خوش به حال اونی که الان تو حرم شماست و به آرزوش رسیده آقای اباعبدالله :)💔
#لیلة_الرغائب
#شب_آرزوها
@Hasibaa_ir
۲۸ دیماه سالروز شهادت «سردار الله دادی» و «جهاد مغنیه» و شهید «غازی علی ضاوی» و سایر شهدای قنیطره در حمله بالگردهای رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۵ گرامی باد ..
@Hasibaa_ir
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
۲۸ دیماه سالروز شهادت «سردار الله دادی» و «جهاد مغنیه» و شهید «غازی علی ضاوی» و سایر شهدای قنیطره د
سلام علیکم ..
جهاد مغنیه فرزند حاج عماد مغنیه هستم که در خانواده ای مبارز در لبنان در شهر طیربا به دنیا آمدم و پدرم نام برادر شهید خودش را روی من گذاشت . .
همواره در کنار پدرم که از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان بود ، حضور داشتم و پس از شهادت ایشان ، رابطه تنگاتنگی با سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی پیدا کردم ..
تحصیلات عالیه را در رشته مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت ، یکی از بهترین دانشگاه های خاورمیانه شروع کردم ..
تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکم را بگیرم اما مبارزه و جهاد اجازه نداد ..
در طول سال های جنگ داخلی سوریه ، حزب الله توانست به کمک ایران و سوریه زیرساخت های مرزهای جولان را به دست گیرد و پایگاه مهمی در آن جا دایر کند .. مسئول اول این پایگاه من بودم ؛
حزب الله خطوط دفاعی گوناگونی را در این منطقه به وجود آورده و نزدیک به هزار نفر را در آن خطوط مستقر کرده است تا به این ترتیب از عبور بنیادگراهای سنی از سوریه به خاک لبنان جلوگیری کند و به همین دلیل این منطقه اهمیت زیادی دارد ..
اسرائیلی ها که تاب این قضیه را نداشتند در هشتم بهمن ماه ۱۳۹۳ در حالی خودروی من را در بلندی های جولان توسط حمله موشکی بالگرد های خود به شهادت رساندند که هنوز ۲۳ سالم به اتمام نرسیده بود .
در این واقعه چندتن از نیروهای حزب الله لبنان و یکی از پاسداران انقلاب اسلامی ایران نیز به شهادت رسیدند ..
مزار من در لبنان شهر بیروت ، روضة الشهیدین ضاحیه قرار دارد ..
@Hasibaa_ir
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
_
و شهادت نام گرفت ، هنگامی که خدا از شدت عشق کسی را کشت ..:)❤️
[حدیثقدسی-مصباحالهدے]
* ساخت چنل ..
#شب_جمعه
@Hasibaa_ir
خدایا ..
میشنوی ؟
میخوام یه آرزو کنم ..
[#اَللّٰهُمعَجِّللِوَلیِکَالفَرَج🤍]
#شب_آرزوها
#لیلة_الرغائب
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
خدایا .. میشنوی ؟ میخوام یه آرزو کنم .. [#اَللّٰهُمعَجِّللِوَلیِکَالفَرَج🤍] #شب_آرزوها #لیلة_ا
خدایا ..
اللهم ارزقنا یه شب جمعه ، حرم امام حسن ، صحن حضرت قاسم :)))
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
اگر حاجت عجیب و غریب دنیایی دارید .. #توسل @Hasibaa_ir
شب آخر ، عجب شبی افتاده ها :)
هدایت شده از |𝑺𝑯𝑹𝑰𝑵𝑬|
شب لیلة الرغائب در حرم آقا به یاد کانال های:
میعاد،ملجأ،عشاق الائمه،حسیبا،چِ ریک،آیه،رایحه،ژئوسمین،لنا،به رسم جهاد،هیچ،سربازان مهدی'عج،دارالبکاء،مجنونان کربلای حسینی،گردان دخترانه،مجهول،عماد،نیلونا،فی ظل الحسین،شهیدانه،سبک شهدا،مدافعان حرم،خادم الشهدا،ماهنی،روحا.
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
نمیدونم ..
نمیدونم چی بگم ..
من که دیشب داشتم بهش میگفتم بهم بگو حواست بهمه ..
بگو هنوزم هوامو داری ، بگو صدامو میشنوی ..
یعنی میشه این عکسو به فال نیک گرفت ؟
یعنی دیشب صدامو شنیدی ؟
آقای امام رضا ، خیلی مشتی ای :)
من که همیشه اهلِ گله بودم ، ولی شما خیلی مهربونی ..
این عکس حکم بغلو داره برام :)💔
چقدر حرمت قشنگه آخه :)
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
_
داشت وضو میگرفت ..
نگام کرد گفت :
ان شاء الله این آخریش باشه ..
چند دقیقه بعدش ترکش اصابت کرد بهش و شهید شد ..
اون وضو آخریش بود :)
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
_
اسم خودشو گذاشته بود حسین نصرتی ..
«حسین» به عشقِ امام حسین و «نصرتی» بخاطر هل من ناصر ینصرنی ..
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
_
سلام علیکم ..
من محمودرضا بیضایی هستم ، متولدِ هجدهِ آذرِ سالِ هزار و سیصد و شصت ..
خانواده من خانواده ای مذهبی بود ..
از ده سالگی کاراته وا شروع کردم و به این ورزش خیلی علاقه داشتم و در سال ۷۲ همراه تیم استان آذربایجان شرقی در مسابقات چهارجانبه بینالمللی در تبریز به مقام قهرمانی دست پیدا کردم ..
فوتبال ، دیگر ورزش مورد علاقه ام بود و به دنبال تعقیب حرفه ای این ورزش بودم که به خاطر پرداختن به درس از پیگیریش منصرف شدم ..
همزمان با حضور در جمع بسیجیان پایگاه مقاومت شهید بابایی ، در مسجد چهارده معصوم و در شهرک پرواز تبریز ، کم کم روحیهء مقاومت و جهاد در من و سایر بچه های کوچیک پایگاه شکل گرفت . .
در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی ، حاج بهزاد پروین قدس ، آشنا شدم .
این آشنایی ، بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد ..
دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتابها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی با حاج بهزاد برایم داشت ..
در سال ۷۸ با اخذ دیپلم متوسطه در رشته علوم تجربی ، عازم خدمت سربازی شدم ..
دوره آموزش را در اردکان یزد گذراندم و ادامه خدمت را در پادگان الزهراء (س) نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساندم ..
آشنایی نزدیک با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره ، نقطه عطف زندگی ام محسوب میشود ..
بعد از اتمام خدمت سربازی ، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه ، با اختیار خود و با یقین کامل ، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمودم و در بهمن ماه سال ۸۲ وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شدم ..
از تبریز به تهران نقل مکان کردم و نام مستعار حسین نصرتی را برای خودم انتخاب کردم که برگرفته از جمله ی «هل من ناصر ینصرنی» مولا حسین علیه السلام بود و در سال ۸۵ از دانشکده افسری فارغ التحصیل شدم ..
به دلیل علاقه زیادی که به کارم داشتم ، برای تشکیل خانواده حاضر به برگشتن به تبریز نبودم و در ۲۵ اسفند سال ۸۷ با خانواده ای ولایتمدار در تهران ازدواج کردم و ثمره ی این ازدواج دختر گلم کوثر خانم بود که در بیست و پنجِ اسفندِ سالِ نود و یک به دنیا آمد ..
من سعی می کردم همیشه مطالعه دینی و سیاسی داشته باشم و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی به خصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشته باشم ..
به زبان عربی آشنایی کامل داشتم و همین باعث شده بود که با رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور با شیعیان عراقی و سوری ارتباط داشته باشم ..
از سال 90 داوطلبانه عازم سوریه شدم ، چون رسیدن به آرمان امام خمینی مبنی بر تشکیل نهضت جهانی اسلام را در سوریه میدیدم ..
اعزام های مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه ، روحیه رزمندگی را در وجودم تثبیت کرده بود و در دو سال آخر حیات ظاهری ام ، به معنی واقعی کلمه زندگی یک رزمنده را داشتم ..
به خاطر تعلقی که از نوجوانی به ثبت اسناد میراث دفاع مقدس داشتم ، در جبهه سوریه نیز به جمع آوری اسناد جنگ همت گماشتم و در هر بار بازگشت به ایران ، آثاری از جنگ از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بودم و آثاری که از تکفیری ها در صحنه های درگیری بجا مانده بود را همراه داشتم .
اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی می دانم که در تاسوعای سال ۹۲ در منطقه حجیره برای آزادسازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب (س) انجام گرفت و منجر به پاکسازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری ها شد .
سرانجام بعد از دوسال حضور در جبهه های جنگ علیه تکفیری ها در بیست و نهِ دیِ سال هزار و سیصد و نود و دو در میان درگیری با تکفیری ها ، در حالی که فرماندهی محور علمیاتی ، در منطقه قاسمیه در جنوب شرقی دمشق را به عهده داشتم ، در اثر اصابت ترکش های یک تله انفجاری به سر و سینه ام ، به رویای روزهای جوانی خودم رسیدم و به دیدار شهدا رفتم ..
@Hasibaa_ir
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
•کُلُّناعَبّـاسُکِیـازِینَب:)♥️•
مزارِ شهید بیضایی ؛
تبریز ، گلزار شهدا ، بلوک یازده ، ردیف شش ، شماره یک . .
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
مَنقُفلَمروزیباییِحرمِشماعلیبنِموسیالرِضا :)
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
خدایا .. میشنوی ؟ میخوام یه آرزو کنم .. [#اَللّٰهُمعَجِّللِوَلیِکَالفَرَج🤍] #شب_آرزوها #لیلة_ا
مردماگهمیدونستنیه
اَللّٰهُمعَجِّللِوَلیِکَالفَرَج
گفتنچقدربزرگشونمیکنه..
چقدرمیتونهمشکلاتشونوبرطرفکنه..
چقدرمیتونهراهشونبندازه..
همهزندگیشونرومیزاشتنزمین
دستبهآسمونمیبردنوازتهقلبمیگفتن:
[#اَللّٰهُمعَجِّللِوَلیِکَالفَرَج🤍]
@Hasibaa_ir
کاش یکم به جای ادعای سربازِ مولا مهدی بودن ، دعا میکردیم واقعا سربازش باشیم ..
اون موقع بود که دیگه انقد جمعه هارو نمیشمردیم ..
راستی ، امروز چندمین جمعه بود که نتونستیم بیاریمت آقا :)؟💔
@Hasibaa_ir
هدایت شده از محبین
ساعت ۲۳:۳۰ پنج دقیقه وقتت رو بزار
اینجا قول میدم پشیمون نمیشی!
باید حتماً این موضوع مهم رو ببینی…
#فور
https://eitaa.com/joinchat/646971555C4afc13efcd