دیدمدخترههیگریهمیڪنہ
هۍمۍلرزه
همہمونونگاهڪرد
یهوروڪردسمتمن
گفتمنسیدم...مندخترفاطمہیزهرام!
بہحرمتمادرمنزارآلودهبشم
قاتلمیگہ
تااسمحضرتوشنیدم
تمومتنملرزید
انگاریڪۍباپتڪزدتوسرم
غیرتۍشدم...
حالااصلانحضرتزهرارودیدهبود
نهیچۍ
فقطاسمشوشنیدهبودا...
رومیڪنمسمتاوندوتارفیقممیگم
باایندخترڪارۍنداشتهباشین
ازاینلحظہبہبعد
نزدیڪایندختربشیدمثلاینمۍمونہڪہ نزدیڪخواهرمنبشید!
اوندوتاگفتن
باباتوهمولشڪن
یہدخترخوشگلگیرموناومده
حالاخشڪمذهببازیتگلڪرده!
دیدمدارنمیرنطرفاوندختر
بلافاصلهچاقووڪردمتوشکمش
اونیڪیشوناومد
بازمچاقووزدمبهش
خودشهممجروحمیشہها...
تعریفمیڪنہمیگہ
انقداونلحظہزوروتوانامزیادشدهبودو غیرتۍشدهبودمڪانگاراوندختروحضرتزهرامۍدیدم
ونمیخواستمڪسۍبهشدستبزنہ...
اوندوتامۍمیرن
واینآقامیشہقاتلشون..(:
خلاصہ
میگہاوندختروسوارماشینڪردم رسوندمشخونہشون
ایشونتاقصہرومیشنوه
شونہهاشمۍلرزه
میگہپسحضرتزهرابہخاطرهمیناومد سفارششوبہمنڪردوباتحڪمبہمنگفت نجاتشبدم...
فرداشقراربوداعدامشڪنن
دادگاهتشڪیلمیده
پروندهرومیبرعپیشقاضیہاصلۍ
اونخوابوتعریفمیڪنہ...
قاضۍتامیشنوهداستانو
تمومشونہهاشمۍلرزه
میگہفعلااعداممنحلمیشہ
و نبایداعدامشہاینشخص
پروندهرومیدنتهران
پروندهیجدیدتشڪیلمیشہ
اوندخترپونزدهسالہروهممیارن...
خلاصہیباردیگہ
بازجویۍواعترافاتشروعمیشہ
دخترههممیادشهادتمیدهڪہحرفایاین مرددرسته
قسمبہچادرت...
دیگہگناهنمیڪنم...گریہمیڪنہمیگہها(:
دیگہیہنگاهچپبہناموسمردمنمیڪنم(:💔