#شهیدانہ🌿
بچہ ها همیشہ باید بدن هاے خودتوݩ رو آمادھ نگہ دارید؛
سࢪباز امام زمان''عج'' علاوھ بࢪ اینکہ باید عقیدھاے محکم داشتہ باشد،
باید بدنے قوے هم داشتہ باشد...(:
شهید علیدوسٺ🌿
#سرباز_امامزمان''عج''
@havalichadoram
#حرف_حســـاݕ
موقعی که هواپیمای اوکراینی دچار حادثه شد راه میرفتن میگفتن نخبه هامون پرپر شدن بی نخبه شدیم و ...
این حس وطن دوستانشو درڪ میکنم
ولی اینڪه به #واکسن برکت میگه آب مقطر\: و خودشو برای #واکسن فایزر تیکه تیکه میکنه رو نمیدونم کجای دلم بگذارم😐
#کمیکمترحزببادباشید
#واکسن
#کجاداریممیریم؟
@havalichadoram
هدایت شده از حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
جوانے خدمت امام جواد'؏ رسید و گفت:
حالم خوب نیست!
از مردم خستہ شدهام🚶♂
با تهمت، غیبت و ... چہ ڪنـــم؟
نَفَسم در این بلاد بالا نمےآید💔!
امام فرمودن:
به سوی حسین'؏ فرار ڪن ...✋🏻🕊✨
『بِنَفسےاَنتْیامولا』
#مبحٿهفتہ
﴿بسم اللہ الࢪحمن الࢪحیم﴾
ادامه داستان...(:
طبق قرارمون هر شب یکی بیدار میشد، یکی از چراغ ها رو روشن میکرد و دوباره میخوابید😴
یک هفته ای بود که توی خونه ساکن شده بودیم...🗓
یک شب که توی حیاط خونه بودم دوباره مثل اون شب پیرزن از خونش بیرون اومد، ترسیدم؛ گفتم نکنه فهمیده که نماز نمیخونیم!
این دفعه دیگه از خونش بیرونمون میکنه
پیرزن لب باز کرد و با همون صدای آروم شروع به احوال پرسی کرد، لبخند کمرنگی روی لبش بود و با محبت حرف می زد...
گفت پسرم من صبح ها می خوام به مسجد برم اما چون هوا تاریکه خودم نمیتونم برم، شما و دوستاتون می تونید هر شب یکیتون من رو به مسجد ببرید؟!(:
با خودم گفتم گاومون زایید...
بهش گفتم با دوستام در میون می ذارم بهتون میگم؛
وارد اتاق که شدم گفتم: بچه ها مصوبه جدید صادر شده...
مسعود نیش خندی زد و گفت حتما از این پس باید نماز شب بخونیم😏
فرزادهم همراهیش کرد و گفت آقا مسعود نافله ها و تعقیبات رو فراموش نفرمایید😂
گفتم یه چیزی تو همین مایه هاست...
پیرزنه گفته هر صبح یکی از شماها من رو برای نماز صبح به مسجد ببره...!
مسعود دوباره اخماش رو تو هم کشید و گفت تو که اوکی ندادی؟!
بهش گفتم با شماها مشورت می کنم و بعد بهش میگم 👀
مسعود گفت آخه عقل کل این مشورت میخواد!
حالا که مشورت کردی برو بگو نه؛
گفتم ببین مسعود من اگه الان بگم نه میفهمه که ما نماز نمیخونیم و گرنه اگه میخوندیم که راضی میشدیم دو قدم راه تا مسجد هم بریم
تازه این پیرزن بیچاره به شرطی این خونه رو با این قیمت پایین به ما داده که نماز بخونیم حالا که ما نمی خونیم حداقل تا مسجد برسونیمش؛ خودمون نمیریم داخل دم در می ایستیم تا بره و برگرده...
مسعود گفت در واقع راننده خصوصیش میشیم😒
دیگه مسعود هیچی نگفت، معمولا اینجور مواقع بگی نگی راضی شده...
فرزاد هم که کلا با نظر جمع موافق بود😄
اولین شبی که قرار بود بریم،
سر اینکه کی اول بره جر و بحث داشتیم...
اما بالاخره فرزاد قبول کرد و قرار شد شب اول اون بره...
•
•
°
صبح از خواب که بیدار شدم دیدم فرزاد خوابه، رفتم بالای سرش و گفتم آقا فرزاد از تجربیات دیشبتون دراختیارمون قرار بدید استاد😂
فرزاد چشماش رو باز کرد، خمیازه ای کشید و لبخندی گوشه لبش نقش بست ؛ گفت ان شاء الله فردا شب پای منبر شما میشینیم😁
بعد هم بلند شد و آبی به دست و روش زد💦
مسعود گفت بی شوخی دیشب چی شد ؟!🤨
فرزاد گفت؛ هیچی دیگه ما رسیدیم دم در مسجد من ایستادم تا پیرزن بره داخل مسجد وقتی داشت میرفت گفت شما هم بفرمایید داخل من هم گفتم میرم وضو بگیرم...🚶🏻♂
وارد وضو خونه که شدم گفتم حالا که تا اینجا اومدم بذار وضو بگیرم که هم نماز بخونم هم اینکه پیرزن مطمئن بشه نماز میخونیم...
وارد مسجد که شدم حاج آقا در حال رکوع بود، یاد روزی افتادم که به سن تکلیف رسیده بودم، اون روز راجع به نماز جماعت می گفتن که اگه حاج آقا به رکوع رفت شما هم می تونید به حاج آقا اقتدا کنید و پس از تکبیر به رکوع برید، سریع الله اکبر رو گفتم و به رکوع رفتم و نمازم رو به جماعت خوندم...(:
•
•
•
داشتیم با هم صحبت می کردیم که صدای در زدن اومد؛ گفتم یا خدا این دفعه خودش اومده یه شرط جدید بذاره🤦♂
این داستان ادامه دارد....🙂
@havalichadoram
••🌿
همہ فڪر میکنند چوݩ گࢪفتاࢪند
بہ خدا نمیرسند،
اما؛
چون بہ خدا نمیرسند گرفتاࢪند...(:
﴿حاج اسماعیݪ دولابے﴾
@havalichadoram
بابا روحـ اللہـ ...(:
رو ما #دهہهشتادے ها حساب باز ڪرده....♥️✊🏻
#پیرخمین
#تاآخریننفسایستادهایم(:
@havalichadoram
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
بابا روحـ اللہـ ...(: رو ما #دهہهشتادے ها حساب باز ڪرده....♥️✊🏻 #پیرخمین #تاآخریننفسایستادهایم
آنهایے که اسلام را خلاصه میکنند در اینکه بخورند و بخوابند و یک نمازی بخوانند و یکروزهای بگیرند📿
و در گرفتاری این جامعه دخالت نکنند
حسب روایت رسول اکرم، اینها مسلم نیستند🖐🏻
@havalichadoram
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
بابا روحـ اللہـ ...(: رو ما #دهہهشتادے ها حساب باز ڪرده....♥️✊🏻 #پیرخمین #تاآخریننفسایستادهایم
یادتونِ
امید من به شما دبستانے هاست...(:
May 11
#حرف_حســـاݕ
رفقا صفر ماه عزاے اهلِبیتِ...
عمہ زینب تازه داغش تازه شده...
هنوز ناله های حضرت رقیه بہ گوش میرسہ...
حرمت ها رو نگہ داریم حواسمون باشه توی ماه عزای اهل بیتیم...(:
#اربعین
#ماه_صفر
@havalichadoram
بھترین و مھم ترین مقصد تمام انسان هاخداوند متعال است✨
و اگر ڪسی به غیر خداوند متعال دݪ ببندد💭
در حقیقت استعداد ها و قابلیت های خود را ضایع نموده است .
و چنان که امیرالمومنین میفرمایند:
"ضا؏َ مَنـ ڪانَ لَهُ مَقصَدٌ غَیرُالله"
کسی که هدف و مقصدی جز خداوند داشته باشد ، تباه شده است(:🌿
بخشےازڪتابدریاےبےڪران🌊
#خدای_خوب_من
@havalichadoram
#شهیدانہ🌿
بوی عطر عجیبی داشت...
نام عطر را که می پرسیدیم جواب سر بالا می داد...🚶♂
شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود⇩
به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم...
هر وقت میخواستم معطر بشوم از ته دل میگفتم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام...(:♥️
﴿شهید حسینعلے اکبرۍ﴾
@havalichadoram
#شهادٺ♥️
بعضیام هستند
میشینن رو سجاده دستاشونو رو به آسمون بلند میکنن و میگن
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلـك🤲🏻
موقع عمل که میرسه میگن ول کن بابا . . .👣
من از خدا میخوام شهید شم دیگه این کارو نداره...👤
اگه قسمت باشه نصیبم میشه انشاءلله🚶🏿♂👣
...........
آخه رفیق بامرام ! (:
مشتے ! :)
راه عشق خون جگر خوردن میخواهد ♥️
راه عشق سختی داره♥️
الڪی که نیست ... !!
باید اونقدر عاشق باشے ڪه این سختے ها برات از عسلم شیرین تر باشه...🍃
اگه اونجوری بود ڪه شهدا هر موقع طلب شهادت میکردند ، به لحظه نکشیده به لقاءلله میپیوستند🙂
#احلیمنالعسل
#دردحجرکشیدنمیخواهد ...
#عاشقدیداربودن
#رازایندیدارعاشقاناست
@havalichadoram