eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
652 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
| 😊| قیمت کتاب با احتـــرام 69/000🦋 خــرید از ما با تخفیف 62/000🎁 📕این کتاب راوی زندگی و خاطرات زیبای " " معروف به شهید است..▫️🦋 خاطرات یک جوان دهه هفتادی که به جای آلمان سر از سوریه در آورد و چقدر زیبا به سوی خدا پر کشید❤️😊 در کتاب زیبا و خواندنی «بیست و هفت روز و یک لبخند»، خانم فاطمه رهبر خاطرات او را از دوستان و همرزمان و خانواده‌اش گردهم آورده تا بیشتر با سبک زیستن شهید بیست و پنج ساله این اثر آشنا شویم... 👈در بخشی از این کتاب میخوانیم: ((پسری که سالیان سال، بسیجی بودنش را، آن هم بسیجی فعال بودنش را🔖، حتی دوست و فامیل متوجه نشده بوده؛ پسری که خیلی از دوستانش،‌بعد از شهادتش، متوجه سوریه رفتنش شده‌اند. این پسر اهل تظاهر و سوءاستفاده نبوده. متواضع بوده و می‌گفته؛ من برای دل خودم و اعتقادِ خودم به بسیج رفته‌ام، و حالا هم برای وظیفه‌ای که روی شانه‌ام سنگینی می‌کند، راهیِ می‌شوم …))❤️🖇 ✍🏻نویسنده:فاطمه رهبر ▫️ناشر:خط مقدم ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه ــــــــــــــــــــــ @Yaa_zahra18 @hasebabu🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 »کتابی است که می‌شود ساعت‌ها با آن خندید و روزها با آن اشک ریخت. کتاب را که ورق می‌زنی انگار برایت همه شهدا تصویر می‌ شوند و تازه می‌فهمی آنهایی که فدایی زینب شدند، چقدر شبیه هم هستند. فرقی نمی‌کند اسمشان چه باشد! محمد بلباسی، محسن حججی، مصطفی صدرزاده، مهدی نوروزی یا حمید سیاهکالی و... اینها همگی «یادشان بود» تا ما «یادمان باشد» راه، از آسمان می‌گذرد! 💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖 اگر دنبال کتابی برای آرامش روح، برای پیدا کردن راه یا حتی برای به بهترین عزیزانتان هستید، این کتاب را حتما بخرید و بخوانید و هدیه بدهید. از آن دست کتاب‌هایی که نمی‌شود بدون گریه تمام کرد! از آن دست کتاب‌هایی که دوست نداری تمام شود، از آن دست کتاب‌هایی که وقتی به آخر می‌رسی، نمی‌دانی اول راهی یا آخر راه! فقط می‌شود گفت باران کلمات که می‌بارد، دلمان برایشان تنگ می‌شود، راه می‌افتیم بدون چتر؛ ما بغض می‌کنیم، آسمان گریه!
رهبـــرمعظم انقلاب: اخیراً کتابی را خوانده‌ام که ماجرای زندگی زن و شوهر دهه هفتادی را روایت میکند و از ماجرای نذر روزه‌گرفتنشان برای برپایی مجلس بدون گناه عروسی شگفت زده شدم ... اشاره‌شان به کتاب « باشد» بود؛ آقا گفتند که ماجرای این باید در تاریخ ثبت شود؛ و اشاره کردند که « اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود میشود🕊. ـــــــــــــــــــــ رمان و باشد قیمت 100/000تومان 🦋 خرید از ما با /000تومان🎁 @hasebabu
🌱 کمیل را باید فهمید🕊 اوایل دهه ۷۰ وقتی تازه به محل آمده بودیم، پنجشنبه شب ها یک دستگاه اتوبوس می آمد جلوی مسجد ، نماز گزار ها را بعد از نماز مغرب و عشا می برد مسجد جامع🕌 برای دعایِ کمیل 🤲🏻، راه دوری بود ... از این سر شهر تا آن سر شهر . من بیشتر وقت ها بعد از نماز به دلایل اشتغالات درسی📚 به خانه برمیگشتم🏡 و کمتر توفیق شرکت پیدا می‌کردم، اما محمودرضا هر هفته می رفت ✨ یادم هست بار اولی که رفت و بعد از دعا به خانه برگشت ، حسابی اشک ریخته بود 😓 🔹گفتم :«خوب بود؟»⁉️ 🔹 گفت:« حیف است آدم این دعا را بخواند ،بدون اینکه بداند دارد چه میگوید .»💫✨ توقع این جواب را نداشتم سنی نداشت آن موقع 😳🙂 این حرفش از همون شب توی گوشم مانده ،هرگز وقت نوای دعای کمیل 🔊 را می شنوم، همیشه به یاد محمود رضا و این جمله اش می افتم🍃💚 کتاب «تو شهید نمی‌شوی»، روایت‌هایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم به قلم برادرش احمدرضا است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱ارسال به سراسر نقاط کشور قیمت این کتاب زیبا 30/000ت🦋 @hasebabu ـــــــــــــــــــــــ
🏮 مجموعه 🔸 این مجموعه به زندگی شهید ابراهیم هادی، شهید علی لندی، شهید محسن حججی، شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهید مرتضی مطهری می‌پردازد. کتاب‌های مذکور با متنی روان و کودکانه و با شخصیت‌پردازی فوق‌العاده برای معرفی اسوه‌های اخلاقی به کودکان و همچنین آشنایی آن‌ها با قهرمانان وطن کمک خواهد کرد. — — — — — — — — — — — — 🔸قیمت: 150 هزار تومان اما👇 🎁قیمت با تخفیف ویژه فقط : 🔥 135.000 🔥 — — — — — — — — — — — — @hasebabu
📚بسته ۵ جلدی کتاب کودکِ 1️⃣ کتاب ♥️کتاب «عمو قاسم» کوشیده است با بیان بیست داستان، کودکان و نوجوانان را با زوایای مختلف شخصیت آشنا کند. تصویرسازی های هنرمند متعهد آقای میکائیل براتی و تمرین های موجود ذیل هر داستان، بر جذابیت کتاب برای مخاطب افزوده است. 2️⃣ کتاب 👌۲۱ داستان جذاب و شیرین از زندگی از شهدای مدافع حرم از نسل دهه هفتادی ها است که بعد از شهید صیاد شیرازی دومین شهیدی بود که رهبر انقلاب پیکر او را بوسیدند و این شهید را دارای ویژگی های ممتازی برشمردند که خداوند این چنین او را به در برابر ذلت خواهی عده ای نزد ملت ایران تبدیل کرد. 3️⃣ کتاب 🏃‍♂️چیزی که از علی قهرمان ساخت، قلب پاک و روح ایثارگرش بود. همه نوجوان های ایران علی لندی هستند، اگر مثل او جز خودشان به فکر دیگران هم باشند و تمرین کنند، گاهی دیگران را به خودشان ترجیح می دهند. 🔰پسر نوجوانی اهل خوزستان که برای نجات جان خانم همسایه شان دچار سوختگی شدید شد و نهایتا به شهادت رسید. 4️⃣ کتاب 👦 او از همان کودکی از بیکاری متنفر بود. یا می خواند، یا می کرد یا مشغول و بود. به اندازه نیاز هم استراحت و داشت. ابراهیم هادی در کنار همه اینها، هوای اطرافیانش را هم داشت. اگر در کنارش آدم فقیری زندگی می کرد، به او کمک می کرد و از کنار نیازمندی اگر می دید بی تفاوت از کنارش نمی گذشت... 5️⃣ کتاب مرتضی از همان کودکی وقتی قفسه های کتابخانه ی پدر را می دید حسرت می خورد. گاهی به سراغ کتابها می رفت، برشان می داشت و آنها را ورق می زد، اما با حسرت سر جایشان می گذاشت. از اینکه نمی توانست بخواند و از نوشته های کتابها سر در بیاورد ناراحت بود. پدر که شوق خواندن و نوشتن مرتضی را می دید، خیلی زود او را به مکتب خانه سپرد... 🌺داستان هایی خواندنی از استادِ معلم 🔷 مناسب سنین ۶ الی ۱۲ سال — — — — — — — — — — — — 🔸قیمت: 150 هزار تومان اما👇 🎁قیمت با تخفیف ویژه فقط : 🔥 135.000 🔥 — — — — — — — — — — — — @hasebabu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 کتاب فراری ها یه کتاب جالب و تاثیر برانگیزه🥺روایتی از چند تا که برای اعزام به و از حرم بی بی جان حضرت زینب س مجبور میشن خودشونو افغانستانی جا بزنن،،دین و ملیتشون رو تغییر میدن و تو این مسیر چه اتفاقاتی که براشون مشکل ساز میشه و ....🕊️★ دوست من★✌🏻🍃 هدیه ے این کتاب زیبا و خواندنی📗 هم 40/000تومانه🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــ کانالمون در ایـــتا🍃⤵️ https://eitaa.com/hasebabu ـــــــــــــــــــــ
روز آخر که پلاک ها را دادند و می خواستیم سوار اتوبوس شویم و برویم پای پرواز✈️ دوباره من را خواستند ... _آقای فلانی ! شما برو ساکت را بردار باید برگردی !نمیتونی با ما بیایی ! +چرا ؟😳 _شما ایرانی🇮🇷 هستی ! + آقا به کی به کی قسم که من افغانستانی🇦🇫 ام !این هم گذرنامه ام📓 !من مدرک دارم ! کی گفته من ایرانی‌🇮🇷ام؟😨 مسئول اعزام گفت : ما استعلام می‌گیریم ! اگر گذرنامه تون📓جعلی باشه و مشخص بشه ایرانی🇮🇷 هستید زندانی⛓️ داره ها ... گفتم : باشه ! گفت: آقا برات پرونده میشه ها ... گفتم : باشه !اصلاً این گذرنامه هم برای شما برید و استعلام بگیرید ... گرفتند و گفتند : اگر مشکلی باشه همون جا از پای پرواز✈️ برت میگردونیم ... گفتم : باشه ! اومدم پای پرواز هیچ خبری نشد ... می‌دانستم استعلام نمی‌گیرند😎 به دمشق رسیدیم و من هم شدم جزء نیروهای 😍💫 کتاب [فراری ها] فراز هایی از مبارزه برای حضور در جنگ سوریه است ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱ارسال به سراسر نقاط کشور قیمت کتاب 40/000ت خرید از ما با تخفیف36/000ت ـــــــــــــــــــــــ @hasebabu
🎀 🦋 سوفیا لبخند زد‌‌ و با تمسخر و ادا گفت: «اوه! نامزد! آره خودت را برسون تا ندزدیدنش. پس بذار اقلا یه سلفی بگیریم.» و در کنار سارا ایستاد و عکس گرفت.. باز هم با خنده، دستی به بلوز سارا کشید و گفت: بلوز آبی آستین بلند یقه دار....با شلوار کتون!.. اوهوم... بهت میاد! یه مدل خاصی شدی. سارا با بی میلی کنار میز ایستاد و سوفیا از او عکس گرفت. بالاخره از هم خداحافظی کردند. سوفیا یک لحظه برگشت و از سارا که در حال رفتن بود باز هم عکس گرفت. عکس ها را انتخاب کرد و گزینه ارسال را برای دیبا زد. و نوشت: «داره میره فرودگاه. حتما جلوی ورودی فرودگاه پیاده میشه. زمانی که وارد ساختمان اصلی فرودگاه نشده تموم بشه.) سارا به ایستگاه مقابل فرودگاه رسید. همان لحظه فرهاد از سالن فرودگاه بیرون آمد و به سمت ایستگاه تاکسی روانه بود که ناگهان سارا را دید. صدا زد: "ساراجان! اینجا!" سارا به سمت صدای فرهاد برگشت و ذوق زده، قدمی بلند به طرف پیاده رو برداشت. همان لحظه ماشین تویوتایی با سرعت بالا سر رسید و در کمال ناباوری محض چشمان فرهاد، محکم به سارا زد و او را چند متر آن طرف تر پرتاب کرد. فرهاد كيف و چمدانش را انداخت و در حالی که فریاد میکشید: «سارا!!!!! به سمت او دوید. سر سارا به جدول خورده بود. روسری اش غرق خون بود و از زیر خون بیرون می زد، فرهاد شوکه شده بود. سارا کف پایش را به کف آسفالت می کشید و صدای نامفهوم و ضعیف از گلويش خارج میشد. دسته گلی که سارا خریده بود افتاده بود زمین ودر اطراف پخش شده بود. فرهاد کنار او روی دو زانو افتاد؛ سر سارا را بلند کرد و روی پایش گذاشت.... @hasebabu