نثار مادرمون حضرت صدیقه طاهره صلواتی بلند بفرست
نثار دختر مادرمون کوه غیرت حضرت زینب صلوات...
حتما با وضو بشین درخونه اهل بیت
حرفم با خواهرای کاناله..!!
برادرا هم میتوننداستفاده کنن
بزارید از اینجا شروع کنم بحث رو..
اسماء بِنت اُومَیس...
کارگر(خدمتکار) خونه فاطمه زهراست...
میگه در طول ۹۵ روز بیماری این بی بی دوعالم..
من ندیدم این حضرت بخنده...
همش گریه میکرد!!!
صداکرد رفتم جلو..
گفتم یا زهرا بسه دیگه برا چی گریه میکنی؟..😔
گفت بر مصیبت پدرم گریه میکنم..
بر حق کشی این نامردا گریه میکنم..
به دردای خودم گریه میکنم..
ولی یه درد بزرگ تری هم دارم...😔
اسماء گفت اگه کاری از دست من بر میاد بگو من برات انجام بدم..
گفت اسماء میترسم...
گفت میترسم نیمه شب بدن منه زهرا رو که میخواد علی دفن کنه..
حجم بدن زهرا رو نامحرم ببینه...😔😔
برای این دارم گریه میکنم...
کدوم بدن؟..
بدنی که امام صادق میفرماد...
شبحی از فاطمه زهرا بیشتر نمونده بود...😭
استخوان آب کرده...
چیزی از مادرمون نمونده بوده پوست و استخوان..😔😔😔
اسما میگه بی بی جان گریه نکن...
زمانی که من در حبشه کنیز بودم دیدم اونجا کسی میمرد جنازه ها رو توی تابوت های مخصوص میزاشتن...
قوطی های بزرگی درست میکردند با چندتا تخته با مثل تابوت...
میگه فاطمه زهرا همونجا گفت اسما برید چوب تهیه کنید بدید امیر المومنین اینجا این تابوت رو بسازه...
بماند فضای منزل فاطمه زهرا...
میگن حسین بغض کرده یه گوشه...
😭😭😭
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
حسین بغض کرده یه گوشه
آخه دارن برا مادرشون تابوت درست میکنن..نمیدونم الان ماها اینطور برامون پیش بیاد چه میکنیم ها 😔