eitaa logo
هوادار حسین (ع)
137.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
36 فایل
حرف دلاتون رو سوالاتتون رو همکاریتون رو و بالاخره هرچی که دوست دارید ما بخونیم و بشنویم رو اینجا بفرستید @hoseiniyan ❤️ 🚨 تبلیغات نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
طفل شیرخوار زدن نداره.. 💔
هوادار حسین (ع)
طفل شیرخوار زدن نداره.. 💔
تا میتونید توسل کنید، دعا کنید بخوایید ظهور آقامون صاحب الزمان عجل الله رو از اعماق قلبتون دعاکنید برای آزادی غزه💔
@Ostad_Shojaeدر رکاب امام ۳.mp3
زمان: حجم: 12.13M
۳ 🎧 در پادکست سوم می‌شنوید : ۱• شیوه قدرت‌گیری و افزایش تاب‌آوریِ اصحابِ کربلا = شیوه قدرت‌گیری و تاب‌آوری جبهه حق در آخرالزمان ۲• موانع پیروزی در کربلا = موانعِ پیروزی در آخرالزمان ۳• ضرورت تحمل سختیهای کربلا = ضرورت تحمل سختی‌های آخر الزمان | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/havadar_hosein
😓 ماجرای بستن آب بر سپاه امام حسین علیه‌السلام 🔻روز هفتم محرم، نامه‌ی عبیدالله ملعون پسر مرجانه به عمربن‌سعد ملعون رسید که گفته بود: «میان حسین و یاران او با آب، فاصله بینداز؛ پس نباید قطره‌ای از آب بنوشند، همان‌گونه که با عثمان پرهیزگار پاکیزه و مظلوم چنین کردند.» عمر‌بن سعد، عمروبن حجاج ملعون را با پانصد سواره به سوی شریعه فرستاد و آن‌ها در کنار شریعه فرود آمدند و لشکر امام حسین را از آشامیدن آب منع کردند‌. این واقعه سه‌روز قبل از روز عاشورا و شهادت امام حسین اتفاق افتاد. زمانی که شدت تشنگی به امام حسین و اصحاب ایشان آسیب رساند، امام تیشه‌ای به‌دست گرفت، پشت خیمه‌ی زن‌ها آمد، روی زمین نوزده قدم به سمت قبله برداشت و بعد مقداری از زمین را با تیشه کند. 🔻 چشمه‌ی آب شیرینی از زمین جوشید و امام حسین و همه‌ی خیمه‌گاه ایشان از آن نوشیدند و مشک‌هایشان را پر کردند؛ بعد چشمه‌ی آب فرو‌رفت و اثری از آن دیده نشد. این خبر به ابن زیاد رسید. او نامه‌ای به عمربن‌سعد ملعون نوشت که «به من خبر رسیده است که حسین چاه می‌کند و به آب می‌رسد و او و یارانش آب می‌نوشند. 🔻 به دقت مراقب باش وقتی نامه‌ی من به دستت رسید، تا آنجا که توان داری، آن‌ها را از حفر چاه باز‌دار و بر ایشان سخت بگیر و آن‌ها را رها نکن تا راحت آب بنوشند. با آنان چنان کن که با عثمان پاکیزه آن‌گونه کردند.» بعد از این نامه، باز عمربن‌سعد ملعون در نهایت سختی، بر آنان سخت گرفت. پس بار دیگر تشنگی بر امام حسین و اصحابش شدت گرفت؛ در نتیجه برادرش عباس را صدا زد و او را با سی‌نفر سواره و بیست‌نفر پیاده روانه‌ی شریعه نمود و بیست مشک را به همراه آن‌ها قرار داد. آن‌ها در میانه‌ی شب به سوی شریعه رفتند و به نزدیکی شریعه‌ی فرات رسیدند. نافع‌بن‌هلال مقابل همه جلو ایستاد. 🔻عمروبن حجاج ملعون گفت: چه کسی هستید؟ نافع گفت: پسر عموی تو هستم. عمرو گفت: برای چه آمدی؟ نافع گفت: آمدیم تا از این آبی که ما را از آن منع کرده‌اید بنوشیم. عمرو گفت: بنوشید گوارایتان. نافع گفت: وای بر تو! به ما می‌گویی که آب بنوشیم درحالی که حسین‌بن‌علی تشنه‌ است و همراهان او از تشنگی جان می‌دهند؟! عمر و صدا زد: ای حسین! این آب فرات است که سگ‌ها با زبان از آن آب می‌خورند و خران و خوکان از آن آب می‌نوشند! قسم به خدا از این آب جرعه‌ای نمی‌نوشی، تا اینکه آب داغ و سوزان جهنم را در آتش آن بچشی! 🔻نافع بر اصحاب فریاد زد و آن‌ها داخل شریعه‌‌ی فرات شدند و عمروبن‌ حجاج هم بر اصحابش فریاد جنگ زد. عباس‌بن‌علی و یارانش بر لشکر او حمله بردند و قتال و جنگ شدیدی میان آنان درگرفت. تعدادی از اصحاب مشغول جنگ بودند و تعدادی نیز مشک‌ها را پر می‌کردند. دشمن را از شریعه عقب راندند تا مشک‌ها را پر کردند و البته در این میان از اصحاب امام حسین کسی کشته نشد. سپس به لشکرگاه امام حسین بازگشتند و امام و همراهانش از آن آب نوشیدند. بدین جهت که حضرت عباس برای امام حسین و یارانش آب آورد، به «سقاء» یعنی «آب‌آور» لقب گرفت. 🔻صبح روز عاشورا، تمیم‌بن‌حصین فرازی از لشکر عمر‌بن‌سعد بیرون آمد و صدا زد: ای حسین و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نظر نمی‌کنید که چگونه مانند شکم ماهی‌ها می‌درخشد؟ قسم به خدا، قطره‌ای از آن نمی‌چشید تا اینکه با لب تشنه، طعم مرگ را بچشید. امام حسین فرمود: او و پدرش اهل آتش هستند! خدایا این مرد را با تشنگی بکش و هرگز او را نیامرز. 🧡 ؛ *(منابع: ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین ص ۱۱۷؛ احمد بن جابر بلاذری، انساب الأشراف ج ۳ ص ۱۸۱؛ اسماعیل بن اثیر، البدایه و النهایه ج ۸ ص ۱۸۷؛ شیخ مفید الإرشاد، ج ۲ صفحات ۸۶ و ۲۷۶؛ شیخ صدوق، الأمالی ص ۱۵۷؛ عبد الرحمن بن جوزی، المنتظم في تاريخ الأمم والملوک، ج ۵ ص ۳۴۰؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۴ صفحات ۳۰۸ و ۳۷۶ و ۳۸۸؛ همان، ج ۴۵ ص ۵۶؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری ص ۲۳۵؛ محمد بن ابی طالب؛ تسلیمه المجالس وزينه المجالس، ج ۲، ص ۳۲۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۰۹؛ محمد بن حسن فتال، روضه الواعظین، ج ۱ صفحات ۱۸۲ و ۱۸۴) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه سری چیزا حسی ست. یعنی هر چقدر بخونی و بشنوی، درکی ازش نمی بری. مثلا مادرانگی و مادری، یه چیزِ کاملا حسی ست. در درون و نهادِ یک زن از همون بدوِ تولد خدا به ودیعه گذاشته و در طولِ زندگی یه علائمی از حسِ یک مادر داره ولی با تولدِ فرزندش دیگه این حس، به اوجِ شکوفاییِ خودش میرسه. من هزاری هم بگم و بخونم چه بر حضرت رباب سلام الله علیها گذشت، تا مادر نباشی نفهمی رفیق! تا زن نباشی نمیفهمی.. یه مقتل هم هست که فقط مردها درک میکنن، حالا میگم کدوم واقعه رو مرد فقط میفهمه.
بیشترین چیزی که در شیرِ مادر موثره، آب و مایعاته یعنی اگه این ها به مادر نرسه، به مرور شیر هم در کار نخواهد بود. از طرفی هم همون آبِ ذخیره شده در بدن هم در نتیجه یِ تَعَرُقِ بدن و اشک و گریه و زاری، کمتر هم میشه. واسه همین به زنی که شیر میده، میگن کارِ سنگین نکن که عرق نکنه و گریه نکن که اشک آبِ ذخیره یِ بدن رو کاهش نده. شرایطی که حضرت رباب"سلام‌الله‌علیها" باهاش مواجه بود هر دویِ این ها بود! هم هوا گرم بود و تَعَرُّقِ بدن بالا و هم با شهادتِ هر یک از عزیزان دچارِ غم و اندوه بودند.. خیمه ها هم جنسش از پشم بود و هوایِ گرم و سوزانِ کربلا، تَعریق و از دست دادنِ آبِ بدن رو تشدید کرده بود و چون سیدالشهدا در ساعاتِ آخر هم امر به پوشش چادر کردن دیگه حرارتِ هوا در نهایتِ خودش و اَعلی درجه بود.
آقا میخوای بدونی و درک کنی که کربلا چقدر گرم بود؟ نقل شده کربلا در اوجِ حرارت بود! ابلیسِ ملعون روی به جانبِ خدا کرد و گفت اگه هوا رو از این هم گرم تر کنی، آیا حسین به عهدش وفا میکنه؟ یعنی بعیده حسین پایِ عهدش بمونه اگه هوا گرم تر بشه.. خدا هم برایِ اینکه عظمتِ حسین علیه السلام رو نشون بده، نقل شده گرمترین روزِ زمین رو رقم زد طوری که از شدتِ گرما ابلیس خودش اون سرزمین رو ترک کرد!
فضه خاتون نقل میکنه حضرت زینب سلام الله علیها لباسِ حضرت علی اصغر رو کنار میزد و با مَقنعه باد میزد تا تب و تاب و حرارتِ بدنِ علی اصغر کاهش پیدا کنه.. آخه زنازاده ها! فرات که فوج فوج موجِ آب داشت و داغ اینه که در اون مقطع از تاریخ فرات کم آب نبوده! تاریخ میگه در اون وقت فرات پر آب ترینِ تاریخِ خودش بوده! یه نوزادِ شیرخواره نهایتا با یکی دو قاشق آب، یکی دو کفه یِ دست سیراب میشه..
دیگه کودک رو برایِ راهِ چاره ای به پدر سپردند برایِ سیراب کردن و سیدالشهدا با فرزندش عازم شد و علی اصغرِ در قُنداقه رو اینقدر رویِ دست برد که نقل شده زیرِ بغل هایِ سیدالشهدا معلوم شد و درخواست آب کرد.. بین صحبتِ سیدالشهدا، وسطِ صحبت! یعنی هنوز کلامِ آقا منعقد نشده بود! سیدالشهدا دید اصغرش داره توی قنداقه دست و پا میزنه. آی حرمله خیر نَبینی.. اهلِ فن میگن مادرِ بچه یهویی و دَفعَتاً بچه رو از شیر نگیره! علی اصغرِ امام حسین رو یهویی از شیر گرفتن... تازه مادرشم او رو از شیر نگرفت!
🏴 🏴 من تو را در همه کرب و بلا می‌بینم هر کجا می‌نگرم جسم تو را می‌بینم | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/havadar_hosein
چون حضرت علی اکبر‌ع عزم میدان می‌نماید بانوان بنی‌هاشم گرد ایشان جمع می‌شوند و از حضرت می‌خواهند از رفتن به میدان صرف نظر نماید ..