eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
681 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب نامزد گلوله ها، روایتی جذاب از زندگی سردار نامزد گلوله ها، مسافرت کوتاهی است از صبح قنات ملک پرچشمه تا نیمه شب سرد فرودگاه بغداد. ادای دین مولف کتاب، مرتضی سرهنگی، به کسی که می دانیم ترکش ها و گلوله های بی معرفت، سال ها دنبال او بودند. سرهنگی این بار با قلم شاخص خود، مهم ترین رویدادهای زندگی را برایمان روایت کرده است. ✓قیمت کتاب 100/000ت ♡قیمت با تخفیف 95/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
۹ دی ۱۴۰۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «من نامزد گلوله‌ها هستم» جواب شهید حاج قاسم سلیمانی به پیشنهاد نامزدی انتخابات ریاست جمهوری بود.  ـــــــــــــــــــــــــــ 📚 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
۹ دی ۱۴۰۲
گزیده ای از کتاب رو باهم بخونیم: ☆نوشتم نه به خاطر اینکه دورادور سلام و علیکی داشتیم و یکی دوبار هم به قاعده یک کف دست با هم نان و نمک خوردیم، ♡نوشتم نه به خاطر اینکه می دانستم بچه های لشکر 41 ثارالله را کم و بیش خودتان بزرگ کردید، بعد هم کتاب خاطرتشان را واو به واو خواندید و زیر سایه بلندتان لباس چاپ پوشیدند، تا خوش قوارگی بچه های لشکر را نشان دهید. ✓کتاب " " را درباره شما، برای جووان ها نوشتم، این دو کلمه را خودتان جایی گفته بودید، همان جایی که به شما گفتند بیایید و نامزد ریاست جمهوری بشوید، شما جواب داده بودید «من نامزد گلوله ها هستم». ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
۹ دی ۱۴۰۲
سلام دوستان وقتتون بخیر 🌺
۹ دی ۱۴۰۲
یه نکته ای بگم خدمتتون 🦋
۹ دی ۱۴۰۲
خیلی از دوستان پیام میدین که دوست داریم وارد کار فروش کتاب بشیم برامون توضیح بده ـــــــــــــــــــــــــــ به خیلیاتون ویس دادم یا پیام دادم و متاسفانه خیلی از سوالاتون بی جواب مونده چون حقیقتا خیلی سرم شلوغه و واقعا نمیرسم این ریز سوالا رو جواب بدم پس اینجا میگم ان شاءالله که به جواب سوالاتون برسین🌺
۹ دی ۱۴۰۲
اول اینکه عزیزایی که سوال میکنین حقوقت رو بهمون بگو ۱)بنده حقوق ثابتی از جایی نمیگیرم ۲)تو فروش سود هس به اندازه فعالیت و تلاشت همینطوری که شاهد هستین ما تو کانال تخفیفات ویژه میزنیم، ارسال رایگان میزنیم اینا اگه بانی نداشته باشم خب از سود کتاباست چون واااقعا عاشق این کارم و دوست دارم عزیزان از این موقعیتها استفاده و کتب مورد علاقه شون تهیه کنن 🌹 پس نمیشه گفت سود فروش گل و بلبل هس و عاااالیه ولی همین اندک سود واقعا پربرکته اگه قدر کارمون بدونیم
۹ دی ۱۴۰۲
دوم اینکه میگین این واریزیا واقعیه یا فیکه🙄 اینو اصلا درک نمیکنم، بله میشه از طریق یه برنامه واریزی فیک درست کرد گذاشت گروه ولی به چه قیمت؟! من واریزیا رو همراه با چت رفقا میذارم کانال✅ و الحمدلله اکثر رفقای کتابخون و مشتری کتاب همیشگی شدن برام اعتماد خیلی مهمه،و الهی شکــــــر اگه تا اینجا موفق بودیم به لطف خدا و نظر شهدا و محبت دوستان
۹ دی ۱۴۰۲
خلاصه و مختصر و مفید بگم ان شاءالله اگه دوست دارین وارد این حیطه بشین یه کانال بزنین کانالتون بیارین بالا چند سفارش اول رو خودم براتون ثبت میکنم بعد وصلتون میکنم به دفترمون☺️ ـــــــــــــــــــــ ببخشید دیگه واقعا امروز نتونستم تماستونو پاسخ بدم یا ویس ها رو ریز ب ریز جواب بدم
۹ دی ۱۴۰۲
عذرخواهی میکنم رفقا ببخشید پیاما طولانی شد❤️
۹ دی ۱۴۰۲
خب بریم برا معرفیامون☺️
۹ دی ۱۴۰۲
⭕️ماجرای یک ازدواج متفاوت😳 📗 معرفی کتاب « » خاطرات جانباز به روایت مادر ✅ آن خانم به خواستگاری حاج حسین آمد و حسین شرایطش را پذیرفت! همسرش ماما بود، خودش درخواست کرده بود که با جانبازی ازدواج کند که درصد جانبازی‌اش بالا باشد. بنیاد هم حاج حسین را به او معرفی کرد. خانمش با یکی از مسئولان بنیاد شهید به خانه ما آمدند و با حاج حسین صحبت کردند. هرچه حاج حسین تلاش می‌کرد تا عروس خانم را از این امر منصرف کند، موفق نشد. حاج حسین می‌گفت من مانند یک نوزاد نیاز به مراقبت دارم، از صبح باید مشغول انجام امور من باشید و تمام کارها را با دقت انجام دهید... شرایط را برایش توضیح می‌داد. حاج حسین در انجام امورش خیلی دقیق بود، مثلاً دوست نداشت آبی که از لیوان می‌خورد، کمی روی گردنش بریزد، حساسیت‌ها و دقت بالایی داشت، ما هم خودمان در خلال این چند سال یاد گرفته بودیم که چه کار کنیم. بعد از صحبت‌های حاج حسین با این خانم و توافق اولیه، یک سال و نیم طول کشید تا این خانم رضایت خانواده خود را جلب کنند. بعد از خواندن خطبه عقد هم، خانمشان بلافاصله به خانه ما آمد، می‌خواست خودش یاد بگیرد که چطور از حاج حسین پذیرایی کند و امور را در دست بگیرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌺 قسمتی که خواندید، تنها بخشی از کتاب تب ناتمام بود. ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
۹ دی ۱۴۰۲