eitaa logo
حیات طیبه
410 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸؛ ماه آمادگی برای پرواز🔸 ، شب اوج گیری است. اما هواپیما که شب قدر یکدفعه نمی تواند اوج بگیرد! کسی اوج می گیرد که از اول ، کم کم دور موتور را شدیدتر کرده باشد تا شب قدر بتواند پرواز کند. ┈••☘🌹☘••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌹 ☘ 🌹☘ ☘🌹☘ 🌹☘🌹☘🌹☘🌹
✨﷽✨ 🔴 دیروز : 🔸صدام: خوزستان را می‌گیرم. 🔹رجوی: تهران را فتح می‌کنم. 🔸داعش: مشهد را ویران می‌کنیم. 🔹بن‌سلمان: جنگ را به ایران می‌کشانم. 🔸بولتون: کریسمس را در تهران جشن می‌گیرم. 🔸ترامپ: ۵۲ نقطه از ایران را هدف قرار می‌دهیم. 🔹روح‌الله زم: صدا و سیما رو می‌گیرم. 🔻امروز : 🔸صدام: به دار آویخته شد. 🔹رجوی: فرار کرد و گم و گور شد؛ به احتمال زیاد به درک رفته. 🔸منافقین: از کمپ‌های خود در منطقه فرار و به اروپا پناهنده شده‌اند، بی آبرو شدن. 🔹داعش: تار و مار شد. 🔸بن‌سلمان: به غلط کردن افتاده. 🔹عربستان: در باتلاق جنگ یمن فرو رفت. 🔸بولتون: برکنار شده. 🔹ترامپ: با حقارت رفت. 🔸روح‌الله زم: به دار مجازات آویخته شد. "ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم" ┈••🍃🍂🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🍂 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونایی که میخواستم انقلاب اسلامی ایران رو ازبین ببرن کجان؟ ┈••☘🍄☘••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ☘ 🍄 ☘🍄 🍄☘🍄 ☘🍄☘🍄☘🍄☘
عمامه عاریتی؟! مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. می‌رود محضر امیرالمؤمنین (ع) در حرم زیارت و به آقا امیرالمؤمنین می‌گوید: آقا، ما داریم برمی‌گردیم به ایران و می‌دانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آینده‌ی زندگی‌ام، این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، سه ماه نجف می‌ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف می‌شد، از امیرالمؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا می‌کرد. سه ماه هم ایشان کربلا می‌ماند. جمعاً می‎شود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید می‌شده که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمی‌دانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم می‌‍‌رود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند، ایشان شب می‌خوابد، خواب سیدالشهداء (ع) را می‌بیند. آقا می‌فرمایند: "شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته می‌خواهی به عنوان الگو؟" می‌گوید: بله آقا. می‌فرمایند: "فردا صبح وارد حرمِ ما که می‌خواهی بشوی، طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 ساله‌ای نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد می‌شوید، این جوان بلند می‌شود وارد حرم می‌شود یک سلامی پایین پا به من می‌کند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج می‌شود بعد از طلوع فجر. این جوان را دریاب که یکی از انسان‌های بزرگ است ". حاج شیخ می‌فرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سیدالشهداء (ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا، بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: "آقا! عمامه‌ی من عاریتی است " و رفت. از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره در حال حرکت برگشت و گفت: "آقا! عبای من هم عاریتی است "؛ و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه‌‌ی دو امام، با این دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ی من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم به شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: "چه کسی من را به شما معرفی کرد؟". آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء (ع). به حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: "امروز چندمِ ماه است؟" حاج شیخ عبدالکریم روز را می‌گویند. می‌گوید: "دنبال من بیا ". در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بوده. می‌رسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: "اینجا خانه‌ی من است، فردا طلوع فجر، وعده‌ی دیدار من و شما همین جا ". می‌رود داخل و در را می‌بندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ی من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام. ایشان می‌فرماید: لحظه‌شماری می‌کردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا، روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله‌ی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک¬آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر، وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ی من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: واأسفا! دیر رسیدم..یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم، این خاطره را نقل کرده بود از دوران جوانی و بعد فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع) به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ی من عاریتی است، عبای من عاریتی است. فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت، عاریتی است؛ ریاست، عاریتی است؛ خانه‌هایتان، عاریتی است؛ پول‌های حسابتان، عاریتی است؛ وجودتان، عاریتی است؛ سلامتی‌تان، عاریتی است. هر چه می‌بینید، عاریه است و امانت است؛ دل به این عاریه‌ها نبندید. این‌ها را یا از شما می‌گیرن
د. یا حوادث، یا وارث می‌برد. ┈••🌾🌷🌾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌾 🌷 🌾🌷 🌷🌾🌷 🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾
┅═✧﷽✧═┅* *"آمادگی برای ورود به ماه بزرگ و با عظمت رجب"* ✍️ *عزیزان دارد از راه میرسد فرداشب که شب شنبه است آغاز و شروع این ماه است* *این ماه یک ماه بسیار با شرافت و با عظمتیست که خداوند متعال آنرا در اختیار بندگانش قرار داده است تا از آن بهره ببرند و مقامات عالیه را طی بکنند، هر چه در بزرگی این ماه گفته شود واقعا کم است بس که عظمت و شرافت دارد* *برای ورود به این ماه باید خودمان را آماده کنیم وجودمان را شستشوی ظاهری و باطنی دهیم،دیدید وقتی میهمان بسیار مهم و عزیزی بناست به منزلتان بیاید قبل از آمدنش خانه تان را مرتب و منظم می کنید و خود را آراسته و تمیز می کنید و هر آنچه که در توانتان باشد برای او آماده و مهیا میکنید و در فرودگاه یا ترمینال به استقبال او میروید و کاملا حواستان جمع است که در حضور او ادب را رعایت کنید و به بهترین شکل ممکن، از او پذیرایی و تجلیل و در آخر کار هم به بهترین نحو، او را بدرقه می کنید* *حالا این ماه بزرگ و با عظمت داره از راه میرسد باید برای ورود به این ماه خودمان را آماده کنیم خانه دلمان را مرتب و منظم کنیم وجودمان را شستشو دهیم غسل توبه کنیم نماز توبه بخوانیم استغفار کنیم و با یک آمادگی خاصی وارد این ماه شویم و این خودش یک مقدمه هست برای اینکه خدا در این ماه به انسان یک نگاه و لطف وعنایت ویژه ای کند چون این ماه را بزرگ و با عظمت به حساب آوردیم* *لذا توصیه آنست که عزیزان امروز که روز پنج شنبه هست یا امشب که شب جمعه است یا فردا که روز جمعه هست غسل توبه کنیم و بعد هم وضو بگیریم و نماز توبه بخوانیم از گناهان خود استغفار کنیم و با آمادگی خاصی وارد این ماه شویم(کیفیت خواندن نماز توبه در ادامه بیان خواهیم کرد آن شاء الله)* ✅ *"غسل توبه هم مثل سایر غسلهاست فقط به این نیت غسل توبه"* *عزیزان این فرصت ویژه و کوتاه یکماه را از دست ندهیم نکند خدای ناکرده این ماه هم مثل سایر ماهها برایمان باشد و به سادگی از کنار آن رد شدیم و هیچ بهره ای از آن نبریم* *خودمان را از شب اول ماه رجب مقید کنیم به اینکه اعمال این ماه، نمازهای این ماه،اذکار این ماه را که ما هم ان شاء الله در این کانال بیان خواهیم کرد در حد توانمان انجام دهیم* *به طور جد تصمیم بگیریم اگر خدای ناکرده اهل گناه هستیم دور گناهان را خط بکشیم گناه قلب و روح انسان را سیاه و مکدّر میکند و توفیقات را از انسان سلب میکند گناه به انسان آرامش نمیدهد باور کنیم آن چیزی که به انسان آرامش میدهم بندگی کردن هست نه گناه* *با کسانی که از خدا فاصله گرفته اند و این امور هیچ* *اهمیتی برایشان ندارد و اهل گناه و معصیت* *هستند و تذکر دادن و نصیحت کردن هم* *هیچ فایده به حالشان ندارد* *دوست و رفیق نشویم با اهل گناه و* *معصیت نشست و برخاست* *نکنیم و برای هدایتشان در این ماه با* *عظمت دعا کنیم* *✅عزیزان این سفره رحمت الهی در این ماه برای تک تک بندگان پهن شده تا می توانیم از این سفره رحمت الهی بهره ببریم و اینها را ذخیره کنیم برای آخرتمان که راه بسیار طولانی در پیش رویمان هست، ما به شدت به این دعاها به این نمازها، نیازمندیم* *عزیزان بخدا معلوم نیست ما سال آینده باشیم یا نه اینقدرها بودند ماه رجب سال گذشته در بین ما بودند آلان هم زیر خروارها خاک آرمیده اند* *کسی هم فکر نکنه که حالا حالاها مرگ به سراغ ما نمی آید چک سفید امضا به کسی نداده اند که هر چه دلت میخاد عمر کن،اینقدر جوانها و عزیزانی بودند که ما فکرش را هم نمیکردیم که به همین زودی از بین ما بروند اما رفتند،اینها همش زنگ هشداریست به همه ما که ما هم بزودی به آنها ملحق خواهیم شد* *چشم رو هم بگذاریم دنیا تمام میشه عمر این دنیا به سرعت دارد می گذرد زرق و برق و مادیات زود گذر دنیا، ما را مجذوب خود نکند اینها همش بازیچه ای بیش نیست به فکر آخرت خود باشیم* *به والله قسم هیچ کسی به فکر ما نیست مرگمان که فرا رسید خیلی زود فراموش میشویم خیلی زود،دلمان به حال خودمان بسوزد هنوز هم فرصت جبران هست نکند خدای ناکرده موقعی از خواب بیدار شویم که سرمان به سنگ لحد قبر برخورد کند و آنوقت متوجه میشیم که ای کاش و ای کاش و ای کاش....* *هر چه التماس میکنیم که ما را برگردانند به دنیا و عمل صالحی انجام دهیم میگویند عمرت تمام شده و آنوقت است که پشیمانی هیچ سودی به حالمان ندارد* *پس حواسمان را خیلی جمع کنیم و در این چند روزی که در دنیا هستیم پاک زندگی کنیم،* *_التماس دعا* ┈••🍃🌸🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از حیات طیبه
أین الرجبیون.mp3
6.16M
✨﷽✨ 💠#ماه_رجب 🌙 یک رحم زمانی‌ست که می‌تواند سالهای طولانیِ گناه را در یک انسان، جبران کرده، و او را به #تولدِ_سالم، به آخرت برساند. مکانسیمِ این تغییر بزرگ و سریع در روح، چگونه است⁉️ 🎤 #استاد_شجاعی ~~~🔸 🍂 🌺 🍂 🔸~~~ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انقلاب معطل افراد نخواهد ماند. ریزشهای کم اهمیت و رویش های باور نکردنی ┈••🍃🌸🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
وقتي مادربزرگ زنگ مي زد و با خبر آمدنش ما را ذوق زده مي كرد حتما سؤال مي كرد: چه مي خواهيد؟ بس كه دوستمان داشت، بس كه براي لبخندها و بالا پريدن ها و خوشحالي مان دلتنگ بود. مادر ابرو بالا مي انداخت و اشاره مي كرد كه بگوييد: خودتان را مي خواهيم! اما دل توي دلمان نبود كه مادر بزرگ وقتي قربان صدقه مان مي رود دوباره بپرسد: چي مي خواهيد؟ و ما همه فكر و ذكرمان سوغاتي هاي رنگارنگ بود. وقتي هم كه يكي دو روز بعد بابا مي رفت ترمينال يا فرودگاه دنبالشان باز فقط چشممان دنبال سوغاتي ها بود و حتى وقتي مادربزرگ ما را بغل كرده بود و به سينه مي چسباند باز هم از گوشه چشممان به چمدان و ساكش نگاه مي كرديم كه بابا كجا مي گذاردشان و باز هم وقتي دور هم مي نشستيم و مادر چاي مي آورد بيتاب بوديم كه مادر بزرگ احوالپرسي هايش را بكند و چايش را بنوشد و حرفهايش با بزرگترها تمام شود و زودتر برود سراغ سوغاتي ها و مادربزرگ هم كه خوب اين را مي فهميد نشسته و ننشسته استكان چاي را نصفه رها مي كرد و مي رفت مي نشست كنار چمدانش و هر چي مامان حرص مي خورد با محبت نگاهمان مي كرد و مي گفت من خسته نيستم، چاي من ديدن اين بچه هاست! و وقتي از سروكولش بالا مي رفتيم و مامان ناراحت مي شد و دعوايمان مي كرد مادربزرگ اخم مي كرد و مي گفت: چه كارشان داري ؟ "نوه هاي خودم هستند"! آه كه چه قدر توي اين يك جمله آرامش بود و چه قدر اين عتاب و خطاب مادربزرگ براي ما امنيت داشت كه مي گفت: "به كسي ربطي ندارد ! نوه هاي خودم هستند"! آن وقت با مهرباني و لبخند سوغاتي ها را تقسيم مي كرد، و آن چند روز كه مادربزرگ پيش ما بود سخت گيري هاي مادر و پدر هم قدري كم مي شد چون يك بزرگتر قوي و مهربان بود كه مي گفت: نوه هاي خودم هستند! و ما مي دانستيم هر وقت بخواهيم خودمان را لوس كنيم مي توانيم به آغوشش پناه ببريم. مي گفت: اين چند روز كه من اينجا هستم با اين بچه ها كاري نداشته باشيد! مادربزرگ را دوست داشتيم به خاطر مهرباني هايش ، به خاطر قصه هايش، به خاطر تحمل و مدارايش، به خاطر سوغاتي هايش و او خوب مي فهميد كه گرچه خودش را دوست داريم ولي قد وقواره ما عمق مفهوم خودتان را مي خواهيم نيست! اين حرف گرچه از عمق جان مامان و بابا در مي آمد اما براي ما تعارف بود، چون بچه بوديم! ...حالا حكايت ماست و پدري كه مي گويد "ما عبدتك خوفا من نارك/ خدايا به خاطر ترس از آتش عبادت نمي كنم" و ما بچه هايي كه گرچه به تعارف مي گوييم:"و لا طمعا في جنتك/ به طمع بهشت عبادت نمي كنيم" اما چشممان دنبال چمدان سوغاتي هايي است كه قرار بوده با رسيدن ماه رجب گشوده شود و خدايي كه آغوش مهر و محبتش را باز كرده و براي همه ابرو بالا مي اندازد و اخم مي كند كه فضولي موقوف! چه كار داريد ؟ "الشهر شهري والعبد عبدي و الرحمة رحمتي/ ماه ماه من است و بنده هم بنده من و رحمت هم رحمت من است"! هر كه را بخواهم - هر چه گنهكار و بدكار- مي بخشم ! ما قد وقواره مان قد و قواره پدر امت امير المؤمنين نيست كه بگوييم: خدا را براي خودش مي خواهيم ! ما كودكان معرفت و ايمان، يكسال چشم به راه بوده ايم تا ماه رجب برسد و خودمان را براي خدا لوس كنيم و خستگي ها و دلتنگي هايمان را در آغوش محبت و لطفش بياندازيم. يكسال منتظر ماه رجب بوده ايم تا خرابكاري ها و بدرفتاري هايمان را درست كند و ببخشايد. يكسال منتظر ماه رجب بوده ايم تا خدا با چمدان سوغاتي هايش برسد و مغفرت و رحمت و رضوان و غفرانش را بر سر و رويمان بريزد و بگويد: " بنده هاي خودم هستند، به كسي هم ربطي ندارد"! ┈••🍃🌺🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌺 🍃 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
☘﷽☘ ✨نمازی بسیار با فضیلت✨ 🔻از صلى الله علیه و آله روایت شده است که کسى که این نماز را بجا آورد حق تعالى دعاى او را مستجاب گرداند و ثواب شصت حج 🕋 و شصت عمره 🕋 به او عطا فرماید 👈 و آن نماز اینچنین است: ⬅️ در هر شب از ، نماز بجا آورد و بخواند: ✅ در هر رکعت حمد یک مرتبه + قل یاایها الکافرون سه مرتبه + قل هو الله أحد یک مرتبه؛ و چون دهد، دستها را بلند کند و بگوید 🌸 لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ آلِهِ🌸 و بکشد دستها را به صورت خود. [منبع: مفاتیح الجنان – اعمال ماه رجب – اعمال مشترکه – عمل هفدهم] قدر چند روزه باقی مانده ماه رجب را بدانیم. ┈••☘🌹☘••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌹 ☘ 🌹☘ ☘🌹☘ 🌹☘🌹☘🌹☘🌹