eitaa logo
آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
605 دنبال‌کننده
641 عکس
110 ویدیو
0 فایل
daigo.ir/secret/7535246340 رابطۀ چشم و قلب یه رابطۀ خیلی مستقیمه یه وقتایی دستی دستی، با دیدن یه چیزایی، غبار می پاشیم روآینۀ قلبمون همون قلبی که امانته🥲قرار بود جز حب محبوبین الهی، بهش راه ندیم به خودمون میایم و می بینیم شده خونۀ شیاطین😖 کپی نوش جونت✅
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کنیم که بتوانیم از پس خودمان بربیاییم و زورمان برسد تا گناه نکنیم؟! قدم اول این است که بفهمیم خودمان نمی‌توانیم و خدا باید کمک کند! این فهم، خیلی اساسی است. ما باید همیشه از خدا التماس کنیم. آیت الله جاودان🍃
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا ... ممتحنه/۵ خدایا، ما رو درس عبرت دیگران قرار نده
🍃 و کاش روزی به این درک برسیم که مثل بگیم : ✍🏻 پروردگارا ؛ رفتن در دست تو است، من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قراردهی .... و آنقدر با دشمنان قسم خورده‌ات بجنگم تا به فیض برسم ✨ https://eitaa.com/havaliiekhoda98
عکس رو باز کنیم و خجالت بکشیم💔 اون‌وقت ما، تا یه کاری برامون پیش میاد، میگیم خب حالا کارمون‌رو انجام بدیم بعدش نماز می‌خونیم!👨‍🦯 ‌
⚘بسیاری از مردم به هنگام گفتگو، کلماتی مخرّب را ادا می کنند،مثل: مریضم، ورشکست شدم، جانم به لبم رسید، بد شانسم و.... به یاد داشته باشید،از سخنان تو، بر تو حکم خواهد شد. کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت، و آنچه را بر زبان رانده اید بجا خواهد آورد. پس کلامتان را عوض کنید،تا جهان شما دگرگون شود. https://eitaa.com/havaliiekhoda98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا فاطمةالزهرا مادرم
نمی‌دونم حق مطلب رو چگونه ادا کنم دوستان
دوروبرمان، اطراف ،فامیل،همسایه و.....همه بچشم دیدیم
اگر زنی باردارباشه خیلی ازش مراقبت میکنن از هرگونه گزند بدور نگهش میدارند😔
رعب و وحشتى كه مهاجمين سقيفه پشت درِ خانه به راه انداخته بودند، و فريادهاى بلند و بى ادبانه اى كه سرمیدادندو قصد ورود اجبارى به خانه علی 😔 را داشتند، مى توانست به تنهايى باعث سقط محسن فرزند فاطمه زهرا س شود.
فريادِآتش مى زنيم، و صداى انداختن هيزم، و چيدن آنها با خار مغيلان كنار ديوار و درِ خانه و آتش زدن آنها، و دود و شعله هايى كه از زير در و بالاى ديوار خانه ديده مى شد، هر زن باردارى را نگران مى كرد و به وحشت مى انداخت.😭😭
اینجا بانويى پشت درآمده كه از يك سو رحلت پدر مهربانش چون پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بار عظيمى از غم بر قلب او نشانده، و از سوى ديگر جفاى مردم در حق شوهر مظلومش دل او را سخت آزرده است. و احساس مى كند مهاجمين قصد ورود به خانه را دارند و در وضعيت فوق العاده خطرناكى قرار گرفته است. لذا با تمام وجود در را گرفته تا باز نشود.
آتش به چوب در گرفته و شعله ها به صورت او اصابت مى كند. در صاف نيست! چوبهاى ناهموار دارد، ميخ دارد، داغ شده است! بانويى كه محسن عليه السلام همراه اوست چگونه بايد مواظب فرزندش باشد؟!در را با لگد مى شكنند و صداى وحشتناكى ايجاد مى شود، و در به روى بانو مى افتد.
درياى عصمت و حيا با مهاجمين بى حيا رو به رو مى شود. بر دستش تازيانه مى زنند تا در را رها كند.
در با ميخش و با ناهمواريش سينه را مى شكافد و خون جارى مى كند. استخوان پهلو از درون مى شكند و خون جارى مى شود! لابد اينها براى كشتن فرزندى كه كنار اين پهلو و سينه به تلاطم افتاده كم است؟!
باعمق جان درد رو میشه فهمید😔😔
حمله كنندگان سقيفه يك نفر نيستند. دستور خود را هم از پيش گرفته اند. آن سيلى كه گوشواره را مى شكند، تازيانه اى كه بازو را سياه مى كند، و بر سر و كتفِ بانو مى خورد و بى محابا از هر سو فرود مى آيد و خون جارى مى كند آيا با همه ى اينها هنوز محسن عليه السلام زنده است؟ بايد بپرسيم هنوز مادر زنده است؟!!با اين همه وحشت و ضربت و جراحت...مادر چه گفت؟ چه كرد؟
امام صادق عليه السلام فرمود: آتش به چوب در خانه گرفت. قنفذ با دست فشار مى داد و مى خواست در را باز كند. عمر با تازيانه بر بازوى فاطمه عليهاالسلام چنان زد كه مانند بازوبندِ سياه شد. و نيز چنان با لگد به در زد كه به شكم فاطمه عليهاالسلام اصابت كرد در حاليكه به محسن عليه السلام ششماهه باردار بود، و اين فرزند در معرض سقط قرار گرفت. عمر و قنفذ و خالد به خانه هجوم آوردند.
عمر چنان سيلى بر روى فاطمه عليهاالسلام زد كه چادرش كنار رفت وگوشواره شکست در حاليكه آن حضرت با صداى بلند گريه مى كرد و مى فرمود: «اى پدر، اى رسول خدا! سخن دخترت فاطمه را دروغ پنداشتند و او را زدند و جنين او را كشتند». اميرالمؤمنين عليه السلام در اين حال از داخل خانه با چشمان سرخ شده و آستين بالا زده برخاست، و عباى خود را روى فاطمه عليهاالسلام انداخت و آنحضرت را به سينه چسبانيد... و فرياد زد: «فضه! بانوى خود را درياب كه فرزند او از ضرب لگد در حال سقط است»!
اميرالمؤمنين عليه السلام درِ شكسته را به جاى خود باز گردانيد، و در همان حال محسن عليه السلام سقط شد. حضرت فرمود: محسن عليه السلام به جدش ملحق مى شود و نزد آنحضرت شكايت مى نمايد.