ایم. امروز راه کار شیطان برای مقابله با دین، فساد و فحشاء است، جنگ و جهاد با شیطان هم مبارزه با وی در این عرصه است و یکی از راه کارهای بسیار موثر مقابله، آسان شدن ازدواج و پایین آمدن سن آن است. قدم به میدان جهاد و مبارزه بگذارید و از شیطان نهراسید. برای خوشبختی پسر و عروسم هم دعاکنید، من هم مشهد دعاگویم🙏 @hasanemoradi
در مسیر بازگشت به تهران، سری زدیم به شهید غیرت، الداغی عزیز خدایا به حق این خوش غیرت در نسل ما بی غیرت قرار مده @hasanemoradi
هدایت شده از عرفان
🔰کاروان پیاده روی حرم مطهر رضوی 💢از موکب امام حسن مجتبی (ع) «۴۰کیلومتری مشهد مقدس» تا حرم مطهر رضوی 🗓۷ لغایت ۱۱ خردادماه 📄جهت ثبت‌نام: عدد ۱ را به ۱۰۰۱ ۸۸ ۱۰۰۰ ارسال نمایید. تهران 09101442508 شهرستانها 09045103946 @payepiyadeh
هدایت شده از سیدوحید نقیب پور
وَ مَن يُعَظِّم شَعَـائِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقوَى ٱلقُلُوبِ 🔹دیروز، روز شهادت حضرت صادق علیه السلام بود. متأسفانه حضرت صادق هم غریب هستند😔 درسته که دیروز، روز تعطیل رسمی بود؛ منتهی درس های ما تعطیل نشد. درس دیروز ما، تو کتاب ها نبود. بلکه درس ما در تکریم مقام حضرت صادق تو محله ازگل بود. ⚠️تو روزگاری که وضع افتضاح حجاب، اذیت کننده است، دشمن منتظره که ما هم تو خونه هامون بشینیم و فقط بگیم چرا حجاب درست نمیشه؟ ✅در صورتی که اگر تو همین مراسمات اینجوری شرکت کنیم و اینا رو پر رونق کنیم، مشکلات کمتر میشه. آنقدر که اینجور جاها حضور نداشتیم، جرأت بی حجابی پیدا کردن. 👈البته منکر کم کاری دستگاه های مسئول نیستم. ولی درست شدن حجاب، کار مردمیه نه دولتی!!! 📌پیشنهادم اینه که برای دهه کرامت تو محله هامون یه برنامه بریزیم. دهه کرامت نزدیکه پ.ن: عکاس📸 هم آقاعبدالحسین عزیز هستن. سیدوحید نقیب پور | عضو شوید http://eitaa.com/s_vahid_n
درس اخلاق حضرت استاد آیت الله جاودان دام ظله العالی پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ تهران، مسجد امام خمینی ره در ادیان گذشته، همه حرف ها در کتب آسمانی بوده، مثلا همه احکام دین در تورات بوده و به جای دیگر نیاز نبود البته بعدها علمای یهود قانون تراشیده بودند که کتاب ها پنهان باشد مسیحی ها تا دلتان بخواهد کتاب دارند ، یعنی کتاب دینی که خودشان درست کرده اند قرآن کلیات مسائل دین را در بر دارد نه همه چیز يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ وضو صد تا مساله دارد و همه از این آیه استفاده نمی شود خود پیامبر خودشان توضیح می دادند و دستور داشتند که توضیح دهند احکام دینی در قرآن مجمل بوده و احتیاج به توضیح داشته و توضیح وظیفه پیغمبر ص بوده و ایشان هم فرموده بوده اند إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ظاهرا جابر بوده، از پیامبر ص پرسیدند که ولی سوم کیست پیامبر ص دونه دونه فرمودند، توضیح لازم داشت و ایشان توضیح دادند قرار بود همه قرآن را بنویسند، کوشیده بود که مردم بیابانی همه نویسنده و خواننده شوند اسیران جنگ بدر را اجبار کردند که به بچه های مدینه خواندن و نوشتن را یاد بدهند، هر کدام ده بچه را یاد بدهند، که ۲۵ نفر بودند که در مجموع می شد ۲۵۰ نفر از رو خواندن فرق می کند با از حفظ خواندن، از رو خواندن سه تا ثواب دارد، با وضو خواندن سه تا ثواب دارد دو آیه سوره بقره را بعد از نماز عشا هر کس بخواند، ثواب شب بیداری تا صبح را دارد کتاب های گذشته، نیاز به توضیح نداشت و لذا در معرض تحریف بود، چون پادشاه زورگو، دو آیه را حذف می کرد مثلا خصائص پیامبر در کتاب های آسمانی آمده بود، ولی همه را حذف یا پنهان کرده بودند مثلا در سفیدی چشم یک نقطه خون است و بین دو کتف یک‌مهر است ولی این ها را پنهان کرده بودند اما قرآن احتیاج به تفسیر پیامبر و وصایای او را دارد وقتی در لحظات آخر پیامبر ص فرمود کاغذ بیاورید که گمراه نشوید، فرمودند که حسبنا کتاب الله و نگذاشتند که بیان کند خلیفه اول چون دوسال بود، زیاد وقت نداشت ولی او هم همین راه رفت و می گفت همین قرآن بس است خطیب بغدادی که برای هزار سال پیش است می گوید خلیفه دوم تصمیم گرفت که سخنان پیامبر را بنویسد عمومشان به او گفتند که این کار را بکن ایشون یک‌ماه بعد از ان فکر کرد، یک روز صبح تصمیمش قطعی شد، و گفت من در مورد نوشتن کتاب سنن با شما مشورت کردم، بعد داستان یهود و نصاری یادم آمد که در کنار کتاب آسمانی چیزهای دیگر را از دانش های بیگانه یاد گرفته بودند،با وجود اینکه کتاب آسمانی داشتند و من می ترسم شما هم همین کارها را بکنید و من به خدا قسم کتاب خدا را با چیزی عوض نمی کنم کسی نبود بگوید، آقا این ها توضیح کتاب خداست و لذا همه جزوه های مردم را گفتند بیاورید و همه را آتش زدند یک یهودی از یمن آمده بود به نام کعب الاحبار که خلیفه گفت در مدینه بمان و شد محل پاسخ به سوالات مردم و عائشه و زید بن ثابت و بعد هم ابوهریره پیدا شد که بیش از پنج هزار حدیث از پیامبر ص نقل کرده با اینکه یک سال و نیم بیشتر پیامبر ص را ندیده بود پسر عمروعاص هر چه پیامبر می گفت می نوشت، به او اعتراض کردند که چرا این کار را می کنی، این هم بشر است و شاید روی میل یا عصبانیت چیزی بگوید، او‌پیش پیامبر آمد، ایشان گفت بنویس از میان این دو لب غیر حق بیرون نمی آید عبدالله بن عمر از پدرش نقل می کند که قصد کرد، سخنان پیامبر ص را بنویسد و با مردم مشورت کرد و بعد از یک ماه گفت که اقوام دیگر مطلب نوشتند و کتاب خدا کنار رفت ولی من به خدا قسم چیزی را با قرآن مخلوط نمیکنم نگویید تنها در مدینه این کار را کرد، بلکه به همه شهرها نامه نوشت که هر چه نوشته از پیامبر دارد محوش کند آیا این شخص مومن بوده؟ مردم هم ارادتمند به ایشان بودند و همه آثار را محو کردند ایشان می خواست یک نفر را بفرستد کوفه که شهر لشگری بود و در زمان خلافت ایشان ساخته شد. ایشان بدرقه کرد و تا مقداری آمد و بعد تجدید وضو کرد و گفت که در کوفه صدای قرآن از همه جا بلند است، مواظب باشید صدای دیگر نیاید بصره هم همین طور، شهرهای دیگر هم همین طور یک فردی کمی باهوش بود و می خواست بیشتر بفهمد از هر کس تفسیر آیات را می پرسید کسی جواب نمی داد یا جرأت جواب نداشت تا اسکندریه رفت و عمروعاص آنجا حاکم بود، از عمروعاص سوال کرد و عمروعاص نامه نوشت و گفت همچین شخصی پیدا شده، گفتند که تحت الحفظ به مدینه بیاریدش