eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
660 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که  بعد از شهادتش گفت: کمرم شکست؛ رشادت‌ ها و شجاعت‌ های شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه می‌ گذاشتم و می گفتم مراقب خودتان باشید. ــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
بعد از 99 روز! آرزویش بود بی‌سر باشد مثل اربابش. پیشانی‌اش یک تکه یخ بود. دست کشیدم توی موهایش. همان موهایی که تازه کاشته بود. همان موهایی که وقتی با امیرحسین بازی میکرد، میخندید و می گفت: «نکش! میدونی که بابت هر تار اینها پونصدهزار تومن پول دادم؟! » یک سال هم نشد. امیرحسین را گذاشتم روی سینه اش.😭 تازه هشت ماهش شده بود. 🥀 یک بار از مراسم تشییع پیکر یکی از رفقایش برگشته بود. گفت که بچۀ سه ماهه اش را گذاشتند روی تابوت، ولی تو این کار را نکن. بگذارش روی سینه ام. وقتی گذاشتمش، چنگ انداخت توی ریش های بلند بابایش. ــــــــــــــــــــــــ .... ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا واقعاً نشسته بودم بالای سرش، توی معراج😭. مشمع را بازتر کردم. یاد کفن و پلاک و تسبیحی افتادم که توی خواستگاری به من هدیه داده بود. مال تفحص بود. توی غربت، خبر شهادتش را شنیدم. زنگ زد که با پدر و مادرم بیا توی منطقه تا باهم برگردیم. یک ماه توی ولایت غریبی چشمم به در سفید شد. هی امروز فردا می کرد. آخرم خودش نیامد و به قول خودش «خبرش آمد.»💔 ــــــــــــــــــ .... ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 دهه هفتادی بودی و توی ۲۰ سالگی شهید شدی. یعنی در اوج جوانی. ☘️ شیطنتِ هم‌سن‌وسال‌های خودت را داشتی؛ اما با شهادت در راه دفاع از حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام عاقبت‌بخیر شدی. 📖 حالا کتابت برای چهاردهمین‌بار چاپ شده.کتابی که از سرگذشتت، از عمر کوتاه ولی پُربارت حرف می‌زند. 📘 را می‌گویم. 🤔 راستی! یک روز بعد از حیرانی، بر آدم چطور می‌گذرد 🟢قیمت کتاب 180/000ت 🔴قیمت با تخفیف 170/000ت ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🌹 شهید مدافع‌حرمی با موهای اتوکشیده و خامه‌ای! 🔺محمدرضا حلقه وصلی بود بین تمام دوستانش. به خاطر اخلاق خوبی که داشت و مهربانی‌اش، با هر طیف جامعه تفاهم داشت. اینگونه نبود که قیافه بگیرد و فقط دنبال بچه‌حزب‌اللهی‌ها باشد یا فقط جذب بچه‌هایی باشد که خیلی پایبند نیستند. با هر تیپ و ظاهری، تعامل می کرد. 📖 یک روز بعد از حیرانی @hasebabu
همه گریه می‌کردند جز مامان‌فاطمه. انگار گریه‌کردنش هنوز زود بود. گفته بود: «چرا گریه می‌کنید؟ محمدرضا می‌خواست داماد بشه، حالا شهید شده. شهیدشدن که از دامادشدن بهتره.» مهدیه بی‌صدا اشک می‌ریخت و برای آرام‌شدن دل خودش زمزمه می‌کرد: «الا بِذِکرِالله تَطمَئِنّ القُلوب.» ـــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📘 با 160/000 ت🔥 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
✍: نشسته بودم گوشه ی رواق که سخنران گفت: (اینجا جاییه که می تونن چیزی که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن،....) 🥺 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•