eitaa logo
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
2.4هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
58 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) ❤️شعار ما: خانواده امن و آرام. مهارت همسرداری تحت اشراف مشاور ازدواج و خانواده: #مهدی_مهدوی نوبت‎دهی مشاوره: (صبورباشید) @Admin_hava گروه تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/2501836925C9798fab0cf
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑💐میلاد با سعادت امام محمد باقر(ع) و حلول ماه رجب مبارک باد 🔹چه ماه ‌روح فزایی که در نخستین شبش 🔹امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعلام 🌸💐🌷🌹🌺🌸💐🌷🌹🌺💐🌸🌷🌹🌺💐🌸🌷🌹🌺💐🌸🌺🌸 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
❌یکی از اشتباهاتی که بسیاری از همسران مرتکب آن می‌شوند استفاده از طعنه و کنایه در صحبت کردن با همدیگر است. 👈 این طعنه‌ها به مرور باعث ایجاد مشکلات عاطفی برای طرفین می‌شود. 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
💔 اولین چیزی که محبت را از خونه میبره و شیشه محبت را بین زن و شوهر میشکونه تندخویی هست! 💕همديگر رو درک كنين و به خواسته هاي هم احترام بگذارين. 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
زن باید یه مدت پایه ی زندگیش را با محبت بدون چشم داشت صبر و چشم گفتن و...شروع کنه بعدش دست از پارو زدن برداره صد در صد نتیجه ی خوبی از طرف شوهرش میبینه😉 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
✨ رفتارهای اشتباه همسرتان را بلافاصله و با تندی و خشونت به ایشان گوشزد نکنید بعد از اتمام فعالیتهای روزانه می توانید در یک محیط دوستانه نکات لازم را به شوهرتان تذکر دهید 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
☑️ بیشتر مردان نمی دانند که حرف زدن و درد دل کردن برای بالا بردن سطوح اکسی توسین، در مقابله با استرس، به زن کمک می کند. ➖ بدون درک این کشش زیستی، مرد به اشتباه گمان می کند که زن از او راه حل می خواهد. پس حرف زن را قطع می کند تا راه حل هایش را بگوید. مرد این کار را می کند چون حل کردن مساله یکی از روش های او برای بهبود حال خودش به هنگام فشارها و ناراحتی هاست. او می پندارد که این کار به زن کمک می کند. 🔻 حل مساله, سطح تستوسترون مرد را بالا می برد ولی چندان تاثیری بر اکسی توسین زن ندارد. 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
✅باید بین خواسته های والدین و همسر تعادل ایجاد کرد. و حتما احترام والدین حفظ بشود. اینطور نباشد که همیشه نظر والدین و یا همیشه نظر همسر مقدم باشد. بلکه باید تعادل ایجاد کرد تا نظم و صلاح زندگی حفظ شود💕💕💕 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
آقایان اگر میخواهید همسرتانشیفته شما شود دنبال بهانه برای تعریف کردن از او باشید ، از ظاهرش، از جملاتش، از نگاهش، از دست پختش، از رفتارش و.. 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
همسرتان را با واژه هایی صدا ڪنید که حس عشق و اطمینان بیشتری به او میدهد... 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
❣ باتوبایدعشق راباچـه زبانی حرف زد؟ انتِ فی قَلبی;مَنیم جانیم بُلورسن فوراِوِر😅 آقای👨🏻من دوستت ندارم😬🤔 عاشقتم😍😘 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
یامن اظهر الجمیل و ستر القبیح 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#رمان_دختران_آفتاب #فصل_هفتم و شروع #فصل_هشتم #پارت_چهل_و_سوم يكي از آن‌ها پرسيد: - اگر زني خرج
راحله با عجله گفت: - ديدين! نظريات و حرف‌هاي خانم «فالاچي» هم به همون اندازه براي اون زن‌ها خنده دار و مسخره بود. يعني احساس ما موقع برخورد با نظر مخالفمون بستگي زيادي به طرز تفكرمون داره و البته طرز تفكر ما هم بيشتر تحت تاثير حرف‌هايي است كه در طول عمرمون بهمون تلقين شده! البته من نمي خواستم نوع زندگي اون‌ها رو تاييد كنم يا بگم كه ما هم مثل اون‌ها زندگي كنيم... فهيمه نگذاشت راحله ادامه بدهد. حرف هايش را قطع كرد: - نه بابا! اصلاً اين چه بحثيه كه ما داريم مي‌كنيم. من مي‌گم كه قضيه اقوام و دوران مادرسالاري نه در طول تاريخ هيچ وقت اون قدر گستردگي و دوام داشته كه بشه از اون به عنوان يه قاعده در تاريخ نام برد و نه در زندگي امروز ممكنه. اين چيزي هم كه راحله خواند يه استثناست. قواعد اجتماعي هم كه هيچ وقت بر پايه استثناها وضع نمي شن. با اشاره دست و صدايي خفه از فاطمه پرسيدم كه قضيه ناراحتي ثريا چه بود؟ فاطمه چشمكي زد و اشاره كرد كه صبر كن! راحله براي فهيمه پشت چشمي نازك كرد و گفت: - نخير! من طور ديگه اي مي‌بينم. مي‌دونين كه اين زن‌ها توي جنگل زندگي مي‌كردن. در نتيجه به هيچ يك از رسانه‌هاي امروزي مثل تلويزيون و روزنامه، دسترسي نداشتن. بنابراين، از تاثير كليشه‌هايي كه نظام‌هاي حكومتي مردسالار بر زن دارن، در امان موندن. در نتيجه تونستند واقعاً خودشون باشن، نه اون چيزي كه جامعه و اطرافيان و مردها از اون‌ها مي‌خوان. سميه نگاه تندي به فاطمه كرد. بعد كمي مِن مِن كرد و بالاخره گفت: - خب چرا اين طوري فكر نكنيم كه چون اين زن‌ها فقط از دخترهاشون نگهداري مي‌كنن، در نتيجه عقايدشون رو هم به دخترهاشون منتقل مي‌كنن. پس اين دخترها در طول رشدشون هيچ دسترسي به محيط اطرافشون ندارن و فقط تحت تاثير تلقينات مادرشون هستن. پس اون‌ها كه از اصل خودشون دور افتادن نه بقيه! فهيمه با عجله وارد بحث شد: - اصلاً يه چيز ديگه! چرا در طول تاريخ زن‌ها تحت تاثير اين تلقين قرار گرفتن؟ چرا از يه زمان يا مكان محدود كه بگذريم؛ اين تلقين روي مردها نشده؟ راحله دست هايش را از هم باز كرد: - چون كه مردها قلدرتر از زن‌ها هستن! فهيمه لبخند پيروزمندانه اي زد: - پس تو هم معتقدي كه زن و مرد مساوي نيستند! راحله دستپاچه شد! مرتب با دست هايش بازي مي‌كرد انگار چيزي را در هوا به هم مي‌زد: - براي اين كه من هم... من هم يكي از محصولات همين تلقين هام ديگه! مي‌دونين كه من هم با همين كليشه‌ها رشد كردم كه مردها قوي تر از زن هان. اين همه سال طول كشيده تا اين فكر تو مغز من رسوخ كرده، حالا يك شبه كه خارج نمي شه. عاطفه در عرض چند لحظه شد يك رُبات. دستش را با حركات خشك به سمت سينه اش برد. با انگشت خودش را نشان داد و مثل رُبات تكرار كرد: - من نمي توانم...! نمي توانم بچه دار بشوم...! من، من نمي توانم بچه‌ام را شير بدهم...! شير بدهم...! نمي توانم...! من نمي توانم...! راحله اخم كرد: - تو نمي توني چند دقيقه درست و جدي حرف بزني؟ عاطفه هنوز هم رُبات بود. - چرا! چرا مي‌توانم...! ولي دارم با اين تلقين تاريخي كه، زن را وادار كرده بچه به دنيا بياورد، يا بچه اش را شير بدهد، مبارزه مي‌كنم...! تلقين! تلقين! بچه‌ها خنديدند. راحله عصباني شد. به فاطمه نگاه كرد. فاطمه شانه هايش را بالا انداخت؛ يعني « من بي تقصيرم، اگه مي‌توني خودت جوابش رو بده»، راحله جوابي نداشت به جز اين كه بگويد: - اين چه وضعشه؟ چرا ما نمي تونيم دو كلمه منطقي و درست و حسابي حرف بزنيم؛ فيلم كه بازي نمي كنيم. عاطفه هنوز هم قصد نداشت از جلد رُبات بيرون بيايد: - خيلي هم مطمئن نباش...! راحله خواست چيزي بگويد، فهيمه خنده اش را قطع كرد و گفت: - اصلاً يه چيز ديگه راحله جون، اگه در تمام طول تاريخ هميشه اين زن‌ها بودن كه به قول تو تحت تاثير اين تلقينات بودن، حتماً يه چيزي، يه ضعفي توي وجود اون‌ها بوده كه به اين واقعيت تن بِدَن و قبول كنن كه با مردها مساوي نيستن. راحله سرش را تكان داد: - من ديگه حرفي براي گفتن ندارم. عاطفه زير لب گفت: - اوه! چه دل نازك؟! فاطمه گفت: - پس بذار تا من بگم. تلقين و اين بحث‌ها منتقيه! حرف عاطفه اگر چه شوخي بود ولي نشان از يه واقعيت داشت كه تفاوت‌هايي در وجود زن‌ها و مردها هست كه هيچ ربطي به تلقين نداره. حالا اين كه مرز و حدود اين تفاوت‌ها تا كجاست قابل بحثه؟ قبول؟ غير از راحله همه سرشان را تكان دادند. عاطفه زبانش را براي راحله درآورد و نوك دماغش را نشان داد. راحله رويش را از او برگرداند. فاطمه رو به فهيمه كرد: - يه چيز ديگه هم هست... ادامه دارد.... 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚