✅علامه طباطبایی(ره):
🔻مراقبه یعنی توجه باطنی انسان به خدا و روی نگرداندن از آن در همه احوال. مراقبه این است که انسان در اوقات بیداری از اول صبح تا هنگام خواب از یاد خدا غافل نباشد و تمام گفتار و کردارش برای خداوند متعال و جلب رضای او باشد او را همه جا حاضر و بر کارهای خود ناظر بداند و خویشتن را در محضر او بیابد
🔹در روایت آمده است:
🔻اعْبُد اللهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ
خدا را آنگونه عبادت کن که گویی او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.
📚در محضر علامه طباطبایی ص331
@varesoon
هدایت شده از روایت ها و حکایت ها
علامه حسن زاده آملی می فرماید:
شگفت اینکه مرحوم ملا احمد کوزه کنانی در هدایه الموحدین (ط1،چاپ سنگی رحلی،ص567)گوید:گویا این
👈دو خلیفه👉 سبب شده اند که تا حال در کتابی و تاریخی ندیده ایم که از
👈قبر👉 مبارک حضرت رسول خدا معجزی ذکر کرده باشند، با وجود آن که آن بزرگوار صاحب معجزات بود ، و از قبور و روضات سائر انبیاء و ائمه ما (سلام الله علیهم اجمعین) چه قدر معجزه ها ذکر کرده اند و دیده ایم؛ این است که شاعر گفته:
هیچ دانی چرا شفا ندهد
کور و شل در مدینه پیغمبر
این که تا 👈سنیان 👉 دگر گویند
این ز 👈بوبکر👉 بوده یا ز 👈عمر👉.
📚هزار و یک کلمه
ج سوم ، ص 451
#حکایت_داستان
🔴آغاز سخنرانی مسعود پزشکیان
در مجمع عمومی سازمان ملل
زنده از شبکه ۱، خبر۱ و خبر۲
361.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌پزشکیان در آغاز سخنرانی خود، یاد و خاطره شهید #رئیسی را گرامی داشت
🌹🌹🌹🥺
◽️ او جامع معقول و منقول، و صاحب علوم درسی و نفسی بود
🔰 پیام تسلیت آیت الله رشاد بمناسبت ارتحال عارف سالک علامهی ذوفنون، آیتالله حسن حسنزاده آملی (قدّس الله نفسه الزکیّه)
🔻 این عالم ربانی تربیت یافتهی محضر اساطین معرفت و معنا در عصر حاضر بود و درک ساحت معرفتی حضرات امام خمینی، علامه الاهی قمشهای، علامه ابوالحسن شعرانی طهرانی، علامه محمدحسین طباطبائی (قدس الله اسرارهم) از او شخصیت بیبدیلی ساخته بود. او جامع معقول و منقول، و صاحب علوم درسی و نفسی، و مجمع مراتب عالی سلوکی بود. آن عالم عظیمالشان از سرمایههای معرفتی کشور و از پشتوانههای معنوی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بشمار میرفت، و فقدانش الحق مصداق بارز ثُلمه بر پیکرهی اسلام، کشور و نظام اسلامی قلمداد میشود.
🔰 دوشینه، شبی خوش بود و انجمن معاشران، گره از زلف یار باز کرده بودند و شیخ عارف ما، حضرت #علامه_حسن_زاده ـ دام ظلهالعرشی ـ در خماریِ انجمن، رازهای بیشماری افشا داشت و از رموز بسیاری پرده برداشت. این غزل، دُرد بادهی دوشین است، مصراع را نیز از معظمله وام کردهام. بعدها،استاد به من(رشاد) فرمودند:«غزل طرهی عشق را، من از برکردهام»...
📌برگرفته از یادداشت آیت الله #علی_اکبر_رشاد پس از سرودن و تقدیم غزل «طره عشق» به محضر علامه راحل
پیچ گیسویتو رأسالفِتَن است،
کفر هندوی توام راهزن است.
بیت ابروی تو در دفتر حسن
شاه بیتِ غزلِ ذوالمِنَن است .
مطلع شعر قدت را نازم !
گر چه هندوست ولی تُرک فن است.
دوش عرشی نفسی میفرمود:
«طرّهی عشق شکن در شکن است»
دل این بیدل واله، عمری است
که اسیر خم آ ن پر شکن است.
شیخ ما راز حیات افشا کرد
دوش، تا دید خمار انجمن است.
تو که هر لحظه دو صد جلوه کنی
از چه پس پاسخ دیدار «لَن»است؟
خود صلیب قلم از عهد صِغَر
چون رشاد آخته بر دوش من است.
💢 تهران، زمستان یکهزار وسیصدوشصت و سه
🆔 @Rashad_ir
علاقه بینظیر علامه حسنزاده آملی به مطالعه و پژوهش.mp3
زمان:
حجم:
4.55M
🎤احمدحسین شریفی
🔶بیان چند خاطره از علامه حسنزاده آملی درباره عشق و علاقه وافر ایشان به مطالعه و تحقیق.(پیش از بحث اصلی این نشست علمی که در موضوع امتداد اجتماعی حکمت متعالیه بود)
#علامه_حسنزاده
🔶مکان: مرکز تخصصی فلسفه اسلامی
🔷 مخاطبان: طلاب سطح چهار فلسفه
🔶زمان: ۴/ مهر/ ۱۴۰۰
Ahmadhoseinsharifi
🌹
سخنانی درباره ویژگیهای علمی علامه حسنزاده آملی.mp3
زمان:
حجم:
9.13M
🎤احمدحسین شریفی
🔴اشارهای کوتاه به برخی از ویژگیهای علمی علامه حسنزاده آملی(در آغاز درس تاریخ فلسفه)
🔷آيا سبک علمی و قلمی علامه حسنزاده آملی، سبکی ایدهآل و قابل توصیه است؟
🔶زمان: ۶/ ۷/ ۱۴۰۰
🔶مکان: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
▪️در رثای عالم ربّانی و سالک توحیدی، علامۀ ذوفنون حضرت آیتالله حسنزادۀ آملی رضواناللهعلیه
🍃 طایر قدسی
علامۀ اندیشمند و ذوفنون رفت
محبوب نیکومنظر مهتابگون رفت
در عشق، پیری از تبار پاکبازان
در علم، مردی از شمار راسخون رفت
از معدن صدق و صفا یاقوت احمر
از خیمۀ اندیشه و دانش ستون رفت
آهی جگرسوز از زمین تا آسمانها
با نالۀ "إنّا إلیهِ راجعون" رفت
دیدم گریبان چاک کرد از هجر او عقل
پیوسته از چشمش بهجای اشک خون رفت
رفت از "اُولُوالألباب" نستوهی خردورز
مصداق "قومٌ یَعقِلون"، "هُمْ مُهتَدون" رفت
سرمستی از صهبای "لا خَوْفٌ عَلَيْهِم"
آبادی از جام "وَ لا هُمْ يَحْزَنُون" رفت
هم عارفی، هم شاعری، هم فیلسوفی
هم کاردانی در روایات و متون رفت
مصباح علم و نجم دین، شمس هدایت
در عقل و نقل و در ریاضی ذوشُجون رفت
آن عالم ربّانی اهل ولایت
آن سالک توحیدی آیینهگون رفت
با رفتنش از خیل سربازان رهبر
تنها نه یک سردار، گویی صد قشون رفت
آن طایر قدسی که رضوان بود جایش
از تنگنای تیرۀ دنیای دون رفت
سوی نیستان رفت آن نای الهی
صد ناله از داغش ز نای ارغنون رفت
از داغ آن شیریندهان نغزگفتار
فریاد فرهاد از نهاد بیستون رفت
تنها نه در این دوره نادر بود و فاخر
فخر زمان فخر زمین فخر قرون رفت
لَختی ز عمرش در پی الفاظ قرآن
باقی همه در فهم معنا و بطون رفت
آن مهر روزافروز تابانی که میشد
ما را بهسوی علم و تقوا رهنُمون رفت
خون شد دل ایرا و ایران از فراقش
آن زندۀ جاوید با "رَیبُالمَنون" رفت
✍️ #محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۷/۰۶
🔅برخی از تعابیری که در شعر آمده، از پیام تسلیت حضرت امام خامنهای و نوشتۀ حضرت علامه شَعرانی رضواناللهعلیه خطاب به حضرت علامه حسنزادۀ آملی رضواناللهعلیه وام گرفته شده است.
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 فيلم از ديدار پدر موشكی ايران شهيد «طهرانیمقدم» با علامه «حسنزاده آملی»
❗️ بارک الله آقاجان! خدا شما را حفظ کند!
🔴ادبیات در خدمت فلسفه و عرفان
🖊احمدحسین شریفی
🔶یکی از ویژگیهای علمی #علامه_حسنزاده آملی تسلط بر ادبیات فارسی و عربی و علاقه به کشف و فهم ریشههای لغات (لغتشناسی) بود. این تسلط موجب میشد هم نکات اخلاقی و لطایف عرفانی خود را با بهرهگیری مناسب و بجا از اشعار عارفان و شاعرانی چون سنائی و سعدی و مولوی و حافظ به زیبایی منتقل کند و هم در پارهای از موارد از نکات ادبی و لغتشناسانه برای انتقال معانی و حقایق پیچیده و سنگین عرفانی و فلسفی استفادههای خوبی ببرد.
🔶فی المثل در نکته ۲۰۴ از هزار و یک نکته میگوید:
«جهان» اسم فاعل از «جهيدن» است سعدى گويد:
یکی پرسید از آن گمگشته فرزند
که ای روشن روان پیر خردمند
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی
بگفت احوال ما برق جهان است
دمی پیدا و دیگر دم نهان است
گهی بر طارم اعلی نشینیم
گهی تا پشت پای خود نبینیم
عالم را «جهان» گفتهاند چون پيوسته در جهش حياتى است و دمبدم جهنده است. از اين معنى عارف تعبير به «تجدد امثال»، در ما سوى الله مىكند؛ و حكيم به «حركت جوهرى» در عالم طبيعت.»
Ahmadhoseinsharifi
🔴دو خاطره اسطرلابی از علامه حسنزاده آملی
🖊احمدحسین شریفی
🔲مقدمه: اسطرلاب به معنای «ستارهیاب» است که دستگاهی قدیمی است که هزاران سال پیش توسط متخصصان علم هیأت برای رصد ستارگان ساخته شده بود، این دستگاه در زمان خودش به منجمان کمک میکرد که پارهای از محاسبات نجومی را با دقت قابل قبولی انجام دهند. البته ابزارهای ستارهیابی و دانش نجوم در دوران معاصر آنقدر پیشرفت کرده است که دستگاه اسطرلاب در برابر آنها شبیه اتومبیل پلاستیکی در برابر پیشرفتهترین اتومبیلهاست.
⭕️خاطره اول:
🔶شب چهاردهم شعبان سال ۱۳۷۳ به همراه سه نفر از دوستان توفیق شرفیابی به محضر #علامه_حسنزاده آملی را یافتیم. شبی بسیار خوش و به یادماندنی بود؛ درست مثل همه دیدارهای دیگر با ایشان پر از لطایف قرآنی و نکات عرفانی و علمی بود.
🔶از جمله خاطراتی که آن شب بیان کردند این بود که فرمودند زمانی که در مدرسه مروی بودم (ایشان در شهریور ۱۳۲۹ به تهران آمدند و تا مهر ۱۳۴۲ در تهران بودند)، کتابخانه مدرسه دستگاه اسطرلابی داشت که در اختیار من بود. میفرمودند حجره من در مدرسه به گونهای بود که درب آن رو به روی درب ورودی مدرسه بود. به همین دلیل اگر کسی وارد مدرسه میشد، متوجه میشدم.
🔸روز جمعهای بود که در حجره مشغول مطالعه بودم که دیدم یک روحانی جلیلالقدری وارد مدرسه شد و با خادم مدرسه گفتگوی مختصری داشت و او هم با انگشت اشاره، حجره من را به او نشان داد. بعد از چند لحظه آن روحانی نورانی وارد حجره من شد و من مبهوت عظمت و نورانیت و ادب و اخلاق او شدم. بعد از احوالپرسی مختصری که با من کرد، گفت قصد مزاحمت برای شما را ندارم. شنیدم که شما در اسطرلاب تخصص دارید و دستگاه اسطرلاب مدرسه هم در اختیار شما است. این روزها یهودیها به شدت در حال خریدن این دستگاهها، مخصوصاً دستگاههای قدیمی و عتیقه و ارسال آنها به خارج از کشور هستند. وظیفه خود دانستم که به شما اطلاع دهم و از شما بخواهم که مواظب دستگاهی که در اختیار دارید باشید.
من به او عرض کردم آقاجان من، همچون جانم از این دستگاه محافظت میکنم. خیالتان آسوده باشد.
سپس چند توصیه اخلاقی و معنوی به من کرد و قصد خداحافظی داشت. هنگام رفتن گفتند ما هم چند دستگاه داریم اگر زمانی فرصتی کردید نگاهی به آنها بیاندازید که نقصانی نداشته باشند یا اصالت آنها را بررسی کنید، لطف بزرگی در حق ما کردهاید.
🔶من هم که نمیخواستم محضر این روحانی نورانی را از دست بدهم و دوست داشتم در معیت او باشم، گفتم آقا هر زمانی که بفرمایید در خدمت شما هستم. همان ساعت به همراه او از مدرسه بیرون آمدم و وسیله نقلیهای کرایه کردیم (که البته پول کرایه را هم من دادم و اجازه ندادم آن روحانی نورانی دست در جیب بگذارد) و به سمت منزل ایشان حرکت کردیم. در بین راه هم دائماً نصحیتهای علمی و اخلاقی به من میکرد و فراوان هم از من تمجید میکرد. (به تعبیر خودشان دائماً از آن هندوانههای بزرگ جنوبی زیر بغل من میگذاشت)
به منزل ایشان وارد شدیم (خانهای بسیار مجلل و وسیع در شمال تهران) و چند دستگاه اسطرلاب را آماده کرده بودند و من آنها را دیدم و نقصهای آنها را گفتم و آنهایی که اصالتی داشتند و بینقص بودند را هم مشخص کردم. بعد از پذیرایی مختصری به خودم اجازه ندادم که بیش از این وقت این بزرگ را بگیرم.
🔶خدا حافظی کردم و از منزل ایشان خارج شدم. همین که خارج شدم یکی از طلبههای مدرسه مروی به صورت اتفاقی من را دید. مثل چوب خشکش زد و با تعجب از من پرسید «شما اینجا چکار میکنی؟!»
همینکه میخواستم بگویم در خدمت چه کسی بودم تازه متوجه شدم که جذبه ظاهری این عالم نورانی اجازه نداده بود که اصلاً اسمشان را سؤال کنم! به او گفتم منزل چنین عالمی بودم! او گفت اینجا یکی از مراکز یهودیان است و این فرد با این مشخصاتی که میگویی هم یکی از رؤسای آنهاست! کار اصلی آنها تهیه عتیقهجات و امور باارزش و ارسال آنها به اسرائیل است!
🔶 علامه میفرمود، بعد از شنیدن این قضیه خیلی ناراحت شدم، نه بابت خدمت علمی و مراعات ادبی که در برابر آن مرد کرده بودم! بلکه بابت آن کرایه ماشینی که از مدرسه مروی تا منزل ایشان داده بودم! چون در پرداخت این کرایه ماشین اخلاص نبود این کار را برای خدا انجام ندادم!
🔶سپس فرمودند: «آقاجان آن مرد از ارکان آیتاللهی هیچ چیز کم نداشت! چهره نورانی، ادب ظاهری، نعلین زرد، عبای نازک، دستانی نرم و ...؛ فقط دو رکن را نداشت: علم و تقوا!»
در ادامه فرمودند: این قضیه مربوط به حدود 40 سال قبل بود؛ گمان نکنید که دیگر دزدان و نفوذیهایی در لباس روحانیت نداریم! الان هم اگر بیشتر از قبل نشده باشد کمتر نیست! روحانی را نباید با عمامه و عبا و ظاهرش شناخت؛ روحانی را باید با علم و اخلاق و معنویت و انسانیتش شناخت. روحانی باید نماینده رسولالله(ص) باشد.
Ahmadhoseinsharifi
🌹