هدایت شده از دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
📗🎁📗🎁📗🎁📗
📌کتاب #بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
♨️قیمت کتاب 110/000 ت
🔥قیمت با تخفیف ویژه 60/000 ت😱
💢موجودی 4 جلد با این تخفیف
#میلاد_امام_حسن_عسکری
#سالروز_ولادت_شهید_بابک_نوری
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
★᭄ꦿ↬ @hasibaa2
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
📗🎁📗🎁📗🎁📗 📌کتاب #بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند ♨️قیمت کتاب 110/000 ت 🔥قیمت با تخفیف ویژه 60/000 ت😱 💢مو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💞رفیقم، جانِ دلــــــــم♡...
❣آنگاهی که به بن بست میرسی نا امید نشو
✨ راه آسمان همیشه به روی تو باز است
❣” خداوند ” مهربان تمام درها را به روی بنده گانش نمی بندد اندکی صبور باش .
•☆اگه خدا برات بخواد هیچکی و هیچ چیز جلودارش نیس... پس دعا کن ولی اصــــــــرار نه....!☆•
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
هم اکنون پی وی من رگباری از این جنس پیاماس🤦♀ یا _یکی بالاتر اسم من بود یکی پایینتر چرا نگفتن یا ب
سلااااام رفقا الهی که حال دلتون عالی باشه
عذرخواهی میکنم دیشب دیگه کشش نداشتم 😅🙈
ببینید عزیزای دل، هر 50 عزیزی که توی قرعه کشی شرکت کرده بودن قطعا و صد درصد همه دوست داشتن این کتاب رو هدیه بگیرن🎁
ولی خب چنین چیزی که امکانش نیس فعلا!
📍پس به اندازه نذر فرهنگی که عزیزان بانی محبت کردن ما میتونیم هدیه بدیم
این جملات منفی رو به کار نبرید هیچوقت❌(بدشانسم و.....)
منم خدا میدونه دوست دارم یه روز تمام عزیزان ازکانال حسیبا یه کتاب هدیه بگیرن ولی خب صبور باشیم و بگیم هرچی قسمتمون هس ان شاءالله دفعات بعد اسم مبارک شما انتخاب میشه❤️☺️
کد 16 و کد 46 تا ساعت 7 صبح امروز مهلت داشتین برا ارسال ادرس ❌
یه مهلت دیگه میدم تا ساعت 13:00
وگرنه با احترام هدیاتون بخشیده میشه به کدهای دیگه☺️❤️
.
📌این ک زمان میدم برا ارسال ادرس و میگم هدایا بخشیده میشه براش دلیل دارم ک ان شاءالله سر فرصت براتون میگم🥰
خب دوتا کد هم رفیقـــــــ❤️ــــــــم انتخاب کرد.....😉
🎁کــــــــــــد 👈25
🎁کـــــــــــــــد 👈51
کتاب #بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند مبارکتون 🌹
📌مهلت ارسال ادرس فقط تا ساعت 20:00
☆هــــــــزینه ارسال با احترام با خودتونه☺️☆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خیلی آرومه
قلب پردرد بیبی معصومه
بی کس و تنهاست
خیلی مظلومه
#وفات_حضرت_معصومه🥀
#عاشقانه_ای پرالتهاب در دل جنگ
🔸 خلیل یاروب ساحوری اولین شیعه کشور شیلی که در جوانی از مسیحیت به اسلام گرویده، شخصیت اصلی این داستان است.
🔸 کتاب (( تاوان عاشقی)) عاشقانه ای است پر التهاب از زندگی (آلا) از غزه و (خلیل) از شیلی که زندگی این دو در وسط جنگ هشت روزه غزه و اسراییل به هم گره می خورد.
#تاوان_عاشقی 📚
🦋قیمت کتاب 70/000ت
❌قیمت با تخفیف 65/000 ت
@hasebabu
ــــــــــــــ کتاب تاوان عاشقی ــــــــــــــــــــ
🔖یک سر این داستان واقعی در شیلی میگذرد، سر دیگرش در غزه. این دو سر میخواهند به هم گره بخورند. کِی؟ وسط جنگ #هشتروزه_غزه_و_اسرائیل!
دین و مذهبشان؟ خانوادهها؟ تهدید ترور! پلیس مصر! حماس! تکفیریها! داعش! قاچاق آدم!
آیا خلیل حاضر میشود زیر تهدیدهای مصر و ا.سرا.ئیل برود گذرگاه رفح؟ چطور؟
آیا آلاء از محاصره غزه میزند بیرون؟ با کدام مجوز؟
پای کشور ثالثی در میان است؟ یکی این وسط جاسوس نباشد! لو میروند؟ گیر میافتند؟
عبور از این اما و اگرها تاوان دارد. خلیل و آلاء از پس آن برمیآیند؟ همه میگویند نه؛ جز...!
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
«ایمان پیدا کردم خلیل #عاشق واقعی است. بازیاش نمیآید. بار سفر را به دوش کشید و آمد تا مصر، زندانی شد، شکنجه کشید و حالا با همه زهر چشمی که ازش گرفته بودند هنوز در قاهره منتظر نشسته. با همه نداریاش. با خودم عهد بستم تا آخر راه کوتاه نیایم. ولی دیگر اینجایش را نخوانده بودم. خلیل پیشنهاد عجیبی داد. همهجوره به ماجرای خودم و خلیل نگاه کرده بودم الا این مسیر. ازدواج غیابی! فکر میکردم یا من خیالاتی شدهام یا او. درست میشنیدم؟
❤️🔥باهم ازدواج میکنیم؛ حتی اگر هیچوقت به هم نرسیدیم!😭
💔یعنی قمار عشق. یعنی تهِ تهِ همه قصههای عشقی که شنیده بودم. تکقطره اشکی از چشم چپم چکید. از شوق.
رفتم توی آشپزخانه. مردد بودم سر حرف را باز کنم یا نه؟ خودم را به شیشه روغن زیتون روی میز سرگرم کردم. چاره چه بود؟ وقت نداشتم برای پنهانکاری. آخر تق داستان درمیآمد. امروز نه، فردا. دل را زدم به دریا. سیرتا پیاز ماجرا به مادرم گفتم. بلند بلند. بیتفاوت......
#تاوان_عاشقی
🎁 مستند داستانی #عاشقانه دختری ساکن غزه است....
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا صهیونیستها به این راحتی ما را میکُشند؟ چرا پدربزرگم را کشتند؟ به چه حقی روی دیوارهای غزه مینوشتند «عربها را با گاز اعدام کنید!» لعنت به اعتقاد مزخرفِ زمین بدون مردم و مردم بدون زمین! دلم نمیخواست بمیرم. باز هم فوبیای زیر آوار ماندن و ذرهذره جان کندن. انگار آنها نمیخواستند ما مفت بمیریم، با زجر ما را میکشتند. تازه داشتم عاشق میشدم، تازه با خیال روبرویی با معشوق موهایم را فر میدادم و ترانه عاشقانه میخواندم.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
#تاوان_عاشقی
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با اینکه زن و شوهر شده بودیم. نه امام حسن (ع) را میشناختم که مجتبی اسمش را بخاطر ایشان انتخاب کرده بود، نه امام رضایی که خلیل من را از او خواسته بود، نه سیده معصومه (س) که قرار بود کنارش زندگی کنیم. بقیه اهل بیت هم همینطور. من در غزه هیچ اطلاعاتی از آنها ندیدم. رسانههای ما زیر سلطه اسرائیل و وهابیت عربستانی اداره میشد. اگر هم حرفی به میان میآمد چیزی جز توهین و بدگویی نمیدیدیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#تاوان_عاشقی
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#قصــــــــه_ننه_علی📚
در کتاب قصه ننه علی داستان زندگی دخترکی کم سن و سال را که برای کمک به معیشت خانواده پا به پای مادرش کار کرد و رشد یافت را میخوانیم. این دختر در سن پایین به خانهٔ بخت رفت. ازدواج زهرا برایش زندگی راحتی به ارمغان نیاورد
✅قیمت کتاب ۹۵/۰۰۰ ت
❌قیمت با تخفیف ۹۰/۰۰۰
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#قصه_ننه_علی📚
🖌همسر زهرا مردی تندخو بود که هر حرف و رفتار زهرا را که به مذاقش خوش نمیآمد با کتک جواب میداد. سالها گذشت و زهرا مادر چند فرزند بود. دوتا از فرزندان پسر زهرا، به نامهای علی و امیر قصد حضور در جبهه را داشتند و برای کسب رضایت پدر دست به دامان مادر شدند. زهرا برای اجابت خواستهٔ فرزندانش با ترفندهای زنانه و قربان صدقه رفتن پا پیش میگذاشت و با کتک جواب میگرفت؛ اما با اصرار زیاد و تحمل سختیهای این مسیر بالاخره موفق شد تا مجوز بهشت را برای فرزندانش بگیرد؛ و حالا او مادر دو شهید🥀 و مورد احترام یک ملت است و بسیاری از مردم او را ستایش میکنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
کتاب قصه ی ننه علی یکی از بهترین و تأثیرگذارترین کتابایی هس که خوندم🥺
😔کتابی که فقط باید بشینی پا تا پای کتاب همراه ننه علی گریه کنی 🥀
❌ کتاب #تنها_گریه_کن رو کوزت چاشنیش کنی میشه کتاب #قصه_ننه_علی 🥺
❌بهتون پیشنهاد میکنم حتمااااا این کتاب رو تهیه کنید و بخونید اگه از خریدش پشیمون شدین کتاب ازتون پس گرفته میشه❤️
به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از پلههای طبقه اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج میرفت. حسین از پلهها پایین آمد؛ اشاره کردم، برگردد. میدانست هروقت من و پدرش دعوا میکنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریهٔ امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتما ترسیده و میخواهد دلجویی کند. گوشهٔ لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دستوپا میزدم، نفسم بالا نمیآمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بیانصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغهای خانه را خاموش کرد.
پشت در نشستم. از خجالت سرم را پایین میانداختم تا رهگذری صورتم را نبیند....
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#بریده_کتــــــاب
#قصه_ی_ننه_علی📚
ــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#واریزی
دوست کتابخونِ مون از #خوزستان /بهبهان♡
ــــــــــــــــــــ
#قصه_ننه_علی
#دخترانه (زندگی به سبک شهدا)
#دکل
#تاوان_عاشقی
ــــــــــــــــــــــــــ
همیشگی باشین♡✓