هدایت شده از کانال حسین دارابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن این چه وضع خونه زندگیه؟
جواب زن منطقی بود😁
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
•°•یه جا خیلی قشنگ نوشته بود که:
🍃توکل خیلی مفهموم قشنگی داره،
یعنی؛خدایا من نمیدونم چجوری،
ولی تو درستش کن:)✨💗
ـــــــــــــــــــــــــــ
شبتون بخیر ❤️
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
☆بسم رب الحسین ع☆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@hasebabu
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْىء قَدْراً"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
آدم ها جدا از عطری که به خودشون می زنن، عطر دیگه ای هم دارن که اتفاقا تاثیر گذارتر هم هست، عطر چشم هاشون، عطر حرف هاشون، عطری که فقط مختص شخصیت اون هاست و متاسفانه در هیچ مغازه ی عطر فروشی پیدا نمیشه.
📕 قهوه سرد آقای نویسنده
✍🏻 روزبه_معین
@hasebabu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجای دلم بگذارمت؟
سلاااام رفقای جان ان شاءالله که حال دلتون عالی باشه ❤️😍
@hasebabu
#مار_و_پله
🔥 روایتی جذاب و امنیتی بر اساس زندگی ادمین کانال داعش در ایران
♦️ زنی بیستوچندساله که مادر دو بچۀ قدونیمقد است که بههمراه فرزندانش راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچههایش را گرفته و از سرزمین داعش، فرار کرده و مجدداً به ایران بازگشته است.
🔻 زنی ریزنقش با قدی کوتاه. زنی که میتواند در یکی از استانهای شرقی، غربی یا جنوبشرقی کشور سکونت، داشته باشد. خانم ادمین، عنصر پیوستی گروهک داعش! زنی که از صحنههای دلخراش کشتار داعش لذت میبرد و فکر میکند دیدن اجرای حکمِ دین، خوب است.
💥 زنی که وقتی دستگیر میشود، اعترافات جالبی دربارۀ امیران داعش مطرح میکند.
ــــــــــــ
قیمت کتاب 200/000ت
قیمت با تخفیف 180/000ت
★᭄ꦿ↬ @hasibaa2 📲
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم؛ از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطۀ اول بدم میآید. از عصر روز اول دردسرهای من شروع میشود. همیشه جرقۀ دعوا را عالیه میزند. سودابه از مسجد میآید و با کنایه حرف میزند، فکر میکند من چیزی به بازجو گفتم که چهل روز بازداشت بوده. رگبار حرفهای سودابه اعصابم را خرد میکند. به ده نفر قول دادهام که صبور باشم؛ از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و... ولی مگر حرفهای بیربط سودابه میگذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد! همه توی هال نشستهایم. ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده، خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو میرود
🏷️ برشی از کتاب #مار_و_پله
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📌باور کن رفیق در تقدیر هر انسانی معجزه ای از طرف خدا تعیین شده که قطعا تو زندگی، در زمان مناسب نمایان میشه
، ✓یک شخص خاص
✓ یک اتفاق خاص،
و.....
📍 منتظر اعجاز خدا تو زندگیت باش،... 😉
💢☜البته فاقد تردید❥🤫
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 #زندگی_زیر_پرچم_داعش
🔺چشیدن طعم تلخ زندگی در پایتخت داعش
#امنیتی❌
🔹️این اثر شاید متفاوتترین کتابی باشد که تا به حال دربارۀ بحران سوریه، داعش و «جنگ جهانی» موجود در این کشور نوشته شده است.
🔹کتاب از سه بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، خاطرات یکی از مخالفان نظام سوریه به نام سامر آمده است. او که در رقه زندگی میکرده، هم خاطراتش را از مبارزه با نظام سوریه نقل کرده و هم مبارزه با برخی مفاسدی که در این کشور وجود داشت و مردم این کشور را تا این حد از نظام شور دلزده کرده بود. همچنین خاطراتی از جریان سقوط شهر محبوبش به دست داعش و فجایعی که بر سر مردم این شهر آمد و گریختنش از پایتخت خلافت.
🔹در بخش دوم، خاطرات خبرنگار جنگی بیبیسی از روزهای درگیری کردها (با حمایت آمریکاییها) با نیروهای خلافت و کشتاری که در این بین از مردم شهر صورت میگرفت نقل شده است. و در بخش پایانی نیز دو مصاحبه با دو نیروی خارجی داعش است که زمانی در پایتخت دولت وحشت زندگی میکردهاند.
🔸 ازجمله آثار نویسنده و مترجم میتوان به کاملاً سری، جاسوس استورم، فرمانده در سایه، من در رقه بودم، روزی روزگاری القاعده و... اشاره کرد.
✍🏻 به قلم: وحید خضاب
📚 انتشارات: شهید کاظمی
🔴 قیمت کتاب 160/000ت
🟡 قیمت با تخفیف 150/000ت
@hasibaa2
📖 «زندگی زیر پرچم داعش»
#امنیتی ❌
✂️ یک روز شنیدم بلندگوها دارند اعلام میکنند که چند نفر تا دقایقی دیگر اعدام خواهند شد. چند مرد را با چشمان بسته و دستبند، سرپا نگه داشته بودند. روبهروی آنها، مردی نقاب به چهره شروع به خواندن حکم کرد: حسن، در کنار نیروهای رژیم میجنگیده، مجازاتش این است که سرش از تن جدا شود... عیسی (که یک فعال رسانهای بود) با احزاب خارجی گفتگو داشته؛ مجازاتش این است که سر از تنش جدا شود... مردی با شمشیر اعدام را اجرا کرد...
@hasebabu
#نفوذ_در_موساد
#رمان_امنیتی
مجموعه #خانه_عنکبوت، که نفوذ در موساد یکی از جلدهای آن است، روایتگر داستان جوانان میهن پرست جهان عرب است که ایستادگی شان، شکست ناپذیری سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را به افسانه ای بی اساس بدل کرده و نشانه ای است بر پیروزی حتمی و نزدیک جوانان غیور و مومن جهان اسلام در برابر جنود شیطان.
ــــــــــــــــــ
🟢قیمت کتاب 130/000
🔴قیمت با تخفیف 120/000
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#معرفی_کتاب
📚 #کتاب_شهید_نوید
روایتی از زندگی #شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری
📖روایت زندگی پر از #خیر و #برکتی که 16تیر سال 1365 در محلهی تهرانپارس تهران، آغاز میشود و صحنهی آخرش در دل صحرای #بوکمال_سوریه، رقم میخورد. همانطور که خود #شهید_نوید آرزو کرده بود. همان طور #بیسر، همان طور بیسامان...
📗"شهید نوید" مجموعه #روایتهای #جذاب و خواندنی از زبان #خانواده، #دوستان و #همسرشهید است که در هر روایت بخشی از #خصوصیات بارز #اخلاقی شهید نوید را مطرح میکند.
📝قرار گرفتن عین متن دستنوشتههای شهید نوید در لابهلای روایتهای کتاب از خصوصیات ویژهی این اثر ارزشمند است که مخاطب را با فکر و اعتقاد شهید نوید به خوبی آشنا میکند.
شهید #نوید_صفری
📖 تعداد صفحات: ۲۰۸صفحه
🟢قیمت کتاب 100/000تومان
🔴قیمت باتخفیف: 95/000تومان
.......................................
@hasibaa2
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
شهید حسین سرسنگی🤍🇮🇷🖤
📖 در دفترچه خاطراتش نوشته بود:«اگر دفترچه ام را خواندید یا چاپ شد به مردم بگویید: کتاب #یادت_باشد را حتما بخوانند که درس ها و نکته های خوبی را میتوان از این کتاب گرفت...
@hasebabu
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْىء قَدْراً"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
*وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا(احزاب۳)
🦋به خدا اعتماد کن و همین بس
که او نگهبان توست.
📌کمی تحمل کن
دردهایی را که هربار با سماجتِ بیشتری آرامشِ قلبت را نشانه میگیرند
غصههایی را که از در و دیوار ، میبارند
و مشکلاتی را که دست از سرِ آسایشت
بر نمیدارند ....
باور کن که اوضاع ، همیشه به یک منوال نمیمانَد شاید دیروز همان روزی که
میخواستی نبود ،
و هیچ چیز ، به گونهای که تو انتظار
داشتی پیش نرفت
💢ولی روزهای خوب ، در راهند
قوی باش و مصمم تر از قبل ، برای حالِ خوب و آرزوهایت تلاش کن💯
❗️و فراموش نکن که خدا همیشه در اوجِ سختی و مشکلات ، از راه میرسد و برایت معجزه میکند .کمی تحمل کن
همه چیز درست خواهد شد😍
ᘒ♥️🌱ᘒ♥️🌱ᘒ♥️🌱ᘒ♥️🌱*
🔸 حجت الاسلام پناهیان، در مراسم رونمایی از این کتاب که سال ۹۶ توسط #نشر_معارف به چاپ رسید، فرمودند: «اگر قرار است جوانها با شخصیت امام علی(ع) آشنا شوند به کتاب بینظیر «علی از زبان علی» رجوع کنند. اگر این کتاب در دست جوان قرار گیرد، بیش از پیش محبت امیرالمؤمنین(ع) در دلش جوانه میزند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#علی_از_زبان_علی📘
🟢قیمت کتاب 220/000ت
🟡 قیمت با تخفیف 200/000ت
🔴قیمت با #تخفیف_ویژه 180/000💥
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
رمان « #النا» در بستر اشاره به سفر «دحیه کلبی» سفیر ویژه پیامبر اسلام به روم اتفاق میافتد. دحیة بن خلیفه کلبی، معروف به دحیه کلبی، صحابی پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و اله) است. وی پیش از جنگ بدر اسلام آورد و در جنگ احد و نبردهای پس از آن حضور داشت. دحیه در سال ششم هجری، مأمور رساندن نامه پیامبر(صلوات الله علیه و اله) و ابلاغ رسالت ایشان به فرمانروای روم شرقی شد.
همچنین وی مأمور رساندن نامهای دیگر از پیامبر اکرم به اسقفی مسیحی شد. وی صورت زیبایی داشت و در برخی نقلها آمده است که جبرئیل گاهی به صورت او بر پیامبر(صلوات الله علیه و اله) ظاهر میشد. دحیه کلبی پس از رحلت پیامبر به شام مهاجرت کرد و در روستای مِزّه سکونت گزید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•نویسنده رضا وحید
@hasebabu
مینوس سرش را پایین انداخت و به حصیر نگاه کرد. نمی دانست چگونه بگوید که دختر عمویش، همان جا که قرار بر ازدواجش داشت، از خانه اش گریخته است و نمی داند کجا و با چه کسی رفته است. دحیه گفت: اگر مایلی و تصور می کنی کاری از دست من برمی آید بگو.
مینوس زبانش را در دهان چرخاند و گفت: نمی دانم چه بگویم. صدای کوبیده شدن در آمد. دحیه گفت: کیست؟
صدا گفت: ارباب! برایتان نوشیدنی آورده ام.
دحیه گفت: داخل بیا، در باز است.
صدا به نظر مینوس آشنا آمد، در این چند روز زن های زیادی را با النا اشتباه گرفته بود و وقتی مجبورشان کرده بود، روبند خود را بالا بزنند، فهمیده بود اشتباه بدی کرده است. اکنون نیز ترسید به اشتباه صدای النا به گوشش آمده باشد.
النا با روبند وارد حجره شد. مجمعه ای در دستش بود با دو پیاله نوشیدنی. مینوس و النا چشم در چشم هم دوختند. دست النا لرزید و مجمعه کج شد و پیاله ها بر زمین افتاد. دحیه با تعجب به آنها نگاه کرد. النا به طرف در رفت تا بگریزد. مینوس سریع برخاست و او را گرفت، گفت: النا! تویی؟
مینوس روبند زن را بالا زد و سیلی محکمی به صورتش کوباند و او را روی زمین انداخت.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بریده_ای_ازکتاب
#رمان_النا📚
@yaa_zahraa18📲
@hasebabu📚
خدا چہ قشنگ میگه : 'وﷲیعلممافیقلوبڪم'
حواسم هست تو دلت چے میگذرھ ها)♥️'️
باور کنین نمیدونم چرا اینروزا مغز یاری نمیکنه تو انتخاب کلمات🙈
📌ولی خودتون میدونین خیلییییی دوستتون دارم چه بمونید چه برید..🥲و ....
همیشگی باشین رفقای جان ☺️❤️
میگفت ؛ وقتی جایی شلوغ باشه مادر گوشهی چادرشو میده دستِ بچهاش که گم نشه .
این دُنیا خیلی شلوغه ،
گوشهی چادرِ حضرت زهرا رو محکم بگیرید !
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•