eitaa logo
حیات طیبه
423 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
38 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عبدالله
🛑 سلامی: دشمن ترسیده و پیغام می‌دهد که پاسخ ندهید فرمانده کل سپاه: 🔹دشمنان چند شبانه‌روز است که ترسیده و به حالت آماده‌باش درآمده‌اند و از طریق کشورهای مختلف پیغام می‌فرستند که پاسخ ندهید. 🔹در این مدتی که دشمنان تلاش داشتند ما را از افق‌هایمان دور کنند و متوجه داخل سازند ضدانقلاب را در اقلیم کردستان در هم کوبیدیم، رزمایش بزرگ در ارس برگزار کردیم، ماهواره‌بر پرتاب کردیم، موشک باور ۳۷۳ را در برد ۳۰۰ کیلومتری آزمایش کردیم و روز گذشته نیز اعلام کردیم موشکی را که هیج سپر موشکی توان مقابله با آن را ندارد ساخته‌ایم. ┈••☀️🇮🇷☀️••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ☀️ 🇮🇷 ☀️🇮🇷 🇮🇷☀️🇮🇷 ☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 مردى از اهالى بصره به نام عبدالله بصرى مى گوید من در بصره خانه اى داشتم که دیوارش خراب شده بود. روزى آمدم کارگرى بگیرم تا دیوار را بسازد. کنار مسجدى، جوانى را دیدم مشغول خواندن قرآن است و بیل و زنبیلى هم در پیش رویش گذاشته است. گفتم کار مى کنى؟ گفت آرى، خداوند ما را براى کار و کوشش و زحمت و رنج براى تأمین معیشت از راه حلال آفریده. گفتم بیا به خانه من کار کن. گفت اول اجرتم را معین کن، سپس مرا براى کار ببر. گفتم یک درهم مى دهم. گفت بى مانع است. همراهم آمد و تا غروب کار کرد. دیدم به اندازه دو نفر کار کرده ، خواستم از یک درهم بیشتر بدهم قبول نکرد. گفت بیشتر نمى خواهم. روز بعد دنبالش رفتم و او را نیافتم. از حالش جویا شدم، گفتند جز روز شنبه کار نمى کند. روز شنبه اول وقت، نزدیک همان مسجدى که در ابتداى کار او را دیده بودم ملاقاتش کردم. او را به منزل بردم و مشغول بنایى شد، گویى از غیب به او مدد مى رسید. چون وقت نماز شد، دست و پایش را شست و مشغول نماز واجب شد. پس از نماز، کار را ادامه داد تا غروب آفتاب رسید. مزدش را دادم و رفت. چون دیوار خانه تمام نشده بود، صبر کردم تا شنبه دیگر به دنبالش بروم. شنبه رفتم و او را نیافتم. از او جویا شدم، گفتند دو سه روزى است بیمار شده. از منزلش جویا شدم، محلى کهنه و خراب را به من آدرس دادند. به آن محل رفتم و دیدم در بستر افتاده. به بالینش نشستم و سرش را به دامن گرفتم. دیده باز کرد و پرسید تو کیستى؟ گفتم مردى هستم که دو روز برایم کار کردى، عبدالله بصرى مى باشم. گفت تو را شناختم، آیا تو هم علاقه دارى مرا بشناسى؟ گفتم آرى، بگو کیستى؟ گفت من قاسم، هستم. تا خود را معرفى کرد، از جا برخاستم و بر خود لرزیدم، رنگ از صورتم پرید. گفتم اگر هارون بفهمد فرزندش در خانه من عملگى کرده، مرا به سیاست سختى دچار مى کند و دستور تخریب خانه ام را مى دهد. قاسم فهمید دچار وحشت شدید شده ام، گفت نترس و وحشت نکن، من تا به حال خود را به کسى معرفى نکرده ام. اکنون هم اگر آثار مردن در خود نمى دیدم، حاضر به معرفى خود نبودم. مرا از تو خواهشى است. هرگاه دنیا را وداع کردم، این بیل و زنبیل مرا به کسى که برایم قبر آماده مى کند بده و این قرآن هم که مونس من بوده به اهلش واگذار. انگشترى هم به من داد و گفت اگر گذرت به بغداد افتاد، پدرم روزهاى دوشنبه بار عام مى دهد. آن روز به حضور او مى روى و این انگشتر را پیش رویش مى گذارى و مى گویى فرزندت قاسم از دنیا رفت و گفت چون جرأت تو در جمع کردن مال دنیا زیاد است، این انگشتر را روى اموالت بگذار و جوابش را هم در قیامت خود بده که مرا طاقت حساب نیست. این را گفت و حرکت کرد که برخیزد، نتوانست. دو مرتبه خواست برخیزد، قدرت نداشت. گفت عبدالله، زیر بغلم را بگیر و مرا از جاى بلند کن که آقایم (علیه السلام) آمده. او را از جاى بلند کردم. به ناگاه روح پاکش از بدن مفارقت کرد، گویا چراغى بود که برقى زد و خاموش شد. 📚 منابع: ۱. ابواب الجنان، محمدرفیع واعظ قزوینی ۲. تاریخ کامل، عزالدین ابن اثیر، جلد ۳، صفحه ۱۶۲ ۳. جامع النورین، ملا اسماعیل سبزوارى، صفحه ۳۱۷ ۴. خزینه الجواهر، علی اکبر نهاوندى، صفحه ۲۹۱ ~~~🔸🎾⚪️🎾🔸~~~ 🕌كانال دین شناسی؛به ما بپيونديد👇: http://eitaa.com/joinchat/2475556868Cdb8733525e
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش مجله تایمز در باره رهبر معظم و معزز انقلاب حضرت امام خامنه ای مد ظله. توصیه می شود حتما ببینید و منتشر کنید. تا ابلهانی که شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند بفهمند چقدر نادان و نمک نشناسند. و چگونه آلت دست دشمن شده اند. خوشتر آم باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران(دشمنان) ┈••☀️🇮🇷☀️••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ☀️ 🇮🇷 ☀️🇮🇷 🇮🇷☀️🇮🇷 ☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ آقا اصلا من مسلمون نیستم،یا اصلا نمیخوام حجاب داشته باشم، چرا گذاشتید ؟ با چه حقی؟ 🔹 مگه بقیه کشورها همچین قوانینی دارن؟ ┈••☀️🇮🇷☀️••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ☀️ 🇮🇷 ☀️🇮🇷 🇮🇷☀️🇮🇷 ☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در نظم جدید دنیا جایگاه ایران کجاست؟ ┈••☀️🇮🇷☀️••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ☀️ 🇮🇷 ☀️🇮🇷 🇮🇷☀️🇮🇷 ☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آماده کنید خودتونو...... 💠 خبری در راه است... ┈••☀️🇮🇷☀️••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ☀️ 🇮🇷 ☀️🇮🇷 🇮🇷☀️🇮🇷 ☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷
مقایسه دیدگاه امام خمینی و شاه به جایگاه زنان در واقع نظر شاه انعکاس دیدگاه غرب و نظر امام خمینی انعکاس دیدگاه اسلام است ┈••🌿🌹🌿••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌹 🌿 🌹🌿 🌿🌹🌿 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ طبق روایات عمر جمهوری اسلامی خیلی کمه ‼️ 🔰صحبت‌های درباره نزدیکی ظهور و ارتباطش با جمهوری اسلامی. حتما ببینید عالی بود. ┈••☀️🇮🇷☀️••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ☀️ 🇮🇷 ☀️🇮🇷 🇮🇷☀️🇮🇷 ☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷☀️🇮🇷
‌ تمثیلی جالب از دانستن قدر خود و پرهیز از خود حقیر پنداری 🍃🍂روزی، که از خود ناراضی بود و می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران را دید و به حال خود خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد. در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه تر می شدم! در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است. او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند. پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. همان طور که با ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است! 🦋🦋هیچ گاه خود را نگیرید ┈••🍃🍂🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🍂 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا