3) و بر من منّت گذار، به تندرستی و امنیّت و سلامت در دین و بدنم و بینایی در دلم و قاطعیت در امورم و هراس برایت و بیم از حضرتت و توان و نیرو بر آنچه از طاعتت به من فرمان دادی و دوری از نافرمانیات نسبت به آنچه مرا از آن بر حذر داشتی.
4) خدایا! بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت -که درود و رحمت و برکاتت بر او و بر آل او باد- و بر زیارت قبور اهل بیت رسولت علیهمالسّلام، همیشه تا وقتی که مرا زنده بداری، در امسالم و همه سال و آن زیارت را پذیرفته و شایستۀ قدردانی و منظور نظر پیشگاهت و اندوختهای برایم نزد خود قرار ده.
📙صحیفه سجادیه_دعای بیست وسوم_ فراز ۳،۴
#صحیفه_سجادیه
#دعا_برای_عافیت_و_شکر_بر_آن
https://eitaa.com/havaliiekhoda
4.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 امام حسینی هستم؟
🔻من #امام_حسین را خیلی دوست دارم اما کارهایی که امام حسین علیه السلام انجام می دادند را انجام نمی دهم
🎙دکتر علی تقوی
#واجب_فراموش_شده
💚 امام رضا علیهالسلام:
ما بين طلوع سپيده صبح( اذانصبح)،
تا طلوع خورشيد،
ملائكه الهی ارزاق انسانها را سهميه بندی میکنند
هركس در اين زمان بخوابد،
غافل و محروم خواهد شد
📚وسائلالشيعه ج۶ص۴۹۷
#حدیث
https://eitaa.com/havaliiekhoda
وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ(هود۹۰)
🌸ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﻄﻠﺒﻴﺪ ،
ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ ،
ﺯﻳﺮﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ.🍀
#قرآن
https://eitaa.com/havaliiekhoda
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
✍ مَن أحَبَّ أن يَنظُرَ إلى أحَبِّ أهلِ الأرضِ إلى أهلِ السَّماءِ فَليَنظُر إلَى الحُسَينِ
🖌 هر کس که دوست دارد به محبوبترین فرد روی زمین در نزد اهل آسمان نگاه کند به حسین بنگرد.
📔 المناقب شهر آشوب ، ج۴ ، ص۷۳
#حدیث
#امام_حسین
🔻
خونِخودرابَرزمینمےزنم
تامگـروجدانےبیدارشود،
ولےافسوسکہ . . .
منافعمادی و حبِحیاټ
همہرابہزنجیرکشیدهاست..⛓
•|#شهیدمصطفیچمران🌷
🌱@havaliiekhoda
•|🇮🇷↯•• ⃟|•
تو جامعہ ای کہ . . .
بعضی از پسـرا
چفیه میزارن و
مدافع حـ♡ــرم میشن
هسـتن دختـرایی کہ
چــ✿ــادر میپوشن
و مــدافع #حیــا میشن
#تنها_نیستی
🌱@havaliiekhoda
🌷برای رسیدن
☕️به آرامش درون
🌷زلال باش و رها
☕️با دلی پاک و باصفا
🌷عشق و مهربانیت
☕️را بیشتر کن
🌷آنقدر کہ بتوانی
☕️همه را در آن جا دهی
#انگیزشی
#حس_خوب
https://eitaa.com/havaliiekhoda
#پندانه
یکعمربایدبگذرد
تابفهمیبیشترغصههاییکهخوردی؛
نهخوردنیبود
نهشنیدنی،فقطدور.ریختنیبود…!🌱
وچقدردیرمیفهمیمکهزندگـیهمین
روزهاییسـت
کـهمنتظـرگذشتنشهستیم …! ❤️🩹
“مقصد”،همیشهجایىدر “انتهاى مسیر” نیسـت!✨
“مقصد”لـذتبردنازقدمهاییست،
کهبرمىداریم!
https://eitaa.com/havaliiekhoda
.
👤سلام میخواستم منم بگم که چندسال پیش واسه سرگرمی وارد گروه های تلگرام شدم و باخودم میگفتم چت میکنم وقت گذرونی ،شوخیه وسرگرمی اتفاقی نمیفته که...
اما یکی ازمدیرای همون گروه به بهانه های مختلف هروز میومد پی ویم مثلا واسه ساخت کلیپ وتغییرات گروه و....
که کم کم به مرور زمان ایجاد صمیمیت کردو بیشتر باهم آشناشدیم و تصاویر همو دیدیم و باهم تماس میگرفتیم و....من کمی بهش علاقمند شده بودم وتصمیم داشتم بیشتر بشناسمش اما تفکر من کجا و تفکرات اون کجا....من تا مرحله ازدواجم بهش فکرمیکردم
تا چندماهی خوب بود به یکسالم کشید، بگوبخند وشوخی و...
بعد مدتی که فهمید پای صمیمیت وعلاقه درمیان هست رفتاراش جدی ترشدوکمی تغییرکرد وازم تصاویر نود وچت های اون شکلی میخواست که من هرگز اینکارو نکردم ، به من میگفت پس بهم اعتماد نداری بعد این همه مدت ،نه حس داری نه اعتماد ،نه علاقه .....
میدونستم باچنین کارایی بی ارزش میشم و اصلا برام قشنگ نبود،چون به رابطه جدی باهاش فکرمیکردم نه این بچه بازیا،کثیف کاریا،که دعوامون شد وباهم کات کردیم ولی بازهم تا چندوقتی هرچند ماهی یکبار که حدودا اینکارش سه سال طول کشید دوباره بهم پیام یا زنگ میزد (همه ش تو دلم هوایی میشدم و میخواستم خودم رو گول بزنم که نکنه واقعا دوستم داره ولی باز به خودم تلنگرمیزدم که نه این رسم دوست داشتن نیس)وقتی دید کوتاه نمیام از در دیگه ای میخواست وارد شه یه روز که تازه سال نو شده بود به بهانه آشتی و سوپرایز اومده بود شهرمون که منو بکشونه یه نقطه ای و ببینه خیلی اصرار داشت برم ،و میگفت من بخاطر تو این همه راهو اومدم بیا کمی ببینمت ،خیلی طول نمیکشه واین حرفا ...بماند که بعدشم فهمیدم با رفیقاش اومده وتنهام نیست....
میخواست که ساعت 9شب منو بکشونه اونجا بااینکه میگفتم نمیتونم بیام،بهونه میاوردم که خانوادم چی وفلان!!
اما من دیگه فهمیده بودم که اعتمادی به این آدم نیست باوجود علاقه وتمایل ازش دست کشیدم وسعی کردم حقیقت رو ببینم
اگه من اونشب میرفتم معلوم نبود چه عواقبی گریبان گیرم میشد واز خدا ممنونم که همیشه هوامو داشته
نرفتم و بعداز اون دیگه حضورش کلا کمرنگ شدوکم کم ناپدید.
میدونم کارم از اساس اشتباه بوده باید همون اول باهاش همصحبت نمیشدم واینکه بعد شناخت باید بلاکش میکردم ازهمه جا اما گذاشتم سرک کشیش تا سه سال طول بکشه و به خودش اجازه بده هردفع بیاد وحضورش برام یادآوری شه وبیشتر برنجم ....
اما الان خوشحالم که نزاشتم هیچوقت دستش بهم برسه واینکه اون جریان تموم شده وخیلی وقته گذشته ازاون...
https://eitaa.com/havaliiekhoda