▫️دعا کرده بود؛
نه یک بار و دو بار، زیاد و به تکرار؛
ولی خبری از اجابت نبود؛
داشت ناامید می شد؛
گلایه اش را بُرد پیش حضرت انیس النفوس؛
جواب حضرت شمس الشموس شنیدنی بود:
مراقب شیطان باش!
نکند راه نفوذی در تو پیدا کند!
نکند ناامیدت کند که جدّم باقرالعلوم مدام می فرمود:
خیلی وقتها مومن از خدا حاجتی دارد،
ولی خدا اجابت او را به تاخیر می اندازد؛
چرا که صدای دعا و آواز گریه اش را دوست دارد.
📚کافی ج2 ص488.
#دعا
#داستانک
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#لحظه_ای_تفکر
✅میدونی ؛خیلی پیچیده نیست، این زندگی ، مثل تيک تاک ساعته خيلی ميزون ميره جلو ، اما با گذر زمان باطريش ضعيف ميشه..
ثانيه ها هم كند ميشن، خطا بيشتر ميشه ، بعد بايد باطريشو عوض كنى
دوباره بشينی و تیک تاک تيک تاک حواست به زندگیت باشه...
اما يهو ميبينی كار به جايى ميرسه كه
با صد تا باطرى هم عقربه ها ديگه جلو نميرن...
تو ميمونى وسط یه دنیای وامونده .
اما حساب خدا از همه جداس ،
از هر جای زندگی نصفه نیمه ت ؛ نگاهتو که بچرخونی سمتش ؛ ساعت زندگیتو به وقت عاشقیش کوک میکنه.
با هر دل خزون گرفته ای که یادش کنی ؛ جوونه های امید و بوی بهار میپیچه تو مشام جون و دلت.
خیلی پیچیده نیست رفیق ؛ تو فقط حساب خدا رو از همه عالم سوا کن
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅حکایت
✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟
شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا گويد:
تو ای زيباتر از ماه زيبايم
تو ای والاترين مهمان دنيايم
بدان آغوش من باز است
شروع كن
يک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من . . .!
🌙#شبتان_در_پناه_خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شروع هفته تون عااالی
🌸زندگی و کسب و کارتون پُر برکت
🌸قلبتون پُر مهر
🌸لب تون پُر از لبخند
🌸جسم و جانتون سلامت
🌸ولحظه هاتون پُر از نگاه خدا...
#لحظه_ای_تفکر
✅میدونی ؛خیلی پیچیده نیست، این زندگی ، مثل تيک تاک ساعته خيلی ميزون ميره جلو ، اما با گذر زمان باطريش ضعيف ميشه..
ثانيه ها هم كند ميشن، خطا بيشتر ميشه ، بعد بايد باطريشو عوض كنى
دوباره بشينی و تیک تاک تيک تاک حواست به زندگیت باشه...
اما يهو ميبينی كار به جايى ميرسه كه
با صد تا باطرى هم عقربه ها ديگه جلو نميرن...
تو ميمونى وسط یه دنیای وامونده .
اما حساب خدا از همه جداس ،
از هر جای زندگی نصفه نیمه ت ؛ نگاهتو که بچرخونی سمتش ؛ ساعت زندگیتو به وقت عاشقیش کوک میکنه.
با هر دل خزون گرفته ای که یادش کنی ؛ جوونه های امید و بوی بهار میپیچه تو مشام جون و دلت.
خیلی پیچیده نیست رفیق ؛ تو فقط حساب خدا رو از همه عالم سوا کن
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
در برابر انتقادات
اگر نادرست بود،
بی اعتنا باشید
اگر غیر منصفانه بود،
عصبانی نشوید
اگر از روی نادانی بود،
لبخند بزنید
اگر عادلانه بود،
از آن درس بگیرید..
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅حکایت
✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟
شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستان کوتاه
#غیبت
انس بن مالك مىگوید:روزى رسول خدا صلّى الله علیه و آله وسلّم امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند،مردم روزه گرفتند،چون غروب شد هر روزهدارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد.
در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكردهاند و از آمدن به محضر شما حیا مىكنند،اجازه دهید هر دو افطار نمایند،حضرت جواب نداد،آن مرد گفتهاش را تكرار كرد،حضرت پاسخ نگفت،چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد حضرت فرمود:آنها که روزه نبودن د،چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خوردهاند،به خانه برو و به هر دو بگو قِی (استفراغ) كنند،آن مرد به خانه رفت و دستور قی کردن داد،آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یک قطعهاى خون لخته شده بیرون آمد،آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم آمد و داستان را گفت،حضرت فرمود:به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه #غیبت بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!!
📚عرفان اسلامی(شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)،حسین انصاریان،ج ۱۰
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
▫️دعا کرده بود؛
نه یک بار و دو بار، زیاد و به تکرار؛
ولی خبری از اجابت نبود؛
داشت ناامید می شد؛
گلایه اش را بُرد پیش حضرت انیس النفوس؛
جواب حضرت شمس الشموس شنیدنی بود:
مراقب شیطان باش!
نکند راه نفوذی در تو پیدا کند!
نکند ناامیدت کند که جدّم باقرالعلوم مدام می فرمود:
خیلی وقتها مومن از خدا حاجتی دارد،
ولی خدا اجابت او را به تاخیر می اندازد؛
چرا که صدای دعا و آواز گریه اش را دوست دارد.
📚کافی ج2 ص488.
#دعا
#داستانک
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام:
اگر كار كردن مايه زحمت است، پيوسته بي كار بودن نيز موجب فساد است
إنْ يَكُنِ الشُّغلُ مَجهَدَةً فاتِّصالُ الفَراغِ مَفسَدَةٌ
ميزان الحكمه ج9 ص115
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚بر سر دوراهی منفعت و اخلاق
شخصی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش نگاهی به کفش کرده میگوید: این کفش سه کوک میخواهد و اجرت هر کوک ده تومان میشود که در مجموع خرج کفش میشود سی تومان...
مشتری قبول میکند پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیر شده را تحویل بگیرد...
کفاش دست به کار میشود.
کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام ...
اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش کفشتر خواهد شد...
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد...
او میان نفع و اخلاق و میان دل و قاعده توافق مانده است...
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست...
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده...
اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون جلو رفته اما اگر بزند صدای عشق او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد...
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و من و تو کفاشهای دو دل...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚سر و کیسه کردن
این ضربالمثل که در زبان عامیانه "سرکیسه کردن" گفته میشود، کنایه از این است که همه موجودی و دارایی کسی را از او گرفتهاند.
در روزگار گذشته که وسایل نظافت و آرایش تا این اندازه وجود نداشت، کیسهکشی و سرتراشی در حمامهای عمومی انجام میشد. یعنی دلاک حمام نخست سر حمام کننده را میتراشید، او را کیسه میکشید و سپس صابون میزد تا همه موهای اضافی و چرکهای بدن او به کلی زدوده شود و شستشوی کامل انجام بگیرد.
از این رو سر و کیسه کردن (یعنی اصلاح کردن موی سر و کیسه کشیدن بدن) نزد مردم شستشوی کامل به شمار میرفت و هر کس این دو کار را با هم انجام میداد، آن چنان پاک میشد که به گمان خودش مدتها نیاز به نظافت دوباره نداشت.
امروزه اگر چه عمل "سر و کیسه کردن" دیگر مورد استعمال ندارد، ولی معنی استعارهای آن باقی مانده است و در مورد کسی به کار میرود که دیگری چیزی برای او باقی نگذاشتهاند.
هر چند سر کیسهی این طایفه مُهر است
کردیم "سر و کیسه" ولی اهل جهان را
عبدالغنی بیگ قبول
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آغاز سخن يـــــاد خدا بايد کرد
🌱خود را بہ اميد او رها بايد کرد
🌸ای باتـــــو شروع کارها زيباتر
🌱آغاز سخن تو را صدا بايد کرد
🌸الهی به امید تو
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸
#روزتون_عالی🌸
#رمان
#رایحه_ی_محراب
خالہ سریع سرم را بہ سینہ چسباند و گفت:آخ عزیزم! آخ! بہ خدا حرف زبونش حرف دلش نیس!
سپس پیشانے ام را بوسید و دستش را زیر چانہ ام زد.
قهوہ ے شیرین چشم هایش را بہ جانم ریخت.
_ اين مراسما ڪہ تموم شد دست عمہ مهلاتو مے گیرے میرے پابوس امام رضا! باشہ رایحہ؟! باشہ دخترم؟!
خوب مے دونم تو این مدت چطور پسرمو سر بہ را ڪنم!
صدایم لرزید:نہ خالہ ماہ گل! نہ! نمے... نمے خوام...
سريع انگشت هایش را روے لب هایم گذاشت و لبخند زد.
_هیش! هیش عزیزِ جونم! اگہ نمے خوادت بے جا مے ڪنہ ڪہ مدام مے پرسہ مامان ماہ گل! خوب یادش دادے مرتب چادر سر ڪنہ؟! بچہ ڪہ بود شلختہ چادرو رو سرش مینداخت و همش خودش یا چادرش گیر مے ڪردن این ور اون ور!
این را ڪہ گفت،طاقت نیاوردم و هق هق ڪردم!
صداے خالہ هم لرزید:صبر داشتہ باش! دہ سال چشم انتظار بودے، این چند روزم روش! این بچہ ے ڪلہ شق من بہ خیال خودش مے خواد نباشہ ڪہ تو خوش باشے! خوشبخت تر باشے!
هدایت شده از تبلیغات گسترده ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردا تولد ڪیه؟؟
خودت❤️ عشقت💗 مامانت💖 بابات💙 دوستت💚 خواهرت🧡 برادرت💙
بیا اینجا ڪلی ڪلیپ اسمی تولد
تبرڪ تولــد🎈
پروفایل تولـــد☃
آهنگ تولـــد🎼
و اســــتیڪرای تولــد هست😍😍
زود جوین شو تا اولین نفری باشی که تبریڪش تڪه😉😉👇👇
https://eitaa.com/joinchat/594018395C13db09fa76
واے چقدر خوشگلن😍😭👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا🙏
امروز خودم، عزیزانم و دوستانم را
قلبی پر از عشق و محبتی که ❤️
در نام خودت متبرک گردیده است✨
ببخشا و همواره ما را از محدوده
زمان و مکان برهان تا در پیوند
مهر خداییت قرار گیریم ❤️🙏
و روزمان را با خیر و برکتت سپری کنیم🙏
آمین ای فرمانروای حق و آشکار 🙏
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
- نازی جان من تا حالا تو مجازی و اینترنتی خرید نکردم، حالا میخوام برای بار اول امتحان کنم و اگر خوب باشه گاهی خرید کنم واقعا سخته بازار رفتن تو این اوضاع😖
+ آفرین عزیزم، کار خوبی میکنی، تجربه اول خوب باشه به دلت میشینه حتما😍، پیشنهاد میکنم بری فروشگاه حجاب الزهرا(س) کانالش تو ایتاس، سایت هم داره البته، می تونی یه خرید عالی رو تجربه کنی با قیمت مناسب و هدایایی باور نکردنی🛍😁
- چه خوب لینک لطفا😋
+ بفرمایید مبارکه پیشاپیش، به بقیه هم لینکو بدید استفاده کنن دم عیدی😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785
هدایت شده از سخنان بزرگان
حراجی پیدا کردم تو ایتا😍
فروشگاه حجاب الزهرا (س)، چادر رنگی، چادر مشکی و... زیر قیمت میفروشه😱
ـ 💙💙
ـ 💚 💚
ـ 💚💚💚 💚💚💚
ـ 💖💚 💚
ـ 💙 💖 💚 💚
ـ 💖💖 💖💖 💖
ـ💖 💖 💖 💖 💖
ـ💖💖💖💖💖💖💖 💖💖💖💖
ـ
ـ 💙 💙
خرید عید با قیمت عالیییییی👆👆
مهم نیست ڪه ڪجا
و چجوری زندگی میڪنی
مهم اینه ڪه تو قلبت
احساس خوشبختی ڪنی💖
#سلام
#روزتون_خوش
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚آیه های آت🔥ش افزا
احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟ بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
📚روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱
📚 به نقل از: داستان های پراکنده
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امام باقر عليه السلام:
چون فرصت دست دهد به سوى هدف خود بشتاب، و هيچ فرصتى مانند روزهاى فراغتِ همراه با تندرستى نيست
ميزان الحكمه جلد9 صفحه 95
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
زندگی بوی خوش نسترن است
بوی یاسی است که گل کرده
به دیوار نگاه من وتو
زندگی خنده یک شاپرک است برگل ناز
زندگی رقص دل انگیز خطوط
لب توست
زندگی شیرین است.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
همچنان كه بدهكار تو اگر توانگر باشد روا نيست در پرداخت بدهى اش به تو تعلل ورزد، بر تو نيز روا نيست كه اگر بدانى تنگ دست است، او را تحت فشار قرار دهى
كما لا يَحِلُّ لِغَريمِكَ أن يَمطُلَكَ و هُو مُوسِرٌ ، فكذلكَ لا يَحِلُّ لكَ أن تُعسِرَهُ إذا عَلِمتَ أنّهُ مُعسِرٌ
ميزان الحكمه جلد9 صفحه401
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
همچنان كه بدهكار تو اگر توانگر باشد روا نيست در پرداخت بدهى اش به تو تعلل ورزد، بر تو نيز روا نيست كه اگر بدانى تنگ دست است، او را تحت فشار قرار دهى
كما لا يَحِلُّ لِغَريمِكَ أن يَمطُلَكَ و هُو مُوسِرٌ ، فكذلكَ لا يَحِلُّ لكَ أن تُعسِرَهُ إذا عَلِمتَ أنّهُ مُعسِرٌ
ميزان الحكمه جلد9 صفحه401
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•