eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.8هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
790 ویدیو
5 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــ همه دور خاتون را گرفته بودند و به حرف‌ها و نفس‌نفس زدن‌هایش گوش می‌دادند. زینب که پشت سر بقیه ایستاده بود و پاهایش یاری نمی‌کرد که جلوتر برود، چشم‌هایش را بست و نفس عمیقی کشید. بدنش سرد شده بود و دنبال جایی برای نشستن می‌گشت. درست مثل وقتی که وسط کوچه، جلال راه او را بسته بود و بدون هیچ مقدمه‌ای از لیلی خواسته بود که با او ازدواج کند. هنوز لیلی دهانش باز نشده بود تا حرف بزند که جلال، حلقه‌ای طلایی کف دستش گذاشته بود و گفته بود که عبدالرضا را گرفتند و بردند. لیلی ناخودآگاه حلقه را زمین انداخته بود و... ــــــــــــــــــــــــــ 📚 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
#آقا_زاده_ها📚 کتاب فوق از یک‌سو تصویرگر زندگی #آقازاده‌هایی است که به جای تجارت دنیا و غوطه‌ور شدن
با همان سن‌وسال کم، عارفی بود بزرگ. پدر هم نتوانسته بود او را بشناسد. وصیت‌نامه‌‌اش را که گشود، اشک شوق در چشمانش دوید از آن‌همه عظمت پسر. پسر به چه چیزها اندیشیده بود. نگران بود که حتی درس خواندنش هم، لطمه‌ای به بیت‌المال زده باشد. با آن‌همه مراقبت در کارها و درس‌ خواندن، نوشته بود: «آقاجان! موتور گازی‌ام را بفروشید و هرچه پول دارم از بانک بگیرید، تمامش را به بیت‌المال تحویل دهید؛ چون شاید با این طرز درس خواندن، حق من نبود که از بیت‌المال مصرف کنم، و من نمی‌توانم جواب حق‌الناس را بگویم... ــــــــــــــــــــ 📚
رحمان مطمئن شد که صدا، صدای پای خانمجان نیست. - شمایین راضیه خانوم؟ راضیه تنها توانست جواب سلام رحمان را بدهد و دوباره خاموش بماند سر جایش. چشم دوخته بود به چشمان رحمان که دوخته شده بودند روی زمین. خواست برود که رحمان گفت: «راضیه خانوم ما رو هم حلال کنین ما قصدمون خیر بود ولی آقا ناصر آب پاکی رو ریخت رو دست مون.» راضیه آمد چیزی بگوید ولی نه حرفی برای گفتن داشت و نه زبانش میچرخید تا چیزی بگوید. رحمان آرام رفت، رحمان بدون عصا رفت و جای قدم هایش بزرگ تر از همیشه بر روی برف ها جا ماند. سوز سردی میآمد ولی راضیه تکیه بر دیوار ایستاده بود و پرده ی جلوی در را پیچیده بود دورش و گریه می کرد.» ـــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ❤️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــ 📌سپس پای شاگردان ایشان به میان می آید و از زبان مرحوم قاضی، احوالات و مشی و مرام برخی از زبده ترین شاگردان ایشان مثل علامه طباطبایی ، سید هاشم موسوی حداد و محمدتقی بهجت به تصویر کشیده می شود. نحوه ی سلوک، طریقه آشنایی با سید علی آقا و مرارتهای این شاگردان نیز از زبان سید علی قاضی بیان می شود. ــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــ توی دلم می‌گویم: نمی‌شد نری، بمونی همین جا خدمت کنی، مگه کشور به جوونایی مثل تو کم احتیاج داشت، پسرم؟ هنوز حرفم تمام نشده صدای نوید می‌پیچد توی سرم که می‌گوید: «فقط خون گرم شهیده که این انقلاب رو به صاحب‌الزمان می‌رسونه بابا، فقط خون شهید.» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚✨ ــــــــــــــــــــــــــــ📖ــــــــــــــــــ همیشه اتفاق می‌افتد که کسی را برای آخرین بار می‌بینی، بی‌آنکه بدانی این آخرین نگاه است. حرف‌هایش را می‌شنوی و اصلا به ذهنت هم خطور نمی‌کند که این آخرین حرف‌های بین شما دو نفر است. چقدر اینکه نمی‌دانم آخرین‌ها کی و کجا برایم رقم می‌خورد عذابم می‌دهد! ـــــــــــــــــــــــــــــــ🦋ــــــــــــــــــــــ @hasebabu
📚 ❤️ همه در اتاقی که با نور فانوسی روشن بود، کنار هم غم‌زده نشسته و منتظر بودیم. وضعیت سختی بود، اما کنار هم بودن به ما یادآوری می‌کرد که هنوز زنده‌ایم. هوای بیرون بوی نم سفت سوخته می‌داد و پر از دوده بود و آرامش، این کلمۀ قشنگ — که چند ماه قبل، نه چند روز قبل، در نگاهمان، در حرف‌هایمان، در زندگی‌مان بود — دیگر نبود. ــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 72/000 🟡قیمت با تخفیف 68000 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🥀شهادت مگه قسمت هر کسی میشه؟! 🥺 می‌دونی چه شهادتی قشنگه؟! سه روز تشنه و گرسنه باشی، لبت از تشنگی ترک برداره، بعد شهید بشی! روی خاکای گرم، زیر آفتاب بیابون، غریب و تنها روی زمین بیفتی؛ مثل امام حسین. حاج‌خانوم! من شهید شدم گریه نکنی! دشمن شادمون نکنی! نذار مردم ناله‌هات رو بشنون. محکم باش. صبر کن مادرم.» ـــــــــــــــــــــــــ 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
✂️ «...این دنیا با تمام زیبایی‌هایش محل گذر است نه وقت ماندن. همه بایستی برویم. دیر یا زود فرقی نمی‌کند. چه بهتر که زیبا برویم. ما - مدافعان حرم- خود نمی‌رویم، گویی صدایمان می‌زنند. قلبمان پایمان را به حرکت وامی‌دارد. آیا جز این است که دختر علی (ع) و سه سالهٔ امام حسین (ع) بر روی اسم ما مهر شهادت زده‌اند. من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین‌تر از قاسم و اکبر حسین (ع) نیست. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
محمد تقی جان! تو هنوز خیلی جوانی. اسلام و مسلمین خیلی به وجودت نیاز دارند. از خدا می‌خواهم شما و امثال شما را برای حفظ و عظمت اسلام نگه دارد. - داری نفرین می‌کنی یا دعا؟ این منم که به اسلام احتیاج دارم. این منم که خون توی رگ‌هایم سنگینی می‌کند و دلم می‌خواهد تا تر و تازه است، برای حفظ دین و ناموسم خرجش کنم. اگر خون من ریخته نشود من می‌میرم، وقتی هم بمیرم، هر کسی به بدنم دست بکشد نجس می‌شود و نیاز به غسل مس میت پیدا می‌کند. دعا کن با ریخته شدن خونم، طاهر بشوم. دعا کن، دعا کن سید جان. تو را به جدت دعا کن... 📚 🥀 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
✂️ «...این دنیا با تمام زیبایی‌هایش محل گذر است نه وقت ماندن. همه بایستی برویم. دیر یا زود فرقی نمی‌کند. چه بهتر که زیبا برویم. ما - مدافعان حرم- خود نمی‌رویم، گویی صدایمان می‌زنند. قلبمان پایمان را به حرکت وامی‌دارد. آیا جز این است که دختر علی (ع) و سه سالهٔ امام حسین (ع) بر روی اسم ما مهر شهادت زده‌اند. من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین‌تر از قاسم و اکبر حسین (ع) نیست. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
محمد تقی جان! تو هنوز خیلی جوانی. اسلام و مسلمین خیلی به وجودت نیاز دارند. از خدا می‌خواهم شما و امثال شما را برای حفظ و عظمت اسلام نگه دارد. - داری نفرین می‌کنی یا دعا؟ این منم که به اسلام احتیاج دارم. این منم که خون توی رگ‌هایم سنگینی می‌کند و دلم می‌خواهد تا تر و تازه است، برای حفظ دین و ناموسم خرجش کنم. اگر خون من ریخته نشود من می‌میرم، وقتی هم بمیرم، هر کسی به بدنم دست بکشد نجس می‌شود و نیاز به غسل مس میت پیدا می‌کند. دعا کن با ریخته شدن خونم، طاهر بشوم. دعا کن، دعا کن سید جان. تو را به جدت دعا کن... 📚 🥀 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•