eitaa logo
حیات طیبه
411 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰اقاله در برخی مغازه‌ها این عبارت «جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود» را می‌بینید که مقابل دید مردم زده‌اند، البته این حق آنهاست؛ چون معامله که صحیح انجام بگیرد، است و هیچ یک از فروشنده و مشتری حق برهم زدن معامله را ندارد. اسلام می‌گوید درست است که این حق متبایعین (خزیدار و فروشنده) می‌باشد ولی اگر کسی از پشیمان شد، مستحب است دیگری قبول کند و این در دین ما «اقاله» نام دارد. امام صادق علیه السلام: هر کسی که مسلمانی را در خرید و فروش کند خداوند گناه او را در روز قیامت نادیده می‌گیرد. 👤 علیه السلام 📚وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸۶ 💠 ~~~🔹🍃🌺🍃🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌺 🍂 🍃 🍂🍃🌺 🍃🌺🍂🍃 🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
اکثر مردم ربا را در همه حال حرام می دانند، در حالی که ربا در مواردی حلال است: 1. زن و شوهری که در ازدواج موقت یا دائم هستند، اگر از یکدیگر ربا بگیرند، حرام نیست. 2. پدر و فرزند اگر از یکدیگر ربا بگیرند حرام نیست، لیکن بین مادر و فرزند، مشهور از فقها فرموده اند، ربا حرام است. 📚حیدری نراقی، علی محمد؛ آیین تجارت از دیدگاه اسلام ~~~🔹🍃🌺🍃🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌺 🍂 🍃 🍂🍃🌺 🍃🌺🍂🍃 🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
واقعی اصطلاح استخاره که در بین مردم رواج دارد، گاه مورد تحریف واقع شده و به عنوان ابزاری برای سستی و تنبلی برخی افراد قرار گرفته است، به این صورت که به جای تحمل زحمت فکر کردن و اینطرف و آن طرف رفتن و مشورت نمودن، با یک استخاره ساده تکلیفشان را به خیال خود مشخص کرده و از خدا هم دستور گرفته اند! در حالی که استخاره صحیح و مشکل گشا آن است که "بعد از فکر کردن و مشورت نمودن و واقعا به نتیجه نرسیدن" انجام گیرد. عجیب تر آنکه برخی فکر می کنند برای کشف حقائق مبهم و اطلاع یافتن از غیب و آینده، می توانند دست به استخاره بزنند، مثلا شخصی استخاره می گیرد که آیا برای خانه یا زمینم مشتری خوبی پیدا می شود یا نه! آیا فلان جنس در آینده گران می شود یا ارزان! یا فلان شخص با فلان شخص دیگر ازدواج می کند یا نه! یا در کنکور قبول می شوم یا نه! و... متاسفانه این امور خرافه و به نوعی مسخره کردن احکام دین محسوب می شود. ~~~🔹🍃🌺🍃🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌺 🍂 🍃 🍂🍃🌺 🍃🌺🍂🍃 🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
#حرص_و_طمع 🍃انسانی که نان خشکی او را سیر میکند و‌یا با سبزی و ماست و پنیر می‌تواند زندگی کند، اینهمه حرص و طمع به دنیا و‌مال برای چه؟ وقتی که روح انسان به عالم دیگر رفت، میفهمد این همه تشریفات لازم نبود... ~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
#چشم_و_همچشمی 🍃چشم و هم چشمی در امور دنیوی خوب نیست، اما در امر آخرت خوب است. یعنی اگر دیدی کسی کار خیری میکند، بگو چرا من داخل آن نباشم؟ ~~~🔹🍃🌸🍃🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
❓پرسش: چه کنم افکار مزاحمی که خیلی اذیتم می کند، رهایم کند؟ 🌺پاسخ: برخی توصیه هایی که برای کنترل افکار مزاحم یا خطورات نفسانی است را برایتان می گوییم. سعی کنید در همان حدی که می توانید عمل کنید و از لطف و مدد الهی، ناامید نشوید . 1⃣ خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّه هوَ السَّمیع الْعَلیم»؛ «و هر گاه وسوسه هایى از شیطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست!»فصلت، آیه 36 در همان لحظه ای که این افکار به ذهنتان خطور می کند،‌ به پروردگار متوجه شوید و از او کمک بخواهید. 2⃣ راه های ورود را طاهر کنید. مثلا اگر چیزی را خوانده و دیده اید،‌ راه ورود چشم بوده. با خواندن قرآن به صورت روخوانی و نه از حفظ، راه ورود این خطورات را پاک کنید. 3⃣ در لحظاتی که خطورات مزاحم دارید، حواس ظاهری خودتان را به شدت درگیر و مشغول کار خاصی که به آن علاقمندهستید بکنید. اینکار را با نام خدا و با نیت رضای او انجام دهید که خودش برایتان عبادت محسوب می شود. 4⃣ تغییر وضعیت و قرار گرفتن در جمع و صحبت کردن و 5⃣شستن دست و صورت و وضو گرفتن، هم باعث پرت شدن حواس از این قبیل افکار مزاحم می شوند. 6⃣از توسل و کمک خواستن از اهل بیت هم غافل نشوید که خیلی اوقات گره کار فقط به دست توانای این بزرگواران باز می شود. ~~🔸🍃🌟🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌸 🍃 🌟🍃 🍃🌺🍃 🌸🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌸
چگونه کرامت انسانی ما از بین می رود!؟ در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی یک شهروند هندی را با سیلی محکم به رویش کوبید، در جواب شهروند ساده هندی چنان با مشتِ به روی افسر بریتانیایی زد که از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد... افسر بریتانیایی که از این عکس العمل هندی وحشت زده شده بود و خشم از سر و رویش می بارید ولی بخاطر تنها بودن چیزی نگفت و بطرف محلِی که سربازان بریتانیایی در آن اقامت داشتند راه افتاد تا با گرفتن چند سرباز اضافی برگردد و جواب مفصلِی به مرد هندی بدهد که جرات کرده به روی افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند.... وقتی به قرارگاه برگشت، مستقیم پیش جنرال انگلیسی رفت و واقعه را برایش بازگو کرد و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد —- اما جنرال انگلیسی بدون اینکه جواب او را دهد دست اورا گرفت و به اطاقِ برد که پول در آن نگهداری می شد، و به او گفت: 50000 هزار روپیه هندی بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کارِ که انجام دادی به او بده و ازش معذرت بخواه! با این حرف جنرال نزدیک بود افسر انگلیسی دیوانه شود با صدای بلند گفت: این هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوی انگلیس ولی شما بجای مجازات به من می گوید به او 50000 هزار پول بدهم و معذرت بخواهم؟ جنرال به افسر انگلیسی به خشم گفت: این یک دستور است به تو، و تو باید بدون چون و چرا آنرا اجرا کنی، افسر به ناچار پول را برداشت و نزدِ مرد هندی رفت، پول را به او داد و از بابت آنچه میان شان گذشته بود معذرت خواست ... هندی معذرت او را پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و فراموش کرد که او حق داشت که اشغالگر وطنش را به سیلی بزند ... 50000 هزار روپیه در آن زمان پولِ هنگفتی بود و هندی با مقداری از آن پول برای خویش خانهِ ی خرید و باقی آن را چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آنها را به کرایه داد... روزگار می گذشت و روز به روز وضع زندگی او بهتر می شد تا اینکه به یکی از تجاران در شهر خود تبدیل شد .... او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامت اش گذشته ولی انگلیس ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند .... روزی جنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم .. جنرال گفت: حال وقت اش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند ... افسر گفت: دیروز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او باز داشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است مرا می گوی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند .. جنرال گفت: خاطرت جمع ترا نمی کشند، فقط برو و آنچه را که گفته ام انجام بده و باز گرد... افسر انگلیسی بطرف منزل همان هندی راه افتاد که آن روزی که فقیر بود بدون هیچ هراسی با سیلی زده بود ولی امروز او به یکی از تاجرهای معروف شهر تبدیل شده است، وقتی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالیکه خادمان و محافظان اش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر انگلیسی ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی نه اینکه هیچ عکس العملی نشان نداد بلکه از جایش هم بلند نشد و بطرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد... افسر انگلیسی در حالیکه از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد جنرال خود برگشت.. جنرال به افسرش گفت: خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر می کنم متعجب شدی. افسر پاسخ داد: بلی برای بارِ اول که او را با سیلی زدم او از من محکمتر بر رویم کوبید در حالیکه فقیر و نادارِ بود ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است ... جنرال در پاسخ افسرش گفت: در دفعه اول او کرامتِ داشت و آنرا بالاترین سرمایه خویش می پنداشت برای همین از آن دفاع کرد ... ولی در دفعه دوم او کرامت خود را در مقابل 50000 هزار روپیه فروخته بود برای همین از آن نتوانست دفاع کند، چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست دهد. 💡 این داستان، حکایت کسانی است که امروز با گرفتن پول و مقام از طرف صاحبان قدرت، کرامتِ خویش را فروخته اند. ~~~🔹🍁🔵🍁🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/malakut 🔵 🍁 🔵🍁 🍁🔵🍁 ☀️🍁🔵🍁🔵🍁🔵🍁🔵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر می‌زند و روی لباس خانمی می‌نشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن می‌کند. او وحشت‌زده بلند می‌شود و سعی ‌می‌کند با پریدن و تکان دادن دست‌هایش سوسک را از خود دور کند. واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت‌زده می‌شوند. بالاخره آن خانم موفق می‌شود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر می‌زند و روی لباس خانم دیگری نزدیکی او می‌نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش می‌شود که همین حرکت‌ها را تکرار کنند! پیشخدمت به سمت آنها می‌دود تا کمک کند. در اثر واکنش‌های خانم دوم، این بار سوسک پر می‌زند و روی پیشخدمت می‌نشیند. پیشخدمت آرام می‌ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه می‌کند. زمانی که مطمئن می‌شود، سوسک را با انگشتانش می‌گیرد و به خارج رستوران پرت می‌کند. در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه می‌کردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار هیستریک شده بود⁉️ اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟ چرا او تقریبا به شکل ایده‌آلی این مسئله را حل کرد، بدون این‌که آشفتگی ایجاد کند؟ این سوسک نبود که باعث این نا آرامی و ناراحتی خانم‌ها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود. من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من می‌شود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت می‌کند. این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت می‌کند، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده ‌است که موجب ناراحتیم می‌شود. ✅من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد. ✅آن خانم‌ به اتفاق رخ‌داده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد. ✅واکنش‌ها همیشه غریزی هستند در حالی‌که پاسخ‌ها همراه با تفکرند. ✅این مفهوم مهمی در فهم زندگی است. آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است *به زندگیت سخت نگیر...* یکی در ۲۳ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را ۱۰ سال بعد به دنیا می آورد. یکی دیگر در ۲۹ سالگی ازدواج میکند و نخستین فرزندش را سال بعدش به دنیا می آورد. یکی در ۲۵ سالگی فارغ التحصیل میشود ولی ۵ سال بعد کار پیدا میکند و یکی دیگر در ۲۹ سالگی مدرک میگیرد و بلافاصله کار مورد علاقه ی خود را پیدا میکند. یکی در ۳۰ سالگی رییس یک شرکت میشود و در چهل سالگی فوت میکند و یکی در ۴۵ سالگی رئیس شرکت میشود و تا ۹۰ سالگی عمر میکند. *تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر.* تو در زمان خودت زندگی میکنی،پس آرام باش. از زندگی لذت ببر،خودتو با کسی مقایسه نکن و در لحظه زندگی کن و ایمان داشته باش که نه خوشی های دیگران ابدی هست و نه سختی های تو... ~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌺🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
حضرت آیةالله شاه آبادی (ره)
✅نصيحتى از آيت الله شاه آبادى ◀️نماز جماعت که تمام شد بلند شدم و به محراب ایشان رفته و کنار ایشان نشستم. گفتم: حاج آقا من را نصیحتى کنید و نکته ای را برای من بفرمایید. 👈 ایشان فرمود: من دو نکته را به شما می گویم . هم خودت مراعات کن و به دوستان و بستگان خود نیز سفارش کن به این دو نکته عمل کنند.چون مردم از این دو نکته غافل هستند درحالیکه واقعا مشکل گشاست. 1⃣اول اینکه: هر روز یکمرتبه دعای توسل را بخوان، چون مردم ارزش و عظمت این کار را نمی دانند. در حالیکه می توانند همه حوائج خود را با همین دعای توسل برآورده کنند. ⁉️پرسیدم: چگونه می توانند حاجات خود را با این دعا برآورده کنند. 👈فرمود: یک حاجت را در نظر بگیرند و برای برآورده شدن آن روزی یکبار دعاى توسل را بخوانند بعد از چند روز می بینند که دعایشان مستجاب شده و به حاجت خود رسیده اند. ایندفعه حاجت بعدی را در نظر گرفته و این بار برای این حاجت دعای توسل را بخوانند و به همین ترتیب به تدریج همه حوایج خود را برآورده می کنند. 2⃣دوم اینکه: روزی 70 مرتبه را بخوانند که اگر چنین کنند تمامی بیماری های خود را می توانند برطرف کنند. چرا که رسول خدا (ص) فرمود: اگر کسی از دنیا رفت و شما 7 یا 70 مرتبه سوره حمد را خواندی و او زنده شد. اصلا تعجب نکن. زیرا این اثر این سوره است. ایشان فرمود: من از روزی که این ویژگی را از این سوره دیده ام اصلا به پزشک مراجعه نکردم و به محض اینکه مریض می شدم 70 مرتبه سوره حمد آن روزم را به نیت شفای آن بیماری می خواندم و شفا می گرفتم. بنابراین من به شما توصیه می کنم که«روزی یکمرتبه دعای توسل و 70 مرتبه سوره حمد را فراموش نکن و در طول عمرت به ایندو پایبند باش و پیش همه دوستان و آشنایان خود نیز این دو مساله را مطرح کن و سفارش کن هر روز انجام دهند» 👈ايشان خود را بين نماز مغرب و عشاء ميخواندند. ─═इई🔸☘🌟☘🔸ईइ═─ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌟 ☘🌟 🌟🌺🌟 ☘🌟☘🌟☘🌟☘🌟