سلام صبحتون بخیر باشه
ایام فاطمیه آمد وما تصمیم گرفتیم باجدیت قدمی برای بی گناه زندگی کردن برداریم.
یه روزی همه باید بریم ..
هیچکس موندنی نیست ..
یه جوری نباش چند سال دیگه حسرت بخوری ...
الان دیر نیست الان تازه هست و فرصت رو از دست ندادید هنوز پس بلند شو یا علی بگو و استارت بزن ..
استارت کلی بزن
استارت ورزشی استارت پاکی استارت درسی ... استارت بان جایی استارت قط ارتباط بانامحرم ...
شروع کن به تغییر زندگی که الان داری واز شهدا کمک بگیر زنده هستن دست مارو میگیرن
یه شهید از الان واسه خودت انتخاب کن
خودم علاقه زیادی به شهید ابراهیم هادی و فرمانده شهید حاج همت عباس دانشگر و....دارم
این سه شهید رو خیلی دوست دارم
خیلی کمکم کردن شمام یه شهید مد نظر بگیرید و باهاش انس بگیرید خیلی کمک میکنه 👌☘
وقتی حضرت مادر در بستر بودن
و آفتاب وجودشون در حال غروب بود
از اسماء مقداری اب طلب کردن
حضرت با اون آب وضو گرفتن و بسترشون رو به سمت قبله برگردوندن😭
در بسترشون اروم دراز کشیدن
چشم های اسماء و فضه از گریه سرخ شد
همینکه امیرالمومنین از در وارد شدن
به بالین حضرت مادر آمدن
و از رنگ چهره شون متوجه شدن چند لحظه بیشتر زنده نمیمونن
مادر چشم هاشونو باز کرد
امام علی رو دیدن
گفتن تو هستی یاعلی؟
امام علی گفتن آری همسر مهربانم
حضرت فاطمه فرمودن میخواهم از تو بپرسم در این چند سال که با تو به سر برده ام
زنی وفادار راستگو و پاکدامن بوده ام؟
امیرالمومنین باصدای گریه الود گفتن پناه برخدا
مقام تو
دانش تو
نفس پاک و روح تو
مقدس تر و شریف تر از آنست که درباره تو این سخنان به میان آید
و در رفتار و کردارت در خانه ام جای هیچگونه سرزنشی نبوده و نخواهد بود
✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
4_6001483215745845328.mp3
1.75M
✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
قسمتی از مبحثه جااالب و اثرگذاره ملکوت اعمال😍
(استاد امینی خواه)
عمل نور دارد و تمام نمی شود.
این نماز شبی که الان خواندید تا زمانی که آن را از بین نبرده و حبط عمل نکرده اید با شماست.
این از قواعد عمل است.
متاسفانه ما حرفها را هم جزء اعمال نمی دانیم.
در حالی که حتی یک کلمه حرف هم جزء عمل است.
نه تنها حرف بلکه خطورات فکری هم جزء عمل محسوب می شوند.
یکی از استادید ما از استادشان مرحوم آیت الله معزی تهرانی داستانی نقل می کردند که یک طرف ماجرا هم مرحوم آیت الله سید حسین قاضی
می گوید مرحوم آیت الله معزی تهرانی در دفتر یکی از مراجع اعظام تقلید بودند.
بعد که بیرون می آیند یک مقداری سیب زمینی و پیاز در دو کیسه جدا گانه می خرند و به طرف منزل به راه می افتند.
در طی مسیر فکرشان مشغول اتفاقی بوده که در دفتر آن مرجع مشاهده کرده بودند ، با خود می گفته اند ؛
من خدمت این مرجع بزرگوار که رسیدم دو نفر فقیر پیش این آقا آمد( به پول آن زمان ) این مرجع به یکی از آنها پانصد تومان داد به دیگری هزار تومان.
با خود می گفت دلیلش چه بود و چرا فرق گذاشت؟
شاید بی عدالتی شده؟
در همین زمان کیسه پیاز پاره شد ، در حالی که پیازها را یکی یکی از روی زمین جمع می کرد و در کیسه سیب زمینی ها می گذاشت ، سید حسین آقای قاضی هم وارد آن کوچه می شود و به ایشان کمک می کند.
برای شناخت سید حسین قاضی همین نکته بس که امام خمینی(ره) گاهی می فرستاد پیش ایشان و می گفتند بگوید سید حسین برای فلان مسئله دعا کنند چرا که او صاحب موت اختیاری است.
آقای سید حسین قاضی در همان حال که پیازها را به کمک آقای معزی تهرانی جمع می کردند خطاب به او گفتند:
آشیخ حسن آقا! اگر آن فکر را در مورد آن مرجع تقلید در ذهن نمی آوردی کیسه پیازت هم پاره نمی شد!
این اثر عمل است.
حالا شما فکر کن هر خطوراتی که از بچگی تا الان داشتی همه رو با هم ، همین الان داری
اینطور نیست که فکر کنی ، همه چیز تمام شد و رفت.
فکر کردن جزء اعمال است و قیامت همه را خواهی دید.
شما اعمالت را جلو می فرستی. آن عمل یا تبدیل به نور می شود یا نار!(اتش🔥💔)
این« نظام تقدیم » است.
✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
امروز پروندمونو دست امام زمان میدن
خودت به کارای این چند روزت نگاه کن ببین سرباری💔 یا سربازی❤️
بقیةالله جان مادرت العجل😔💔🥀
✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
یارب داده ها و نداده هایـت راشـُڪـر
پـــروردڪَارا!
⇦ آنچه را دارم از تـو دارم ڪه به رحمتـــ خويش با آن ڪه من نطلبيده ام،به من داده اے.
پـــروردڪَارا!
⇦ آنچه را به من داده اےشڪـرش را بجا نياورده ام،اما باز هم به رحمتــــ خويش از من نـڪَرفتـے. واڪَرڪَرفتـے رحمتت بود
پـــروردڪَارا!
⇦آنچه را از تو خواسته ام و نـداده اے مـے دانم ڪه بدون حڪمتــــ نیست.
پـــروردڪَار !
⇦مرا به آنچه داده اےخشنــود و شاڪرم و به آنچه نداده اے صبــور و راضــے بڪَردان.
پـــروردڪَارا!
⇦تو را بر داده ها و نداده هايت شــاڪر و سپــاسڪَزارم. داده هايت مقتضاے رحمتـــ توست و نداده هايت مقتضـاے حڪمـتتـــ👉
✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
دنیاــے فانــے🔻
زمان مرڪَ همه چیز تمام میشود
نه ثروت وداراییت نه حسن وجمالت دیڪَر سودےبه تو نمیرساند
پس از مرڪَ اطرافیانت همه ڪار خودشان را انجام میدهند
وتورا همانند همه ڪفن ودفن خواهند ڪرد نهایتا تا یڪ سال برایت ناراحت خواهندشد و پس از یڪ سال شاید ڪَاهـے یادت ڪنند 😔ویا براےهمیشه فراموش شوے
حتـےڪارهاوعزیزانـےڪه بخاطرشان از نماز وعباداتت ڪاستـےدیڪَر سراغـے از تو نخواهند ڪَرفت
پس بخاطر هیچڪس وهیچ چیز از اللّهﷻ متعال دور نشو
تنها ڪسے ڪه ضامن موفقیت وڪامیابـے دنیا وآخرت تو هست پیروے از دستورات اللّهﷻ است
پس مواظب ایمانت باش...
﷽
یکسوالاساسی+ یکجواباساسیتر➣
🍃از عالمی پرسیدند؛
_ چه اشکالی دارد انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟😕
در پاسخ گفت :⇩
_چون برایت ضرر دارد
_ضرر!؟ چه ضرری!؟ 😐
1⃣ 👈 میبینی، میخواهی، به وصالش نمیرسی، دلتنگ و افسرده میشوی! 😔
2⃣ 👈 میبینی، شیفتهاش میشوی، عیبهایش را نمیبینی، ازدواج میکنی، بعد که عاقل که میشوی طلاق میدهی!! 😐
3⃣ 👈 میبینی، دائم به او فکر میکنی، از یاد خــدا غافل میشوی، از زندگی لذت نمیبری! 😔
4⃣ 👈 میبینی، باهمسرت مقایسه میکنی، ناراحت میشوی، بداخلاقی میکنی، حال و روز خودت و همسرت را سیاه میکنی! 😡
5⃣ 👈 میبینی، لذت میبری، به این لذت عادت میکنی، #چشم_چران میشوی، درنظر دیگران آدم ضعیفی میشوی! 😓
6⃣ 👈 میبینی، لذت میبری، حب خدا دردلت کم میشود، ایمانت ضعیف میشود، با اندک مشکلی خرد میشوی! 👺
7⃣ 👈 میبینی، عاشق میشوی، از راه حلالش نمیتوانی، دست به #گناه میزنی
لذا #اسلام دریک کلمه میگوید:
[به جنس مخالف نگاه نکن]
🌱.
#مواظبنگاهبهنامحرمباشیم
✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
🍃🌸🍃🌸🍃
🌻مجوز بهشت چیست؟🌻
☀️نماز☀️
⭐️چگونه قبولى تمام كارها، مشروط به
قبولى يك عمل همچون نماز مىشود؟!🌟
🔷پليس راهی را در نظر بگیرید که از رانندهاى گواهينامه رانندگى میخواهد.
♦️اگر راننده گواهينامه پزشكى، گذرنامه و اجازه اجتهاد و يا هر مدرك ديگرى نشان دهد، پليس نمىپذيرد.
🔆تنها اگر گواهينامه رانندگى داشت اجازه عبور و تردد مىدهد.
🔆در قيامت نيز شرط رسيدن به مقصد و بهشت، گواهينامه نماز است كه اگر نباشد، هيچ عملى مورد قبول نيست.
🍃حجت الاسلام قرائتي
اللهم اجعل عواقب امورناخیرا
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
#قسمت_هشتم دوتاشکلات🍬،یه بطری آب،یه بسته پاستیل هم دستش بود بطری آب روداد گفت _تواین مدت خوب شناخت
#قسمت_نهم
سبحان همه فکروذهن منو تسخیرکرده بود
اون روز هم مثل روز اول دیدارمون تا ساعت ۱۲ ظهر 🕛باهم بودیم با هم حرف زدیم ،حرفهای عاشقانه💑، نگاه های عاشقانه💏 و پارا از حریم هم فراتر گذاشتیم.🙉
در کنار همه اینها من نمیتونستم به صورت عقلانی🧠 به ازدواج با سبحان فکر کنم .
اختلافات زیادی بین من و سبحان بود که نمی گذاشت من به صورت منطقی با این مسئله کنار بیایم .
صبح و شب نگران سبحان بودم. شب ها🌃 تا دیر وقت با هم چت می کردیم. من به سبحان بسیار وابسته شده بودم.
همانطور که گفتم خانواده و اطرافیان من از این متفاوت شدن حال و احوالات م باخبر شده بودند. اما به جز اندکی از دوستانم کسی از رابطه من و سبحان 💑خبر نداشت .
تا اینکه یک روز به صورت جدی با سبحان صحبت کردم که کی قراره بیای خواستگاری؟
چندین بار در این مورد با هم صحبت کرده بودیم اما هر دفعه به دلایلی سبحان بحث رو عوض می کرد یا می گفت به زودی، باید کار پیدا کنم، باید خونوادم رو راضی کنم.
اما این بارنذاشتم از زیر کار در بره.
بهش گفتم:زمان به من بگو. من،خواستگار دارم میان و میرن بالاخره برای رد کردن شون باید دلیلی داشته باشم.
من نمیتونم دلیل رابطه داشتن با تو رو برای خانوادم بیارم .
این دفعه مثل دفعات قبل بحثو عوض نکرد بلکه عصبانی شد😡
و گفت: تو به من اعتماد نداری من برای تو دارم خیلی کارها انجام میدم اما تو نمیتونی به خاطر من حتی خانواده خودت رو راضی کنی .😠
خلاصه اینکه بحثمون بالا گرفت و من بدون جواب دادن به سبحان اینترنت خاموش کردم و جواب پیام ها✉ و زنگها 📞شو هم ندادم.
حال و هوام خیلی گرفته بود دیگه حوصله نداشتم با کسی صحبت کنم .ناراحت بودم 😞اما دلم می خواست هر چه سریعتر این ماجرا برطرف بشه از یک طرف می ترسیدم که اگر خونوادم بفهمد چه اتفاقی میافته .
حال و هوای بدم به خاطر قهر با سبحان ادامه داشت.
همین حال و هوا همسر برادرم را متوجه من کرد😧 و بعد از مدتی پرس و جو متوجه این ماجرا شد 😟و با من قاطع صحبت کرد :سبحان به دردت نمیخوره .اصلاً صلاحیت ازدواج با تو رو نداره.😫 سنش ،شغلش، خونوادش ،رفتارش، اخلاقش خیلی چیزها هست که به هم نمیخورین. تو لیاقتت خیلی بیشتر از اینهاست.
تو دختری هستی باسواد ،با کمالات ،خونواده خوبی داری، ظاهر خوبی داری .شخصیتی مثل سبحان اصلا برازنده تو نیست.😓
من تقریباً تحت تاثیر حرفهای همسر برادرم قرار گرفته بودم اما نه آنقدر زیاد که بتوانم به طور کلی سبحان را کنار بگذارم هنوز سبحان برای من عزیز بود.💚
اما از خیلی اتفاقاخسته شده بودم. 😞
من باید همیشه همه چیز را برای سبحان توضیح می دادم اما سبحان هیچ چیز را توضیح نمی داد. هر بار از اون در مورد زمان خواستگاری میپرسیدم طفره میرفت
همیشه شغل و خونوادش رو بهونه میکرد برای نیامدن یا دیر اومدن.
سوءاستفاده های عاطفی وگاهی جنسی🙊😭(چه مجازی وچه حضوری) .
من هر دفعه که حضوری سبحان را میدیدم عذاب وجدان می گرفتم 😟به خاطر حرف ها و کارهایی که انجام میدهیم اما عشق سبحان هرگز به من این اجازه را نمیداد که در این مورد فکر کنم😓
#ادامه_دارد..
✿ฺکانـــال🍃
#سمت خــدا✿ฺ
✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿