eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼دراین دوشنبه‌ی زیبا 🌷برایتان یک حس قشنگ 🌼یک شادی بی دلیل 🌷یک نفس عطرخدا 🌼یک بغل یاد دوست 🌷و دنیا دنیا 🌼آرزوی خوب دارم
✨﷽✨ ✅ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت : ✍این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: "فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید" 🌸سالها گذشت مادرش درگذشت. روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را در آورده و خواند، نوشته بود: کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم. ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت: "توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد." ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت:“گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم، دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت” همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟ گفت: “کدام سه صافی؟” ✅اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟ گفت: “نه… من فقط آن را شنیده‌ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.” ✅سری تکان داد و گفت:“پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای. یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‌ام می‌شود.گفت: دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. ✅ بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟ نه، به هیچ وجه! همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌ کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.” 💥بر اساس شنیدهاتون مردم رو قضاوت نکنید ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🖤✨ 🌷※◁روزی امام رضا (ع) از کوچه رد می‌شدند که جوانی از ایشان سوال کرد: شما گناه نمی‌توانید بکنید یا دوست ندارید؟ 🌷※◁حضرت حرکت کردند و به خانه‌ای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون می‌کشیدند. 🌷※◁حضرت از آن جوان سوال کردند: آیا تو گرسنه هم باشی از آن نجاست میل می‌کنی؟ جوان گفت: هرگز. 🌷※◁امام فرمودند: گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجس‌بودن گناه علم پیدا کنیم٬ آن‌گاه هرگز خودمان سمت گناه نمی‌رویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃🌸🍃 ای کسانی که ایمان آورده اید ، آنگونه که حقِّ تقوا و پرهیزگاری است ، تقوای خداوند پیشه کنید و مبادا که بمیرید و تسلیم دستورات خداوند (=مسلمان) نشده باشید. توضیح و نگاهی دقیقتر: یا ایها الذین آمنو اتقو الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون (102) آل عمران خودم و تمام دوستان را به تقوای الهی توصیه می کنم چرا که در قرآن بسیار بر آن تاکید شده است : ای کسانی که ایمان آورده اید تقوا پیشه کنید (چقدر ؟) به اندازه حق تقوا ( حد تقوا چقدر است؟) من فکر می کنم حق تقوا همان حق خداست و هرچه معرفت ما نسبت به خدا بالاتر باشد بهتر می توانیم این حق بزرگ را که در قرآن به آن توصیه شده ادا کنیم من فکر می کنم بر اساس این اندیشه ، ملاک ارزیابی ایمان انسان ها میزان تقوای آن هاست یعنی چقدر در مقابل خدا تسلیم هستند چه میزان صداقت داریم ، چقدر اخلاقی عمل می کنیم و ... و نکند که ما بمیریم و هنوز در مقابل خدا به مقام تسلیم نرسیده باشیم ؛ بیاییم از فرصت ها به بهترین نحو برای اینکه با ملاک این آیه مسلمان شویم تلاش کنیم . (معنی مسلمان : تسلیم دستورات خداوند) ✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ 💠✨حکایت جوان خدا ترس 🌹‍ سلمان یکی از یاران پیامبر ص تعریف کرده روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشت. جوانی نقش زمین شده بود و مردم دورش را گرفته بودند. 🌹‍ سلمان از گرمای کوره ها، عرق از پیشانی اش سرازیر بود. هر کس درباره جوان سخنی می گفت. یکی می گفت: دچار تشنج شده است. 🌹‍ دیگری می گفت: جن زده شده است. سلمان از میان جمعیت گذشت و کنار جوان نشست. او چشم خود را از هم گشود و گفت: من هیچ کسالتی ندارم، ولی اینان گمان می کنند بیمارم. 🌹‍ با شگفتی پرسید: پس چرا از حال رفتی و بر زمین افتادی؟ گفت: از بازار می گذشتم، صدای چکش های آهنین بر آهن های گداخته، مرا به یاد سخن خدا انداخت که فرمود: ((و لهم مقامع من حدید)) یعنی: و برای دوزخیان، گرزهایی آهنین است.حج/21 📚ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 399 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 وقتی قرض‌هایم را دادم! در خواب دیدم یک گله سگ از نژادهای مختلف دنبالم اند. از رودخانه ای گذشتم که پر از ماهی بود. و از جنگلی که پر از مار بود. به شتری رسیدم که زانو زده بود. از ترس سوار شتر شدم و در بیابانِ خدا، رها شدم. رفتم پیش مُعبر خواب و خوابم را تعریف کردم مُعبر گفت: سگ درد و مرض است. ماهی و مار پول و ثروت است و شتر مرگ است که در خانۀ همه می‏خوابد. تو مریض می‏شوی. با پول و ثروتت نمی‏توانی خودت را معالجه کنی. شتر مرگ منتظرت است. قرض هایم را دادم، حلالیت طلبیدم و آمادۀ مردن شدم. سی سال است منتظرم که شتر مرگ در خانه ام بخوابد.
✏✏✏✏✏✏✏ رازی که آیت الله بهجت در قرآن خود نوشت... آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت در حاشیه قرآن شخصی خود دستور عمل زیبایی را نوشته بودند که در ادامه می خوانید: هر کس در بین الطلوعین یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( ۵ دقیقه قبل از اذان صبح تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد: ✨صلوات (۱۴ بار) ✨یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (۴۰ بار) ✨صلوات (۱۴ بار) 💫لطفا پخش کنید سحرهای ماه رمضان فرصت خوبی است برا بندگی بنده حقیر را هم از دعاهایتان در صورت صلاحدید فراموش نکنید 📚 @Dastoan 📚
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 🌙 غیر قابل جبران 🌙 محمد منصورهستم متولد آبان ماه. میخوام براتون داستانی رو بگم از رفتارهای بدی که با افراد خانواده و مخصوصاً پدرم داشتم. چهار سال قبل زندگی لوکسی داشتیم (مایه دار بودیم) بعد از یک سری اتفاقات ورشکست شدیم بعد از اون تمام اموال مون مصادره شد. تمامشون؛ خونه ماشین طلا و... چند روز میرفتیم خونه فامیلها... رفتار همه با ما عوض شده بود یه کارایی میکردن که ما فکر میکردیم که میگن مزاحمین! بعد از دو ماه رفتیم یه خونه تو کرمان گرفتیم. چون اونجا هم چندتا از دوستان و آشنایان بودند. وقتی من میدیدم این اتفاقات رو خیلی زجر میکشیدم ، اعصابم کلا خراب بود. خونه که میرفتم با همه جنگ و دعوا داشتم و همیشه هم حرصم رو سر بابام خالی میکردم. بابام هیچی نمیگفت مامانم خیلی دلخور و ناراحت میشد و باهم جر و بحث میکرد. میگفت حق نداری این حرفا رو به بابات بزنی .... یه روز بابام داخل اتاق نشسته بود همراه مامانم منم رفتم گوشیمو به شارژ بزنم که صداشون رو شنیدم بابام میگفت قلبم خیلی درد میکنه مامانم بهش جواب داد که حرف های منصور رو به دل نگیر! بابام گفت تا وقتی کارت بانکی رو میدادم بهش خوب قربون صدقه میرفت اما الان بهم چه حرفهایی رو که تحویل نمیده!! منم حقیقتاً دلم خیلی سوخت اما روی معذرت خواهی نداشتم. با این حال فرداش رفتم گفتم بابا خیلی ببخشید من زیاد بهتون بی احترامی کردم. گفت زندگی چرخ و فلکی ست که ما داخل اونیم یه روز اوج میگیریم، مغرور میشیم و کبر و غرور داریم اما وقتی پایین میاییم حسرت اون بالا رو داریم... بعد چند وقت باز من بودم و همون رفتارهای بدی که داشتم. خلاصه بعد از چهار سال وضعیت مالی‌مون از قبل هم بهتر شد بابام گفت تو خیلی عذابم دادی. شبها نمیتونستم بخوابم از فکر حرفهات. حالا که می‌بینی بعد از چهار سال دوباره رو پای خودم ایستادم باز قربون صدقم میری! بابام گفت تو اگه پشت من می‌ایستادی من الان اینقد پیر و افتاده نمیشدم. خیلی شرمنده شدم پیش پدر و مادرم. الان وقتی به رفتارهایی که داشتم، فکر میکنم خیلی عذاب وجدان دارم... من دو تا آرزو دارم یکی اینکه همه رفتارهام زشتم رو فراموش کنند و یکی دیگه اینکه کاش میشد به گذشته برگردم. حالا هر کاری میکنم که بابام خوشحال بشه تمام خواسته هایی که داره رو انجام میدم ولی همونطور که مامان‌بزرگم همیشه میگه میدونم جای زخم زبون هیچ وقت خوب نمیشه. خواستم این موضوع رو با شما دوستان ارجمند به صورت خلاصه در میون بذارم اینو بدونین که بهترین دوستانی که دارین پدر و مادرهاتون هستن. همیشه بهشون احترام بذارین دنیا هیچ وقت همین جوری نمیمونه هیچ وقت. ✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃🌸🍃 شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن؟ عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم. عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند. ✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃🌸🍃 هر ویروسی برای آنکه خودش را تکثیر کند به بدنی محتاج است، به میزبانی که پذیرایش باشد. ویروس اگر بر در و دیوار بماند و کسی به او دست نزند، سرانجام از بین خواهد رفت.هر رذیلتی نیز به بدنی محتاج است، به تنی که آن را در خود جا بدهد دروغ اگر روی زمین افتاده باشد و کسی آن را بر ندارد، خواهد مرد. اما دروغ را که در دهان می گذاری جان می گیرد؛ دروغ را که می گویی زنده می شود و خودش را می سازد و تکثیر می کند و سرایت می کند از این دهان به آن دهان نفرت اگر روی زمین افتاده باشد، خودش خواهد مرد اما وقتی آن را بر می داری و در دلت می گذاری، از تو تغذیه می کند تا بزرگ شود. حیات او ممات تو خواهد شد. تنت میزبان نفرت می شود.او تمام تو را می خورد تا زنده بماند. تو هر روز متنفرتر و متنفرتر و متنفرتر می شوی تا نفرت جان بگیرد. تو می میری تا نفرت زنده بماند. حسادت هم همین است، خشمگینی و کینه ورزی و بدخواهی و حیله گری و دسیسه چینی و بی رحمی و بد اندیشی هم همین طور است. همه شان بدن می خواهند، میزبان می خواهند. جسمی می خواهند تا آن را بخورند، روحی می خواهند تا سوارش شوند. آنها تنت را می خورندروحت را می خورند، قلبت را می خورند، جانت را می خورند. بعدها جنازه ات را هم خواهند خورد. حالت خوش نیست؟ شاید که بیماری. بدنت را نگاه کن، روحت را، جانت را، روانت را، قلبت را، بین کدام رذیلت در تو جا خوش کرده است. ببین میزبان کدامینی ؟ خوب بودن، ماجرای ترس از دوزخ و طمع بهشت نیست. قصه ثواب و عقاب نیست. شریعت نیست، طریقت هم نیست خوب بودن همان عقلانیت است همان سلامت است. خوب بودن این است که نگذاری رذیلت ها در تنت تکثیر شونداین است که نگذاری روحت میزبان ناراستی ها باشد. حالت خوب می شود اگر جانت مزرعه پلشتی ها نباشد ✾📚 @Dastan 📚✾•
دست دادن با زن.... ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ؟ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ مے توانی ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﯿﺖ ﺩﺳﺖﺑﺪﻫﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند ﮐﻪ مۍﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ . ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ همه ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ . ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ: ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻮﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ؟ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﺪﺍ ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ : ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ. ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ مي كنند. 🌸🍏🌸🍏🌸🍏🌸 @Dastan
- امام على عليه السلام : روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله براى ما خطبه اى ايراد كرد و فرمود : اى مردم! همانا ماه خدا ، با بركت و رحمت و آمرزش، به شما روى آورده است . اين ماه نزد خدا ، بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعت هايش بهترين ساعتها . در اين ماه شما به ميهمانى خدا دعوت شده ايد و در زمره بهره مندان از كرامت خداوند قرار گرفته ايد . در اين ماه نفَسهاى شما تسبيح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذيرفته و دعايتان مستجاب . . . من برخاستم و عرض كردم : اى رسول خدا! بهترين عمل در اين ماه چيست؟ پيامبر فرمود : اى ابا الحسن! بهترين عمل در اين ماه ، خويشتندارى از حرامهاى خداوند عزّ و جلّ است . =========== 1-بحار الأنوار : 96/375/63 . 🌸🍏🌸🍏🌸🍏🌸 @Dastan
🍂آذوقه برای آهوها🍂 💠علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با اشاره به ماجرای هولناک زنده به گور کردن هزاران جوجه یک روزه به بهانه تنظیم تولید، در یادداشتی نوشت: 🍃روزی یکی از همرزمان نزدیک شهید بزرگوار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی می‌گفت در یکی از سفر‌های سردار سلیمانی در بحران داعش در عراق که در فصل زمستان صورت گرفته بود، حاج قاسم در شرایطی از عراق تماس گرفت که صدای تیراندازی‌ها به وضوح به گوش می‌رسید و وی در شرایط جنگی قرار داشت. 🍃ایشان در این تماس اظهار داشت که شنیده ام تهران برف سنگینی آمده است. گفتم: بله همین طور است. گفت: با این برف آهو‌هایی که در کوه نزدیک پادگان مقر سپاه وجود دارد حتما برای پیدا کردن غذا پایین می‌آیند. همین امروز به اندازه کافی علوفه تهیه کن و در چند جا قرار بده که آن‌ها از گرسنگی تلف نشوند. 🍃من، چون آن زمان فرمانده بودم سریع اقدام کردم و تا ظهر نظر ایشان را عملی نمودم. با کمال تعجب بعدازظهر مجددا زنگ زد و گفت: چه کردی؟! گفتم: دستور فرمانده عملی شد و آهو‌ها دعاگو هستند. من از ایشان سوال کردم در این شرایط سخت که با داعش درگیر هستید چگونه به فکر آهو‌های نزدیک مقر هستید؟ وی پاسخ داد: من به شدت به دعای خیر آن‌ها اعتقاد دارم.🌸❤️🍏🌸 @Dastan
روزی پدری هنگام مرگ فرزندش را فراخواند و گفت فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار توجه کنی : اول اینکه اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سرو رویش بکش و بعد بفروش دوم اینکه اگر خواستی با فاحشه ای باشی سعی کن صبح زود به نزدش بروی سوم اینکه اگر خواستی قمار بازی کنی سعی کن با بزرگترین قمار باز شهر بازی کنی چهارم اینکه اگر خواستی سیگار یا افیونی شروع کنی با آدم بزرگسالی شروع کن مدتی پس از مرگ پدر او تصمیم گرفت خانه پدری که تنها ارث پدرش بود را بفروشد پس به نصیحت پدرش عمل کرد و آن ملک را با زحمت فراوان سروسامان داد پس از اتمام کار دید خانه بسیار زیبا شده و حیف است که بفروشد پس منصرف شد. مدتی بعد خواست با فاحشه معروف شهرباشد .طبق نصیحت پدر صبح زود به در خانه اش رفت.اما چون صبح زود بود و فاحشه فرصت نکرده بود آرایش کند دید که او بسیار زشت است و منصرف شد مدتی بعد نیز خواست قمار بازی کند.پس از پرسوجوی فراوان بزرگترین قمار باز شهر را پیدا کرد.دید او در خرابه ای زندگی میکند و حتی تن پوش مناسبی هم ندارد.وقتی علتش را پرسید قمارباز بزرگ گفت همه داراییم را در قمار باخته ام.....در نتیجه از این کار هم منصرف شده و به عمق نصایح پدرش پی برد اما زمانی که دوستانش سیگار برگی به او تعارف کردند که با آنها هم دود شود بیاد وصیت پدر افتاد و نپذیرفت تا با مرد پنجاه ساله ای که پدر یکی از دوستانش بود شروع کند ولی وقتی او را نزدیک به موت یافت که بر اثر این دود کردنها و مواد مخدر بود خدا را شکر کرد که او آلوده نشده وبه پدر رحمت فرستاد . ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🌸🌸 🌸 (ع) و روزهای بد معیشتی مردم 📚 سلام‌الله علیه که به اقتضای زمان، زندگی را بر خاندان خود توسعه داده بود، یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواربار ترقی کرد و قحطی پدید آمد. 🔶 به خادم خود فرمود: چقدر آذوقه و گندم ذخیره موجود داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم، تا چند ماه ما را بس است. فرمود: همه آنها را ببر و در بازار به مردم بفروش. گفت: اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمی تهیه کنم. فرمود: لازم نیست، بعد مثل سایر مردم روز به روز از نانوایی تهیه خواهیم کرد، 🔶 و دستور داد از آن به بعد خادم نانی که تهیه می‌کند نصف جو و نصف گندم باشد، یعنی از همان نانی باشد که اکثر مردم استفاده می‌کردند. ✅ فرمود: من تمکن دارم به فرزندان خودم در این سختی و تنگدستی نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم می‌کنم. 🔻 مجموعه آثار شهید مطهری. ج ۱۸، ص ۴۳ 📚 @Dastan 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨الهی دل های مارا پر از نور ایمان بگردان ✨ما را بسوی بهترین ها هدایت بفرما ✨اگر بد بودیم مارا ببخش ✨و به راه راست هدایت بفرما🙏 ✨رویاهاتون دست یافتنی ✨شبتون بخیر ✨خواب تون شیرین ✨آسمون دل تون نورانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 😊✋ صبح آخرین آدینه دی ماه تون بخیر و شادی يك فنجانِ ☕️ چاىِ شادى بخش مهمانِ ما باشید در اين صبح زیبای آدینه بهترينها را از درگاه ایزد منان براتون صميمانه طلب ميكنیم دلی شاد لبی خندون قلبی مملو از آرامش
✅حکایت ✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅سفارشی برای بی نیاز شدن از پزشک ✍امام علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع)فرمود: فرزندم! آیا می خواهی چهار چیز به تو یاد دهم که به وسیله آنها از مراجعه به پزشک بی نیاز شوی؟ عرض کرد: بله یا امیرالمومنین! حضرت فرمود: بر سر سفره منشین مگر آنکه گرسنه باشی، در حالی که هنوز میل به غذا داری دست از غذا خوردن بکش، عمل جویدن غذا را به خوبی انجام ده و قبل از خواب، خود را از ادرار و مدفوع تخلیه نما. 📚بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۸۷ •✾📚 @Dastan 📚✾•
کوتاه انس بن مالك مى‌گوید:روزى رسول خدا صلّى الله علیه و آله وسلّم امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند،مردم روزه گرفتند،چون غروب شد هر روزه‌دارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد. در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حیا مى‌كنند،اجازه دهید هر دو افطار نمایند،حضرت جواب نداد،آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد،حضرت پاسخ نگفت،چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد حضرت فرمود:آنها که روزه نبودن د،چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خورده‌اند،به خانه برو و به هر دو بگو قِی (استفراغ) كنند،آن مرد به خانه رفت و دستور قی کردن داد،آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یک قطعه‌اى خون لخته شده بیرون آمد،آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم آمد و داستان را گفت،حضرت فرمود:به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!! 📚عرفان اسلامی(شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)،حسین انصاریان،ج ۱۰ •✾📚 @Dastan 📚✾•
کوتاه انس بن مالك مى‌گوید:روزى رسول خدا صلّى الله علیه و آله وسلّم امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند،مردم روزه گرفتند،چون غروب شد هر روزه‌دارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد. در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حیا مى‌كنند،اجازه دهید هر دو افطار نمایند،حضرت جواب نداد،آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد،حضرت پاسخ نگفت،چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد حضرت فرمود:آنها که روزه نبودن د،چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خورده‌اند،به خانه برو و به هر دو بگو قِی (استفراغ) كنند،آن مرد به خانه رفت و دستور قی کردن داد،آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یک قطعه‌اى خون لخته شده بیرون آمد،آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم آمد و داستان را گفت،حضرت فرمود:به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!! 📚عرفان اسلامی(شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)،حسین انصاریان،ج ۱۰ •✾📚 @Dastan 📚✾•
‍ ▫️دعا کرده بود؛ نه یک بار و دو بار، زیاد و به تکرار؛ ولی خبری از اجابت نبود؛ داشت ناامید می شد؛ گلایه اش را بُرد پیش حضرت انیس النفوس؛ جواب حضرت شمس الشموس شنیدنی بود: مراقب شیطان باش! نکند راه نفوذی در تو پیدا کند! نکند ناامیدت کند که جدّم باقرالعلوم مدام می فرمود: خیلی وقتها مومن از خدا حاجتی دارد، ولی خدا اجابت او را به تاخیر می اندازد؛ چرا که صدای دعا و آواز گریه اش را دوست دارد. 📚کافی ج2 ص488. •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅میدونی ؛خیلی پیچیده نیست، این زندگی ، مثل تيک تاک ساعته خيلی ميزون ميره جلو ، اما با گذر زمان باطريش ضعيف ميشه.. ثانيه ها هم كند ميشن، خطا بيشتر ميشه ، بعد بايد باطريشو عوض كنى دوباره بشينی و تیک تاک تيک تاک حواست به زندگیت باشه... اما يهو ميبينی كار به جايى ميرسه كه با صد تا باطرى هم عقربه ها ديگه جلو نميرن... تو ميمونى وسط یه دنیای وامونده . اما حساب خدا از همه جداس ، از هر جای زندگی نصفه نیمه ت ؛ نگاهتو که بچرخونی سمتش ؛ ساعت زندگیتو به وقت عاشقیش کوک میکنه. با هر دل خزون گرفته ای که یادش کنی ؛ جوونه های امید و بوی بهار میپیچه تو مشام جون و دلت. خیلی پیچیده نیست رفیق ؛ تو فقط حساب خدا رو از همه عالم سوا کن •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅حکایت ✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. •✾📚 @Dastan 📚✾•