#داستانتحولم❤️
عرضم به حضورتون ڪه بنده
امین هستم
23 ساله
از دیار حاج قاسم
و میشه گفت عضو یڪ خانوادهی معمولی هستم ...
من خب درواقع بخوام از ڪفِ قضیه بگم
به چیزی اعتقاد نداشتم ...
درواقع در عمل ڪه اینطور بود
به اصرار خانواده روضه ڪع میرفتم
همیشه هدفون برمیداشتم همرام
و تو جریان روضه
من علارقم اینڪه بقیه دل داده بودن به روضه
و گوش میدادن ...
من هدفون گوشم بود
و آهنگ گوش میدادم ...(رپ)
و روز به روز
ظاهرم تغیر میڪرد
لباسای ناجور
مدل موی ناجور
ڪلاس رقص میرفتم
گیتار میزدم
پارتی شبانه میرفتم
ولی یه سری خط قرمز ها داشتم واسه خودم
مشوربات
و روابط آزاد و اینا ...
درواقع مشتی وار گناه میڪردم دیگه ...
مختصِ شخص خودم بود ...
تو یه شب سردِ زمستونی
زدم بیرون
حالم خیلی بد بود
یه خبرِ فوق العاده بد شنیده بودم
انقدر ڪه نمیتونستم علارقم مغرور بودنم
جلوی اشڪ های خودمو بگیرم
همینجور گریه ڪنان
و پای پیاده
راه افتادم تو خیابون ...
فاطمیه بود
و اصن من انقدر غرقِ اشتباهات و راه خودم بودم
نمیدونستم فاطمیه ڪِی شروع شده اصن 💔
لبریز لبزیز از گناه ...
ولی با دلی شڪسه
و بغضی ترڪیده
راه افتاده بودم تو خیابونا وقدم میزدم ...
رفتم و رفتم رسیدم به یه موڪب
یهو دلم خواست
هوس ڪردم
برم و یه چای بردارم
دیدی از عالم و آدم میبری
برات یه مشڪلی پیش میاد
گِره میخوره ڪارت
چنگ میندازی به هرچی ڪه دستت میرسه
ڪه خودتو بڪشی بیرون
ڪه نجات بدی خودتو
یه همچین تفسیری داشت این ڪارم ...
چایی برداشتم امدم سمت راست موڪب
داشتم میخوردم
و تو حال و هوای خودم بودم
به مشڪلم فڪر میڪردم و
بغضی ڪه نزدیڪ بود بترڪه ...
باد میومد
یهو یه تیڪه پارچه چسپید به صورتم
برداشتم بندازم
یهو چشم افتاد بهش
دیدم عع سربنده
نوشته یا زهرا :-))))))💔
بغضه ترڪید باز
وقتی هیچ پناهی نداره آدم
باز ته ته دلش اعتقاد داره به مقدسات دیگه
و باز از همونا ڪمڪ میخوای 🙂
بی اختیار گریه میڪردم ...
ولی حس خوبی داشتم به این قضیه
با خودم میگفتم یعنی منو هنوز دور ننداختن
یعنی هنوز یه نیم نگاهی به منِ گناهڪار دارن
فلسفه این قضیه چی بود ؟!
و سرم پر بود از این مدل سوالا ..
یه ڪورسوی امید دیده بودم ...
ته ته دلم یه ذره امید داشتم
ولی باز به خودم میگفتم نه
اتفاقی بوده امین
گذشت و گذشت
حوالی یڪ ماه بعد
صبح زود داشتم میرفتم دانشگاه
هدفون گذاشته بودم گوشم
و رپ گوش میدادم ...
رسیدم دانشگاه دیدم نزدیڪ ڪلاسا دوتا اتوبوسه ...
وقتی رسیدم و سوال ڪردم
گفتن یه همایش بسیجه مصلی ڪرمان
و یه تعداد از بچه ها دارن میرن
گفتن توم میای؟
خندیدم و گفتم ما و بسیج؟
رفتم داخل ڪلاس
دیدم بچه ها میگن بیا بریم
اگه بریم ڪلاس میپیچه و اینا 😂
راضی شدم
اونم صرفا بخاطر اینڪه
ڪلاس تعطیل میشه
و هرچی باشه بهتر از حرفهای استاده ...
رفتیم و من همچنان بی میل به این چیزا
هدفون گوشم بود
اهنگ گوش میدادم
و مشغول چڪ ڪردن تلگرام و اینستا و واتساپ به نوبت ..
اعلام ڪردن قراره یه نمایش داشته باشن
با موضوع شهدا ...
و عنایت حضرت زهرا !
اسم حضرت زهرا به گوشم خورد
داستان اونشب برام مرور شد
هدفون رو برداشتم از گوشم
و گفتم بزار ببینم چیه ...
حدود نیم ساعت طول ڪشید
این نمایش
و فوق العاده جنبه واقعی طور داشت
رسید به یه بخش
ڪه قرار بود خبر شهادت ڪسیو
به مادرش بدن ...
انقدر برام غیر قابل هضم بود
و جنبه واقعی داشت
ڪه بغضم ترڪید
و دوستام : 😳
برای خودمم تعحب آور بود ...
و تو سرم علاوه بر سوالای اونشب
بازم سوال به وجود امد
واقعا شهدا ڪی هستن؟
چڪار میڪنن
چرا من انقدر دلم سوخت
چرا اصن انقدر گریه ڪردم منی ڪه حتی قبولشون نداشتم ؟
چندماه بعد
اوایل اسفند 97
تابلو اعلانات دیدم نوشتن
سفر راهیان نور
نمیدونستم چیه
شنیده بودما
ولی نمیدونستم دقیقا چی چیه ...
سرچ زدم گوگل
راجبش یه سری مطالب خوندم
از بچه بسیجی های دانشگاه پرسیدم راجبش ...
و با خودم گفتم
اینجا همونجاس ..
اینجا باید جایی باشه ڪه جواب سوالامو میتونم بگیرم ..
یا لاقل از شخصی اونجا بپرسم ...
امدم راهیان
با تصور اینڪه
یه بیابونه
و تا چشم ڪار میڪنه خاڪه و خاڪه ...
رسیدیم اونجا
شب اول برنامه هیئت بود ...
من به بچه هایی ڪه همراهم بودن
و هی اصرار میڪردن بیا بریم داخل
حاج مهدی رسولی و رضا نریمانی دعوته
گفتم اینا ڪین بابا
من نمیام
دوست ندارم ...
رفتن داخل
و من تنهایی نشسته بودم
دم فلافلی
و فلافل میخوردم ...
بعد دیگه واسه خسته شده بودم
گفتم بزار برم داخل
لاقل یه فرش هست زیر پام
میشینم
رفتم داخل و روضه حضرت زهرا میخوند
حاج مهدی ...
دل دادم به روضه ...
و سرم رو گذاشته بودم رو پاهام ..
ادامه پست پایین👇
https://eitaa.com/havaliiekhoda
یه جای روضه
از زبان امام حسن گفت حاج مهدی
ایستادم به نوڪ پنجه په
اما حیف ...
بغضم ترڪید
غیرت تنها چیزی بود ڪه
برام مونده بود شاید ...
روز به روز
دلم بیشتر گیر این راه بود
منطقه به منطقه گریه و اه بود
هزاران بار گریه ڪردم
و هقهق زدم
تا رسیدیم روز آخر
عصر حوالی ساعت 4 رسیدیم شلمچه
و آخ از
غروب پر بغض و سراسر اشڪ شلمچه
جایی ڪع فقط دوست داری شخم بزنی گناه هاتو
و بابت دونه دونه گناه هات گریه ڪنی ...
بعد ساعت ها خلوت روی تپه و داخل سنگرها
اذان شد ...
امدم سمت جمعیت
تشنه بودم
میخواستم آب بخورم فقط
و برم یه گوشه بشینم باز
یه روحانی
زل زده بهم
لبخند زد و گفت به به چه جوون رعنایی
معلومه دلت حسابی شڪسته
و حسابی گریه ڪردی
چیزی نگفتم
خب حالا نمیخوای بعد این همه خلوت با شهدا
بیای یه نمازم بخونی در ڪنار شهدا ...
سرمو انداختم پایین و گفتم
حاجی نماز؟
نماز خوندن بلد نیستم من ...
گفت اشڪال نداره
خودم بهت یاد میدم
بیا وضو بگیر
گفتم اونم بلد نیستم ...
خلاصه یادمون داد و رفتیم نمازم خوندیم ...
و منی ڪه دیگه
حالم بهم میخورد از گذشته
تصوراتم نسبت به همه چی عوض شده بود
شهدا
ائمه
جماعت مذهبی ...
همونجا تو بازار و غرفه هایی ڪه زده بودن
یه دست لباس تهیه ڪردم
و ...
تصمیم گرفتم دیگه
سعی ڪنم بقیه عمرمو عین آدم زندگی ڪنم ...
همیشه با همین لحن میگم(فقط میخوام عین آدم زندگی ڪنم و آدم شم:-)))))
https://eitaa.com/havaliiekhoda
شیطون با اینکه ما رو از صبور بودن
دور میکنه ولی خودش به شدت صبوره
و برای به گناه کشوندن آدما عجلهای نمیکنه!
یواش یواش، میاره سمت گناه تا آدم زشتی گناه
رو نبینه و راحتتر قبول کنه و انجام بده!
ببین از یه نگاه حرام و اشتباه شروع میشه
ولی آخرش به گناهایی ختم میشه که حتی
فکرشم نمیکردی...!
https://eitaa.com/havaliiekhoda
قلبی و من فیها بامانة موسی ابن جعفر ..
قلبم و آنچه درون آن هست امانتی است
دست امام کاظم علیه السلام ...🤍
کاربر عزیز ممبرگرامی بله بله باشمام
باید خسته شی از گناه ڪردن
باید تصمیم به تغییر گرفتمامون
با تمام وجود باشه
رفیق!
نمیخوام گنده گنده حرف بزنم
یه درد و دله باهم خب
زندگیت رو شخم بزن
ببین تا اینجای زندگی
این همه گناه ڪه ڪردی
تهش چی بوده؟
به چی رسیدی؟!
و در مقابل چقدر دور شدی از خدا
چقدر دور شدی از معنویاتت
و حاصلش چی بوده؟!
دیدی لقلقه دهن عام و خاص گاها
واژه "دلت پاڪ باشه"
با این واژه خیلیا حرام و حلال ڪردن
و مشتی دیدی هر اندازه دور شدی
هر اندازه مخالف عمل ڪردی
بیشتر ضربه خوردی؟!
یه مثال بزنم؟؟
ببین خدا میگه روابط آزاد حرامه
اشتباهه!
حالا چرا؟
میگه ببین نیتت رو باید اول براش مشخص ڪنی
بهش بگی فلانی من تورو برای این ڪار میخوام
و اگه غیر این باشه اشتباهه و حرام
و رفیقایی ڪه این فیلتر رو رعایت نڪردن
خیلی ضربه خوردن!
ولی با این حال خدا میگه اشڪال نداره
توبه ڪن،بگو ڪه پشیمونی
میبخشمت !
گناه نه دینت رو بلکه همه زندگیت رو ازت میگیره اگر پانشی اگر ترکش نکنی هیچی برات نمیمونع💔
رفقا اسلام سخت نیست
اسلام تابع حال خوبه خودمونه
تابع رعایت حقوق همدیگه
ماها سختش گرفتیم ...
و ضربشو خوردیما
هر اندازه دورشدیم
بیشتر ضربه خوردیم ...
تا ڪجا میخوای پیش بری؟
تا ڪی گناه؟
خسته نشدی مشتی؟
دیدی تو مدرسه یا دانشگاهت
اگه استاد خیلی جدی باشه
ڪسی جرات نداره جیڪ بزنه
چرا؟
چون میترسه بندازتش بیرون از ڪلاس
و جرات ڪاری رو نداره طرف
ولی اگه در مقابل یه استاد مهربون و خوش اخلاق باشه
نه درس میخونیم
ڪلاسم میزاریم رو سرمون
چرا؟
چون میدونیم میبخشه
چون میدونیم دل رحمه
مهربونه
خدام همینه ...
خدایا شما انقدر خوبی من بد شدم 💔😔
شما انقدر مهربونی
دل رحمی
میبخشی
من سوع استفاده ڪردم
من هرڪار دلم خواست ڪردم 💔
https://eitaa.com/havaliiekhoda
مواظب دلامون باشیم جایی نره که اگر رفت برگردوندنش خیلی سخته
یاعلی
روزمون بیگناه انشاءالله
❣ #تدبر_در_قرآن
🔹 ما پیش از این، اذن جهاد با اسرائیل و آمریکا را از خدا گرفته ایم! و قطعا در این نبرد، دست قدرت خداوند، یاورمان است تا نابودی صهیونیسم
🔹 فلسطین پاره تن اسلام است که دشمنان خدا به ظلم، مرزهایش را غصب نمودهاند و اهالی مظلومش را آواره کردهاند.
🌴 سوره حج🌴
🕋 أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌَ «49»
🕋الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍَّ«50»
⚡️ترجمه:
به كسانى كه همواره و مظلومانه مورد تهاجم و قتل عام قرار گرفتهاند، اجازه دفاع و جهاد داده شده است و البتّه خداوند بر يارى آنان قادر است.
(مظلومان مورد تهاجم،) كسانى هستند كه به ناحق از خانه و كاشانهى خود رانده شدند.
#طوفان_الاقصی
#تلنگرانه
در ی باغچه
اگر علف های هرز، وجین نشه
خیلی طول نمیکشه که تمام سطح باغچه رو
پر میکنه
گناه دقیقا مثل علف هرز میمونه
اگر انسان همون اول مقابل اون وایسته و از
رشدش جلوگیری کنه
مشکل حل میشه
وگرنه کل زندگی انسان رو خواهد گرفت
+استغفار و توبه همون وجین کردنه که اگر
اتفاق نیفته، گناه کل زندگی انسان رو در بر میگیره
https://eitaa.com/havaliiekhoda
داریم نزدیک میشیم به ولنتاین
که معروف هست به روز عشق
حالا آیا مشکل داره ؟!
خیر مشکلی نیست شما هر روز میتونید
بهم دیگه محبت کنید و عشق بورزید
ولی این رل بازیا و کادو دادن به رل و اینا
خیلی هم اشکال داره...!
در ضمن چرا انقدر داریم از فرهنگ غربی
رنگ میگیریم درحالی که در دین و فرهنگ
اسلامی ما هم روز عشق هست
لطفا انقدر درگیر فرهنگ پوچ غربی نشین
و این بچهبازیا که الان تو جامعه زیاد شده
(رل بازی ) :/
بزارید کنار به خودتون ارزش قائل شید
شما با ارزش هستید...!
https://eitaa.com/havaliiekhoda
#تلنگر
تا حالا فکر کردید چقدر رابطه با نامحرم
حتی مجازی لذت داره؟!
در صورتی که چت با خواهر و عمه یا
برادر این لذت و نداره
علتش اینه شیطان به گناه زینت میده همین!!!
https://eitaa.com/havaliiekhoda
💌 #کــلامشهـــید
🌹شهـــید مصطفی چمران:
مشکلات، انسانهاے کوچك را
متلاشی مۍ سازد
و انسان هاے بزرگ را متعالی!
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@havaliiekhoda
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔻
همیشههمرنگجماعتنشو؛
عدهایهمرنگجماعتشدن،
تبدیلشدنبهقاتلانِحسینِفاطمه!
|شھیدسیدمرتضیآوینی
🌱
✨ 🍃 ✨
وقتی #وضو میگیرید، بگویید:
خدایا مرا از توابین و پاکیزگان قرار بده🤲
👈سوره قدر را بخوانید
🌱
🔰
¤[ الحمدللهالّذیتَحبّبَ
اِلَـیَّوهوغنیُّعنّی
سپاس خُدایی که مرا دوستدارد
درحالیکه ازمن بی نیاز اسـٺ.… ]..🦋!
#دعاۍابوحمزه
شبتان بخیر و سلامتی ✋
وضو قبل از خواب را فراموش نکنید 💐
هدایت شده از ˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
#سلام_امام_زمانم❤
🌼یا رب چه شود زان گل نرگس خبر آید
✨آن یار سفر کردهٔ ما از سفر آید
🌼شام سیه غیبت کبری به سر آید
✨امید همه منتظران،منتظر آید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
چه زیبا ومتبرک است تمام آن روزی که با یاد ونام
#امام_زمان
و
#شــــهــدا
آغازشود
امروزمون
معنوی تر
از دیروزمون
ان شاءالله🤲
https://eitaa.com/havaliiekhoda