eitaa logo
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
250 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
349 ویدیو
44 فایل
انقلاب‌نوجۆانۍ،یڪ تحول اساسی بࢪاے نوجۆان دهه هشتادےست...(: ོکانال وقف حضرت زینب  از شروط بخـۅان↯ @iffffff ناشناسیجـــاٺ↯ payamenashenas.ir/havalichadoram ོ پشـٺ سنگــر↯ @gomnamsoall
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پــدرۍ بیݩ مردم رفٺ و آمد مۍ کند در بازار ها راهـ مۍ رود و روۍ فرشهاۍ آنها قدم میگذارد وݪۍ اورا نمۍ شناسند💔 امام صادق (ع)🌿 @havalichadoram🌙
•|🌙🖇|• بایستی کشور را به آن پایه‌ای که لازم است، برسانید✊🏻 این، مسؤولیت عظیم نسل جوان روشنفکر تحصیلکرده‌ی این کشور است و شما برادران و خواهرانی که در این دانشگاه تحصیل کرده‌اید، تصور من این است که در این زمینه بار سنگینتری بر دوش دارید🙃🖐🏿 مقام معظم دلبرے(:🌿 روز جوان مبارڪ(:🌿 @havalichadoram🌿
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
#مبحٿ‌هفتہ✨ مقــــدمہ📚 ســـلامـ(: طبق نظــر سنجے قــرار شد مبحث هفتہ در رابطہ با چطور افســــر جن
✨ خـب …🙃 ایݩ لیــاقٺ نصیبمـۅن شـد ڪه اولیں جلسہ از مبحثمون مصادف بشہ با ولادټ آقا علے اڪبر♥️ انشــاءلله بہ مـدد آقــا بتــونیمـ از پس این مسئولیٺ بربیایمـ🍃 …………(: راستش نمیدونم چطور شــروع ڪنـمـ😅 بیــݩ الحمــدالله هایی ڪه در طوݪ روز میگیمـ،🙂 بیــاین یکی شو اختصاص بدیمـ بہ اینکہ خداراشڪر کنیـمـ ڪه در این برهـه از زمــان داریمـ زندگے میڪنیمـ 🍃 ایرانے هستیمـ🍃 رهبــرموݩ آقاے خــامنہ اے هستنـد🍃 و مهــمـ تر از همه مسلمــاڹ و شیعہ هستیمـ🍃 واقعــا بایــد خدآ رو بہ خاطر چیـزهایی ڪه حواسمون بهش نیسٺ شڪر کنیــمـ♥️🙃 ……………(: قــرار بود در رابطہ با افســرآن جنــگ نرمـ صحبٺ ڪنیمـ🌸 اصلا افســر جنـگ نرمـ یعنے چۍ؟🤔 جنگ نــرمـ یعنــے دشمن زورش به قدرت نظامی نرسیدهـ[جنگ‌سخت]😎 روے ما نوجوونا و جوونا دارن سرمایه گذارے میکنند 🖐🏿 حالا چہ جورے🧐 با ماهوارهـ📽 با فضاۍ مجازے📲 با پوشاڪی که در شأن یک مسلمان نیست و وجه اسلامی نداره👗👨‍🎤👩‍🎤 خب، تا اینجاے ڪار فهمیدیمـ ڪه جنگ نرم یعنی چی… این داستان ادامہ دارد…🙃 @havalichadoram🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجنـــــون مــــن کجــــایی؟ حسین منو از آغوش در آورد و دستمو گرفت با بقیه روبوسی کرد به سمت ماشین حرکت کردیم مادر پیش آقا جواد جلو نشست منو زینب و حسینم پشت سرم گذاشتم رو شونه اش تا قزوین راحت خوابیدم رسیدیم حسین :رقیه جان آجی پاشو اروم چشامو باز کردم حس خوبی داشتم بعد از چهل و پنج روز طعم یه خواب شیرین رو چشیده بودم زل زدم تو چشمای حسین داداش -داداش خیلی خوشحالم پیشمی حسین: ‌منم عزیز دلم برو استراحت الان رفقای من میان اونجا شمابرو بالا عصر باهم میریم پیش بابا ‌-چشم *** رواے حسین زینب فرستادم بالا استراحت کنه خیلی ضعیف شده امیدوارم با ورودش ب تیم مصاحبه شهدا کمی قوی بشه تو همین فکرا بودم ک صدای زنگ در بلندشد در باز کردم با چهره های شاد بچه ها روبرو شدم دوست صمیمیم سیدمجتبی اول ازهمه وارد شد و درهمون حال گفت رسیدن بخیر مدافع -‌ممنونم داداش بیاید تو سید مجتبی : راستی حسین حاج آقا کریمی زنگ زد بهم گفت پنجشنبه بریم معراج -إه پس توام تو اون جلسه هستی؟ سیدمجتبی: آره محمد:داداش تعریف کن سوریه چه خبر -الحمدالله امنه ان شالله بزودی شر داعش از جهان اسلام کم بشه با بچه ها از پایگاه ،بسیج و هئیت حرف زدیم سیدمجتبی:حسین جان داداش ما بریم دیگه توام خسته ای فعلا یاعلی -یاعلی سیدمجتبی یاالله مابریم بچه ها تا دم در بدرقه کردم فکرم شدیدا درگیر حرف سید مجتبی شد یعنی حاجی چه فکری تو سرشه ؟ تو همین فکرا بودم ک صدای زنگ بلند شد برای احتیاط گفتم کیه صدای زنونه:بازکنید دربازکردم حسناخانم از دوستای رقیه بود سریع سرم زیر انداختم: بفرمایید داخل حسناخانم :ممنون به قلم: بانو_ش براے مطالعہ هـر پارٺ ¹ صݪواٺ براے ظهــور اجبـارے‌سٺ✨🍃
مجنـــــون مـــن کجـــــایـی؟ به سمت اتاق آبجی رقیه حرکت میکنم در بازمیکنم میبینم معصومانه خوابیده چقدر ضعیف شده امیدوارم راه حلی که برنامه ریزی کردم قویش کنه به سمت تختش میرم -رقیه جان خواهرگلم پاشو عزیزم پاشو بریم مزارشهدا رقیه با صدای خواب آلود: چشم -پس تا تو حاضر بشی من یه زنگ به یکی از دوستام بزنم رقیه :چشم از اتاق رقیه به سمت اتاق خودم رفتم گوشی برداشتم -سلام سید سیدمجتبی :سلام علیکم برادر -خخخ خوش مزه زنگ زدم بپرسم برنامه هئیت چه مدلیه سید:عرض به حضورتون برادر جمالی این مداح هئیت ما مدافع حرم هست صبح تشریف آوردن از سوریه -از خونه ما رفتی روی کله قند خوابیدی؟که شیرین شدی یا رفتی قم تو نمک خوابیدی که بانمک شدی سید؛هیچ کدام بالام جان انصافا تو نمیدونی چرا برادر جمالی مداح ماهم هست داعش بهش کارساز نیست -خخخخ گلو له نمکی موندم ی طوری شهید بشم جیگر رفقا بسوزه برو دیگه بچه پرو فعلا یاعلی سید: یاعلی تق تق رقیه:داداش من حاضر م -بفرما فدات بشم بزن بریم سوار ماشین شدیم خب رقیه خانم تعریف کن چه خبر رقیه: عرض ب حضورتون که قراره کلاسام شروع بشه پنج شنبه حاجی گفت برم معراج -إه موفق باشی به قلم: بانو_ش براے مطالعہ هــر پـارٺ ¹ صݪواٺ براے ظهــور اجبـارےسٺ✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است