eitaa logo
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
280 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
350 ویدیو
44 فایل
انقلاب‌نوجۆانۍ،یڪ تحول اساسی بࢪاے نوجۆان دهه هشتادےست...(: ོکانال وقف حضرت زینب  از شروط بخـۅان↯ @iffffff ناشناسیجـــاٺ↯ payamenashenas.ir/havalichadoram ོ پشـٺ سنگــر↯ @gomnamsoall
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام جانآ✨ ممنون که رمان رو میخونین ✨ برنامہ رمانمون سر جاۺہ…😊 منتها یک شب درمیان به صورت 2 پارت…😘 معرفی به دوستان فراموش نشود🙃 ـــــــــ🌸ــــــــــــ🌸ـــــــــــ🌸ـــــــــــ🌸 😷 🍒
عجیب‌است‌فرانسوۍها کہ‌درتولیدبهترین‌عطرها معروف‌هستند . . . هنوز نمۍدانند وقتۍ‌شیشہ‌عطری رابشکنۍ‌بویش‌بیشتر‌در‌فضا‌مۍپیچد . . .😏🙃 ! ــــــــــ🌸ـــــــــــ🌸ـــــــــــ🌸ـــــــــــــ :))🧡🌼 😷 🍒
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷رمان محتوایی ناب😍👌 🌷 🌷 قسمت گفت: _خداروشکر تو سالمی.اگه بلایی سر تو میومد من مرده بودم.😢❤️ عاشقانه نگاهش کردم و گفتم: _اگه تیرش بهت میخورد...😨😭 حتی نمیتونستم بهش فکر کنم.دوباره سرمو گذاشتم روی پاش و گریه میکردم.هر دو مون آروم گریه میکردیم. خیلی گذشت... در اتاق رو میزدن.صدای مادروحید اومد گفت: _وحید،زهرا،حالتون خوبه؟😢 صداش بغض داشت... سرمو آوردم بالا،به وحید نگاه کردم.به من نگاه میکرد.خیلی خوشحال شدم.لبخند روی لبم نشست.گفتم: _مامان نگران ماست.جواب بده.😊😢 وحید گفت: _زهرا خیلی دوست دارم..خیلی.😍😢 لبخند عمیقی زدم و گفتم: _ما بیشتر.☺️😢 وحید هم لبخند زد.مامان دوباره صدامون کرد. صدامو صاف کردم و گفتم: _مامان جان، ما خوبیم.☺️ به وحید نگاه کردم و گفتم: _ که ما خوبیم،سالمیم.☺️✨ وحید گفت: _ .☺️😢 گفتم: _شما واقعا خیلی مردی.مهربان، عاقل،عاشق، وظیفه شناس، مسئول،باغیرت،قوی،محکم هرچی بگم کمه....😇 بعد با شیطنت گفتم: _ولی دو تا عیب بزرگ داری.😌✌️ وحید سؤالی نگاهم کرد.گفتم: _خوش قیافه و خوش تیپی.😎 وحید فقط نگاهم کرد.گفتم: _آخ..یادم رفت.😇 -چی رو؟😳 -باید برای بهار یه کم کاراته بازی میکردم.☺️👊 به خودم اشاره کردم و گفتم: _قبلنا خوش سلیقه تر بودی.😌 وحید لبخند زد.😊😒بالبخند گفتم: _حالا این دفعه چون خیلی پشیمونی میبخشمت. ولی اگه یه بار دیگه تکرار کنی حسابتو میرسم. فهمیدی؟😠😇 گفت: _از قبل میدونستی؟😒 -آره.😊 -از کی؟😒😳 -یه هفته ای هست.😊 -چرا تا حالا نگفتی؟😔 -وحید به من نگاه کن.☺️ با مکث سرشو آورد بالا و به من نگاه کرد.😓👀 -من بهت اعتماد داشتم و دارم.مطمئنم اگه مجبور نبودی اینکارو نمیکردی.☺️☝️ خیلی جدی گفت: _زهرا،من هیچ وقت به هیچ زنی جز تو فکر نکردم،نمیکنم و نخواهم کرد.😐✋ منم جدی گفتم: _دروغ نشه.😕😁 -باور نمیکنی؟😳 -پس مامان و خواهرات چی؟ به اونا فکر نمیکنی یا زن نیستن؟😉😁 خندید.😁دلم خیلی آروم شد.ولی خنده ش زود تموم شد.سرشو انداخت پایین.گفت: _زهرا،من شرمنده م...😞😓 -من بهت افتخار میکنم..خیلی..☺️😍وحید وقتی کارت رو درست انجام بدی بعضی ها دشمنت میشن.چون بعضی ها دشمنی میکنن پس نباید کارت رو درست انجام بدی؟ یا از اینکه کارت رو درست انجام دادی باید شرمنده باشی؟..اونی که باید شرمنده باشه شما نیستی.😌شما باید سرتو بالا بگیری که جلوی نامردها کوتاه نمیای. -....زینب...😓😣 -زینب سادات برای ما.ما کنار هم میتونیم سختی ها رو تحمل کنیم..وحید وقتی شما کنارم باشی نبودن همه رو میتونم تحمل کنم.😊❤️ -زهرا تو همه ی زندگی من هستی.خداروشکر تو سالمی.❤️😔 یک ساعت به اذان صبح بود.... با هم ✨نمازشب🌌✨ خوندیم و از خدا کردیم و ازش خواستیم... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷رمان محتوایی ناب😍👌 🌷 🌷 قسمت با هم ✨نمازشب🌌✨ خوندیم و از خدا کردیم و ازش خواستیم بهمون بده.👌 یک هفته بعد از اون روز وحید گفت: _بهار اطلاعات مهمی داره ولی با شرط حاضر به همکاری شده.😑 منتظر بود من چیزی بگم.گفتم: _به من مربوط میشه که داری میگی؟🙁 -گفته اول میخواد با تو صحبت کنه.😐 -با من چکار داره؟😟 -نمیدونم.😕 -مجبورم؟😟 -نه،اگه نمیخوای یه جور دیگه ازش حرف میکشم.😠✋ -باشه.هروقت بگی میام.😊 -پس آماده شو.😊 تو راهرو کنار وحید راه میرفتم... پشت دری ایستاد و گفت: _شاید بخواد از نظر روحی اذیتت کنه.میتونی مثل همیشه صبور باشی؟😊 -خیالت راحت.😍 میخواست درو باز کنه گفتم: _وحید☺️ نگاهم کرد. -میشه کسی حرفهای ما رو نشنوه؟😅 -نه،شاید چیز مهمی بگه.😎☝️ -اگه چیز مهمی گفت خودم بهت میگم،باشه؟😅🙈 یه کم نگاهم کرد بعد گفت: _یه کاریش میکنم.😉 بهار روی صندلی پشت میز نشسته بود.وقتی منو دید به احترام من بلند شد... تعجب کردم.😟یه کم ایستاده نگاهش کردم.خودشم از حرکت خودش تعجب کرده بود.😅لبخند زدم و گفتم: _بفرمایید.😊 لبخندی زد و نشست... دقیقا به چشمهاش نگاه میکردم.اونم همینطور. گفت: _تو شخصیتی داری که آدم ناخواسته بهت احترام میذاره.😕 بالبخند گفتم: _برای اینکه بهم احترام بذاری خواستی بیام اینجا؟😊 لبخندی زد و گفت: _جواب سؤالمو میخوام.😐 تمام مدت بالبخند نگاهش میکردم. -سؤالت چی بود؟😟 -تو هم عاقلی،هم عاشق،هم اعتماد به نفس بالایی داری،هم زیبایی،هم حجاب داری، هم خیلی مهربانی،هم قاطع و سرسخت،هم صبوری،هم سریع... چه جوری؟😧🙁 دقیق تر نگاهش کردم.واقعا براش سؤال بود. گفتم: _چرا پیدا کردن این جواب اینقدر برات مهمه؟🤔 -خیلی دلم میخواست منم مثل تو باشم ولی نتونستم همه اینارو باهم جمع کنم.🙁 -تو خدا رو قبول داری؟😊💖 -نه.😕 - برای من خیلی پر رنگه.مهمترین کسی که تو زندگیم دارم خداست.👌هرکاری میکنم تا ازم باشه.هرکاری بهم میگه سعی میکنم انجام بدم.مثلا خدا به من گفته با کسی که بهت زور میگه محکم و قاطع برخورد کن.بهار اون روز زورگو بود،منم و برخورد کردم.خدا به من گفته با کسی که ازت سؤال داره با مهربانی جواب بده.بهار الان سؤال داره.تا وقتی فقط سؤال داره جواب میدم. -از کجا میدونی الان خدا ازت چی میخواد؟🙄 -وقتی کسی رو خیلی راحت میتونی از نگاهش بفهمی الان چی میخواد بگه،چکار میخواد بکنه.درسته؟😊 با اشاره سر تأیید کرد.😔 -برای اینکه خدا رو خوب بشناسی باید اخلاق خدا دستت باشه.مثلا بدونی خدا گفته با هر آدمی که باهات برخورد کرد با شرایطی که داره چطور باهاش رفتار کنی.یا تو موقعیتی که برات پیش میاد چکار کنی.😊 با شیطنت نگاهم کرد و گفت: _مهمترین فرد زندگیت خدائه یا وحید؟😏 بالبخند نگاهش کردم و گفتم: _بهار الان دیگه سؤال نداره، شیطنت داره.😊☝️ لبخندی زد که یعنی مچمو گرفتی.😅به چشمهاش نگاه کردم و جدی گفتم: _مهمترین فرد زندگی من . رو هم چون خداست دوست دارم.وگرنه وحید با تمام خصوصیات اخلاقی و ظاهری خوبی که داره اگه خدا نداشته باشه من عاشقش نمیشم.😊 -چرا وقتی فهمیدی من و وحید ازدواج کردیم ناراحت نشدی؟😟😕 بالبخند نگاهش کردم. -اولش ناراحت شدم... مکث کردم و بعد گفتم: _هیچ وقت از وحید نپرسیدم چرا اینکارو کردی.ولی چون میشناسمش میدونم چرا اینکارو کرده.😏 -چرا؟😟 -وحید بخاطر منافعی که یقینا مجبور شده تو محیطی باشه که خوشایندش نبوده.احتمال داده گناهی مرتکب بشه،هر چند کوچیک، مثلا حتی نگاه،ترجیح داده با تو محرم بشه که انجام نده.😎☝️ -خب میتونسته تو اون فضا نباشه.😕 -گفتم که حتما بوده.👌 -میتونسته نگاه نکنه.🙄 -بعضی گناه ها .☝️ -یعنی برات مهم نیست شوهرت بهت خیانت کرده؟😧😳 -خیانت یعنی اینکه چیزی برات مهم باشه،طرف مقابلت هم بدونه برات مهمه ولی عمدا خلاف چیزی که برات مهمه رفتار کنه.تو رابطه ی من و وحید مهمه.اگه میکرد کرده بود.اینکه هر کاری،هر چند خلاف میلش، که مطمئنم خلاف میلش بوده، انجام داده تا به چیزی که برای منم مهمه خیانت نکنه،برام ارزش داره.من کاری با مردهای ندارم.من درمورد وحید خودم حرف میزنم..اتفاقا بعد اون قضیه وحید برای من هم شده.👌 -یعنی اگه دوباره اینکارو انجام..😳 نذاشتم حرفشو ادامه بده.... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍
بسم الله الرحمن الرحیم🌱
*لطفا بخونین اما با دقت که متوجه بشین چی گفته.* *چکیده از کتاب:* *اینکارونکن ، اینکارو بکن* *نویسنده : احمد فارسی* ******** *١- اگه میخوای راحت باشی ، کمتر بدون ؛ و اگه میخوای خوشبخت باشی ، بیشتر بخون.* ______ *٢- تا پایان کار، از موفقیت در آن ، با کسی صحبت نکن.* ______ *٣- برای حضور در جلسات ، حتی یک دقيقه هم تأخير نكن.* ______ *٤- قبل از عاشق شدن ،ابتدا فکر کن ، که آیا طاقت دوری ، جدایی و سختى رو دارى يا نه؟؟؟* ______ *٥- "سکوت" تنها پاسخی است که اصلا ضرر ندارد.* ______ *٦- نصیحت کردن ، فقط زمانی اثر دارد که 2 نفر باشید.( در بين جمع كسى را نصيحت نكن )* ______ *٧- در مورد همسر کسی اظهار نظر نکن ، نه مثبت نه منفی.* ______ *٨- نوشیدنی های داخل لیوان و یا فنجان را تا آخر ننوش.* _____ *٩- در اختلاف خانوادگی حتی اگر حق با تو است ، شجاع باش و تو از همسرت عذر خواهی کن.* ______ *١٠- برای کودکان اسباب بازی های جنگی هدیه نبر.* ______ *١١- نه آنقدر کم بخور که ضعیف شوی ، و نه آنقدر زیاد بخور که مریض شوی.* ______ *١٢- بدترین شکل دل تنگی آن است ، که در میان جمع باشی و تنها باشی.* ______ *١٣- شخص محترمی باش ، و بدون اطلاع به خانه و محل کار کسی نرو.* ______ *١٥- وجدانت را گول نزن، چون درستی و نادرستی کارت را به تو اعلام می کند.* ______ *١٦- موقع عطسه کردن ، حتما از دیگران فاصله بگیر و از دستمال استفاده کن ولی با تمام وجود عطسه کن.* ______ *١٧- عاشق همسرت باش تا بهشت را ببینی.* ______ *١٨- کثیف نکن، اگر حوصله تمیز کردن نداری.* ______ *١٩- بخشیدن خطای دیگران بسیار قشنگ است،،، تجربه کردنش را به تو پیشنهاد می کنم.* ______ *٢٠- همه جا از همسرت تعریف و تمجید کن، حتی در جهنم.* ______ *٢١- با کارمندانت مهربان، ولی قاطع باش.* ______ *٢٢- غرور کسی رو نشکن، چون مثل شیشه ی شکسته برای تو، خطر آفرین است.* ______ *٢٣- عمل خلاف را، نه تجربه کن، نه تکرار.* ______ *٢٤- در جايى كه اشتباهى ازت سر زد ، با شجاعت اقرار کن که اشتباه کردی.* ______ *٢٥- هنر نواختن را یاد بگیر، نواختن موسیقی در هیچ کشوری گدایی نیست.* ______ *٢٦- هنگام صحبت کردن با دیگران ، به چشم آنها نگاه کن تا پیام و کلام تو را درک کنند.* ______ *٢٧- با دندان، میخ نکش.* ______ *٢٨- کسی را که به تو امیدوار است ، نا امید نکن.* ______ *٢٩- برای کسی که دوستش داری ، در روز تولدش پیام تبریک ارسال کن.* _____ *٣٠- اولین خیّر باش.* ______ *٣١- با داشتن همسری خوب وخوش اخلاق، همه کس و همه چیز را یکجا داری.* ______ *٣٢- در دفتر و منزل، گل های زیبا داشته باش.* ______ *٣٣- حسابداری و روشهای آنرا یاد بگیر.* ______ *٣٤- تزریق سرم وآمپول را یاد بگیر.* ______ *٣٥- وارد سیاست نشو.* ______ *٣٦- به سفر و همسفر فکر کن.* ______ *٣٧- تا ندانی ، نمی توانی ؛پس بدان ، تا بتوانی* _____ ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸 😷 🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊لطفا لبخند بزنید 😊 دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت وبرمی گشت. آن روزصبح هوا رو به وخامت گذاشت وطوفان ورعدوبرق شدیدی درگرفت. مادرکودک نگران شده بود که مبادا دخترش از طوفان بترسد، به همین جهت تصمیم گرفت با اتومبیل خود به دنبال دخترش برود. در وسط های راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که با هر رعد و برقی می ایستد به آسمان نگاه کرده ولبخند می زند!!! زمانی که مادر از او پرسید چه کارمی کنی؟ دخترک پاسخ داد: من سعی می کنم صورتم قشنگ به نظر بیاد،چون خدا داره از من عکس می گیره...!!! در هنگام رویارویی با طوفان های زندگی، لبخند را فراموش نکنید! خداوند به تماشا نشسته است..... ـــــــــــــ🌸ــــــــــــ🌸ـــــــــــ🌸 🌸 😷 🍒
🚑یہ‌رۅزۍمیادزیرخرۅارها 🤕خاڪ‌حسرت‌مۍخۅرۍ 🤦‍♂فقط‌یہ‌یاحسین‌بگۍ... ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸 😷 🍒
🔷 خیلیا میگن که ما چطور میتونیم از عبادت و مناجات با خدا ببریم. راهش اینه که یه چیزی با خودمون آورده باشیم.✔️ ✅ یه مبارزه با نفس قشنگ انجام داده باشیم. ⭕️ نمیشه که آدم هر کاری "دلش" میخواد بکنه و به حرف هوای نفسش گوش بده بعد انتظار داشته باشه که از ارتباط با خدا لذت ببره. ✳️ با خدا برای کسی لذت بخشه که یه ذره اخلاقش خدایی شده باشه اخلاق خدایی هم همون مبارزه با نفس طبق امر ولایت هست...☺️ 📚ڪوتاه و خواندنــے✔️ ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸 😷 🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی که درخت شخصیت او نرم و بی عیب، باشد شاخ و برگش فراوان است🌱🦋💎 4⃣1⃣2⃣ ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸 😷 🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 نیروهای داوطلب مخلص و جوانان مومن و صالح بار دیگر وارد میدان شوند ــــــــــــــ🌸ــــــــــــــ🌸ــــــــــــــ🌸ــــــ ❤️ 😷 💝 🍒
من یک دخترم  از نوع چادریش 💎 من خودم را و خدایم را قبول دارم و این برایم از تمام دنیا با ارزش تر است 💎 توی خیابان که راه میروم:  نه نگران پاک شدن خَط خَطی های صورتم هستم😊  و نه نگران مورد قبول واقع نشدن 😒 تنها دغدغه ام عقب نرفتن چــ❤️ـادرم هست و بس🤚🏻 ـــــــــــ🌸ــــــــــــ🌸ــــــــــــ🌸ـــــــــــــ🌸 ❤️ 😷 💝 🍒
☘ همیشه سعی کن تو زندگیت، هدف داشته باۺے و برای رسیدن بہ هدفت تلاش کنی☘ هدفت باید پاک باشه تا خدا کمکت کنه😉 ـــــــــــ🌸ــــــــــــ🌸ـــــــــــــ🌸ــــــــــــ 😷 💝 🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 ݕــایڌ با چاڌرٺ ښڀـــڔ عݦـــہ جـــۅݩ باۺــۍ…✨ ـــــــــــــ🌸ـــــــــــــ🌸ـــــــــــــــ🌸ــــــ 😷 💝 🍒
عکس باز شود 👆🏻 ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸 🌱 به پیامبر 😷 🍒
هی در میزنیم و کسی وا نمیکند یعنی باید امام رضا را خبر کنیم! ــــــــــــ🌸ــــــــــــــ🌸ـــــــــــــ🌸ـــــــــ 🧡 🤚🏻 😷 🍒
سروان پاسدار در حین جابجایی تجهیزات نظامی و تامین امنیت مناطق مرزی شهرستان خداآفرین، استان آذربایجان شرقی، به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 🌷 کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
میان دلانہ هاے شبانہ اٺ از ما هݦ یادے کن…😭 با ٿو از فـــرۺ بہ عـــرۺ مۍ آییـــݦـــ…✨ ـــــــــــــ🌸ـــــــــــــ🌸ـــــــــــــ🌸 🌱 😷 💝 🍒
به نام حضرٺ دوسٺ😍
📚 💎بیماریش اینقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و از یاد بردند که اون داره عذاب می‌کشه و یه روزی می‌میره. حقیقت اینه گاهی هرچیزی که مربوط به ماست برای اطرافیانمون تبدیل به عادت میشه. درد و رنج‌هامون، بیماری‌هامون، حتی عشق و محبتمون نسبت به آدم‌ها، براشون تبدیل به عادت میشه و دیگه به چشم نمیاد. گاهی حضور دائمی ما، عشق ِ بی‌قید و شرط ما باعث میشه حتی دیده نشیم. 📙مرگ خوش ✍🏻 ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸ــــــــــ🌸 ــــــــــ🌸 😷 💝 🍒