#تلنگرانہ🌿
دنيا گذرگاه عبور است...🚶♂
نه جاى ماندن ؛ و مردم در آن دو دسته اند :
⇦ يكى آن كه خود را فروخت و به تباهى كشاند...!
⇦و ديگرى آن كه خود را خريد و آزاد كرد✔
امیرالمومنینعلے؏ 🍯
@havalichadoram
هدایت شده از 『 ࢪَجـــاٰء』
کسی که محبت دنیا در دلش خانه کرده است،
چگونه مدّعی محبت خدا است؟!
امامعلی"ع"📚🌿
بودھ در لالایے ام البنین این زمزمھ
جانِ عباسم بھ قربانِ حسین فاطمھ..!🖤
#ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#مادر_ادب
@havalichadoram
و خدا زنی از دیار عرب را برای مادری کردن برای بچه های فاطمه و عباس آفرید..🌿
و اینگونه شد که خدا،عباس را برای خادمی اولاد علی برگزید✨
باشد که باشد سقای آب و ادب شیعیان علی♥️
#وفات_حضرت_ام_البنین
@havalichadoram
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
و خدا زنی از دیار عرب را برای مادری کردن برای بچه های فاطمه و عباس آفرید..🌿 و اینگونه شد که خدا،عباس
بانویی ڪه خود را نذر کودکان فاطمه کرد!
بانویی ڪه خود را خادم خانه علی خواند!
بانویی سرتاپا عشق به خدا
بانویی ڪه دارایے اش را ، دسته گل هایش را نذر امام زمانش ڪرد
بانویی ڪه عباس را مادر است
عباسی ڪه همراز حسین است
بانویی ڪه دسته گل رشیدی آفرید ڪه به فرزندان فاطمه جز مولا نگفت🖐🏻♥️
عباس پرورێ ڪار هر مادری نیسٺ ...🖤
#ام_البنین
@havalichadoram
#شهیدانہ🌿
یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم!
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم...
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان📄
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟
گفتم :کار🔧
گفت : فردا بیا سرکار
باورم نمی شد😳
فردا رفتم مشغول شدم.
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود✨
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهہ...🌿
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم،
حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می شد!
یعنی از حقوق شهید باکری،
این درخواست خود شهید بود...!♥️
@havalichadoram