eitaa logo
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
9.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
56 فایل
«به نام خداجانم وبرای خدا جانم» عواقب ارتباط بانامحرم @havaliiekhoda98 کانال رُمان @yadet_basheh تبلیغ @sodedotarafe تاسیس1398 ارتباط با مدیر وپاسخگوی سوالات شما باحضور طلبه آقا https://daigo.ir/secret/7535246340
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔸 بداخلاقی با خانواده و فشار قبر🔸 ✍ امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر بدن سعد بن معاذ نماز میت می‌خواند، نود هزار فرشته به نمازش حاضر شدند که حضرت جبرئیل هم میان آنها بود. بعد از نماز ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه‌ و آله) از جبرئیل سوال کرد ، به چه علت شما بر نماز سعد حاضر شدید و بر بدن او نماز خواندید؟ جبرئیل عرض کرد: بخاطر آنکه سعد در همه حالات چه در راه رفتن و نشستن و خوابیدن و ایستادن، و چه در حالت سواره یا پیاده، دائما سوره احد را تلاوت می‌کرد، بخاطر همین کار او، خدای متعال به ما فرمود در تشییع او شرکت کرده و بر بدنش نماز بخوانیم. سپس مادر سعد بن معاذ بلند صدا زد: ای سعد! بهشت گوارای تو باد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : چطور این حرف را میزنی درحالیکه هم اکنون سعد بن معاذ فشار قبر دارد.‌مادر سعد گفت :چرا؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :چون سعد در خانه با خانواده اش بداخلاق بود. 📚 ارشادالقلوب ج1 ص194 محفل معنوی سمت خدا ‎‎‌
▪️و فردا اربعین است ▪️می آید زینبی ▪️با قامتی از غم خمیده ▪️چهل روز است ▪️حسینش را ندیده ▪️زبان اشک ▪️تنها می تواند ▪️شرح حالش را بگوید فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت 🏴
بسم رب الزهرا صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
✨🌺✨🌺✨🌺✨ السلام علیک یا بقیه الله السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن السلام علیک یا امام الرئوف ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ ❤️ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج❤️ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به ما می آموزد که ما اگر در هر جهتی نامساوی بوده ایم، در مورد مرگ هستیم. ⚫️به فکر کارهامون باشیم اگه تو دل خودمون دیدیم اروم و قرار نداریم و از برخورد با کارهایی که کردیم زودتر کنیم چون قراره همه‌ی کارهایی ک تو اینجا انجام دادیم رو ببینیم محفل معنوی سمت خدا
16.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحول عاطفه خانم گل💐💐💐💐💐🌷🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃🍃 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ محفل معنوی سمت خدا
{🍂} ‏مادر بزرگ شهید جهاد مغنیه می گفتند:↓↓ 💥مدت ‌طولانی بعد شهادتش ‌اومد به خوابم بهش‌گفتم: چرا دیر ڪردی؟😞 منتظرت ‌بودم! گفت: دیرڪردیـم... طول ‌ڪشید تا ازبازرسی هاردشدیم... گفتم : چه‌بازرسی؟! گفت: بیشتر از همه سربازرسی ‎ وایستادیم... بیشتر از همه ‌درباره نماز صبح ‌میپرسـیدن...😢 ⚠️بچه‌هاجدی بگیریم.....نماز صبح شوخی نیس❗️😞 محفل معنوی سمت خدا
تلنگرانه.ir 🧿🎈 . : بانامــــــحـرم‌جماعت‌چت‌نکن❌ بانامــــــحـرم‌جماعت‌چت‌نکن⭕️ بانامحـرم‌جماعت‌چت‌نکن...❌ ازماگفتن‌بود..🗣 . حتے حرفاے ساده ے ساده ے ساده....💌 محفل معنوی سمت خدا
تقصیر خودمه که جا موندم... و گرنه تا حالا خودتو و کَرَمِتو خیلی نشون دادی عزیزِ دل...
یه سلام میدم با حسرت...
دلمان‌یك‌جرعه‌زیارت‌میخواهد‌ . . . پاۍ‌تاول‌زده ؛ دمپایۍدوخته‌وگم‌شدن وسایل‌وگذشت‌از‌خواستنۍ‌هایت‌حالا خسته‌رسیده‌اۍ‌به‌انتهاۍ‌مسیر‌آخ‌چه‌ پاداش‌شیرینۍ‌تمام‌سختۍ‌راه‌را‌میشوید و‌میبرد‌حالا‌فقط‌خودش‌ر‌امیخواهۍ . . .
بسوز‌اۍ‌دل‌که‌امروز‌اربعین‌است‌ عزاۍ‌پور‌ختم‌المرسلین‌است‌قیام کربلایش‌تا‌قیامت‌سراسر‌درس ؛ بهر مسلمین‌است .
وابستگۍ بھ هرچیزی‌ براۍ‌ انسان ضرر داره چه‌ انسان‌ اون‌رو‌ داشته باشھ ‌چه نداشته باشھ.. تنها‌ وابستگۍ مفید‌ در عالم، وابستگۍ بھ خدا‌ و‌ اولیاء خداست . . اگر‌ علاقه خودمون‌ رو بھ خدا‌ و اولیائش ‌درحد وابستگۍ بالا ببریم، تازه‌ طعم‌ زندگے‌ و عشق‌‌ را می‌فهمیم‌ و از تنهایۍ و افسردگی نجات پیدا می‌کنیم ؛ ❬
حاج‌استادپناهیان
🌺سبک زندگی قرآنی:🌺 *🍂نورانی شوید.🍂* 🔶يَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَي نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم...... (حدید/۱۲) ⚡️در قیامت، مؤمنان دارای نوری هستند که راهنماى ایشان به سوى بهشت مى شود.  ✅این نور، بر اثر اطاعت از دستورات خدا و رسول، و عمل به قرآن در دنیا به دست می آید. 💥منافقین که در دنیا فقط تظاهر به ایمان داشته اند، در قیامت، ظلمانی و بدون نور خواهند بود. ✅ هرچه اطاعت انسان از خدا و دستوراتش بیشتر باشد، نور قیامتش نیز بیشتر خواهد بود.
🌸🍃 ‌ 📌نمـــــاز توبه 📿 وضو بگیریم و چهار ركعت نماز بجا آوریم. در هر ركعت يك بار "سوره حمـــــد" سه بار«قل هو اللّه احـــــد» و يك بار (قل اعوذ برب الناس‏ وقل اعوذ برب الفلق) 📌بعد هفتاد بار استغفار کنیم و در پايان «لا حول و لا قوّة إلاباللّه»  📌سپس بگوييم:«يا عزيز يا غفّار اغفر لي ذنوبي و ذنوب جميع المؤمنين و  المؤمنات فإنّه لا يغفر الذّنوب إلا أنت»  (اى عزيز اى بخشاينده گناهان من و گناهان تمام مردان و زنان مؤمن را ببخش كه جز تو كسے گناهان را  نمے بخشد).  محفل معنوی سمت خدا
بسم رب الزهرا صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
🍁✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨🍁 🍂به نام آفریننده ی فصل ها و رنگها🍂 خـــ🧡ــــداوندا 🧡به نـــــامت، به یادت و به عشـــــقت🧡 روزی دیگر از 🍁 زندگانی ام را آغـــــاز می‌کنم🍁 الهی به امید تو 🧡 پشتیبانم بـــــاش🍁 🍁
🌸 سه شنبه ها🌸 اذکار روز،،، یا ارحم الراحمین 👈100مرتبه یا قابض 👈903 مرتبه 🤲🤲🤲🤲🤲🤲 سوره روز،،، سوره مبارک " زخرف" امام باقر علیه السلام : هر که بر تلاوت سوره زخرف مداومت داشته باشد، خداوند در قبر او را از حشرات زمین و فشار قبر ایمن می کند . 🕌🕌🕌🕌🕌 ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز سه شنبه 2/ زیارت عاشورا 3/ دعای مجیر 4/دعای توسل نماز روز سه شنبه هر کس در این روز شش رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعتی بعد از حمد ، آیه :آمن الرسول را تا آخر و سوره زلزال را بخواند، حق تعالی گناهان او را می آمرزد، مانند کودکی که تازه به دنیا آمده است.
🌹🍃بخشیدن همسر 💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده‌ی آخرش، از خدا خواستم به خاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!» 🕊شهیدمجیدکاشفی 📙فرهنگ‌نامه‌شهدای‌سمنان، جلد۸، صفحه۱۰۶
*خانم هایی که از ظاهر زیبا برخوردارند یا با ظاهری زیبا (و آرایش و کم حجاب⛔)به خیابان می آیند,این داستان عجیب را حتماً بخوانند و برای دیگران بفرستند* 👇👇👇 ⭕ *هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقیست*❗ 🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت ✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به کتاب اضافه شده است) 📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته . ✍️ *اصل داستان* يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم . يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. ✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم . خيلي تشكر كرد و پياده شد . ✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ... چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم . ✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت! شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم. گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبودكه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود . ✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد . گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. ✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام. يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم . ❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته ام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم! ✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود. اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. ✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم . حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و... ❇️آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي! 🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟! محفل معنوی سمت خدا
ا📿📿📿 ا📿📿 ❀~﷽~❀ ا📿 ▓ هرگاه کسی در ورطه عظیمی گرفتار شده باشد که عاجز مانده باشد↯↯ 🕋🔹 دو رکعت نمازبه نیت قربة الا الله بخواند بعد از نماز ۳مرتبه این دعا را بخواند ملکی می آید به قدرت الله او را از آن ورطه مهلکه به خوبی نجات می دهد ان شاءالله. 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ یٰا ذَالْعَرْشِ الْمَجیدْ یٰا مُبْدِئ یٰا مُعیدْ یٰا فَعّالً لِما یُریدْ اَسْئَلُکَ بِنورِ وَجْهِکَ الَّذی مَلَأ اَرْکانَ عَرْشِکَ وَ بِقُدْرَتِکَ الَّتی قَدَّرتَ بِها عَلیٰ خَلْقِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ َالَّتی وَسِعَتْ کُلِّ شَئٍ لٰا اِلٰهَ اِلّٰا اَنْتَ اَغِثْنی🔸 📗منبع : کشکول شیخ بهایی /۴۷۵ محفل معنوی سمت خدا
📚 : 👌در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " آواره " 🍃اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند... 🌿و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید. 🍃تا اینجا داستان را داشته باشید! ✍در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام "آیت الله نجفی" از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است🌿 بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.🙏 🍃خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....🙏 🌿حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا حسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم. 🍂وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند! 🍂کنجکاو شد و به سمت آنها رفت... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! 🍃تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست.... مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟! 🍃حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است. 🍂مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی.... گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد... ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع)، اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود ، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟! 🍁خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم. .. آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم.😔.. 🍂خلاصه حرمت نگه داشت و رفت... اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه،🙏 حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛ 🌾خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند... این نمکدان حسیــ💕ــن جنس عجیبی دارد❣ هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد😭😭 "یا حسین ياحسین" -------------------------- محفل معنوی سمت خدا
🔫🕳 ‍ شیطونه کنار گوشِت زمزمه ‌میکنه "تا جوونے از زندگیت لذت ‌ببر" "هر جور که میشه خوش ‌بگذرون" اما تو حواست باشه؛ نکنه خوش گذرونیت به قیمتِ شکستنِ‌ دلِ امام‌ زمانت تموم بشه! : محفل معنوی سمت خدا
4_5945181412880550196.ogg
3.1M
مثل بقیه نباشیم! مثل بقیه زندگی نکنیم! مثل بقیه نمیریم! محفل معنوی سمت خدا
🕊 ✨ رفیق‌قلب‌تو! صندوقچه‌مادر‌بزرگت‌نیست . . که‌هرچیزی‌توش‌جابشه:) قلب‌تو♥️ حریم‌خداست🙂 میدونی‌حریم‌ینی‌چی‌دیگه! غیر‌خودش‌کسیو‌راه‌نده🦋 محفل معنوی سمت خدا
✋ صبح امید من اے شمسِ جهان تاب حسینــــ♥️ــــــ .... و سلام لڪ منـّی و لِاَصحـاب حسین♥️ 【ع】 ❤️ محفل معنوی سمت خدا